تفسیر سوره مومنونمناسبت ها

سوره مومنون آیه ۹ تا ۱۱ | جلسه ۳ | عید غدیر

خدایا ما را با عشق علی و اولاد علی زنده بدار؛ با عشق علی و اولاد علی بمیران و با عشق علی و اولاد علی محشور کن.

فیلم جلسه
 
صوت جلسه

متن تفسیر

 

 بسم اﷲ الرحمن الرحیم

تفسیر سوره مومنون آیه ۹ تا ۱۱ | چهارشنبه ۱۴۰۰/۵/۰۶ | جلسه ۳ (عید غدیر) | آیت الله سید علی محمد دستغیب

 

 

وَ الَّذِینَ هُمْ عَلىَ‏ صَلَوَاتهِمْ یحُافِظُونَ(9)

آنها که بر نمازهایشان مواظبت می‌‌کنند.

 

أُوْلَئکَ هُمُ الْوَارِثُونَ(10)

آنان وارثان‌اند.

الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیهَا خَلِدُونَ(11)

که بهشت را به ارث می‌برند و جاودانه در آن می‌مانند.

 

«وَ الَّذِینَ هُمْ عَلىَ‏ صَلَوَاتهِمْ» آنان که بر نمازهایشان «یحُافِظُونَ» محافظت می‌کنند. (9)

«أُوْلَئکَ هُمُ الْوَارِثُونَ» آنان وارث هستند. (10)

«الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ» که بهشت را به ارث می‌برند «هُمْ فِیهَا خَلِدُونَ» در آنجا جاودان می‌مانند. (11)

از جمله صفات مومنین محافظت بر نماز است

وَ الَّذِینَ هُمْ عَلىَ‏ صَلَوَاتهِمْ یحُافِظُون؛ در ادامۀ بیان صفات مؤمنان، خدای تعالی می‌فرماید: آنها کسانی هستند که محافظ نمازهایشان هستند.

قبلا فرمود: «الَّذینَ هُمْ فی‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُون» (در نماز خود خاشع هستند). یعنی جنس نمازشان خشوع است و سعی می‌کنند خاشع باشند.

در اینجا اوقات نماز منظور است؛ یعنی نماز را در اول وقت می‌خوانند و آن را به تأخیر نمی‌‌اندازند.

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله:‏ «الصَّلَاهُ فِی أَوَّلِ‏ الْوَقْتِ‏ رِضْوَانُ‏ اللَّهِ‏ وَ فِی آخِرِهِ عَفْوُ اللَّهِ»[1]

رسول خدا صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله فرمود: «نماز در اول وقت مایۀ خشنودی خداست و در آخرِ وقت، موجب عفو و بخشش او.»

آن‌که واقعاً دوستِ پیامبر و ائمۀ اطهار علیهم‌السلام است باید به نمازش اهمیت بدهد و از مظاهر اهمیت دادن، خواندن آن در اول وقت است.

از امام صادق علیه‌السلام روایت شده:

«إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ فَقَدْ دَخَلَ وَقْتُ الصَّلَاتَیْنِ إِلَّا أَنَ‏ هَذِهِ‏ قَبْلَ‏ هَذِهِ»[2]

«هنگامی که خورشید به وسط آسمان رسید وقت نمازهای ظهر و عصر داخل می‌شود، جز اینکه باید ظهر قبل از عصر خوانده شود.»

در نماز مغرب و عشا هم همین طور است، همین که وقت داخل شد هردو را می‌شود خواند. اگر هم کسی بخواهد هر نماز را در وقت فضیلتِ خود و به‌صورتِ جداگانه بخواند، خوب است. البته اساتید ما؛ شهید آیت‌اللّه دستغیب، حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت، آیت‌اللّه انصاری معمولاً نمازهایشان را پشت‌سر هم می‌خواندند. از آیت‌اللّه قاضی هم همین طور  نقل شده.

مومنین وارث بهشت هستند

أُوْلَئکَ هُمُ الْوَارِثُون؛ بعد از بیان خصوصیات مؤمنان، می‌فرماید آنها وارث هستند و بهشت را به ارث می‌برند.

الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیهَا خَلِدُون؛ «فردوس» قسمت اعلای بهشت است و بهشتیان در آن مخلدند؛ یعنی همیشه در آن خواهند بود.

وقتی گفته می‌شود در بهشت جاودانه‌اند، به این معنا نیست که همیشه در باغ‌های بزرگی می‌نشینند و احیاناً بعد از مدتی خسته می‌شوند. بهشت اصلاً جای خستگی نیست.

بنده‌ای که به خدای تعالی ایمان آورده، مطابق ایمانش به دستور خدا و پیامبر و ائمۀ اطهار علیهم‌السلام عمل کرده، دارای حسنه است، اکنون خداوند بر خود حتم کرده جزای او را بدهد. یقیناً جزای او چیزی است که تا ابدالآباد خستگی نداشته باشد و هرآن در روح و نعمت جدیدی باشد.

خستگی مخصوص این دنیا و بدن مادی است که برای دیدن چیزهای جدید باید زحمت بکشد. آنجا همه‌چیز جدید است، امّا نه مثل اینجا. دیدنِ آنجا همه با روح است و رضوانی در پی دارد که قلب را شاد می‌کند و هیچ ناراحتی و زحمتی ندارد.

دربارۀ ارث بردنِ بهشت، از امام صادق علیه‌السلام روایت شده:

«خداوند هر بنده‏اى را که مى‏آفریند، براى او جایگاهى در آتش و منزلى در بهشت در نظر مى‏گیرد. هنگامى که بهشتیان در بهشت و دوزخیان در دوزخ مستقر می‌‌شوند، سروشى ندا مى‏دهد که اى ساکنان بهشت، نگاه کنید!

آنان به دوزخ نگاه مى‏کنند و جایگاه خود را در آتش مى‏بینند.

سپس به آنان خطاب مى‏شود: این جایگاه‌هاى شما بود که اگر نافرمانى خدا کرده بودید ناگزیر به ورود در آن مى‏شدید.

با شنیدن این خبر اگر قرار بود کسى از شدّت سرور و شادمانى‏ بمیرد، بدون تردید بهشتیان بودند که از فرط خوشحالى و به‌خاطرِ عذابى که از آنها دور شده، مى‏مردند.

باز ندا مى‏شود: اى دوزخیان! سر خود را بالا کنید و به جایگاهى که براى شما در بهشت مقرر شده بود، نظر کنید!

آنان سر خود را بالا می‌آورند و جایگاه خود را در بهشت، با نعمت‌هایی که در آن است مى‏بینند.

به آنان گفته مى‏شود: این جایگاه شما بود که اگر پروردگار خود را اطاعت کرده بودید، در آن جا مى‏گرفتید.

سپس حضرت فرمود: اگر قرار بود کسى از شدّت افسوس و اندوه بمیرد، بدون تردید دوزخیان در این روز از فرط حسرت و غم قالب تهى مى‏کردند.

پس جایگاه بهشتیان را در دوزخ به دوزخیان ارث دهند و جایگاه دوزخیان را در بهشت به بهشتیان، و این همان سخنان خداوند است که ‏فرمود: «أُوْلَئکَ هُمُ الْوَارِثُونَ الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیهَا خَلِدُونَ»[3].

التحقیق راجع‌به ارث مطلب جالبی بدین مضمون آورده:

عبد اگر به حقیقت فنا و عبودیت برسد و پردۀ انانیت و حجاب‌های ظلمانی و نورانی از او رفع شود، آثار نور حق در او تجلی می‌یابد و مظهر صفات لاهوت می‌گردد؛ درنتیجه حاکم و محیط بر عالم طبیعت می‌شود.

چنین کسی به‌اذن‌اللّه زنده می‌کند و می‌میراند (یحیی و یمیت)، می‌‌دهد و می‌گیرد (یعطی و یمنع)، در سایۀ حکومت خدای تعالی مالک و وارث می‌شود (یملک و یرث فی ضلّ حکومته) و تحت بسط خدا و قدرت او قرار می‌گیرد.

اینجاست که خدای تعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُها مَنْ‏ یَشاءُ مِنْ‏ عِبادِه﴾[4]

«زمین ازآنِ خداست، آن را به هرکس از بندگانش بخواهد ارث می‌دهد.»

﴿وَ نُودُوا أَنْ‏ تِلْکُمُ‏ الْجَنَّهُ أُورِثْتُمُوها بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴾[5]

«به آنان ندا دهند: این بهشت را به‌خاطرِ آنچه می‌کردید به ارث بردید.»

﴿تِلْکَ‏ الْجَنَّهُ الَّتی‏ نُورِثُ‏ مِنْ‏ عِبادِنا مَنْ کانَ تَقِیًّا﴾[6]

«این بهشتی است که به هرکدام از بندگان پرهیزکار خود ارث می‌دهیم.»

﴿أُولئِکَ هُمُ الْوارِثُونَ الَّذینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فیها خالِدُون﴾[7]

«آنان وارثان‌اند. که بهشت را به ارث می‌برند و جاودانه در آن می‌مانند.»

وارثان زمین عدۀ خاصی از بندگان خدا هستند که حکومت خدایی دارند. این حکومت ازآنِ خداست و زمین نیز مال اوست. آنان به‌خاطرِ قرب خدای تعالی و بریدن از خویش و از غیر خدا به مقام فنا رسیدند.

علی علیه‌السلام پرچم‌دار توحید

مطالبی که عرض شد اول از همه بر پیامبر اکرم صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله صادق است که از همۀ انبیاء برتر است. بعد از ایشان نیز مولا علی و فرزندان معصومشان تا امام زمان صلوات اللّه علیهم اجمعین از همۀ انبیاء الهی بالاترند.

این بزرگواران همۀ درجاتی را که خدای تعالی در باب ایمان و وصال خویش قرار داده بود، طی کردند. از ابتدا از حجاب‌های ظلمانی مبرا بودند و خداوند حجاب‌های نورانی میان خود و آنان را نیز برطرف ساخت.

لذا علی علیه‌السلام باید بعد از پیامبر اکرم صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله پرچم‌دار اسلام باشد. به عنایت خدای تعالی علی و اولاد علی صلوات اللّه علیهم اجمعین پرچم‌دار علم توحید و خلیفۀ واقعی پروردگار در دنیا و آخرت هستند.

وارث واقعی زمین حضرت صاحب‌الزمان عجّل‌اللّه‌تعالی‌فرجه است که روزی ظاهر می‌شود.

اصلاً نیازی به دلیل نیست. چنان مسأله برای همه روشن بود و آن‌قدر پیامبر اکرم صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله برای مسلمانان گفتند و آیات قرآن به وفور بود که جای شکی برای کسی نبود.

با این‌همه، آمال و آرزوهای دنیا و خصوصیات نفسی بشر اجازه نداد برخی مطلبی به این روشنی را قبول کنند. این افراد همیشه بوده‌اند و تعدادشان هم کم نیست.

اگر در روایت می‌فرماید:

«ارْتَدَّ النَّاسُ‏ بَعْدَ النَّبِیِّ إِلَّا ثَلَاثَهَ نَفَرٍ الْمِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ وَ أَبُوذَرٍّ الْغِفَارِیُّ وَ سَلْمَانُ الْفَارِسِی»[8]

یعنی همه رفتند و به حرف پیامبر اکرم صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله اعتنا نکردند، مگر سه نفر. این ارتداد است. نه اینکه کافر شدند، بلکه پشت کردند.

آیات متعدد قرآن کریم که در شأن امیرالمؤمنین و اثبات ولایت ایشان نازل شده، حاکم حسکانی در کتاب شواهدالتنزیل با روایاتی از اهل تسنن آورده است و حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت این کتاب را تحت عنوان قرآن و اهل‌بیت ترجمه کرده،  توضیح داده‌اند.

آیۀ ابلاغ

خدای تعالی در سورۀ مائده می‌فرماید:

﴿یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ‏ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ﴾[9]

«اى پیامبر! آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، ابلاغ کن که اگر نکنى، پیام او را نرساندى. خدا تو را از گزند مردم حفظ مى‌کند. خدا کافران را هدایت نخواهد کرد.»

سال دهم هجرت رسول خدا صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله با مسلمانان حج به جا آورد و همۀ احکام آن را یکی‌یکی بیان فرمود.

بعد از آن در راه بازگشت، نزدیک جحفه از سوی خدای تعالی خطاب رسید: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ‏ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّک…» آنچه را خدا فرموده به مردم برسان که اگر این کار را نکردی مثل این است که رسالتش را انجام ندادی.

این چه دستوری بود که اگر ابلاغ نشود، گویی هیچ کاری انجام نشده؟ قطعاً امر مهمی بود و صرفاً یک حکم شرعی نبود.

پشت‌سر این خطاب، رسول خدا صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله مردم را در آن گرمای سوزان جمع کرد. فرمود آنها که جلو رفتند بازگردند و صبر کردند تا آنها که عقب هستند، برسند. جمعیتی تا ۱۲۰هزار نفر جمع شدند.

سپس از جهاز شتران منبری ساختند؛ بالای آن رفتند و خطبه‌ای ایراد فرمودند.

«أَ لَسْتُ‏ أَوْلَى‏ بِکُمْ‏ مِنْ‏ أَنْفُسِکُم‏»

«آیا من از شما به خودتان مقدم نیستم؟»

اشاره به این آیۀ سورۀ احزاب که می‌فرماید:

﴿النَّبِیُ‏ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنینَ‏ مِنْ أَنْفُسِهِم﴾[10]

«پیامبر نسبت به مؤمنان بر خودشان مقدم است.»

یعنی اگر گفت کاری کنید یا در جنگی شرکت کنید، باید اطاعت کنند و امر او را بر خواست خویش مقدم بدارند.

فرمود: آیا من اولی به شما از خوتان نیستم؟ یعنی من مولایم و هرچه گفتم، به حساب قرآن و دستور خدا، باید اطاعت کنید.

همه گفتند: بلی یا رسول اللّه.

وقتی صدای همه به تأیید بلند شد، فرمود: «فَمَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاه». هرکس من مولای اویم علی مولای اوست.

آیا پشت‌سر این آیه، مولا به معنای دوست است؟

آیا رسول خدا صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله این‌همه جمعیت را در آن صحرای سوزان واداشت تا بگوید هرکس من دوست اویم، علی دوست اوست؟

آیا این بی‌انصافی در حق پیامبر اکرم صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله نیست؟ دلیل از این واضح‌تر؟

این‌همه آیاتی که از قرآن و روایاتی که از پیامبر اکرم صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله نقل شده دربارۀ علی علیه‌السلام، آیا باید این‌طور تفسیر کنیم؟ قطعاً این خلاف مروت و جوانمردی است.

پس از آن نیز دستور داد همۀ مسلمانان به مولا علی علیه‌السلام به‌عنوانِ امیر مؤمنان سلام دهند و بیعت کنند.

از شیعه و سنی نقل شده اول از همه عمر خطاب آمد و گفت:

«بَخْ‏ بَخْ‏ لَکَ‏ یَا عَلِیُ‏ أَصْبَحْتَ مَوْلَایَ وَ مَوْلَى کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَه»

«تبریک تبریک به تو یا علی که مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمنی شدی!»

حتی زن‌ها آمدند و به‌عنوانِ بیعت، دست در ظرفی گذاشتند که حضرت در آن دست گذاشته بودند. آیا دوستی نیاز به بیعت دارد؟

قبل از آن هم رسول خدا صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله فرمود مرگ من نزدیک است و خدای تعالی دستور داده علی علیه‌السلام را به‌عنوانِ وصی خود معرفی کنم.

همچنین فرمود:

«اِنِّی تَارِکٌ فِیکمُ الثَّقَلَیْنِ کتَابَ اللّهِ وَ عِتْرَتِی أهْلَ بَیْتِی وَ اِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتّىٰ یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»[11]

«من در میان شما دو چیز گران‌بها باقى مى‌گذارم: کتاب خدا و اهل‌بیتم را و آن دو هرگز از هم جدا نمى‌شوند تا بر حوض کوثر به من بازگردانده شوند.»

توطئۀ ترور پیامبر

بعد از این واقعه نیز دوازده نفر آماده شدند در میان راه شتر رسول خدا صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله را رم دهند و حضرت را ترور کنند، لکن نتوانستند. اگر منظور از مولا دوست بود که ترور کردن لازم نداشت.

این منافقان با علی علیه‌السلام مخالف بودند؛ چون ایشان اقوام و خویشان آنها را که کافر بودند و مقابل اسلام ایستادند، به درک واصل کرده بود. آنها کینۀ علی علیه‌السلام را در دل داشتند.

حُذیفه از رسول خدا صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله پرسید این‌ها چه کسانی بودند که دست به این اقدام زدند؟

پیامبر اکرم صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله فرمود نگاه کن! ناگهان برقی جهید و او چهرۀ دوازده نفر آنها را دید و شناخت، لکن در منابع اهل سنّت نامی از آنها به میان نیامده.

آیۀ اکمال دین

پس از ابلاغ آیۀ ولایت به‌وسیلۀ رسول خدا صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله آیه نازل شد:

﴿الْیَوْمَ‏ أَکْمَلْتُ‏ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دینا﴾[12]

«امروز دینِ شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را به‌عنوانِ دین شما برگزیدم.»

پیامبر اکرم صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله فرمود این قسمت در میان آیه‌ای قرار دهند که قبل و بعد آن دربارۀ حرمت برخی گوشت‌ها آمده است. به همین دلیل آقایان گفتند این قسمت نیز راجع‌به همان حکم است، در حالی که کاملاً مشخص است آیۀ اکمالِ دین دربارۀ مطلبی بسیار مهم‌تر از حکمِ حلیت و حرمت خوراکی‌هاست.

خداوند وعده فرموده حافظ قرآن باشد «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»[13].

این حفاظت با اسبابی انجام می‌شود و یکی از آنها همین روش پیامبر در جاگذاری آیات است که قطعاً بدون امر خدای تعالی نیست.

نمی‌توان به راحتی بر همه‌چیز پا گذاشت و از کنار این همه شواهد گذشت. البته اهل تسنن از نظر ما مسلمان و بدنشان طاهر و پاک است، لکن باید مقداری انصاف به‌خرج داد؛ باید بر این مطالب قدری تأمل کرد.

تقلید در عقاید جایز نیست. هرکسی باید در عقیدۀ خویش به فهم برسد. صرف اینکه پدر و مادر یا فلان عالم این عقیده را دارد، برای ما حجت نیست. در احکام تقلید جایز است، لکن اعتقادات غیر از احکام است.

اشعار حسّان بن ثابت

حسان بن ثابت از شاعران عرب در زمان رسول خدا صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله بود که واقعۀ غدیر را از نزدیک مشاهده کرد و و با اجازۀ پیامبر اولین شعر را در این باره سرود.

رسول خدا صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله درباره او فرمود: «ای حسان تا وقتی که از ما دفاع کنی مؤید به تائیدات روح القدس خواهی بود.»[14]

البته او بعد از خلافت امیرالمؤمنین علیه‌السلام از بیعت با ایشان سر باز زد و ولایت حضرتش را نپذیرفت.

ینادیهم یوم الغدیر نبیهم

بخم و اکرم بالنبی منادیا

یقول فمن مولاکم و ولیکم

فقالوا و لم یبدوا هناک التعادیا

الهک مولانا و انت ولینا

و لن تجدن منا لک الیوم عاصیا

فقال له قم یا علی فاننی

رضیتک من بعدی اماما و هادیا

فمن کنت مولاه فهذا ولیه

فکونوا له أتباع صدق موالیا

هناک دعا اللهم وال ولیه

و کن للذی عادى علیا معادیا

«پیامبر صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله در روز غدیر خم آنها را ندا داد و پیامبر چه ندا دهندۀ گرامی است.

او می‌گفت: مولا و ولی شما چه کسی است؟ آنان که دشمنی‌شان علنی نبود پاسخ دادند:

خدای تو مولای ما است و تو ولی ما هستی و هرگز از ما نافرمانی نخواهی دید.

پیامبر به علی فرمود: ای علی به پا خیز که من به پیشوایی و هدایتگری تو بعد از خودم راضی و خشنودم.

هرکه من مولاى اویم، على مولا و ولی اوست، و بر شماست که به راستى پیرو او باشید.

خداوندا دوستدار دوستان او باش و دشمن دشمنانش!»

خدایا ما را با عشق علی و اولاد علی زنده بدار؛ با عشق علی و اولاد علی بمیران و با عشق علی و اولاد علی محشور کن.

 

[1]. عوالی‌الئالی، ۱، ۱۹۵.

[2]. کافی، ۳، ۲۷۶.

[3]. ثواب‌الاعمال، ۲۵۹.

[4]. اعراف، ۱۲۸.

[5]. اعراف، ۴۳.

[6]. مریم، ۶۳.

[7]. مؤمنون، ۱۰ و ۱۱.

[8]. بحارالأنوار، ۳۴، ۲۷۴.

[9]. مائده، ۶۷.

[10]. احزاب، ۶.

[11]. بحارالأنوار، ۵، 21.

[12]. مائده، ۳.

[13]. حجر، ۹.

[14]. مجمع‌البیان، ۲۰، ۴۳۳.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است