رمضان المبارک ۱۴۴۵

سخنرانی عید فطر آیت الله سید علی محمد دستغیب

فیلم جلسه
 
 
 

صوت جلسه

متن تفسیر

 

 بسم اﷲ الرحمن الرحیم

عید فطر ۱۴۴۵ | چهارشنبه ۱۴۰۳/۰۱/۲۲ | آیت الله سید علی محمد دستغیب

 

 

ان‌شاءاللّه که این عید بر همۀ دوستان مبارک باشد و از خدا می‌‌خواهیم، به فضل و کرمش، این سال سالی پربرکت برای همۀ شیعیان و مسلمانان و همۀ مردم ایران و دنیا باشد.

امیدواریم به‌حق محمّد و آل‌محمّد، این شدتی که برای مردم وجود دارد رفع شود؛ برای همه توسعه‌ای ایجاد شود و بزرگان عنایت کنند راه‌حلی برای توسعه مردم ایجاد گردد.

کار کردن برای این مردم و این مرزوبوم اولویت دارد. اول باید برای شیعیان و مسلمانان ایران کار شود، اگر چیزی زیاد آمد، برای دیگران. درست است که شیعیان کشورهای دیگر هم دوستان و برادران عزیز ما هستند، ولی چیزی که از اینجاست، اول باید خرج همین‌جا شود.

البته این را خودشان بهتر می‌دانند و این فقط یک یادآوری است.

از کلمات گهربار و دُرربار حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام در صفات متقین، از خطبه همام، چند فراز را بررسی می‌‌کنیم.

وَ صَبْراً فِی‏ شِدَّهٍ؛ اهل تقوا اگر شدتی برایشان پیش آمد صبر می‌کنند. شدت دو قسم است؛ گاهی شخصی یا خانوادگی و گاهی اجتماعی است.

شدتی که برای افراد و اشخاص پیش می‌‌آید، یک وقت خانوادگی است، یک وقت امراض و بیماری‌هاست و یک وقت فقر و نداشتن درآمد و خانه و ماشین و امکانات مادی است.

اگر این گرفتاری‌ها از ناحیه خداست و افراد دیگر در آن دخالتی ندارند، باید بر آن شکر کرد و صبر نمود تا فرج حاصل شود. راه نجات از آن هم استغفار و شکر نعمت‌های موجود است. طبق روایات این شکر و استغفار سبب گشایش است.

امّا آنچه راجع به جامعه است، باید افرادی که صلاحیت دارند تذکر بدهند تا مسؤلان مشکلات را برطرف و اصلاح نمایند. در این امور جمع کردن مردم و دعوت به اغتشاش کار صحیحی نیست و مصیبت‌های دیگری اضافه می‌‌شود.

وَ طَلَباً فِی حَلَالٍ؛ فرد متقی در برابر سختی‌ها، چه سختی‌های فردی و خانوادگی و چه اجتماعی، دینش را زیرپا نمی‌‌گذارد و خود را آلوده حرام نمی‌‌کند.

اگر مغازه‌دار است، ممکن است ببیند انصاف دادن، درآمد زیادی برایش ندارد و چون بیشتر می‌‌خواهد ممکن است اجناسش را با جنس نامرغوب مخلوط کند، این طلب حلال نیست.

مؤمنی که با تقوا و شیعه علی ولی اللّه است، طالب حلال است. او می‌خواهد به زن و بچه‌اش نان حلال بدهد. زن و بچه‌ای که چنین نانی بخورند، معلوم نیست در آینده چه بر سرشان بیاید.

کسانی هم که در ادارات کار می‌‌کنند، اگر سرِ وقت در اداره نباشند و تا آخر وقت نمانند یا کار خود را به دوش دیگران بیندازند یا کارهای مهم را به کسانی که صلاحیت ندارند محول کنند، قهراً پولی که به‌عنوان حقوق ماهیانه می‌‌گیرند، معلوم نیست حلال باشد.

اگر کسی چیزی پیدا کند که صاحبش معلوم نیست، باید تا یک سال آن را نگه دارد و دنبال صاحبش بگردد و به دست او برساند، چه خواسته اموالی که به‌عنوان امانت یا بیت‌المال به او سپرده شده، بخصوص کسانی که در بانک کار می‌‌کنند و پول زیادی دستشان می‌‌آید. فرقی هم نمی‌‌کند، هریک از کارمندان دولت که اموالی در دستشان است. اگر خدای نکرده نقصی ایجاد شود یا دستی به آنها دراز کند، معلوم نیست حقوقی که می‌گیرد حلال باشد.

به همۀ این‌ها رسیدگی می‌‌شود. فکر نکنیم همین طور زندگی می‌‌کنیم و تمام می‌‌شود و حساب و کتابی نیست.

خدایا به‌حق محمّد و آل‌محمّد هرچه حق‌الناس گردن ماست، از گوینده و شنونده، خودت ببخش و بیامرز.

وَ نَشَاطاً فِی هُدًى؛ در طلب هدایت نشاط دارد.

بنده و شما که دور هم نشستیم و کلمات علی علیه‌السلام را می‌‌گوییم و می‌‌شنویم، نشاط داریم؛ یعنی گوشمان را با شوق، به سخنان امیرالمؤمنین می‌‌سپاریم و از ایشان و سایر ائمۀ اطهار علیهم‌السلام و از خدای تعالی طلب هدایت می‌‌کنیم.

اهل تقوا کاملاً گوششان را باز و حواسشان را جمع می‌کنند که علی علیه‌السلام چه می‌فرماید، این نشاط در هدایت است. کسالت ندارند، نمی‌گویند گوش ما از این حرف‌ها پر است، چیز دیگری بگو! آنچه برای هدایتشان است، اگر ده بار هم شنیده باشند، باز می‌خواهند و می‌‌شنوند.

وَ تَحَرُّجاً عَنْ طَمَعٍ؛ هرگز طمعی به دست کسی ندارد. خود را از طمع نگه می‌دارد و دور می‌‌دارد.

منظور از طمع حرص و آز است؛ یعنی وضعش خوب است، خانه و ماشین و اسباب زندگی دارد، امّا می‌‌خواهد یک خانه دیگر و درآمد بیشتری داشته باشد. مؤمن اگر زیاد دارد، به فکر قوم و خویشان خود است، اگر از آنها هم زیاد آمد، به فکر دیگران فقرا و مستمندان است.

شخص متقی طماع نیست. نمی‌‌گوید فلانی این‌همه چیز دارد، من هم باید داشته باشم.

یَعْمَلُ الْأَعْمَالَ الصَّالِحَهَ وَ هُوَ عَلَى وَجَل؛ کار خوب می‌کند، ولی ترس دارد.

نمازش را می‌خواند و سعی می‌کند اول وقت و باحضور قلب بخواند، در عین حال از خدا می‌‌ترسد و تکیه به نمازش ندارد.

وقتی می‌خواهد به نماز بایستد، می‌‌گوید: خدایا کمک کن حواسم به تو باشد، فکرم این‌طرف و آن‌طرف نرود، تندتند نماز نخوانم، وقت بگذارم برای نماز.

پیامبر اکرم صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله در مسجد نشسته بودند که مردی وارد مسجد و مشغول خواندن نماز شد، ولی رکوع و سجودش را صحیح و به‌طور کامل انجام نمی‌‌داد.

پیامبر فرمود: مانند کلاغ نوک به زمین زد. اگر بدین حال بمیرد و نمازش چنین باشد، بر غیر دین من مرده است.

لازم است موقع نماز خود را آماده کنیم. اگر امکان داشت به جماعت نماز بخوانیم و اگر نشد فرادا و از خدا بخواهیم خیالات در نمازمان نباشد.

شهید آیت‌اللّه دستغیب دربارۀ نماز و توجه به نماز بسیار سفارش می‌کردند. زمانی دستور داده بودند تا می‌توانید تحت‌الحنک بیندازید. بعضی از دوستان ایشان پارچه‌ای دور سر خود می‌‌بستند و مقداری از آن را دور گردن خود به‌عنوان تحت‌الحنک آویزان می‌‌کردند. شخصی هم به شوخی، قبل از نماز پارچه را تکان می‌‌داد و می‌‌گفت شیطان‌ها بیرون بروید!

واقع امر هم همین است. خدا کمک کند شیاطین دور ما نیایند. به همین جهت اول نماز می‌‌گوییم: «اعوذ بالله من الشیطان رجیم».

شخص متقی اعمال صالح انجام می‌دهد و ترسان است. می‌گوید خدایا تو قبول کن. مبادا عملی که انجام دادم برای خوشامد مردم و از روی ریا باشد، برای این باشد که بگویند فلانی مؤمن و متقی و مقدس است!

مبادا خود را بالاتر از دیگران بدانم. به خود رجوع کن، بگو تو که خودت را می‌شناسی؛ حرف‌ها نگاه‌ها و افکارت را می‌دانی، صفات خوب و بدت را می‌‌شناسی، چطور می‌توانی بگویی من بهتر از فلانی هستم! تو از درون کسی خبر نداری، امّا خودت را خوب می‌شناسی.

اگر بگویی من خیلی خوب هستم، وای به حالت! در صورتی که آدم مومنی هستی، باید خودت را بد بدانی؛ باید این قدر متواضع باشی که بفهمی هیچ هستی، هیچ اندر هیچ! «ای هیچ ز بهر هیچ بر هیچ مپیچ».

یُمْسِی وَ هَمُّهُ الشُّکْرُ وَ یُصْبِحُ وَ هَمُّهُ الذِّکْر؛ شب می‌کند، درحالی که هم‌وغمش شکر خداست و صبح می‌‌کند در حالی که هم‌وغمش ذکر و یاد خداست.

شب که می‌خوابد شکر خدا می‌‌کند. می‌‌گوید خدایا اگر گناهی کردیم، تو ببخش، اگر کار خوبی کردیم، شکر که عنایت کردی!

خدایا، الحمدللّه که امروز گذشت و سعی کردیم گناهی از ما سر نزند و به یاد تو باشیم؛ الهی شکر که سعی کردیم نان حلال بخوریم؛ سعی کردیم بدیمان به کسی نرسد؛ اذیتی به کسی نکرده باشیم؛ سعی کردیم زن و بچه از ما راضی باشند، ما هم از آنها راضی باشیم. مؤمن همیشه در شکر است و شکر از زبانش نمی‌‌افتد.

هر صبح می‌گوید: الهی به امید تو، کمک کن امروز آنچه وظیفه داریم انجام دهیم. اگر طلبه است، از خدا می‌‌خواهد آن‌طور که شایسته است در راه طلبگی قدم بردارد، درسش را بخواند، وقت بگذارد برای درسش و مطالعه. اگر لازم است وقتی را برای کارکردن بگذارد، درس‌هایش را هم می‌خواند.

اگر کاسب است، به امید خدا مغازه را باز می‌‌کند، اگر اداری است، از خدا می‌‌خواهد آن‌طور که رضای اوست عمل کند.

یَمْزُجُ الْحِلْمَ بِالْعِلْمِ وَ الْقَوْلَ بِالْعَمَلِ؛ شخص متقی حلم را علم و حرف را با عمل مخلوط کرده.

اگر امر به معروف و نهی از منکر می‌کند، ابتدا مسائل آن را یاد می‌‌گیرد. اگر می‌‌خواهد مردم یا دوستان خود را به خیری دعوت کند، می‌‌داند چگونه سخن بگوید و چه حرفی بزند که آبروی کسی نریزد.

آقایان بزرگواری که در رأس هستند، اگر می‌خواهند امر به معروف و نهی از منکر کنند باید حواسشان باشد.

درعین حال که علم دارد، حلم هم دارد. اگر صحبتی کرد و بعضی به صحبت‌هایش اشکال گرفتند، گوش می‌‌دهد و اشکالات را رفع می‌‌کند. اگر خلافی گفته باشد اصلاح می‌‌کند، این‌ها حلم است.

حلم بالاتر از صبر است. گاهی انسان به خودش فشار می‌آورد که حرف خلافی نزند، غضب نکند، ولی حلم بالاتر از این است؛ این‌قدر تمرین کرده که دیگر حلیم شده.

وَ الْقَوْلَ بِالْعَمَلِ؛ اگر حرف می‌زند، خودش به آن عمل می‌‌کند. وقتی می‌گوید دروغ نگویید، خودش هم سعی می‌‌کند دورغ نگوید.

روزی زنی دست پسرش را گرفت و نزد پیامبر اکرم صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله آورد و گفت: ای پیامبر خدا، پسرم خرما زیاد می‌‌خورد و چند روزی حالش خوب نیست. لطفا با این پسر صحبت کنید تا از زیاده‌روی در خرما خوردن پرهیز کند.

حضرت به آن زن فرمود: لطفاً به خانه برگرد و فردا دوباره پیش من بیا تا فرزندت را نصیحت کنم.

روز بعد زن دست پسر را گرفت و نزد حضرت محمد صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله. پیامبر کنارشان نشست و به پسر گفت: عزیز من سعی کن برای بهبودی مدتی خرما نخوری.

مادر گفت: چرا دیروز با او صحبت نکردید؟

حضرت با لبخندی فرمودند: دیروز من خودم خرما خورده بودم و اگر نصیحتش می‌‌کردم اثری نداشت. نصیحت زمانی تاثیر دارد که خود شخص آن کار را انجام ندهد. رطب خورده منع رطب چون کند!

کسی که می‌خواهد مردم را امر به معروف و نهی از منکر کند خودش باید عامل باشد. اگر ما هم خلافی کردیم و در این صحبت‌هایی که کردیم، خودمان اهلش نیستیم، خدا ما را ببخشد.

خدایا به‌حق محمّد و آل‌محمّد، خودت کمک کن واعظ‌ها، از جمله بنده، خودمان اهل به آنچه می‌‌گوییم باشیم.

کمک کن دوستان عزیز ما، مخصوصاً جوان‌ها و نوجوان‌ها، در این جامعه فریب نخورند، دینشان را از دست ندهند. این ساعات و دقایق عمر ما، در هر دقیقه می‌توانیم بهشت‌هایی برای خود تهیه کنیم، خدایا تو عنایت کن!

خدایا به‌حق محمّد و آل‌محمّد، گناهان ما را ببخش و بیامرز، چشم ما به جمال امام زمان روشن و منور بگردان، ما را پیرو دوستان خود قرار بده. کمک کن هر آن از عمرمان به یاد امام زمان باشیم.

خدایا به‌حق محمّد و آل‌محمّد، کمک کن در راهی که اولیاء تو رفتند؛ مرحوم آیت‌اللّه قاضی، آیت‌اللّه انصاری، آیت‌اللّه‌العظمی نجابت، ما هم در این راه با استقامت حرکت کنیم و تتمه عمرمان به یاد تو باشیم.

کسانی که بچه دارند حواسشان باشد و از خدا بخواهند با گفتار خوب و پند و اندرز، فرزندانشان را به نماز و کارهای خوب دعوت کنند. مواظب باشند با کسانی دوستی نکنند که آنها را گول بزنند.

مراقب بچه‌هایتان باشید! این‌هاپاک و معصوم هستند. اگر به همین شکل تربیت صحیح شوند، می‌‌توانند باقیات و صالحات شما باشند و در آینده هر کار خوبی می‌‌کنند و هر نمازی می‌‌خوانند، به شما هم بهره می‌‌رسد.

خدایا عاقبت همۀ ما را ختم به خیر بفرما!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است