رمضان المبارک ۱۳۹۶-۱۴۳۸

سیزدهم رمضان ۱۳۹۶ | آیت الله سید علی محمد دستغیب

مشورت با مؤمنِ عاقلِ خیرخواه بسیار مفید است، ولی انسانِ ازخودراضی با هیچ‌کس مشورت نمی‌کند؛ خودش مشاورِ خودش است و می‌گوید: خودم از همه بهتر می‌فهمم. چنین کسی قهراً اطرافیان و نزدیکانش از او رومی‌گردانند. عکس‌العمل این کار، همین است.

فیلم جلسه

 

صوت جلسه

دانلود فایل های صوتی رمضان ۱۳۹۶

 

متن تفسیر

 

 بسم اﷲ الرحمن الرحیم

 

سیزدهم رمضان ۱۳۹۶ – ۱۴۳۸ | تفسیر سوره حدید جلسه ۸ – آیه  ۴ | پنجشنبه ۱۳۹۶/۰۳/۱۸ 

 

 

 

حدیث روز

در منتهی‌الآمال، بابِ زندگانی امام هادی علیه‌السلام، این دو روایت از ایشان آمده است:

 

روایت اول:

«مَنْ رَضِیَ عَنْ نَفسِهِ کَثُرَ السَّاخِطُونَ عَلَیه»

«کسی‌که ازخودراضی باشد، ناراضى زیاد خواهد داشت.

مؤمن سعی می‌کند صفاتِ بد نداشته باشد و گناهی از او سرنزند؛ یعنی باتقوا باشد، امّا خواه‌ناخواه عده‌ای با او مخالف هستند؛ حداقل به‌خاطرِ ایمانش، کافران با او مخالفند. یا به‌خاطرِ محبتش به اهل بیت، دشمنان اهل بیت با او مخالفند. امّا گاهی به‌خاطرِ صفات بدی که انسان دارد، دیگران با او مخالفت می‌کنند؛ مثلًا ازخودراضی است؛ یعنی کارهایی انجام می‌دهد و می‌گوید همین درست است؛ به افراد خیرخواه توجه نمی‌کند و اگر نصیحتش کنند، نمی‌پذیرد.

مشورت با مؤمنِ عاقلِ خیرخواه بسیار مفید است، ولی انسانِ ازخودراضی با هیچ‌کس مشورت نمی‌کند؛ خودش مشاورِ خودش است و می‌گوید: خودم از همه بهتر می‌فهمم. چنین کسی قهراً اطرافیان و نزدیکانش از او رومی‌گردانند. عکس‌العمل این کار، همین است.

 

روایت دوم

«اُذْکُرْ مَصْرَعَکَ بَینَ یدَیْ اَهْلِکَ وَلا طَبِیبَ یمْنَعُکَ وَلا حَبِیبَ ینْفَعُک»

«یاد آور افتادنت در بستر مرگ، در پیش‌روی زن و فرزندت را که نه پزشک می‌‌تواند مانع مرگت شود و نه دوست نفعی به تو می‌رساند.»

مرحوم امام خمینی دوستانِ بسیار داشت؛ میلیون‌ها نفر دوستش داشتند، امّا نتوانستند مانعِ مرگش شوند؛ چون عمرش به پایان رسیده بود. حضرت عزرائیل دستور دارد و مأمورِ جان‌گرفتن است. همان کسانی هم که نمی‌خواستند امام خمینی برود، روزی باید بروند.

 

دعای امام هادی علیه‌السلام

دعای زیبایی از امام هادی علیه‌السلام در منتهی‌الآمال آمده که ترجمۀ منظوم آن این است:

الهی تویی آگه از حال من

عیان است پیش تو احوال من

الهی تویی از کرم دلنواز همه

به بیچارگی چاره‌ساز همه

بود هرکسی را امیدی به کس

امید من از رحمت تو است و بس

الهی به عزت که خوارم مکن

به جرم گنه شرمسارم مکن

اگر طاعتم رد کنی ور قبول

من و دست و دامان آل رسول

از کودکی هرگاه زمین خوردیم، پدرومادر به ما آموختند: یاعلی بگو و بلند شو. وقتی‌که بزرگ شدیم گفتیم: «یاعلی دستم را بگیر؛ یافاطمه دستم را بگیر.» پیر هم که شدیم، می‌گوییم: یاعلی، یافاطمه دستم را بگیرید.» بعداز مرگ هم در عالم برزخ و قیامت می‌گوییم: «یاعلی، یاحسین، یافاطمه دستمان را بگیرید».

 

تفسیر سوره حدید جلسه ۸ – آیه  ۴

هُوَ الَّذِى خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ فىِ سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى‏ عَلىَ الْعَرْشِ یَعْلَمُ مَا یَلِجُ فىِ الْأَرْضِ وَ مَا یَخْرُجُ مِنهَا وَ مَا یَنزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَ مَا یَعْرُجُ فِیهَا وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ(۴)

اوست که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید، سپس بر عرش قرار گرفت. آنچه در زمین فرومی‌رود و آنچه از آن بیرون می‌آید و آنچه از آسمان نازل می‌شود و آنچه به آن بالا می‌رود، همه را می‌داند و هرکجا باشید، او با شماست و خدا به آنچه می‌کنید بیناست.

 

هُوَ الَّذِى خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ فىِ سِتَّهِ أَیَّام؛ دربارۀ آفرینشِ آسمان‌ها و زمین در شش روز، هفت آیه در قرآن کریم وجود دارد که عبارتند از؛ اعراف، آیۀ 54 – یونس، آیۀ 3 – هود، آیۀ 7 – فرقان، آیۀ 59 – سجده، آیۀ 4 – ق، آیۀ 38 و این سوره یعنی حدید، آیۀ 4.

وقتی صحبت از خلقتِ آسمان‌ها می‌شود، خدای تعالی به هفت آسمان یا هفت طبقۀ آسمان اشاره می‌‌کند. در سوره‌های بقره، اِسراء، مؤمنون، فصِّلت، طلاق، مُلک و نوح این مطلب آمده است.

ظاهر آیه این است که آسمان و زمین در شش روز خلق شده است، امّا منظور از شش روز چیست؟ شش روز یعنی شش دوره و هر دوره ممکن است میلیون‌ها یا میلیاردها سال باشد. دربارۀ آغاز آفرینش و ابتدای خلقت، مولا علی علیه‌السلام در خطبۀ اولِ نهج‌البلاغه بیانات مبسوطی دارند که پیش‌ ازاین در جزواتِ شرحِ نهج‌البلاغه توضیح داده شد.

مرحوم محمّدتقی فلسفی در کتاب «آیه‌الکرسی، پیامِ آسمانیِ توحید» در توضیحِ کلمۀ کرسی، درموردِ خلقتِ آسمان‌ها و زمین مطالبی از تحقیقاتِ دانشمندانِ علومِ فضایی، به‌نقل‌از مجلۀ نیوز ویک، چاپ نیویورک و بعضی کتبِ دیگر جمع‌آوری کرده است که قسمت‌هایی از آن به‌طورِ خلاصه ذکر می‌شود:

آنچه تاکنون در تحقیقاتِ علمیِ کیهان‌شناسی به‌دست آمده، تنها مقدارِ کمی از کنارۀ راهِ روشنِ کهکشان‌هاست و فضاهای تاریک و کشف‌نشدۀ بسیاری است که هیچ اطلاعی از آنها در دست نیست.

مناطقِ کشف شده را به پنج فضای نوری تقسیم کرده‌اند که فضای اول، منظومۀ شمسی به مرکزیت خورشید است که 8 دقیقۀ نوری (معادل 93 میلیون مایل) با زمین فاصله دارد؛ یعنی نور که با سرعت 300هزار کیلومتر در ثانیه حرکت می‌کند، در مدت 8 دقیقه و 13 ثانیه به زمین می‌رسد. جِرمِ خورشید 1,300,000 برابرِ جرمِ زمین است.

فضای دوم، نزدیک‌ترین ستارۀ آن که «آلفاسنتوری» نام‌گذاری شده است، فاصلۀ آن با زمین 4 سال نوری است؛ یعنی اگر یک سفینۀ فضایی با سرعت 1میلیون مایل در ساعت حرکت کند، تقریباً 3هزار سال طول می‌کشد تا به این نزدیک‌ترین ستارۀ فضای دوم برسد.

فضای سوم، فاصلۀ نزدیک‌ترین ستارۀ آن با زمین 100هزار سال نوری است که سفینۀ فوق پس از 75هزار سال به آن ستاره می‌‌رسد.

فضای چهارم که نزدیک‌ترین کهکشان به کهکشانِ داخلی است – و به‌همین‌جهت آن را خواهرِ کهکشانِ داخلی خوانده‌اند – آن را «اندرامدا» نامیده‌اند، 2میلیون سال نوری با زمین فاصله دارد.

فضای پنجم که آن را «کازارها» نامیده‌اند و از تازه‌ترین کشفیاتِ علمِ نجوم به‌حساب می‌آید، نزدیک‌ترین ستارۀ آن که با علامت «3C-273» نام‌گذاری شده، در فاصلۀ 5میلیون سال نوری با زمین است و دورترین ستارۀ آن که با علامت «3C-147» نام‌گذاری شده است، 6بیلیون سال نوری با زمین فاصله دارد.

آنچه تا اینجا بیان شد، تنها قسمتِ قابلِ رؤیتِ فضای جهان است که در مقابلِ فضای تاریک و رؤیت‌نشده، چیزی به‌حساب نمی‌آید. این نکات نیز قابلِ توجه است که مسافت یک سال نوری، بالغ بر 6تریلیون مایل است.

در محاسباتِ علومِ فضایی، نسبتِ حجم یک‌ طبقۀ فضایی، به فضای بالاتر از خود، به‌منزلۀ لکۀ خالی است در میان طبقۀ دیگر؛ مثلاً منظومۀ شمسی که فضای اول است، در داخل فضای دوم، مانند یک خال است در فضای دوم و همین نسبت است میانِ فضای دوم و سوم و همچنین هر طبقۀ فضایی نسبت به بالاتر از خود همین‌گونه است.

امّا همین مطلب (نسبتِ هر فضا و هر آسمان به فضا و آسمانِ بالاتر) در روایات، به نسبتِ یک حلقۀ انگشتر یا یک ریگ در بیابانی که انتهای آن پیدا نیست، تشبیه شده است.

احتمالِ دیگری نیز وجود دارد و آن اینکه باتوجه به اینکه قرآن مجید می‌فرماید:

﴿إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزینَهٍ الْکَواکِبِ﴾ (صافات، 6)

«ما آسمانِ دنیا را به چراغ‌هایی زینت دادیم.»

شاید تمام این 5فضای نوری که فاصلۀ دورترین ستارۀ آن با زمین 6میلیون سال نوری است، از نظرِ قرآن همه جزء آسمانِ اول باشد و هنوز بشر از آسمانِ دوم هیچ خبری نداشته باشد و آن فضاهای کشف نشده، جزء آسمان دوم باشد. این احتمال، با آیاتِ قرآن هم سازگار است. اگر منظور از آسمان، امرِ معنوی باشد، همۀ فضاهای نوری و قسمت‌های تاریک که بیان شد، مربوط به عالمِ ماده است.

خدای تعالی در همین سورۀ حدید، در موردِ بهشت می‌فرماید:

﴿سابِقُوا إِلى‏ مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّهٍ عَرْضُها کَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْض﴾ (حدید، 21)

«سبقت بگیرید بر یکدیگر به‌سوی آمرزشِ پروردگارتان و بهشتی که پهنای آن مانند پهنای آسمان تا زمین است.»

اهلِ معرفت می‌گویند: عالمِ محسوسات، ظهوری از عالمِ غیب است. یعنی همۀ امورِ مادی، آنچه را ما با حواسِ خود درک می‌کنیم، ظهوری از عالمِ معناست و اصلِ آن در عالمِ غیب است و این معنا را قرآن مجید چه زیبا بیان می‌فرماید:

﴿وَ إِنْ مِنْ شَی‏ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ﴾ (حجر، 21)

«و هیچ‌چیز نیست، جز اینکه خزینۀ آن نزد ماست و ما مقدارِ معلومی از آن را نازل می‌کنیم.»

یعنی آنچه نازل شده و نزد شماست مقدار کمی‌ از آن چیزی است که نزد ماست . غیب نزد پروردگار است و آنچه در این عالم است تنزل یافته عالم غیب است و کلمه شیء که در آیه می‌فرماید شامل تمام این فضاهای کشف شده نیز می‌شود چون تمام اینها فضاهای مادی و محسوس است.

 تاکنون حدود سی‌میلیون کهکشان محاسبه نموده‌اند که تنها در یکی از آنها صدمیلیون ستاره تخمین زده‌اند که از ضربِ این اعداد در یکدیگر، اعدادِ عجیبی حاصل می‌شود؛ آنگاه قرآن مجید می‌فرماید همۀ این‌ها خزانه‌شان نزد ماست و این‌ها مقدارِ معینی است از آنچه نزد ماست. از این مطالب مقداری می‌توان عظمت و وسعتِ عالمِ غیب را حدس زد که قابلِ مقایسه با عالمِ ماده نیست؛ چون از این مطالب و از روایات و آیات قرآن استفاده می‌شود که وسعتِ عالمِ غیب در تمام جهات است و با این‌وصف نباید در مور عالمِ معنا و در مورد بهشت و جهنم – که احتمالاً با محاسباتِ عقلِ ما جور درنمی‌آید – تعجب کنیم؛ چون اصلاً محاسبۀ عالم معنا با مقیاس‌های مادی غلط است. مثلاً در روایتی می‌فرماید اگر قطره‌ای از آبِ دهانِ حورالعین به دریاهای شور ریخته شود، همۀ آن آب‌ها شیرین می‌شود، یا دربارۀ جهنم، در روایت است که اگر یک جرقه از آتشِ جهنم در دنیا انداخته شود، همۀ دنیا می‌سوزد؛ چون عالمِ معنا، اصل و خزینۀ عالمِ ماده است. وقتی تمام آتش‌های دنیا، مقدارِ کمی از آتش‌های عالمِ معناست، طبیعی است که یک جرقه از آتشِ عالم معنا چنین اثری داشته باشد.

پس معلوم می‌شود نظام عالم معنا نسبت به عالم ماده یک نظام فوق‌العاده است؛ هم از جهتِ خوشی‌ها و نعمت‌هایش و هم از جهتِ سختی‌ها و عذاب‌های آن؛ از جمیعِ جهات فوق‌العاده است.

در روایتی آمده است که وقتی مؤمن در بهشت میوه‌ای را به دهان می‌گذارد، درآنِ واحد صد طعم متفاوت و صد مزۀ خوش احساس می‌کند، درحالی‌که در دنیا چنین نیست. شاید بعضی میوه‌ها هم‌زمان دو یا حداکثر سه طعم داشته باشند، مثلاً انسان درموقع خوردنِ آنها هم‌زمان هم احساس شیرینی و هم شوری و ترشی کند، یا در روایتِ دیگر می‌فرماید: مؤمن در مقدمه و ورود به بهشت، چهل‌هزار حورالعین به او عطا می‌شود – البته اعطای نعمت‌ها بستگی به مراتب ایمان دارد – بااین‌وجود می‌بیند نوری ساطع می‌شود که از نورِ حورالعین‌ها خیلی قوی‌تر است. سؤال می‌کند: این نور از کجاست؟ ندا می‌رسد: این نورِ همسرِ توست که در دنیا با تو بود و الآن با دیدن حورالعین‌هایی که خداوند به تو عطا فرموده، خوشحال شد و خندید و این نور، اثرِ خنده و خوشحالی اوست.

امّا سؤال این است که این وضع برای چه زنانی است؟ آیا برای زنانی است که شوهرِ خود را اذیت می‌کنند؛ کار در منزل را بیگاری و ذلت برای خود می‌دانند و با شوهر و فرزندانشان بدخلقی می‌کنند؟ آیا برای زنانی است که زبان خود را نگه نمی‌دارند و سخن‌چینی و غیبت می‌کنند؟ یا برای زنانی است که دنیا را مقدمۀ آخرت می‌دانند؛ بااخلاص، در منزل به شوهر و فرزندانشان خدمت می‌کنند و آن را برای خود عبادت می‌دانند؟

 

السلام علیک یا اباالحسن ایها الهادی یابن رسول اللّه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است