طلب و اخلاق طلبگی

طلب و اخلاق و طلبگی جلسه ۲۱ | حجت الاسلام والمسلمین کاکایی

 

فیلم جلسه
 

صوت جلسه

متن تفسیر

 

 بسم اﷲ الرحمن الرحیم

طلب و اخلاق و طلبگی جلسه ۲۱ | پنجشنبه ۱۴۰۲/۷/۱۳ | حجت الاسلام والمسلمین کاکایی

 

 

 

قال امیرالمؤمنین علیه‌السلام:

«عِبَادَ اللَّهِ‏ زِنُوا أَنْفُسَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُوزَنُوا وَ حَاسِبُوهَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تُحَاسَبُوا»

بحث ما به «محاسبه» رسید. در اخلاق طلبگی و در این کوشش و دست‌وپازدنی که در جهت دوست است، یک مرحله این است که از خود حساب بکشیم و خودمان را با «میزان» بسنجیم.

اینکه امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند «عباد اللّه» یعنی اگر بندۀ خدا هستید که هستیم و امید داریم که باشیم، «زنوا انفسکم» خودتان را بسنجید، وزن کنید، در میزان قرار دهید، ببینید چه‌کاره‌اید.

بهترین میزان برای اینکه خود را بسنجیم علی علیه‌السلام است. باید ببینیم عمل ما چقدر علی‌وار است؛ عبادتمان، سخنانمان، تعامل با مردم، دستگیری از مردم، حکومت کردنمان و… .

قبل از اینکه روزی فرارسد که میزان برپا می‌شود و به حساب خلایق می‌رسند، خود را بسنجم و وزن کنم، ببینیم چه به دست آورده‌ام؛ چقدر خود را شناخته‌ام؛ نفسم از لحاظ معنوی چقدر فربه شده، به تعبیر شیخ محمود شبستری:

برو ای خواجه خود را نیک بشناس

که نبود فربه‌ای مانند آماس

برخی فقط پف کردند، باد کردند، این آماس است، برخی دیگر به دست آوردند، در معنویات فربه شدند.

‏«زِنُوا أَنْفُسَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُوزَنُوا» ببین در میزان علی علیه‌السلام وزین شدی یا باد کردی؛ آماس کردی؟

‏«وَ حَاسِبُوهَا» از خودتان حساب بکشید «مِنْ قَبْلِ أَنْ تُحَاسَبُوا» قبل از اینکه در قیامت از شما حساب بکشند.

این حساب کشیدن و سنجیدن، در تمام طی طریقمان لازم است. در اخلاق طلبگی، آن‌که مواظب است، از خود حساب می‌کشد. گاهی دچار وسواس در نجاست و طهارت می‌شویم، این را از ما نخواسته‌اند. آنچه باید بر آن وسواس داشته باشیم و دقیق باشیم، حساب‌کشی از نفس است.

در این حساب‌کشی گاهی نفس کلاه سر ما می‌گذارد و فریبمان می‌دهد. گاهی عمل زشت را برایمان زینت می‌دهد، نمی‌گذارد از خود حساب بکشیم. به‌قول حضرت یعقوب: «بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْرا». (نفس شما چیزی را برایتان زینت داد).

می‌گوید چه بدی! مثلاً پدر یوسف را لوس کرده، حق ماست این کار را بکنیم.

در امور مالی مربوط به اداره یا جای دیگر، بعضی مسائل را رعایت نمی‌کند و می‌گوید: یک روزی، یک جایی طلبی داشتیم و ندادند، این جای آن! این نفس است که عمل زشت را زینت می‌دهد و نمی‌گذرد درست حسابرسی کنیم.

گاهی این نفس ما را در خیالات می‌اندازد و اشتباه محاسبه می‌کنیم. قرآن می‌فرماید: «أَمْ حَسِبْتُمْ؟» فعل «حُسبان» یعنی خیال. آیا خیال کردی «أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ» همین طور وارد بهشت می‌شوی؟ حال که چند رکعت نماز خواندی، دیگر هرچه می‌خواهی دروغ بگو، خیانت کن، ظلم کن… «أَمْ حَسِبْتُم» یعنی غلط حساب می‌کنی و به خیال می‌افتی.

لذا ضمن محاسبه، مجاهده هم لازم است تا نفس کلاه سرمان نگذارد و بد را زیبا جلوه ندهد که خیال کنیم خیلی از خدا طلب داریم یا به قول مولانا عمل‌های خوبمان را بدزدد و به نفع خود مصادره کند، جای اینکه خدایی شویم، «انا رجل» بگوییم!

گرنه موشی دزد در انبان ماست

گندم اعمال چل‌ساله کجاست

چهل سال نماز خواندی و عبادت کردی، امّا نفس کلاه سرت گذاشت و از خدا طلبکار شدی، به چشم حقارت به دیگران نگاه می‌کنی.

آن‌که خدایی است هرکه را ببیند، می‌گوید او از من بهتر است، ولی اگر ذرّه‌ای به ذهنت گذشت که من بهترم، ما خدمت حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت بودیم، این‌ها که نبودند. این از شیطان است که گفت: «أَنَا خَیْرٌ مِنْه». ابوجهل و ابولهب هم خدمت پیامبر اکرم بودند، دیگران هم بودند؛ اولی و دومی و دیگران. مواظب باشیم نفس فریبمان ندهد!

اول ای جان دفع شرّ موش کن

و آن‌گهان در جمع گندم کوش کن

جایی که اعمال ما ثبت می‌شود و باید از آن حساب بکشیم، قلب است. این‌طور نیست که کرام‌الکاتبین جای دیگری بنویسند و مثلاً دفترشان گم شود یا از دستشان بیفتد.

«نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَهُ الَّتی‏ تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَهِ» آتشی که به قلب می‌زند، در روزی که رازها برملا می‌شود؛ «یَوْمَ تُبْلَى السَّرائِر». هرچه ما کسب کردیم، در قلب نوشته و ثبت شده و پنهان است. روز قیامت سرّ و باطن ما باز می‌شود و تبدیل به آتش می‌شود.

عمل ما با ماست، اینجا متوجه نیستیم، ولی آنجا تجسم و تجسد پیدا می‌‌کند. اینکه فرمودند: «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَه» نه نتیجۀ عمل، خود عمل را می‌بیند.

خدای تعالی فرمود: «وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ» (هر عمل خوبی که پیش می‌فرستید برای خود، آن را نزد خدا می‌یابید.) خود عمل را می‌یابید، نه نتیجۀ آن را.

همچنین فرمود: «إِنَّا کُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» ما می‌نویسیم، فیش‌برداری می‌کنیم آنچه را عمل می‌کنید. همۀ این‌ها در قلب است.

تاجرها دفتری دارند که در آن یادداشت می‌کنند مثلاً ورودی چقدر بود، خروجی چقدر بود، چه آمده، چه رفته. دفتر ما قلب ماست، چه در عبادت خدا تاجر باشیم، چه با عشق عبادت کنیم و چه با ترس. نگاه کن در قلبت چه چیز وارد می‌شود، چه چیز خارج می‌شود و چه چیز تأثیر می‌کند! «حَاسِبُوهَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تُحَاسَبُوا».

مواظب قلبتان باشید؛ همه‌چیز نشنوید، همه‌چیز نبینید، مخصوصاً جوان‌ها و نوجوان‌ها در سنی هستند که آسان و سریع می‌توانند به‌سوی خدا حرکت کنند، هرچه سن بالاتر می‌رود، حرکت سخت‌تر می‌شود.

به تعبیر مولانا خاری که کاشتی، هرروز سخت‌تر و محکم‌تر می‌شود. این خار عمل زشت توست. اولِ جوانی کندن آن آسان است؛ هم تو زور داری، هم خار سست است. هرچه سن بالاتر می‌رود، خار سفت‌تر و زور تو کمتر می‌شود. لذا خیلی باید مواظب این قلب باشی؛ چراکه محل استنساخ خیر و شرّ است.

اینکه گفتند:

برگ عیشی به گور خویش فرست

کس نیارد ز پس تو پیش فرست

آن برگ عیشی که قرار است به گور خویش بفرستیم، اعتباری نیست که حساب کنیم چقدر نماز خواندیم و روزه گرفتیم، هرکدام چقدر درخت می‌شود، در قلب است. ببین قلبت کی از یک عمل خیر معطر می‌شود و کی به‌خاطر گناه بوی تعفن می‌گیرد. جوان‌ها این را زودتر می‌توانند بفهمند تا پیرها.

آن کتابی که در قیامت باز می‌کنند، همین قلب است؛ «وَ وُضِعَ الْکِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمینَ مُشْفِقینَ مِمَّا فیهِ» کتاب را باز می‌کنند و می‌بینند همه‌چیز در آن نوشته شده، می‌گویند: «یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغیرَهً وَ لا کَبیرَهً إِلاَّ أَحْصاها» وای بر ما، هیچ کوچک و بزرگی نبوده، مگر اینکه اینجا ثبت است! «وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً» آنچه عمل کردند -نه نتیجۀ آن را- حاضر می‌بینند.

بهشت و جهنّم را خودت در قلبت می‌سازی، لکن آنجا ظهور می‌یابد. «وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَدا» خدا به هیچ‌کس ظلم نمی‌کند؛ پس «حَاسِبُوهَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تُحَاسَبُوا».

یکی از اسامی خدا «حسیب» است؛ یعنی حسابرس. قلب ما در محضر خدا حاضر است؛ لذا خدا حسیب است. همچنین خدا «شدیدالحساب» و «سریع‌الحساب» است. «فَحاسَبْناها حِساباً شَدیدا». ما باید همین‌جا حساب خود را بکنیم که آنجا چطور می‌خواهیم روبه‌روی خدا بایستیم.

همین نماز و دعا و شب جمعه و زیارت است که این آمادگی را ایجاد می‌کند تا ما فریب نفس را نخوریم. نفس کلاه می‌ گذارد؛ بد را خوب و خوب را بد جلوه می‌دهد و ما را مغرور می‌کند. موش دزدی است که اعمال چل‌ساله را از قلب ما می‌زدد.

نفس گناهان را توجیه می‌کند. می‌گویی این کار خطاست، می‌گوید: «این که چیزی نیست، میلیاردی اختلاس می‌کنند.» تو هم اگر جای او بودی و دستت می‌رسید همین کار را می‌کردی. اگر معلمی درس کم می‌دهد و زود از کلاس بیرون می‌رود، فرقی با او ندارد، لکن می‌گوید: نه.

اگر به جای دیگران، بر اعمال خودمان دقت کنیم، متوجه می‌شویم نفس به شکل‌های مخلتف کلاه سرمان می‌گذارد و تزیین می‌کند و بادمان می‌کند. با خود می‌گوییم اگر خدا یک بندۀ خوب داشته باشد، منم. او بی‌حجاب است، او عرق‌خور است، من مسجدی هستم، فلانم! گاهی شیطان این کبرها را در ما بزرگ می‌کند و بدون اینکه بفهمیم می‌شویم یک شیطان.

قلبِ جوان پاک است، فوراً این زنگارها را تشخیص می‌دهد، امّا وقتی سن بالا رفت، انسان بی‌خیال و توجیه‌گر می‌شود.

دعا و نماز و زیارت باعث می‌شود یک سرزندگی وجود داشته باشد که بفهمد. قرآن می‌فرماید: «بَلِ الْإِنْسانُ عَلى‏ نَفْسِهِ بَصیرَهٌ وَ لَوْ أَلْقى‏ مَعاذیرَه». «معاذیر» یعنی عذرتراشی، توجیه کردن، ولی خودش می‌فهمد؛ یعنی آن پاکی و این نماز و دعا این تأثیر را دارد. حواسمان باشد عذرتراشی نکنیم. خودمان که خودمان را خوب می‌شناسیم.

مجاهده لازمۀ محاسبه

در این محاسبۀ نفس باید با خود مجاهده کنیم. باید به خودمان سوءظنّ داشته باشیم. به جای وسواس در طهارت و نجاست -که هرگز از ما نخواستند دقیق بگردیم و یک نقطه پیدا کنیم- باید در محاسبه وسواس داشته باشیم، ببینیم آیا در یک نقطۀ قلب ما اثر گناه آمد یا نه.

دعای کمیل و ابوحمزه و دیگر ادعیه مملو از این است که چه خدای خوب و مهربانی داریم. خدایا من گناهکارم، خودم را می‌شناسم، از خود حساب کشیدم، دیدم چه گناهان بزرگی دارم، امّا تو خدای خوب و کریمی هستی.

بعضی مفسران در جواب این سخن خداوند که فرمود: «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَریم» (ای انسان، چه چیز تو را در برابر پروردگار کریمت فریفت؟) می‌گویند «کرم تو یا کریم». گاهی سرخوش می‌شوم و می‌لغزم.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در دعای کمیل می‌فرمایند: «اگر بین من و دوستانت جدایی و فراق بیندازی، مرا با دشمنانت جمع کنی…» دشمنان خدا یعنی ‌فرعون و صدام و آنهایی که «انا» گفتند، امّا من کیستم که دشمن تو باشم؟ به‌قول امام سجاد علیه‌السلام: «وَ مَا أَنَا یَا رَبِ‏ وَ مَا خَطَرِی‏». خدایا من کیستم که تو بخواهی عقابم کنی؛ من کجا و درافتادن با تو کجا؟ من که جایگاهی ندارم.

خدایا من هیچ وسیله‌ای به‌سوی تو ندارم، امّا تو خود اسبابی را قرار دادی؛ امام حسین و امیرالمؤمنین علیهماالسلام شفیان من هستند که تو آنها را برای ما قرار دادی.

هر آن‌کسی که جانب اهل خدا نگه دارد

خداش در همه حال از بلا نگه دارد

هرکه یاحسین از لبش نیفتد و یاعلی همۀ وجودش را به آتش بکشد «خداش در همه حال از بلا نگه دارد».

این بلا، بلاهای ظاهری نیست، بلای عظیم نفس است.

حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست

که آشنا سخن آشنا نگه دارد

«وَ لَا یُمْکِنُ‏ الْفِرَارُ مِنْ‏ حُکُومَتِک» خدایا کجا بگریزیم، جز به درگاه خودت؟ «فَفِرُّوا إِلَى اللَّه».

دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای

فرشته‌ات به دو دست دعا نگه دارد

گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان

نگاه دار سر رشته تا نگه دارد

وقتی یاعلی و یاحسین گفتی، تا آخر بایست.

صبا بر آن سر زلف ار دل مرا بینی

ز روی لطف بگویش که جا نگه دارد

حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت می‌فرمودند معارف الهی را مولانا در قالب داستان و حکایت بیان کرد و حافظ در شعر عشق و عاشقی.

تا دل هرزه‌گرد من رفت به چین زلف او

زان سفر دراز خود میل وطن نمی‌کند

دل‌های ما کجاست؟ اگر کربلا و نجف و مشهد است، خوب جایی پیدا کرده. اگر در سر زلف حسین علیه‌السلام است، بگو که اینجا «جا نگه دارد».

صبا بر آن سر زلف ار دل مرا بینی

ز روی لطف بگویش که جا نگه دارد

چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت

ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد

خدایا همۀ ما را حفظ کن؛ همۀ لغزش‌هایما را ببخش!

سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری

که حق صحبت مهر و وفا نگه دارد

امام حسین علیه‌السلام این‌طور بود، تو هم که حسینی هستی همین طور باش. این مِهر امام حسین و امیرالمؤمنین علیهماالسلام که در دل دارید، نگه دارید؛ «که با شیر اندرون شد و با جان به در رو».

حسینا به عشق تو ما زنده‌ایم

فدای رهت باد این جان و تن

غبار راه‌گذارت کجاست تا حافظ

به یادگار نسیم صبا نگه دارد

یک آن نگاهی می‌کند؛ نمازی صبحی، نظر امام حسین و امیرالمؤمنین علیهماالسلام به شما می‌شود، این همان است که نگهش بدار.

خدایا تو را به مقربان درگاهت، به اولیائت، به حسین بن علی علیه‌السلام و امیرالمؤمنین علیه‌السلام ما را ببخش و بیامرز!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است