تفسیر سوره انفال

سوره انفال آیه ۱۱ | جلسه ۷

 بسم اﷲ الرحمن الرحیم

تفسیر سوره انفال آیه ۱۱ | یکشنبه ۱۳۹۴/۱۱/۱۱ | جلسه ۷ | آیت الله سید علی محمد دستغیب

 

 
صوت جلسه

دانلود فایل صوتی تمام جلسات تفسیر سوره انفال

 

اِذْ یُغَشِّیکُمُ النُّعاسَ أمَنَهً مِنْهُ وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ وَ لِیَرْبِطَ عَلى قُلُوبِکُمْ وَ یُثَبِّتَ بِهِ الاْقْدامَ (۱۱)

به یاد آور هنگامى را که از سوى او خواب سبکِ آرامبخشى شما را فرا گرفت و از آسمان بارانى بر شما نازل کرد تا با آن شما را پاک گرداند و وسوسه شیطان را از شما بزداید و دل‌هایتان را به خود ربط دهد و گام‌هایتان را با آن استوار سازد.

 

اِذْ یُغَشِّیکُمُ النُّعاسَ أمَنَهً مِنْهُ؛ «نُعاس» به معناى «چُرت» یا خواب سبک است. «أمَنَهً» یعنى چیزى که مایه آرامش و امنیت باشد.

در آغاز جنگ بدر، با توجّه به آنکه بیشتر مسلمانان، تازه ایمان آورده بودند، بسیار ترسیدند؛ چراکه اولا: تعدادشان یک سوم کفّار بود. ثانیآ: اسب، تجهیزات و تدارکاتشان بسیار اندک بود. ثالثآ : زمینِ زیر پایشان، رمل سست بود و پایشان در رمل‌ها فرو مى‌رفت و رابعآ: چاه‌هاى آب بدر در دست کفّار بود و کمبود آب داشتند.

در این موقعیت خداى تعالى ابتدا خواب سبکى را بر آنان مستولى کرد که موجب آرامش آنها شد و از وحشت و ترسشان کاست. سپس باران بارید تا هم کمبود آب برطرف شود و هم رمل‌ها حالت چسبندگى به خود گیرند و براى جنگیدن و دویدن جنگجویان آماده شوند. آن خواب سبک و این باران، وحشت مسلمانان را برطرف و دل‌هایشان را محکم و آرام کرد.

خداى تعالى خواب را مایه آرامش و سکینه‌ى بشر قرار داد و اگر نبود، بدن از کار مى‌افتاد. علاوه بر این، روح مؤمن، به تعبیر حضرت آیت الله العظمى نجابت، در اثر خواب، به مبدأ باز مى‌گردد و به نحو جزئى از مادیات جدا شده، نیروى تازه مى‌گیرد؛ گویى زندگى جدیدى شروع مى‌کند. همه‌ى بشر همین طورند، لکن غیر مؤمنان ملتفت نمى‌شوند؛ چراکه همه‌ى نیرو و حواس خود را معطوف دنیا و مادیات کرده‌اند.

وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً؛ افعال «یُنَزِّلُ»، «یُطَهِّرُ» و «یُذْهِبَ» همه بصیغه‌ى مضارع آمده‌اند یعنى آنچه در این آیه بیان مى‌شود، مختص جنگ بدر نیست  و تا روز قیامت همین طور است.

نزول باران، نعمت بزرگ و مهمى است که در آیات مختلف از آن یاد شده است. مهم‌ترین اثر باران، ایجاد و امتداد حیات است. اگر آب نباشد، ادامه‌ى حیات براى هیچ جاندارى ممکن نیست؛

 

(وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیِّ أ فَلا یُوْمِنُونَ )[1]

«و هر چیز زنده‌اى را از آب پدید آوردیم.»

لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ؛ بعد از حیات، از مهم‌ترین آثار و خواص آب، طهارت آن است که هم بدن را از آلودگى‌ها و نجاسات ظاهرى پاک مى‌کند و هم با غسل و وضو، طهارت معنوى براى انسان به ارمغان مى‌آورد؛ لذا از مستحبات مؤکد، غسل جمعه است که بعضى فقها آن را واجب مى‌دانند.

وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ؛ «رجز» یعنى پلیدى. «رِجْزَ الشَیطان» یعنى وسوسه‌ى شیطان. چگونه آب مى‌تواند موجب دور شدن وسوسه‌ى شیطان شود؟

دائم الوضوء بودن و باقى نماندن بر جنابت، پلیدى و وسوسه‌ى شیطان را دور مى‌کند و تا حدى جلوى نفس را مى‌گیرد. از آن طرف، خوابیدن و غذاخوردن در حال جنابت مکروه است، مگر آنکه وضو بگیرد یا لا اقل تیمم کند. در شرایط سخت مى‌توان با کمتر از ده لیوان آب غسل کرد.

وَ لِیَرْبِطَ عَلى قُلُوبِکُمْ؛ وقتى شخص مؤمن بر انجام واجبات و ترک محرمات مداومت داشته، سعى مى‌کند براى خدا، همیشه با وضو باشد، شیطان از او دور مى‌شود، علاوه بر این نورانیتى در قلبش ایجاد مى‌شود که مى‌تواند خالصانه با پروردگار خود سخن بگوید؛ لذا دیگر او را در آسمان‌ها و دور از خود نمى‌داند، بلکه به اندازه خود متوجّه همراهى او مى‌شود. این نوعى ارتباط قلبى با خداى تعالى است.

وَ یُثَبِّتَ بِهِ الاْقْدامَ؛ وقتى انسان با خداى خود ارتباط قلبى پیدا کرد، در راه ایمان ثابت قدم مى‌شود؛ یعنى در حوادث مختلف، مردّد و حیران نمى‌ماند؛ در دین خود متزلزل نمى‌شود و شبهات و وسوسه‌ها بر او تأثیر نمى‌گذارد؛ در نتیجه اگر همه‌ى مردم کافر شوند و او تنها بماند، اعتقادات خود را رها نمى‌کند و ارتباطش با پروردگار قطع نمى‌شود.

 

اشاره معنوى آیه

تفسیر فرات روایتى از امام باقر علیه السلام درباره این آیه آورده که حاوى اشارات صحیحى است؛

اینکه فرمود: «وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً» آسمان، باطن رسول خدا صلّى الله علیه و آله است و آب، امیرالمؤمنین على علیه السلام است. خداوند، على را از رسول الله صلّى الله علیه و آله قرار داد و این است معناى «وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً» امّا اینکه فرمود «لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ» یعنى خداوند با این على، قلب دوستان او را پاک مى‌کند «وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ» یعنى هر کس على بن ابى طالب را دوست بدارد، خداوند پلیدى را از وى دور و او را ثابت قدم مى‌کند.[2]

یعنى از ارتباط پیامبر با خداى تعالى، امیرالمؤمنین را به عنوان نتیجه این ارتباط قرار داد. به تعبیر دیگر، «آسمان» کنایه از استاد (پیامبر) و «باران» کنایه از شاگرد (امیرالمؤمنین) است. در مرحله پایین‌تر، هر کسى مى‌تواند براى مؤمن بالاتر از خود، شاگرد محسوب شود. اگر استاد، روحانى و خدایى باشد و شاگرد، براى خدا خالص باشد، از او بهره‌مند مى‌شود.

على علیه السلام از کودکى در دامان رسول خدا پرورش یافت و در ده سالگى به ایشان ایمان آورد. تفاوتى بین مولا على علیه السلام و سایر امامان معصوم نیست. هر کس به راستى امیرالمؤمنین را دوست بدارد، فرزندان ایشان و شیعیان و دوستانشان را هم دوست مى‌داد؛ چراکه لازمه‌ى جدانشدنى دوستى ائمه، دوستى دوستانشان است؛ لذا در روایات است هر کس شیعیان ما را دشمن بدارد، ما را دشمن داشته است.

امّا چرا دوستى على علیه السلام و دیگر امامان معصوم، رجس و پلیدى را از انسان دور و او را ثابت قدم مى‌کند؟

در روایت از مولا على علیه السلام نقل شده است :

«مَنْ أحَبَّ أنْ یَعْلَمَ کَیْفَ مَنْزِلَتُهُ عِنْدَ اللَّهِ فَلْیَنْظُرْ کَیْفَ مَنْزِلَتُهُ عِنْدَهُ فَإنَّ کُلَّ مَنْ خُیِّرَ لَهُ أمْرانِ أمْرُ الدُّنْیَا وَ أمْرُ الآخِرَهِ فَاخْتَارَ أمْرَ الآخِرَهِ عَلَى الدُّنْیَا فَذَلِکَ الَّذِی یُحِبُّ اللَّهَ وَ مَنِ اخْتَارَ أمْرَ الدُّنْیَا فَذَلِکَ الَّذِی لا مَنْزِلَهَ لِلَّهِ عِنْدَهُ»[3]

«هر کس مى‌خواهد بداند منزلتش نزد خدا چگونه است، ببیند منزلت خدا نزد وى چه اندازه است. کسى که دو چیز در اختیار او باشد؛ هم دنیا و هم آخرت، اگر آخرت را بر دنیا برگزید، خدا را دوست مى‌دارد و اگر دنیا را انتخاب نمود، این شخص ارزش و منزلتى نزد خدا ندارد.»

از معانى روایت این است که وقتى بنده، به آنچه خدا اهمیّت مى‌دهد و دوست مى‌دارد، اهمیّت بدهد و دوست بدارد، محبوب و مقرّب خداى تعالى مى‌شود. بى‌تردید دوستى پیامبر، ائمه اطهار و مؤمنان نزد خداى تعالى اهمیّت فراوانى دارد، بطورى که اساس و پایه دین همین است؛ امام باقر علیه السلام مى‌فرماید :

«هَل الدین الّا الحُبِّ؟»[4]

«آیا ایمان، چیزى جز دوستى است؟»

کسى در محبتش به ائمه اطهار علیهم السلام صادق است که آنچه ایشان دوست داشته‌اند، دوست بدارد. بى‌شک محبوب‌ترین چیز نزد على علیه السلام «نماز» است. کسى که به محض رسیدن وقت، همه چیز را رها مى‌کند و مشغول نماز مى‌شود، در محبّت خود صادق و نزد این بزرگواران صاحب منزلت است. نتیجه‌ى قهرى اهمیّت دادن به نماز، به تعبیر قرآن، دور شدن از فحشا و منکر است.

(اِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ)[5]

«به راستى نماز از کار زشت و ناپسند بازمى‌دارد.»

کسى که نماز را اول وقت و با حضور قلب بجا مى‌آورد، یقینآ ملتزم به انجام واجبات و ترک محرمات است. اگر کسى نماز بخواند، امّا دروغ بگوید؛ غیبت کند؛ تهمت بزند و… نمازش نماز واقعى نیست. البته عذاب ترک نماز را ندارد، ولى خاصیتى که نماز دارد، نصیبش نمى‌شود. این‌ها زنجیروار پشت سر هم هستند.

همچنین کسى که حبّ دنیا را بر حبّ خدا و سعادت آخرت ترجیح مى‌دهد، نزد خدا منزلتى ندارد.

«حُبُّ الدُنیا رَأسُ کُلُ خَطیئَه»[6]

«محبّت دنیا اصل هر گناهى است.»

«الدُنیا جیفَهٌ وَ طالِبُهَا کِلاب»

«دنیا، مردار و طالب آن، سگ است.»

حبّ دنیا یعنى حبّ مال، جاه، جمال و هر چیزى غیر از محبّت خداى تعالى و اولیاى او.

اگر خصوصیات اخلاقى و فضائل ائمه اطهار علیهم السلام براى هر انسان عاقلى بیان شود، ایشان را دوست مى‌دارد و دیگر لازم نیست دشمنان على را از میان برد. اگر براى اهل تسنّن فضائل، علوم و خلقیات ائمه بیان شود، آنان را دوست مى‌دارند، مگر آنکه جزء دشمنان اهل بیت باشند که کارى براى آنها نمى‌شود کرد جز آنکه امر برایشان مشتبه شده باشد.

 

[1]-  انبیاء، 30

[2] ـ تفسیر فرات الکوفى، 153.

[3] ـ بحارالأنوار 67، 25.

[4] ـ کافى، 8، 80.

[5] ـ عنکبوت، 45.

[6] ـ وسائل الشیعه، 16، 9.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است