تفسیر سوره شعراء

سوره شعراء آیه ۲۳ تا ۳۷ | جلسه ۶

فیلم جلسه
 

صوت جلسه

متن تفسیر

 

بِسْم ِاﷲ ِالرَّحْمَنِ الرَّحیمِ

تفسیر سوره شعرا آیه ۲۳ تا ۳۷ | چهارشنبه ۱۴۰۲/۸/۳ | جلسه ۶ | آیت الله سید علی محمد دستغیب

 

 

 

امام حسن عسکری علیه‌السلام:

«لَیْسَتِ الْعِبَادَهُ کَثْرَهَ الصِّیَامِ وَ الصَّلَاهِ وَ إِنَّمَا الْعِبَادَهُ کَثْرَهُ التَّفَکُّرِ فِی‏ أَمْرِ اللَّهِ‏»

عبادت به زیادی نماز و روزه نیست، به زیاد فکر و اندیشه کردن در امر خداست.

حضرت منکر نمازهای واجب و مستحب نمی‌شوند. واجبات را باید انجام داد و نوافل یومیه که دو برابر نمازهای واجب است، تا آنجا که امکان دارد، خوب است انجام شود، حتی روزه‌های مستحب و استیجاری هم جای خود، لکن تفکر در امر خدای تعالی نیز اهمیت ویژه دارد.

امر خدا چیست؟

یکی از مصادیق امر خدا مخلوقات او هستند؛ این آسمان و زمین و موجودات را چه کسی آفریده؟

تفکر در امر خدا یعنی دائم از خود بپرسد خالق این‌همه مخلوقات و از جمله خود من کیست؟ چطور همه‌چیز بدن در جای خود قرار گرفته، اگر اندکی تغییر ایجاد شود؛ خونِ رگی کم‌وزیاد گردد، در همۀ بدن اختلال به وجود می‌آید!

خلقتی به این آراستگی نیازمند خالقی توانا و حکیم است. نمی‌شود همه‌چیز خودبه‌خود و بدون تدبیر و نظارت درست شده باشد.

قرآن کریم در آیات متعدد به خلقت انسان از زمانی که نطفه بود تا وقتی متولد شد اشاره می‌کند.

فکر کردن به این امور انسان را رشد می‌دهد و پابرجا می‌کند.

مرحلۀ دیگر تفکر در امر خدا این است از خود بپرسد من که‌ام؛ چه کاره‌ام؛ خدایی که مرا خلق کرده چه‌کاره من است و من چه رابطه‌ای با او دارم؟

او در قرآن فرموده: «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ»[1] (من از رگ گردن به شما نزدیک‌ترم). چگونه خدایی که آسمان و زمین را خلق کرده، این‌قدر به من نزدیک است؟

این کارِ یک ساعت و دو ساعت و یک روز و دو روز نیست، همیشه باید فکر کند و از خدا بخواهد فکر صحیحی به او بدهد تا بفهمد، امّا فهمیدنش به این زودی حاصل نمی‌شود. می‌‌شود خواند و گفت و شنید، امّا فهم چیز دیگری است.

مرحلۀ سوم تفکر در امر خدا این است که فکر کند خدایی که همۀ این کرات و کهکشان‌ها و این دنیا و آخرت را خلق کرده و از رگ گردن به من نزدیک‌تر است، آیا می‌شود من هم به او نزدیک شوم، طوری که دیگر خود را نبینم و فقط او را ببینم؟ نه‌فقط خود، هیچ‌کس را، به‌جز او، به‌عنوان مؤثر نبینم.

این دید خیلی بلندی است؛ دست ما نیست و نقل ما هم نیست. امّا فکرش خیلی خوب است. لااقل کمی مضمضه کنیم و بفهمیم خیلی مانده به جایی که می‌توانیم برسیم. شاید هم خدا خواست و اندکی از آن را نصیبمان کرد!

البته همۀ این مراحل خوب است، امّا آن بالا کجا و این وسط‌ها و پایین‌ها کجا!

 

تفسیر سوره شعرا آیه ۲۳ تا ۳۷

قالَ فِرْعَوْنُ وَ ما رَبُّ الْعالَمینَ(23) قالَ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُمَا إِنْ کُنْتُمْ مُوقِنینَ(24) قالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَ لا تَسْتَمِعُونَ (25) قالَ رَبُّکُمْ وَ رَبُّ آبائِکُمُ الْأَوَّلینَ (26) قالَ إِنَّ رَسُولَکُمُ الَّذی أُرْسِلَ إِلَیْکُمْ لَمَجْنُونٌ (27) قالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ ما بَیْنَهُما إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ (28) قالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَیْری لَأَجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونینَ (29) قالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُکَ بِشَیْ‏ءٍ مُبینٍ (30) قالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقینَ (31) فَأَلْقى‏ عَصاهُ فَإِذا هِیَ ثُعْبانٌ مُبینٌ (32) وَ نَزَعَ یَدَهُ فَإِذا هِیَ بَیْضاءُ لِلنَّاظِرینَ (33) قالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلیمٌ (34) یُریدُ أَنْ یُخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ بِسِحْرِهِ فَما ذا تَأْمُرُونَ (35) قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ ابْعَثْ فِی الْمَدائِنِ حاشِرینَ (36) یَأْتُوکَ بِکُلِّ سَحَّارٍ عَلیمٍ (37)

فرعون گفت: ربّ‌العالمین چیست؟(۲۳) موسی گفت: پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست، اگر اهل یقین هستید.(۲۴) فرعون به اطرافیانش گفت: آیا نمی‌‌شنوید؟(۲۵) موسی گفت: پروردگار شما و پروردگار پدران و نیاکان پیشین شما.(۲۶) فرعون گفت: پیامبرتان که به‌سوی شما فرستاده‌ شده دیوانه است.(۲۷) موسی گفت: پروردگار مشرق و مغرب و آنچه میان آنهاست، اگر تعقل کنید.(۲۸) فرعون گفت: اگر خدایی جز من برگزینی، تو را زندانی می‌کنم!(۲۹) موسی گفت: حتی اگر معجزۀ آشکاری برایت بیاورم؟(۳۰) فرعون گفت: بیاور، اگر راست می‌گویی!(۳۱) موسی عصایش را انداخت، ناگهان اژدهایی بزرگ شد.(۳۲) و دست خود را بیرون آورد، ناگاه برای بینندگان نورانی و درخشان شد.(۳۳) فرعون به اشرافی که اطرافش بودند گفت: این جادوگری داناست.(۳۴) می‌خواهد با سحرش شما را از سرزمینتان بیرون کند، چه نظری می‌دهید؟(۳۵) گفتند: او و برادرش را نگه دار و پیک‌هایی به شهرها بفرست.(۳۶) تا همۀ جادوگران دانا را نزد تو آورند.(۳۷)

«قالَ فِرْعَوْنُ» فرعون گفت «وَ ما رَبُّ الْعالَمینَ» ربّ العالمین چیست؟ (23)

«قالَ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُمَا» موسی گفت: پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه بین آنهاست «إِنْ کُنْتُمْ مُوقِنینَ» اگر اهل یقین هستید. (24)

«قالَ لِمَنْ حَوْلَهُ» فرعون به اطرافیانش گفت «أَ لا تَسْتَمِعُونَ» آیا نمی‌شنوید؟ (25)

«قالَ رَبُّکُمْ» موسی گفت: پروردگار شما «وَ رَبُّ آبائِکُمُ الْأَوَّلینَ» و پروردگار پدران و نیاکان پیشین شما. (26)

«قالَ إِنَّ رَسُولَکُمُ الَّذی أُرْسِلَ إِلَیْکُمْ لَمَجْنُونٌ» فرعون گفت: پیامبرتان که برای شما فرستاده شده دیوانه است. (27)

«قالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ ما بَیْنَهُما» موسی گفت: پروردگار مشرق و مغرب و آنچه میان آنهاست «إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ» اگر عقلتان را به کار ببندید. (28)

«قالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَیْری» فرعون گفت: اگر خدایی غیر از من انتخاب کنی «لَأَجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونینَ» تو را زندانی می‌کنم. (29)

«قالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُکَ بِشَیْ‏ءٍ مُبینٍ» موسی گفت: حتی اگر برایت معجزۀ آشکاری بیاورم؟ (30)

«قالَ فَأْتِ بِهِ» فرعون گفت: بیاور «إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقینَ» اگر راست می‌گویی. (31)

«فَأَلْقى‏ عَصاهُ» موسی عصایش را انداخت «فَإِذا هِیَ ثُعْبانٌ مُبینٌ» ناگهان ماری بزرگ شد. (32)

«وَ نَزَعَ یَدَهُ» و دستش را بیرون آورد «فَإِذا هِیَ بَیْضاءُ لِلنَّاظِرینَ» ناگهان برای بینندگان درخشان شد. (33)

«قالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ» فرعون به درباریانی که اطرافش بودند گفت «إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلیمٌ» این جادوگری داناست. (34)

«یُریدُ أَنْ یُخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ بِسِحْرِهِ» می‌خواهد با سحرش شما را از سرزمینتان بیرون کند. «فَما ذا تَأْمُرُونَ» چه نظری دارید؟ (35)

«قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ» گفتند: او و برادرش را نگه دار «وَ ابْعَثْ فِی الْمَدائِنِ حاشِرینَ» و پیک‌هایی به شهرها بفرست. (36)

«یَأْتُوکَ بِکُلِّ سَحَّارٍ عَلیمٍ» تا همۀ جادوگران دانا را نزد تو بیاورند. (37)

قالَ فِرْعَوْنُ وَ ما رَبُّ الْعالَمینَ؛ وقتی حضرت موسی نزد فرعون رفت و به او گفت من پیامبری از طرف ربّ‌العالمین هستم، فرعون گفت: این ربّ‌العالمین که می‌گویی چیست؟

«‌ما» یعنی چیست، چگونه است، چه وضعی دارد، چه شکلی است؟

در اینجا حضرت موسی چه پاسخی می‌توانست به فرعون بدهد؟ لذا شروع کرد به بیان مطالبی که درک آن برای همه راحت است.

قالَ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُمَا؛ گفت: پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه در بین آنهاست.

پروردگار یعنی آن‌که خلق کرده، پرورش می‌دهد و نگه می‌دارد.

آسمان‌ها شامل کرات و کهکشان‌ها می‌شود؛ از فضای بالای زمین تا منظومۀ شمسی و دیگر منظومه‌های کهکشانی که در آن هستیم و سایر کهکشان‌هایی که در این عالم وجود دارد و همه در حال حرکت هستند.

«الارض» یعنی همین زمینی که در آن حیات جریان دارد.

«بینهما» همۀ مخلوقاتی است که در آسمان‌ و زمین وجود دارند؛ چه آنها که دیده می‌شوند و چه آنها که دیده نمی‌شوند؛‌ مثل ملائکه و جنیان.

إِنْ کُنْتُمْ مُوقِنین؛ اگر اهل یقین هستید.

یقین مرتبه‌ای بالاتر از ایمان است. اهل یقین کسی است که در اثر زحماتی که کشیده و انجام واجبات و ترک محرمات و تبعیت از پیامبر و ائمۀاطهار علیهم‌السلام، خدای تعالی یقین را با مراتبی که دارد، نصیبش کرده.

اگر اهل یقین هستید، در اینجا یعنی اگر می‌توانید بفهمید که این آسمان‌ و زمین خالق و مدبری دارد که آنها را آفریده و با دست قدرتش همه را تدبیر می‌کند و حرکت می‌دهد.

قالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَ لا تَسْتَمِعُونَ؛ فرعون به اطرافیانش گفت: آیا نمی‌شنوید؟‌من می‌گویم خدا چیست، او می‌گوید آسمان و زمین را خلق کرده.

در واقع سؤال فرعون این بود که خدا چگونه است، کجاست، چشم و گوشش چطور است.

مگر می‌شود گفت خدا چیست و چگونه است؟ خدا فهمیدنی است. چگونگی و کیفیت ویژگی‌های مخلوق است، نه خالق. هرچه در ذهن بیاید، مخلوق و مصنوع ذهن است.

البته فرعون خوب می‌فهمید منظور حضرت موسی چیست، امّا ادعای خدایی داشت و می‌گفت همه‌چیز متعلق به من و تحت اختیار من است. کجا زیربار خدا می‌رود و حضرت موسی را تصدیق می‌کند؛ لذا شبهه می‌انداخت.

قالَ رَبُّکُمْ وَ رَبُّ آبائِکُمُ الْأَوَّلینَ؛ حضرت موسی دوباره به اسماء و صفات خدا اشاره کرد و فرمود: پروردگارِ تو که تو را خلقت کرده و تربیت می‌کند؛ پدران و نیاکان تو را آفریده و میرانده.

قالَ إِنَّ رَسُولَکُمُ الَّذی أُرْسِلَ إِلَیْکُمْ لَمَجْنُونٌ؛ فرعون از سر استهزاء به اطرافیان خود گفت: رسولی که برای شما فرستاده شده، سخت دیوانه است.

قالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ ما بَیْنَهُما؛ باز جناب موسی فرمود: پروردگار مشرق و مغرب و آنچه میان آنهاست.

هرچه در فکر شما بیاید، خالق و پروردگاری دارد که آن را به وجود آورده، رشد می‌دهد و مواظبت می‌کند.

إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُون؛ اگر عقلتان را به میدان بیاورید و تعقل کنید، می‌توانید از راه نشانه‌ها، به وجود خالق و پروردگار عالم پی ببرید، لکن آنها نمی‌خواستند بفهمند.

قالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَیْری لَأَجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونینَ؛ فرعون که نمی‌توانست پاسخی به حضرت موسی بدهد، خشمگین شد و از سر عصبانیت گفت: اگر خدایی غیر من بگیرید، شما را در زندان می‌افکنم. زندان او هم جایی بود که هرکه می‌رفت دیگر بیرون نمی‌آمد.

قالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُکَ بِشَیءٍ مُبینٍ؛ حضرت موسی گفت: اگر نشانۀ عظیم و دلیل محکمی بیاورم چطور؛ آیا باز هم می‌توانی انکار کنی و شبهه بیندازی و مرا تهدید کنی؟

قالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقینَ؛ فرعون گفت: اگر راست می‌گویی و دلیل محکمی داری، نشان بده!

فَأَلْقى‏ عَصاهُ فَإِذا هِیَ ثُعْبانٌ مُبین؛ «ثعبان» یعنی اژدها. موسی عصایش را انداخت و تبدیل به اژدهای بزرگی شد.

وَ نَزَعَ یَدَهُ فَإِذا هِیَ بَیْضاءُ لِلنَّاظِرینَ؛ همچنین دست در گریبان برد و بیرون آورد، در حالی که دستش سفید و نورانی بود و مثل خورشید می‌درخشید.

قالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلیمٌ؛ «ملاء» یعنی خواص و نزدیکان و اطرافیان.

فرعون وقتی این دو معجزه را مشاهده کرد، ابتدا سخت ترسید، بعد هم دید بهترین راه این است که به حضرت موسی تهمت بزند؛ لذا گفت او جادوگری دانا و کاربلد است.

خود فرعون شخص نافهمی نبود؛ ملتفت بود و اشخاص را می‌شناخت، امّا فهمش را در راه ریاست و دنیا به کار می‌برد. اگر این فهم را در راه معنویت به کار می‌انداخت، پیشرفت‌های زیادی می‌کرد.

بیشتر کسانی که در علم یا ثروت زبانزد شدند، اگر هوش و استعداد خود را در راه آخرت به کار می‌انداختند، پیشرفت معنوی می‌کردند.

فرعون برای اینکه دیگران را به نافهمی بکشاند تا به طرف حضرت موسی نروند، گفت این موسی ساحر است.

اطرافیانش هم همه نافهم نبودند، بعضی متوجه بودند، امّا عامۀ مردم نمی‌فهمیدند قضیه چیست. گرچه اگر آنها هم از خدا می‌خواستند، خداوند حق را نشانشان می‌داد.

یُریدُ أَنْ یُخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ بِسِحْرِهِ؛ برای اینکه مردم را بترساند گفت: موسی قصد دارد شما را از خانه و سرزمین خود بیرون کند و خودش حاکم و فرمانروا شود، باید چاره و تدبیری بیندیشید!

آیا مردم هم مقصر بودند؟

تقصیر آنها از این جهت بود که مادیات را می‌خواستند و دنبال بالادستی‌های خود بودند؛ لذا مغالطه‌های فرعون بر آنها تأثیر می‌گذاشت.

هرکس دنبال دنیا باشد، اغوای اغواگران زودتر بر او تأثیر می‌گذارد؛ مثلاً آن‌که نمی‌خواهد شهوتش را کنترل کند و در صدد این کار نیست، خیلی زود گرفتار عشوۀ عشوه‌گران می‌شود تا آن‌که مراقب است و می‌خواهد خود را کنترل کند.

آنها که دنبال پول هستند و آرزوی آن را دارند، اگر پول زیادی نشانشان دهند، ممکن است از هدف‌های خود صرف‌نظر کنند و از خدا و اعتقادات دست بردارند.

آن‌که باطناً ریاست‌طلب است، اگر در راه حق هم قرار بگیرد و حتی سالک بشود، چون تصمیم قطعی نگرفته ریاست را از دلش بیرون کند، ممکن است با مختصر ریاستی همه‌چیز را رها کند؛ چون سلک و سلوک انسان را مهذّب نمی‌کند. طول می‌کشد تا مهذّب شود.

به‌طور کلی اغوای شیطان بر کسانی تأثیر می‌گذارد که خودشان بخواهند تابع او شوند یا تصمیمی برای مبارزه و مجاهده نداشته باشند یا در تصمیم خود مصمم نباشند.

فَما ذا تَأْمُرُونَ؛ فرعون با دیدن اژدها خیلی ترسید و به‌نوعی زمام کار از دستش بیرون رفت؛ لذا دست به دامان اطرافیانش شد و به آنها گفت شما چه می‌فرمایید.

این قاعدۀ همۀ قدرتمندان باطل است؛ همین که پایشان سست می‌شود، فوراً دست به دامان اطرافیانشان می‌شوند، ولی آن‌که خدا را نزدیک می‌بیند، همیشه در امن است؛ چون می‌داند جز او کسی کاره‌ای نیست؛ می‌داند در مواقع حساس کسی نمی‌تواند نجاتش دهد جز خدای تعالی.

وقتی خدا بخواهد جان کسی را بگیرد، اگر همۀ مردم جمع شوند، تانک و توپ بیاورند، نمی‌توانند عزرائیل را دور کنند. مگر حضرت عزرائیل از تانک و توپ و سرباز می‌ترسد؟ او موقع خودش کارش را می‌کند و کاری از کسی بر نمی‌‌آید.

خدایی که همۀ جان‌ها و همۀ قوا متصل به اوست حضرت عزرائیل را مأمور این کار کرده و قدرت به او داده، چه کسی می‌تواند جلوش را بگیرد؟

البته خداست که بعضی مردم را با بعضی دیگر دفع می‌کند. رزمندگان اسلام باید جلو ظلم و کفر بایستند، امّا قدرت هر دو از خداست.

هم روح این از خداست و هم روح آن؛ هم موسی مال خداست، هم فرعون. فرق موسی با فرعون این است که موسی می‌گوید من هرچه دارم از خداست و می‌فهمد، امّا فرعون می‌گوید خودم همه‌کاره هستم.

هرکس می‌خواهد بفهمد حق است یا باطل، ببیند آیا واقعاً نعمت‌هایش را از خدا می‌بیند یا از خودش. نه‌فقط نعمت‌های دنیا، آیا وقتی عبادت می‌کند، قرآن می‌خواند، دست کسی را می‌گیرد، می‌گوید الهی شکر؛ خدایا تو منّت بر من گذاشتی و چنین توفیقی دادی یا باد می‌کند و مغرور می‌شود؟!

قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ ابْعَثْ فِی الْمَدائِنِ حاشِرینَ؛ «ارجه» به معنای تأخیر و درنگ و مهلت دادن است. «حاشر» از حشر به معنای کوچ دادن به جای دیگر، با زور و قهر است.

اطرافیان فرعون به او گفتند در کار موسی شتاب نکن و حرف از زندان و شکنجه نزن، به‌جای این کارها دستور بده ساحران زبده را از شهرهای مختلف جمع کنند و در حضور همۀ مردم با حضرت موسی مقابله کنند و آنها را شکست دهند.

یَأْتُوکَ بِکُلِّ سَحَّارٍ عَلیمٍ؛ «سحّار» صیغۀ مبالغۀ ساحر است؛ یعنی از میان همۀ ساحرانی که تعداد آنها هم در آن زمان بسیار بود، بهترین‌هایشان را انتخاب کن و بیاور.

آموزه‌های آیه

در جامعۀ امروز برخی افراد را می‌بینیم که هیچ اعتقادی به خدا و احکام و عقاید ندارند. این مسأله برای کسی که عقایدش صحیح و به احکام دین پایبند است، آسان نیست، ولی باید به خود یادآوری کند که در طول تاریخ بسیار بودند کسانی که این وضع را داشتند.

نقل امروز و اینجا و آنجا نیست، از اول خلقت آدم همواره نزاع بین حق و باطل وجود داشته و خواهد داشت.

نکتۀ مهم دیگری که باید از داستان فرعون و موسی یاد بگیریم این است که همۀ ما باید دائم به خود یادآور شویم که مواظب باش مثل فرعون نشوی!

اگر به پست و مقامی رسیدی و عده‌ای دورت را گرفتند؛ دستت را بوسیدند یا مقابلت کرنش کردند، یک دفعه خودت را گم نکنی!

همۀ ما درون خود یک موسی و یک فرعون داریم؛ یعنی یک روح خدایی که از درون هدایتمان می‌کند و در مقابلش، هوای نفسی که دنبال امیال حیوانی است؛ مراقب باشیم هوای نفس چیره نشود و هدایت درونی را له نکند!

روح خدایی ما را وامی‌دارد به فکر کردن. هشدار می‌دهد که مبادا فرعون کوچکی شوی! فرقی ندارد فرعون خانه باشی یا مدرسه یا اداره. وقتی با همسر و فرزندان و زیردستانت بدرفتاری کردی و بر آنان سخت گرفتی، فرعونی.

خدایا به ما کمک کن بدانیم برای اینجا خلق نشدیم؛ برای خوردن و آشامیدن و لذت بردن خلق نشدیم؛ ما ازآنِ خدا هستیم؛ بالاتر، از او هستیم و به او برمی‌گردیم. خدایا این‌ها را به ما بفهمان که دست خالی از این دنیا نرویم.

از خدا می‌خواهیم ایمان و معرفت ما به خودش را روزبه‌روز بیشتر کند.

[1]. ق، ۱۶.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است