تفسیر سوره نور

سوره نور آیه ۵۶ و ۵۷ | جلسه ۲۸

فیلم جلسه
 

صوت جلسه

متن تفسیر

 

 بسم اﷲ الرحمن الرحیم

تفسیر سوره نور آیه ۵۶ و ۵۷ | چهارشنبه ۱۴۰۲/۲/۲۷ | جلسه ۲۸ | آیت الله سید علی محمد دستغیب

 

 

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله:‏ «طَلَبُ‏ الْعِلْمِ‏ فَرِیضَهٌ عَلَى‏ کُلِ‏ مُسْلِمٍ أَلَا وَ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ بُغَاهَ الْعِلْمِ» (کافی، ۱، ۳۰)

«طلب علم بر هر مسلمانی واجب است. بدانید که خدا طالبان علم را دوست دارد.»

«بُغاه» دو معنای متضاد دارد. در اینجا به معنای طالبین است.

 

عن رسول اللّه صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله:

«یَا عَلِیُّ ثَلَاثٌ‏ مِنْ‏ مَکَارِمِ‏ الْأَخْلَاقِ‏ فِی‏ الدُّنْیَا وَ الآخِرَهِ أَنْ تَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَکَ وَ تَصِلَ مَنْ قَطَعَکَ وَ تَحْلُمَ عَمَّنْ جَهِلَ عَلَیْک» (نهج‌الفصاحه، ۴۲۴)

«یا علی، سه چیز در دنیا و آخرت از مکارم اخلاق حساب می‌شود؛ کسی را که به تو ظلم کرده، ببخشی؛ با آن‌که از تو قطع کرده، بپیوندی و با کسی که با تو نادانی کرده صبوری کنی.»

 

اگر کسی به تو ظلم کرد، حق داری تلافی کنی؛ یعنی اگر یک سیلی زد، می‌توانی یک سیلی به او بزنی، ولی بهتر است او را ببخشی یا اگر غیبتت کرد، البته نمی‌توانی غیبتش کنی، ولی می‌توانی بگویی خدایا تو تلافی کن، امّا بهتر است عفوش کنی.

اگر مالت را برده، می‌توانی مالت را بگیری و او را عقوبت کنی، ولی بهتر است فقط مالت را پس بگیری، همان را هم اگر ندارد، ببخشی.

کسی که از تو قطع‌رحم کرده؛ مثلاً پدر و مادر یا فرزندت از تو قطع کردند، تو به آنها احترام بگذار؛ اگر تندی کردند، تو خوبی کن.

با آن‌که دربارۀ تو نادانی کرده، حلم بورز. فرقش با اولی این است که آنجا ظلم کرده، اینجا شخصیت شما را نشناخته؛ مثلاً شما آدم مؤمنی هستی، او توهین و بی‌احترامی می‌کند یا جایی نشستی، کنارت می‌نشیند و جایت را تنگ می‌کند. اینجا اگر حلم بورزی، خدای تعالی در دنیا و آخرت نعمت وافر به شما می‌دهد.

 

تفسیر سوره نور آیه ۵۶ و ۵۷

وَ أَقیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّکاهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ (56)

نماز به ‌پا دارید و زکات بدهید و از رسول خدا اطاعت کنید تا مشمول رحمت شوید.

 

«وَ أَقیمُوا الصَّلاهَ» نماز به پا دارید «وَ آتُوا الزَّکاهَ» زکات بپردازید «وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ» و از رسول خدا اطاعت کنید «لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» تا مشمول رحمت پروردگار شوید. (5۷)

بعد از آنکه در آیۀ قبل وعده داد مؤمنان را در زمین جانشین می‌سازد و دینی را که برایشان پسندیده، در همه‌جا گسترش می‌دهد -که گفتیم یکی از موارد آن زمان ظهور حضرت ولی عصر عجّل‌اللّه‌تعالی‌فرجه است- در اینجا می‌فرماید: در هرجای عالم هستند و انتظار تحقق وعدۀ الهی را می‌کشید، سه کار انجام دهید: نماز به پا دارید، زکات بپردازید و از پیامبر اکرم صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله اطاعت کنید تا در دنیا و آخرت در رحمت واسعۀ پروردگار قرار گیرید.

وَ أَقیمُوا الصَّلاهَ؛ به پا داشتن نماز غیر از خواندن آن است.

وقتی می‌گویند نماز بخوانید، یعنی این واجب الهی صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشا به گردنتان است. احکامی دارد؛ اعم از واجب و مستحب و مکروه. بعضی کارها هم آن را باطل می‌کند. این می‌شود نماز خواندن که بر هر مسلمانی واجب است.

اگر کسی نماز نخواند، نمی‌شود گفت دین درستی دارد. اگر می‌خواهید ببینید کسی واقعاً دین‌دار است یا خیر و آیا می‌شود به ایمانش اطمینان کرد یا خیر، ببینید نمازش چگونه است.

از رسول خدا صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله روایت شده:

«مَنْ تَرَکَ الصَّلَاهَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ کَفَر»[1]

«کسی که عمداً نماز را ترک کند کافر است.»

کافر در اینجا به این معنا نیست که بدنش نجس است، امّا باطناً دینی ندارد و در عداد کافرهاست. تا کسی منکر خدا و پیامبر و معاد نشود، کافر محسوب نمی‌شود.

از امام باقر علیه‌السلام روایت شده:

«الصَّلاهُ عَمودُ الدِّینِ مَثَلُها کَمَثَلِ عَمودِ الفُسطاطِ إذا ثَبَتَ العَمودُ یَثبُتُ الأوتادُ و الأطنابُ و إذا مالَ العَمودُ و انکَسَرَ لَم یَثبُتْ وَتِدٌ و لا طُنُبٌ»[2]

«نماز ستون دین است؛ مَثَل آن مَثَل تیرک خیمه است. اگر تیرک محکم باشد، میخ‌ها و طناب‌ها محکم مىمانند و اگر تیرک کج شود و بشکند، نه میخى استوار می‌ماند و نه طنابى.»

کسی که نماز نمی‌خواند مثل این است که تیر وسط خیمۀ ایمانش برداشته شده.

امّا به پا داشتن چیست؟

به قول بعضی تفاسیر باید آن را اعلام کرد؛ یعنی باید نماز را در زندگی خود پیاده کنیم.

پیاده شدن نماز در زندگی یعنی حس کنی این نماز تو را تغییر داده. اگر گناهان و خلاف‌هایی می‌کردی، ترک کنی و اخلاق و رفتارت با دیگران بهتر شود.

چه کنیم که این تغییر ایجاد شود و اقامۀ نماز این اثر را داشته باشد؟

بزرگان دین دستور داده‌اند حواستان را در نماز جمع کنید؛ یعنی این‌طور نباشد که از اول تا آخر، همۀ فکرتان در کار و بازار و گفت‌وگو با این و آن باشد، البته کار آسانی هم نیست. این حواس‌جمعی همان خشوع است که خدای تعالی فرمود:

«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ هُمْ فی‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»[3]

«مؤمنان رستگار شدند، همان‌ها که در نمازشان خاشع‌اند.»

اگر این خشوع نیست؛ یعنی از اول تا آخر نماز حواسش جمع نیست یا کمی جمع است، البته تکلیفش برداشته می‌شود و به‌خاطر بی‌نمازی عذاب نمی‌شود، امّا عروجی ندارد؛ چراکه همان مقداری از نماز قبول می‌شود که حواس جمع باشد.

چطور موقع نماز حواسمان را جمع کنیم و حضور قلب داشته باشیم؟

اول اینکه از خدا بخواهیم. قبل از نماز بگو خدایا کمک کن نمازم را با حضور قلب بخوانم.

موقع وضو گرفتن حواستان جمع باشد و دعاهای وضو را یاد بگیرید و بخوانید.

قبل از نماز چند دقیقه‌ای سکوت کنید و دیگر حرف نزنید. نمی‌شود تا موقع تکبیرهالاحرام مشغول حرف زدن باشیم و توقع داشته باشیم حواسمان در نماز پرت نشود.

اگر انسان کمی زحمت بکشد و از خدا بخواهد، نمازش همان نمازی می‌شود که خدا می‌پسندد. اگر این نماز پذیرفته شود، سایر اعمال هم پذیرفته می‌شود. «فَإِنْ قُبِلَتْ‏ قُبِلَ‏ مَا سِوَاهَا».[4]

به پا داشتن نماز در جامعه این است که هرکس هرجا هست، دیگران را به نماز تشویق کند؛ در خانواده، پدر و مادر و فرزندانتان را با زبان نرم و مهربانی به نماز دعوت کنید. اگر معلم هستید، دانش‌آموزانتان را به نماز ترغیب کنید. با دوستانتان دربارۀ نماز صحبت کنید و آنها را به این عبادت مهم وادارید.

معمولاً به کسانی که درخواست دعا برای شفای مریضشان را دارند، می‌گویم نماز می‌خوانید؟ اگر بگویند خیر، نصیحتشان می‌کنم که شما آمدید پیش یک سیدی که برایتان دعا کند، چطور به دعا اعتقاد دارید، امّا نماز نمی‌خوانید؟

اقامۀ نماز گناهان ظاهری و قلبی را درمان می‌کند. اگر کسی اهل غیبت است یا به زن‌ها نظر می‌اندازد یا سوءظن دارد، نماز می‌تواند همه را رفع کند، حتی گناهان قلبی مثل حسد و کبر و کینه به‌تدریج کم می‌شود و از بین می‌رود. اگر نماز گناهان را برطرف نکند، نمی‌شود گفت نماز به پا داشته.

در بعد اجتماعی هم اگر مردم نماز را رها نکنند و آن را به عمل بیندازند، رابطه‌شان با خدا و با هم تضمین می‌شود. اگر کسی ظاهراً مؤمن باشد و ظلم کند، باید در نماز خود تجدیدنظر کند؛ چون از شخص نمازخوان ظلم سرنمی‌زند.

وَ آتُوا الزَّکاه؛ دومین سفارش خداوند در این آیه این است که زکات بپردازید.

یکی از مصادیق زکات همان زکاتی مالی است که بر گاو و گوسفند و شتر و گندم و جو و خرما و مویز و طلا و نقره تعلق می‌گیرد، امّا فقط این نیست.

هر نعمتی زکاتی دارد؛ زکات زبان این است که آن را به خیر بچرخاند و سخنان خوب بگوید. زکات چشم این است که مطالب مفید بخواند. زکات علم نشر آن است.

از امیرالمؤمنین علیه‌السلام نقل شده: «لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ زَکَاهٌ وَ زَکَاهُ الْبَدَنِ‏ الصَّوْم‏».[5] هرچیزی زکاتی دارد و زکات بدن روزه است.

همچنین فرمودند:

«زَکَاهُ الْعِلْمِ نَشْرُهُ» زکات علم نشر آن است.

«زَکَاهُ الْجَاهِ بَذْلُهُ» زکات ریاست، بخشش آن است.

«زَکَاهُ الْحِلْمِ الِاحْتِمَالُ» زکات بردبارى تحمل است.

«زَکَاهُ الْمَالِ الْإِفْضَالُ» زکات مال بخشیدن به دیگران است.

«زَکَاهُ الْقُدْرَهِ الْإِنْصَافُ» زکات توانایی، انصاف دادن است.

«زَکَاهُ الْجَمَالِ‏ الْعَفَافُ» زکات زیبایی عفت و پاکدامنی است.

« زَکَاهُ الظَّفَرِ الْإِحْسَانُ» زکات پیروزی احسان است.

«زَکَاهُ الْبَدَنِ الْجِهَادُ وَ الصِّیَامُ» زکات بدن جهاد و روزه است.

«زَکَاهُ الْیَسَارِ بِرُّ الْجِیرَانِ وَ صِلَهُ الْأَرْحَامِ» زکات توانگری نیکی به همسایگان و صلۀ ارحام است.

«زَکَاهُ الصِّحَّهِ السَّعْیُ فِی طَاعَهِ اللَّهِ» زکات تندرستی کوشیدن در راه طاعت خداست.

«زَکَاهُ الشَّجَاعَهِ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ» زکات شجاعت جهاد در راه خداست.

«زَکَاهُ السُّلْطَانِ إِغَاثَهُ الْمَلْهُوفِ» زکات حاکم فریادرسی از ستمدیدگان است.

«زَکَاهُ النِّعَمِ اصْطِنَاعُ الْمَعْرُوفِ» زکات نعمت نیکی کردن است.

«زَکَاهُ الْعِلْمِ بَذْلُهُ لِمُسْتَحِقِّهِ وَ إِجْهَادُ النَّفْسِ فِی الْعَمَلِ بِه‏»[6] زکات علم یاد دادن آن به شایستگان و وادار کردن خود به عمل کردن به آن است.

وَ أَطیعُوا الرَّسُول؛ سفارش سوم خداوند در این آیه اطاعت از رسول خدا صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله است.

خداوند در این آیه سه سفارش فرمود؛ پیوند با خدا «أَقیمُوا الصَّلاهَ» پیوند با مردم «آتُوا الزَّکاهَ» و پیوند با رسول خدا و ائمۀ اطهار علیهم‌السلام «أَطیعُوا الرَّسُولَ».

اطاعت از رسول خدا و ائمۀ اطهار علیهم‌السلام یعنی هرچه گفتند انجام دهید. همچنین بدانید امام زمان الآن حاضر هستند و منتظر ظهور ایشان باشید.

از مصادیق اطاعت از امام زمان این است که دل خود را دربست در اختیار ایشان قرار دهید و بدانید آن بزرگوار همواره همراه شما هستند و هیچ جدایی از شما ندارند. همۀ خصوصیات شما و همۀ بشر را می‌دانند و همۀ عالم زیرنظر ایشان است.

اولیاء خدا مثل آیت‌اللّه انصاری، آیت‌اللّه قاضی و حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت که خود را خاک پای امام زمان می‌دانستند،‌ از خلوت و جلوت انسان‌ها خبر داشتند و گاهی خبر می‌دادند. این علم را خداوند به ایشان داده و به‌خاطر اتصالی است که به خدای تعالی دارند.

همۀ عوالم از بالا تا پایین زیرنظر حضرت صاحب‌الزمان است و با نظر ایشان می‌چرخد. «لو لا الحجه لساخت الارض باهلها».

چه ناپسند است انسان در منظر ایشان شرم نکند و حواسش به چشم و گوش و اعضاء و جوارحش نباشد؛ چه زشت است در خلوت یا جلوت، وقتی می‌داند او هست و می‌بیند، گناه کند!

آنها که می‌خواهند از عالم خیال بیرون بروند، باید مراقب اعضاء و جوارح و قلب و فکر خود باشند.

خدایا به‌حق محمّد و آل‌محمّد همۀ ما را تنبه و اگاهی ده؛ جوانان و عزیزان ما را از هر خلافی حفظ کن. حاجات همۀ دوستان را برآورده فرما؛ ما را با امام زمان محشور و عاقب همۀ ما را ختم به خیر کن!

[1]. بحارالأنوار، ۳۰، ۶۷۴.

[2]. وسائل‌الشیعه، ۴، ۲۷.

[3]. مؤمنون، ۱ و ۲.

[4]. وسائل‌الشیعه، ۴، ۱۰۸.

[5]. نهج‌البلاغه، حکمت ۱۳۶.

[6]. مستدرک، ۷، ۴۶.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است