رمضان المبارک ۱۴۰۱-۱۴۴۳

چهاردهم رمضان ۱۴۴۳ | آیت الله دستغیب

معمولاً پادشاهان دنیا چنان هیبت و عظمتی دارند که هیچ‌کس جرأت مخالفت کردن با آنها را ندارد و هرکس چیزی بگوید گردنش را به باد می‌دهد.

شاید گاهی پادشاه عادلی هم پیدا می‌شد؛ مثل انوشیروان که در تاریخ لقب عادل گرفته، امّا همان‌ها هم خالی از ظلم و ستم نبوده‌اند، امّا خدای تعالی پادشاه عادل سراسر عالم هستی است.

فیلم جلسه
 
 

صوت جلسه

 

متن تفسیر

 

 بسم اﷲ الرحمن الرحیم

چهاردهم رمضان ۱۴۴۳ – ۱۴۰۱ | شنبه ۱۴۰۱/۰۱/۲۷ | آیت الله سید علی محمد دستغیب

 

 

 

شرح دعای سحر

اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ مِنْ سُلْطانِکَ بِأَدْوَمِهِ وَکُلُّ سُلْطانِکَ دَائِمٌ، اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ بِسُلْطانِکَ کُلِّهِ

خدایا از تو درخواست می‌کنم به‌حق دائم‌ترین مرتبه از سلطنتت و همۀ مراتب سلطنت تو دائمی است، خدایا از تو درخواست می‌کنم به‌حق همۀ مراتب سلطنتت.

حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت این فراز را شرح ندادند.

سلطان در لغت به معنای مسلط شدن، احاطه یافتن و چیره گشتن بر کسی یا چیزی است. با قوت و قدرت از این جهت فرق دارد که سلطه برتری بر شخص یا چیز دیگری است، امّا در قدرت و علو پای دیگری در میان نیست.

سلطان اسم خداست. با این اسم خدا را می‌خوانند، همچنان که در این دعای سحر خدای تعالی را با اسم قدرت و علو می‌خوانند.

در قرآن سلطان بیشتر به معنای دلیل آمده است، امّا در سورۀ نمل به معنای مسلط شدن نیز استعمال شده؛

﴿إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ‏ یَتَوَکَّلُونَ‏﴾[1]

«شیطان بر کسانی که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکل می‌کنند سلطه‌ای ندارد.»

«مِنْ سُلْطانِکَ بِأَدْوَمِهِ» یعنی تو همیشه بر همۀ موجودات سلطه داری و کسی بدون اجازه تو نمی‌تواند کاری کند.

به‌عنوانِ مثال وقتی به خودمان نگاه می‌کنیم، قلب و شش و کلیه و معده مغز و سایر اعضای بدن، همه تحت سلطۀ پروردگارند. اگر اذن او نباشد از کار می‌افتند. پس می‌گوییم خدای تعالی بر بدن و بر روح و نفس ما سلطه دارد و حتی اختیار ما دست اوست. اگر ما ارادۀ کاری کنیم که او نخواهد، محال است انجام شود.

خدای تعالی بر همۀ موجودات سلطه دارد؛ بر همۀ انسان‌ها، از اولین و آخرین، چه آنها که قدرت دارند و کشوری را اداره می‌کند و چه آنها که هیچ قدرتی جز بر خود ندارند.

«وَکُلُّ سُلْطانِکَ دَائِمٌ» همۀ سلطه و سلطنت تو دائمی است.

بنا بر مصالحی ظهور سلطۀ خداوند بر برخی بیشتر است و به همین دلیل کمترین خلافی از آنها سرنمی‌زند، حتی یک لحظه از پروردگار خود غفلت ندارند؛ مثل پیامبران و ائمۀ اطهار علیهم‌السلام.

خداوند بر دشمنان خود و دشمنان مؤمنان و نیز بر شیطان هم سلطۀ کامل دارد. اگر دوستان علی ولی‌اللّه خود را به خدا و ائمۀ اطهار علیهم‌السلام بسپارند، خدا نمی‌گذارد شیطان بر آنها مسلط شود.

اگر ظالمان بخواهند تعرضی به دوستان اهل‌بیت کنند، تا خدا نخواهد نمی‌توانند، ولو قدرت ظاهری فراوان داشته باشد.

حضرت زین‌العابدین علیه‌السلام در صحیفه سجادیه به خدای تعالی عرض می‌کند:

«أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا یَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا یَنْکَشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کَشَفْتَ وَ قَدْ نَزَلَ بِی یَا رَبِّ مَا قَدْ تَکَأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بِی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ  وَ بِقُدْرَتِکَ أَوْرَدْتَهُ عَلَیَّ وَ بِسُلْطَانِکَ وَجَّهْتَهُ إِلَیَّ»

گاهی سختی‌های کمرشکنی برای من پیش می‌آید که در مقابل آنها راهی ندارم جز اینکه به تو متوسل شوم. با آنکه می‌دانم قدرت و سلطان تو آنها را متوجه من کرده، امّا من تاب تحمل آنها را ندارم. آنها را به تو رجوع می‌دهم و از تو می‌خواهم آنها را از من دفع کنی.

صحیفه سجادیه کتاب معتبری است و بر خواندن آن سفارش شده. بزرگان ما با سختی‌های بسیار این کتاب را حفظ کرده‌اند تا امروز به دست ما رسیده.

 

اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ مِنْ مُلْکِکَ بِأَ فْخَرِهِ وَکُلُّ مُلْکِکَ فاخِرٌ، اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ بِمُلْکِکَ کُلِّهِ

خدایا از تو درخواست می‌کنم به‌حق فاخرترین مرتبۀ فرمانروایی‌ات و همۀ مراتب فرمانروایی تو فاخر است. خدایا از تو درخواست می‌کنم به‌حق همه مراتب فرمانروایی‌ات.

مُلک در لغت به معنای پادشاهی و افخر از فاخر به‌معنای بزرگی و عظمت است.

بنابراین به خدای تعالی عرض می‌کنیم: خدایا از تو تقاضا می‌کنم و تو را قسم می‌دهم به آن مُلک و پادشاهی تو که عظمتش از همه بیشتر است، هرچند همۀ پادشاهی تو فاخر و عظیم است.

معمولاً پادشاهان دنیا چنان هیبت و عظمتی دارند که هیچ‌کس جرأت مخالفت کردن با آنها را ندارد و هرکس چیزی بگوید گردنش را به باد می‌دهد.

شاید گاهی پادشاه عادلی هم پیدا می‌شد؛ مثل انوشیروان که در تاریخ لقب عادل گرفته، امّا همان‌ها هم خالی از ظلم و ستم نبوده‌اند، امّا خدای تعالی پادشاه عادل سراسر عالم هستی است.

ملک او از عرش تا فرش است و همۀ کرات و کهکشان‌ها را در بر گرفته، او خالق و حاکم آنهاست؛ هرطور بخواهد آنها را تدبیر می‌کند و ذرّه‌ای از خواست او نمی‌توانند تجاوز کنند.

در این کرۀ خاکی نیز همۀ موجودات؛ از جمادات و نباتات و حیوانات، تحت سلطه و سلطنت پروردگار و مجبور به اطاعت از اویند. همه ناچارند آن‌طور که او فرموده باشند، چه بفهمند و چه نفهمند.

وقتی دانۀ اناری می‌کارید، انار می‌آید بیرون و نمی‌تواند سیب شود.

امّا دربارۀ انسان، خدا خواسته تا حدودی و فقط نسبت به اعمالش مختار باشد. همان هم مختار کامل نیست و اگر بخواهد کاری کند تا خدا نخواهد نمی‌شود.

پس انسان هم خواه‌ناخواه تحت‌نظر و در سیطرۀ پادشاهی خدای تعالی است. اعضاء و جوارح ما همه به امر خدای تعالی است. کدامش به امر و میل کامل ماست؟ قلب، شُش، کلیه، کبد… از ظاهر و باطن جسممان همه دست اوست، این مُلک خداست.

آنچه افخر ملک است و فخرش بیشتر است، کره زمین است.

پادشاهی که میلیاردها نفر زیر نظر و تحت حکومتش هستند، خودش در برابر خداوند هیچ و مملوک است و خدا بر او سلطۀ کامل دارد.

اگر افخر را از جهت معنوی بگیریم، از همه برتر پیامبر اکرم و ائمۀ اطهار علیهم‌السلام هستند. ایشان از نظر معنوی پادشاه‌اند، امّا خدای تعالی بر ایشان هم سلطه کامل دارد و آنها هم خود را بنده و ذلیل خدا می‌دانند.

 

 

اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ مِنْ عُلُوِّکَ بِأَعْلاهُ وَکُلُّ عُلُوِّکَ عالٍ، اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ بِعُلُوِّکَ کُلِّهِ

خدایا از تو درخواست می‌کنم به‌حق برترین مرتبۀ برتری‌ات و همۀ مراتب برتری‌ات برتر است، خدایا از تو درخواست می‌کنم به‌حق همۀ مراتب برتری‌ات.

حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت در شرح این فراز می‌فرمایند:

«پروردگارا از تو سؤال می‌کنم از صفات خودت که خیلی علوّ دارد ما را آگاه بفرما؛ اشراق بفرما، هرچند پروردگار تماماً و کلّاً علوّ دارد.

علوّ که در امثال این موارد ذکر می‌شود علوّ رُتبی است؛ عالی بودن رتبی است. علوّی که روح آدمیزاد با بدن آدمیزاد دارد، ولی از بدن آدمیزاد چیزی کسر نمی‌کند، تأثیر نمی‌کند بدن آدمیزاد در روح، یعنی علوّ دارد، در عین اینکه می‌خورد می‌خوابد، از خواب که بیدار می‌شود آن ذکاء و برجستگی و چیزفهمی‌اش را دارد به طریق مسلّم.

علوّ یعنی منزّه است، یعنی نسبت به امور زمانی و مکانی متأثّر نمی‌شود و امور زمانی و مکانی طوری هستند که در جنب ساحت قدس ربوبی هیچ هستند، «لا»ی محض هستند. زمان و مکان در نظر ما یک اهمیّتی دارد، حاجب واقع می‌شود، یک ثقلی دارد.  اگر آدم بخواهد برود مکّه یک مقداری باید زحمت بکشد در سیر و در معنا، و حقیقتاً در پروردگار عالم این‌جور نیست.

علوّ پروردگار عالم اداره کننده همه موجودات است. الآن همۀ موجودات از کرم کوچک بگیرید تا افعی خیلی بزرگ، اژدهای بزرگ، ربّ العزّه مدیر بنده نادان، مدیر آقایان دانا، مدیر زن، مدیر مرد، مدیر تمام موجودات است. و علوّ خدا غیر از علوّ ماست، عزّت خدا غیر از عزّت ماست، رفعت خدا غیر از رفعت ماست.

عزّت جواهراتْ پرقیمت، لکن طرف نسبت با عزّت حضرت ربّ‌العزّه نیست، اوّلاً جواهرات جزء مواد است و از نور پروردگار کم‌بهره است و ثانیاً فانی می‌شود. ثالثاً شخص باید حمّال این جواهر باشد و حافظ این جوهر باشد، امّا عزّتی را که حضرت‌عالی به بندگانت عطا می‌فرمایی، آن عزّت موجب حفظ آنان از آفات می‌باشد و از جهتی عزّت تو که به آنها دادی حافظ و پاسبان و حارس آنان است.

البته ای پروردگار عالم عزّت علم، عزّت عبودیت، عزّت شوق، عزّت طلب، عزّت اشتیاق هریک از این اقسام را خداوندا به هرکس عطا فرمودی، کاربردش زیاد و موجب تقرّب کامل می‌گردد، لهذا سؤال می‌کنم پروردگار عالم از عزّت خودت به ما عزّت ایمان، عزّت طلب، عزّت شوق، عزّت معرفت، عزّت عبودیت عطا بفرما. هر عزّتی که عطا فرمودی ما هزار میلیارد مرتبه تشکّر می‌کنیم از این امتنان حضرت‌عالی.

[1]. نمل، ۹۹.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است