رمضان المبارک ۱۳۹۹-۱۴۴۱

بیست و ششم رمضان ۱۳۹۹ | شرح دعای سحر جلسه ۵

وقتی خدای تعالی نور علم را عنایت کرد، به‌وسیلۀ همین نور که درون شخص و در روح اوست، خدا را ملتفت می‌شود؛ یعنی خدا را به خدا می‌شناسد.

نور صفات عالی پروردگار و نور قدرت خدای تعالی همین‌طور است؛ یعنی قدرت بسیار به مؤمن می‌دهد؛ مثل پیامبر و ائمۀ اطهار علیهم‌السلام. مؤمن چنین قدرتی دارد و البته از این نور سوءاستفاده نمی‌‌کند. در واقع به‌وسیلۀ قدرت خدا، قدرت خدا را حس می‌کند؛ یعنی به نور خدا، خدا را حس می‌کند.

فیلم جلسه
صوت جلسه

متن تفسیر

 بسم اﷲ الرحمن الرحیم

 

شرح دعای سحر | جلسه ۵ | بیست و ششم رمضان ۱۳۹۹ | چهارشنبه ۱۳۹۹/۲/۳۱ 

 

شرح دعای سحر

«اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ مِنْ نُورِکَ بِأَنْوَرِهِ وَ کُلُّ نُورِکَ نَیِّرٌ اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ بِنُورِکَ کُلِّهِ»

حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت در شرح این فراز می‌فرماید:

«خداوندا سؤال می‌کنم تو را از منورترین نورهای خودت، البته تمام انوار حضرت‌عالی نورافشان و منور است. پروردگارا من سؤال می‌کنم تو را از تمام انوار خودت بدون کم و زیاد، بدون برتری.

در قرآن مجید و ادعیۀ مأثوره که مقطوع الصدورند، کلمۀ نور راجع به حضرت احدیت جلّت‌عظمته استعمال شده، از جمله در سورۀ نور آیه ۳۵:

﴿اللَّهُ‏ نُورُ السَّماواتِ‏ وَ الْأَرْضِ‏ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاهٍ فیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فی‏ زُجاجَهٍ الزُّجاجَهُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لا شَرْقِیَّهٍ وَ لا غَرْبِیَّهٍ یَکادُ زَیْتُها یُضی‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیم﴾

این نور که تشکیل می‌شود از «ن و ر» مشترک لفظی است؛ یعنی این نوری که به ما از بچگی تا به حال مفهوم شده و مفهوم بشر است؛ یعنی روشنایی که می‌بینیم از قبیل روشنایی آفتاب، روشنایی مهتاب، روشنایی برق، روشنایی هیزم، روشنایی رعد و برق در آسمان، روشنایی ستارگان، تمام این اقسام نورهایی که در نظر ما هست، تمام این‌ها مباین‌اند با نور پروردگار عالم. این انواری که ما می‌بینیم، مخلوق دست دوم خداست؛ یعنی مخلوق مخلوقش است. نور خداست، ولی مخلوق آفتاب است؛ یعنی خدا این را خلق می‌کند، امّا به‌وسیلۀ افتاب. مخلوق قمر است، مخلوق نفت است. تنظیم این چراغ است. این نورها مال خداست، لکن در ظرف سبب.

در قرآن مجید در سورۀ نور، آیۀ نور خواندیم و از این استفاده می‌کنیم که نور حضرت ربوبی یا نور اسم است یا نور فعل است یا نور صفت است یا نور ذات است. چهار نور عنوان مخلوقِ اول خدای تعالی است، از خود خدای تعالی است. هر چهار قسم مباین است با انواری که در ادراک ماست و صبح و شام می‌بینیم.

یعنی تجرد که دارد علاوه عین حیات است؛ عین علم است؛ عین قدرت است؛ عین محبّت است. نور در حضرت احدیت که استعمال می‌شود یا در صفت یا در فعل یا در اسم استعمال می‌شود.

این‌ انوار خارجیِ محسوس مال ماده است، امّا آن نور بر جان آدم حکومت دارد. تلطیف می‌کند روح آدم را، تلطیف می‌‌کند دماغ آدم را. واللّه آدم تکیه‌اش از تکیۀ فولاد بالاتر می‌شود. کوه فولادی، کوه طلایی، کوه نقره‌ای. وقتی نور خدا به او می‌خورد، راحت می‌شود از خیال. آن نور مال خود خدای تعالی است. تازه می‌فهمد که هستی پروردگار عالم یا به نور اسمش یا به نور فعلش یا به نور صفتش یا به نور ذاتش است.

شخصی که به او نور صفت یا نور اسم یا نور فعل یا نور ذات می‌خورد، اصلاً از حال عادی بیرون می‌رود؛ یعنی ذکاء قوی، فکرِ خوردن و خوابیدن بسیار کم و خوردن و خوابیدن را بازیچه می‌داند.

فکرش به غیب خودش است، نه بیرون از خودش؛ یعنی به منعمی که می‌چرخاندش، آن قدر هوشش را متوجه می‌کند که مبادا نگاهی کند و انسان التفات نداشته باشد؛ تفضلی بخواهد بفرماید و متوجه نباشد! «إِنَّ لِلَّهِ فِی‏ أَیَّامِ‏ دَهْرِکُمْ‏ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَرَصَّدُوا لَهَا»[1].

متوجه است که از غیب عنایت باشد که مبادا غافل باشد، بتواند استفاده کند.»

توضیح کلام حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت:

نورهایی که ما می‌‌بینیم؛ مثل نور چراغ یا نور خوشید نورهای ظاهر است که همۀ موجودات آنها را می‌بینند، لکن منظور از «اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ مِنْ نُورِکَ بِأَنْوَرِه» این نیست.

نوری که شخص مؤمنِ متقی و کسی که طالب معرفت خدای تعالی است، از خدا می‌خواهد حس کند و متوجه شود، این نور مادی نیست، نور معنوی است.

توضیح مطلب:

در روایت است: «لکل عمل نور» یعنی هر کار خوبی نور دارد. نماز، روزه، تلاوت قرآن و سایر عباداتی که شخص انجام می‌دهد، نور دارد؛ یعنی درونش نورانیت ایجاد می‌شود، امّا مؤمن عادی متوجه این نورانیت نمی‌شود. نهایتا می‌فهمد حال خوبی پیدا کرده یا توجه خوبی به خدای تعالی پیدا کرده. همین.

عکس مطلب هم همین‌طور است؛ یعنی کسی که نماز نمی‌‌خواند، حرام انجام می‌دهد، واجبات را ترک می‌کند، در ظلمت است. وقتی از دنیا می‌‌رود، در ظلمت است و اطرافش جز تاریکی نیست. ظلمت روی ظلمت، همان‌طور که خدای تعالی در قرآن می‌فرماید:

﴿أَوْ کَظُلُماتٍ فی‏ بَحْرٍ لُجِّیٍّ یَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ‏ بَعْضُها فَوْقَ‏ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَراها وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور﴾[2]

اعمالشان مانند تاریکی‌هایی در دریایی بسیار عمیق است که موجی آن را می‌پوشاند و موج دیگری روی آن است و بر فراز آن ابری تاریک است. تاریکی‌هایی که پشت به پشت هم داده‌اند. اگر دست خود را بیرون آورد، بعید است آن را ببیند. هرکس خدا برای او نور هدایت قرار ندهد، هیچ نوری ندارد.»

کسی که بی‌ایمان از دنیا می‌رود، ظلمت عجیبی دارد؛ مثل کسی که در اعماق دریا غرق شده و هرچه نگاه می‌کند، فقط ظلمت است. حتی دست خود را نمی‌تواند ببیند.

در روایت است وقتی مؤمن باتقوا را در قبر می‌گذارند، انواری اطرافش را احاطه می‌کند؛ نور نماز، نور روزه، نور عبادات و سایر اعمال خوبی که انجام داده، همچنین نور ولایت و دوستی اهل‌بیت بالای سرش قرار می‌گیرد. نور ولایت به سایر انوار می‌گوید هر جا شما کم‌ آوردید، من کمکتان می‌کنم.

مجموع این‌ها نور عمل است.

بالاتر از نور عمل، نور صفات انسان است. اعمال در شکل‌گیری صفات تأثیر دارد. کسی که اعمالش بد است، قهراً صفات بدی هم دارد. صفات ناپسند از ناحیۀ نفس و حیوانیت است و بر حسب این صفات شکل برزخی انسان عوض می‌شود.

در حدیث مفصلی از رسول خدا صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله نقل شده از امّت من گروه‌هایی با شکل‌های حیوانی در قیامت ظاهر می‌شوند. برخی مانند گاو و گوسفند هستند، برخی مثل حیوانات وحشی‌اند، برخی مار و افعی و… بعد هم توضیح می‌دهند که هرکدام از آنها چه صفتی داشتند و چه عمل زشتی انجام می‌دادند که به این صورت ظاهر می‌شوند.

قرآن کریم می‌فرماید: «أُولئِکَ‏ کَالْأَنْعامِ‏ بَلْ هُمْ أَضَلّ»[3]. یعنی آنها مثل چهارپایان و بلکه گمراه‌تر هستند.

در مکاشفاتی که از بعضی مؤمنان سرزده، این مطلب را دیده‌اند؛ مثلاً مرحوم حاج مؤمن، از دوستان شهید آیت‌اللّه دستغیب که اواخر خدمت حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت می‌رسید و شخص زاهد و عابدی بود و مکاشفاتی داشت، نقل می‌کند:

در حرم امام رضا علیه‌السلام از خدا خواستم برزخ افراد را ببینم. از حرم که بیرون آمدم، عده‌ای را می‌دیدم که شکل‌های حیوانی داشتند. خلاصه نتوانستم طاقت بیاورم. دوباره به حرم بازگشتم و از حضرت خواستم آن را از من بگیرند.

بنابراین صفات خوب نورانیت دارد و حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت آنها را تقسیم‌بندی کردند؛‌ مثل صفت حیات. خدای تعالی حی است.

حیاتی که پروردگار دارد، نور ذات اوست. علم و قدرت پروردگار نور صفت اوست. هرکه هر علم و حیات و قدرتی دارد از خداست، لکن به قول حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت قدرت و حیات بی‌واسطه منظور است.

شخص باتقوا از خدای تعالی طلب معرفت او را دارد و می‌گوید خدایا می‌خواهم تو را بشناسم. مهم این طلب است و واقعاً به‌عنوانِ یک گمشده‌ ۲۴ ساعت در پی آن است؛ مثل کسی که فرزند خیلی خوبی داشته، جانش این فرزندبوده و همۀ زندگی و عمرش را خرج او کرده، حالا گم شده. این شخص چه کار می‌کند؟ شبانه روز می‌گردد؛ به هرجا سر می‌زند؛ سراغش را از هر کسی می‌گیرد و لحظه‌ای از فکرش بیرون نمی‌رود؛ این را می‌گویند طلب.

کسی که طالب خدای تعالی است، این‌طور است. وقت و بی‌وقت از خدا می‌خواهد که او را بیشتر بشناسد. خدای تعالی هم به اندازۀ ظرفیتش روز به روز، ماه به ماه و سال به سال تا وقتی که قدرت داشته باشد و بتواند حامل نور خدا باشد، به او عنایت می‌کند.

پس این طلبِ معرفت به‌تدریج انسان را با نور علم آشنا می‌کند.

«الْعِلْمُ‏ نُورٌ یَقْذِفُهُ‏ اللَّهُ‏ فِی‏ قَلْبِ‏ مَنْ یَشَاء»[4]

«علم نوری است که خدای تعالی آن را در دل هرکس بخواهد می‌اندازد.»

علومی که طلاب علوم دینی می‌خوانند، نور دارد، ولی نور آن صفت بالاتر از این است. علم به وحدانیت پروردگار است. نور حیات، نور علم، نور حلم و سایر صفات همه از خدای تعالی است.

علم و قدرت و حیات عین ذات پروردگار است و شخص به‌تدریج و در اثر مخالفت با نفس و شیطان با آن آشنا می‌شود. افراد انگشت‌شماری هم هستند که خدای تعالی عنایت ویژه به آنها می‌فرماید و مرحوم آقا هم اشاره می‌کنند.

دربارۀ آیۀ: «اللَّهُ‏ نُورُ السَّماواتِ‏ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاهٍ فیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فی‏ زُجاجَه…» هر کس به اندازه خود چیزی گفته.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در خطبه ۳۷ نهج‌البلاغه می‌فرماید:

«مَضَیْتُ بِنُورِ اللَّهِ حِینَ وَقَفُوا»

«وقتی همه ایستادند، من به نور خدای تعالی راه پیمودم.»

مراد از «نور اللّه» علم امامت است که از منبع نبوت و رسالت به ایشان رسید، همچنین اشاره به همین آیۀ سورۀ نور است.

فضیل بن یسار می‌گوید: از امام صادق علیه‌السلام دربارۀ آیۀ نور پرسیدم.

فرمود: همین طور است که خداوند فرموده. «اللّه نور السماوات و الارض»

یعنی به آسمان و زمین نگاه می‌کند و می‌فهمد خدایی هست. کم‌کم فهمش بیشتر می‌شود تا به چشم دل و با نورانت خدای تعالی متوجه مطالب بالاتری می‌شود.

فضیل گوید:

از حضرت پرسیدم: «مَثَلُ نُورِه» یعنی چه؟

فرمود: محمّد صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله منظور است.

گفتم: کَمِشْکاه؟

فرمود: سینۀ حضرت محمّد صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله است.

گفتم: فیها مِصْباح؟

فرمود: یعنی در آن، نور علم و نور نبوت است.

گفتم: الْمِصْباحُ فی‏ زُجاجَهٍ؟

فرمود: علم رسول خدا صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله به قلب علی علیه‌السلام صادر گردید.

گفتم: الزُّجاجَهُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ؟

فرمود: به چه جهت «کانّها» می‌خوانید؟

گفتم: فدایت شوم چگونه قرار دهیم؟

فرمود: «کانّه». اشاره به سینه حضرت علی علیه‌السلام است.

«کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ» مثل اینکه سینه حضرت علی علیه‌السلام ستاره درخشانی است.

گفتم: یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لا شَرْقِیَّهٍ وَ لا غَرْبِیَّه؟

فرمود: امیرالمؤمنین علیه‌السلام است که نه یهودی و نه نصرانی است.

گفتم: یَکادُ زَیْتُها یُضی‏ء؟

فرمود: علم از لسان مبارک خاندان محمّد صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله قبل از سخن گفتن با آن خارج می‌شود (کنایه از سرشار بودن ایشان از علم است).

گفتم: نُورٌ عَلى‏ نُور؟

فرمود: امام پشت‌سر امام دیگر.[5]

این روایت مراتب بالای تفسیرِ این آیه است و مربوط به مؤمنانی می‌شود که به مولا علی علیه‌السلام نزدیک هستند؛ مثل سلمان، اباذر، مقداد و کسانی که خدای تعالی عنایت خاص به ابشان کرده.

بنابراین «اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ مِنْ نُورِکَ بِأَنْوَرِه» یعنی از خدای تعالی می‌خواهیم اول طلب این معنا را نصیبمان کند و طالب نور صفت، نور علم، نور حیات و نور قدرت خدای تعالی شویم تا خدای تعالی به‌وسیلۀ خودش محسوسمان شود.

وقتی خدای تعالی نور علم را عنایت کرد، به‌وسیلۀ همین نور که درون شخص و در روح اوست، خدا را ملتفت می‌شود؛ یعنی خدا را به خدا می‌شناسد.

نور صفات عالی پروردگار و نور قدرت خدای تعالی همین‌طور است؛ یعنی قدرت بسیار به مؤمن می‌دهد؛ مثل پیامبر و ائمۀ اطهار علیهم‌السلام. مؤمن چنین قدرتی دارد و البته از این نور سوءاستفاده نمی‌‌کند. در واقع به‌وسیلۀ قدرت خدا، قدرت خدا را حس می‌کند؛ یعنی به نور خدا، خدا را حس می‌کند.

[1] ـ عوالی اللئالی، ۱، ۲۹۶.

[2] ـ نور، ۴۰.

[3] ـ اعراف، ۱۷۹.

[4] ـ مصباح الشریعه، ۱۶.

[5] ـ منهاج‌البراغه، ۴، ۱۴۳.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است