رمضان المبارک ۱۳۹۹-۱۴۴۱

دوازدهم رمضان ۱۳۹۹ | شرح دعای سحر جلسه ۳

خدای تعالی ما را خلق کرده تا عنایات بزرگی به ما کند، لکن با این وضع مادی نمی‌توانیم؛ پس باید توسعه پیدا کنیم. کسی که طاقت دیدن یک حورالعین را ندارد، چگونه می‌تواند جمال و جلال خدای تعالی را ببیند؟ چطور می‌تواند جمالی که همۀ حورالعین‌ها و بهشت را خلق کرده، تحمل کند؟ لذا باید زحمت بکشد و کوشش کند تا وسیع شود. باید دائم از خدای تعالی بخواهد تا کم‌کم آماده شود. اهل اللّه مطلق شدن، یعنی همین.

فیلم جلسه
صوت جلسه

متن تفسیر

 بسم اﷲ الرحمن الرحیم

 

شرح دعای سحر | جلسه ۳ | دوازدهم رمضان ۱۳۹۹ | چهارشنبه ۱۳۹۹/۲/۱۷ 

 

 

 

 

اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ مِنْ جَمالِکَ بِأَجْمَلِهِ وَ کُلُّ جَمالِکَ جَمِیلٌ اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ بِجَمالِکَ کُلِّهِ

خدایا از تو درخواست می‌کنم به‌حق نیکوترین مرتبه از جمالت و همه مراتب جمال تو نیکوست، خدایا از تو درخواست می‌کنم به‌حق همه مراتب جمالت.

کلمۀ «جمال» در قرآن کریم بیش از یک بار نیامده است، آن‌هم در سورۀ نحل دربارۀ چهارپایان می‌فرماید:

﴿وَ لَکُمْ فیها جَمالٌ‏ حینَ تُریحُونَ وَ حینَ تَسْرَحُون﴾[1]

«و در آنها برای شما زینت و زیبایی است، هنگامی که آنها را از چراگاه بازمی‌گردانید و هنگامی که به چراگاه می‌برید.»

در روایات اهل‌بیت ذیل آیۀ «یا بَنی‏ آدَمَ خُذُوا زینَتَکُمْ‏ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ»[2] روایاتی آمده است؛‌ از جمله از امام باقر علیه‌السلام روایت شده:

«أَیْ خُذُوا ثِیَابَکُمُ الَّتِی تَتَزَیَّنُونَ بِهَا لِلصَّلَاهِ فِی الْجُمُعَاتِ وَ الْأَعْیَاد»[3]

«لباس‌هایی را که با آن خود را آراسته می‌کنید، برای نماز در جمعه و اعیاد بپوشید.»

از امام صادق علیه‌السلام نقل شده: منظور پوشیدن ردا در اعیاد و جمعه است. [4] خود حضرت ردا و لباس سفید می‌پوشیدند.

همچنین سفارش شده در هر نماز به موها و محاسن خود شانه بزنید.

امام حسن مجتبی علیه‌السلام چون به نماز می‌ایستادند، بهترین لباس خود را می‌پوشیدند. وقتی به حضرت گفته شد: چرا بهترین لباستان را می‌پوشید، فرمودند:

«إِنَّ اللَّهَ جَمِیلٌ یُحِبُّ الْجَمَالَ فَأَتَجَمَّلُ لِرَبِّی وَ هُوَ یَقُولُ‏ «خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِد» فَأُحِبُّ أَنْ أَلْبَسَ أَجْوَدَ ثِیَابِی»[5]

«خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد. من خود را برای پروردگارم آراسته می‌کنم. او می‌فرماید: «زیور و زینت خود را هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید.» به همین دلیل دوست دارم بهترین لباسم را بپوشم.»

جمال هم در ظاهر است و هم در معنا. جهت ظاهری آن، زیبایی‌هایی است که در چشم مردم جلوه دارد؛‌ مثل زیبایی گل‌ها، پرندگان، صورت‌های زیبا و… .

امّا جمال و زیبایی خدای تعالی چیست؟

یکی از جهت مخلوقات اوست. او خالق همۀ زیبایی‌هاست. وقتی به خود نگاه می‌کنیم، از مغز سر تا پنجۀ پا هرچه هست، خلقت پروردگار است که همه را از یک نطفه آفریده. به راستی ما در خلقت کدام جزء از اجزاء بدنمان دخالت داشتیم؟! ما حتی یک سلول از میلیاردها سلول خود را نساخته‌ایم و نمی‌توانیم بسازیم. سایر موجودات هم همین‌طور. اگر هم بشر قادر به ساختن چیزی باشد، در واقع سرِ هم کردنِ عناصر مخلتف است.

تعجب اینجاست که چیزی از خود نداریم و این‌همه من‌من می‌کنیم؛ مال خودم،‌ چشم خودم، مغز خودم! این منیت چگونه باید رفع شود تا آدمی بفهمد هیچ‌کدامِ این‌ها مال او نیست؛ خالقش کس دیگری است؟

اهل معرفت و آنها که در پی شناخت پروردگار خویش‌اند، همۀ هم و غمشان را بر این گذاشته‌اند که بفهمند همه‌کاره و ولی‌نعمتشان خدای تعالی است و از خود هیچ ندارند.

آنچه مردم عادی می‌گویند؛ از علم من، هنر من، سیاست من و… همه از نفس و روح انسان است که از خداست، ولی می‌گوید خودم! اهل معرفت و بندگان خاص خدا درصددند بفهمند هرچه هست از اوست.

رسیدن به این مقصد راهی ندارد جز عمل به دستورات خدا، پیامبر و ائمۀ اطهار علیهم‌السلام. باید تا آخر بر این روال بود و هیچ حرفی در این نیست.

بدیهی است اهل معرفت هرگز در انجام واجبات و ترک محرمات مسامحه نمی‌کنند. علاوه بر این همواره در حال مبارزه با نفس و شیطان هستند و در این راه گاه از خواسته‌های مباح و معمولی خود چشم‌پوشی می‌کنند. با این همه باز محتاج عنایتی از جانب خدای تعالی هستند تا به مطلوب خویش برسند و التفات یابند. این عنایت، جلوۀ جمال خدای تعالی است.

این جلوۀ جمال شیء مشت‌پرکنی نیست که با چشم دیده شود. یک حظّ معنوی است که خدای تعالی به کسانی که خود را آماده کرده‌اند و طاقت دارند، عنایت می‌کند؛ یعنی هر کسی طاقت آن را ندارد؛ مثلاً شهید آیت‌اللّه دستغیب در کتاب معاد به این مطلب اشاره کرده که جمال حورالعین چنان است که اگر در دنیا ظاهر شود، مردم از شدت زیبایی او غش می‌کنند؛ چراکه طاقت دیدن جمال آن را ندارند. این فقط گوشه‌ای از جمال خدای تعالی است؛ لذا نیاز به آمادگی دارد.

حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت می‌فرمایند جمال باعث می‌شود ریشۀ خودیت، انّانیّت و غضب از بین برود، امّا هنوز مقداری باقی مانده. این شخص دنبال این است که «اهل اللّه مطلق» شود. برای این منظور هم جمال خدای تعالی است که عنایت می‌کند.

اهل اللّه مطلق شدن یعنی خدایی شدن؛ یعنی ملتفت شود هرچه دارد از خدای تعالی است؛ مثل امیرالمؤمنین علیه‌السلام که می‌‌فرمود: «انت العالم و انا الجاهل، انت الغنی و انا الفقیر…».

این را نه یک لحظه و یک ساعت، بلکه همیشه ملتفت است و می‌فهمد. وقتی دائم التفاتش به خدای تعالی بود، هیچ بودن خودش را می‌فهمد.

خدای تعالی ما را خلق کرده تا عنایات بزرگی به ما کند، لکن با این وضع مادی نمی‌توانیم؛ پس باید توسعه پیدا کنیم. کسی که طاقت دیدن یک حورالعین را ندارد، چگونه می‌تواند جمال و جلال خدای تعالی را ببیند؟ چطور می‌تواند جمالی که همۀ حورالعین‌ها و بهشت را خلق کرده، تحمل کند؟ لذا باید زحمت بکشد و کوشش کند تا وسیع شود. باید دائم از خدای تعالی بخواهد تا کم‌کم آماده شود. اهل اللّه مطلق شدن، یعنی همین.

این‌طور نیست که شب بخوابد و صبح بیدار شود، همه‌چیز نصیبش شود. این خلاف اراده و سنّت پروردگار است. درک جمال پروردگار ظرفیت می‌خواهد و ظرفیت با زحمت حاصل می‌شود. زحمت هم یعنی مخالفت با نفس. یعنی همان روایت مفصلی که از رسول خدا صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله دربارۀ دشمن داشتن و مخالفت کردن با نفس نقل شده.

چه‌بسا شخص واجبات را انجام می‌دهد؛ حرام را ترک می‌کند؛ سعی می‌کند به مکروهات شدید و مستحبات مؤکد اهتمام داشته باشد، ولی مخالفت با نفس و شیطان در امور جزئی، آن‌هم در تمام ۲۴ ساعتِ شبانه‌روز کار آسانی نیست.

کسی که یک حرف ساده را نمی‌تواند هضم کند یا اگر کسی چیزی خلاف شأنش گفت، نمی‌تواند جلوی خود را بگیرد، چطور می‌تواند جمال خدا را درک کند؟

باید به جایی برسد که اگر همۀ دنیا جلویش بایستند و لگدمالش کنند، از خدای خود راضی باشد. این چیز آسانی نیست و غیر از عنایت پروردگار راهی ندارد، لکن اگر میسّر شد، اولین ثمره‌اش جمال پروردگار است؛ یعنی پس از مخالفت‌های شدید با نفس، می‌تواند طاقت بیاورد، امّا هنوز اهل اللّه مطلق نشده، هنوز مقداری از منیتش باقی مانده است؛ یعنی مانده که کاملاً بگوید: خدایا هرچه دارم، از توست. تو قادری، تو عالمی، تو معطی، محیی و ممیت هستی و هرچه خوبی است، از توست.

جلال

اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ مِنْ جَلالِکَ بِأَجَلِّهِ وَ کُلُّ جَلالِکَ جَلِیلٌ اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ بِجَلالِکَ کُلِّه

خدایا از تو درخواست می‌کنم به‌حق برجسته‌ترین مرتبۀ جلالت و همه مراتب جلال تو برجسته است، خدایا از تو درخواست می‌کنم به‌حق همۀ مراتب جلالت.

حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت می‌فرماید:

«سؤال می‌کنم تو را که این قدرت و این قوت و این عظمت از جمیع جهات در صنع خودت را نصیب من فرما تا این ریشۀ تعدد و ریشۀ انّانیّت، ریشۀ خودخواهی، ریشۀ خودپرستی، ریشه حقد، ریشۀ حسد پاک گردد.»

اگر جلال پروردگار به کسی عنایت شود، اهل اللّه مطلق می‌شود.

عظمت

اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ مِنْ عَظَمَتِکَ بِأَعْظَمِها وَ کُلُّ عَظَمَتِکَ عَظِیمَهٌ اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ بِعَظَمَتِکَ کُلِّها

خدایا از تو درخواست می‌کنم به‌حق بالاترین مرتبۀ عظمتت و همۀ مراتب عظمتت عظیم است. خدایا از تو درخواست می‌کنم به‌حق همۀ مراتب عظمتت.

حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت می‌فرمایند:

«یعنی خدایا از تو سؤال می‌کنم از عظمت تو. این صفتی که از همۀ صفت‌های تو بزرگ‌تر است و سؤال می‌کنم از همۀ اوصاف عظیم تو. اگر به عظمت حضرت احدیت پی ببریم، یک مقدار در ادای حق پروردگار داناتر می‌شویم؛ نزدیک‌تر می‌شویم. به‌وسیلۀ انجام وظیفۀ خودمان، موفق‌تر هستیم. «إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّی‏ وَ رَبِّکُمْ‏ ما مِنْ‏ دَابَّهٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّی عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیم»[6] یعنی هیچ دابّه و جنبنده‌ای نیست، مگر خدا پیشانی‌اش را گرفته.»

پیشانی‌اش را گرفته یعنی از خودش چیزی ندارد. نمی‌فهمد خدا او را می‌چرخاند. حیوانات که جای خود، بشر هم نمی‌فهمد. البته ‌مؤمنانی که واجبات را انجام می‌دهند، حرام را ترک می‌کنند و همواره در پی تحصیل رضای خدا هستند، جایگاه خوبی دارند؛ بهشت می‌روند؛ از نعمت‌های فراوان الهی بهره‌مند می‌شوند و متوجه هستند هرچه دارند، از خداست، لکن التفاتی که هرآن خود را هیچ بدانند، خیر. طول می‌کشد تا بفهمند.

[1] ـ نحل، ۶.

[2] ـ اعراف، ۳۱.

[3] ـ بحارالأنوار، ۸۶، ۱۹۶.

[4] ـ بحارالأنوار، ۸۶، ۱۹۵.

[5] ـ بحارالأنوار، ۸۰، ۱۷۵.

[6] ـ هود، ۵۶.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است