تفسیر سوره حج

سوره حج آیه ۹ تا ۱۳ | جلسه ۵

قطعاً خدای تعالی بندگان خوب هم دارد. اگر گفتی همه بد هستند، باید عینکت را عوض کنی. حتماً آدم‌های خوب هم پیدا می‌شوند.

فیلم جلسه
صوت جلسه

متن تفسیر

 

 بسم اﷲ الرحمن الرحیم

 

تفسیر سوره حج |  آیه ۹ تا ۱۳ | چهارشنبه ۱۳۹۹/۰۹/۱۹ | جلسه ۵ | آیت الله سید علی محمد دستغیب

 

 

 

ثانِیَ عِطْفِهِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ لَهُ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ نُذیقُهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ عَذابَ الْحَریقِ (۹)

با تکبر و بی‌اعتنایی می‌خواهد مردم را از راه خدا گمراه کند. در دنیا برای او رسوایی است و در قیامت عذاب سوزان به او می‌چشانیم.

 

ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ یَداکَ وَ أَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبیدِ (۱۰)

این کیفر اعمالی است که با دست خود پیش فرستاده‌ای. خداوند هرگز به بندگان ظلم نمی‌کند.

 

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلى‏ حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَهٌ انْقَلَبَ عَلى‏ وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیا وَ الآخِرَهَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبینُ (۱۱)

برخی از مردم به حرف (با زبان) خدا را می‌پرستند. اگر خیری به او رسد، به آن اطمینان می‌یابد و اگر بلایی دامنگیرش شود، رو می‌گرداند. در دنیا و آخرت زیان کرده و این زیانِ آشکار است.

 

یَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَضُرُّهُ وَ ما لا یَنْفَعُهُ ذلِکَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعیدُ (۱۲)

کسی را به‌جای خدا می‌خواند که نه ضرری به او می‌رساند و نه نفعی. این همان گمراهی دور و دراز است.

 

یَدْعُوا لَمَنْ ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِنْ نَفْعِهِ لَبِئْسَ الْمَوْلى‏ وَ لَبِئْسَ الْعَشیرُ (۱۳)

کسی را می‌خواند که زیانش از نفعش نزدیک‌تر است. چه بد مولا و بد همدمی است!

 

«ثانِیَ عِطْفِهِ» تکبر می‌کند «لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ» تا مردم را از راه خدا گمراه کند. «لَهُ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ» برای او در دنیا خواری است «وَ نُذیقُهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ» و روز قیامت به او می‌چشانیم «عَذابَ الْحَریقِ» عذاب سوزان را. (9)

«ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ یَداکَ» این کیفرِ اعمالی است که با دست خود پیش فرستادی «وَ أَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبیدِ» خداوند هرگز به بندگانش ستم نمی‌کند. (10)

«وَ مِنَ النَّاسِ» برخی مردم «مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلى‏ حَرْفٍ» خدا را به زبان می‌پرستند. «فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ» اگر خیری به او برسد «اطْمَأَنَّ بِهِ» به آن اطمینان می‌یابند «وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَهٌ» و اگر بلایی برسد «انْقَلَبَ عَلى‏ وَجْهِهِ» رو می‌گرداند. «خَسِرَ الدُّنْیا وَ الآخِرَهَ» در دنیا و آخرت زیان کرده «ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبینُ» این زیانِ آشکار است. (11)

«یَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ» چیزی را غیر خدا می‌پرستد «ما لا یَضُرُّهُ وَ ما لا یَنْفَعُهُ» که نه ضرری می‌زند و نه نفعی «ذلِکَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعیدُ» این گمراهی دوری است. (12)

«یَدْعُوا لَمَنْ» کسی را می‌خواند که «ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِنْ نَفْعِهِ» ضررش از نفعش نزدیک‌تر است. «لَبِئْسَ الْمَوْلى» چه بد مولا «وَ لَبِئْسَ الْعَشیرُ» و بد معاشر و مونسی است. (13)

ثانِیَ عِطْفِهِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّه؛ «ثَنَیَ» در لغت یعنی شکستن. «عِطف» یعنی پهلو. شکستن پهلو کنایه از روگرداندن همراه با تکبر است. مثل وقتی که می‌خواهند کسی را ناراحت یا مسخره کنند، پهلوی خود را می‌چرخانند و به او پشت می‌کنند.

کافران و مخصوصاً سرانِ آنها این کار را می‌کنند تا مردم را از راه خدا بیرون کنند. آنان با مسخره کردن مؤمنان اسباب شادی و خندۀ اطرافیان خود را فراهم می‌‌کنند و خوشحال‌اند که اهل ایمان را خرد کردند.

لَه فِی الدُّنْیا خِزْیٌ؛ ‌این اشخاص در دنیا خواری دارند و در قیامت در عذاب سوزان خواهند بود.

تفسیر قمی می‌گوید این آیه دربارۀ ابوجهل نازل شد[1] البته یکی از مصادیق آیه او بود. قرآن را مسخره می‌کرد و سخنان زشتی دربارۀ پیامبر و قرآن بر زبان می‌آورد.

از امام صادق علیه‌السلام روایت شده:

«مَنْ‏ خَاصَمَ‏ الْخَلْقَ‏ فِی‏ غَیْرِ مَا یُؤْمَرُ بِهِ فَقَدْ نَازَعَ الْخَالِقِیَّهَ وَ الرُّبُوبِیَّهَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى‏ «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ لا هُدىً وَ لا کِتابٍ مُنِیر» وَ لَیْسَ أَحَدٌ أَشَدَّ عِقَاباً مِمَّنْ لَبِسَ قَمِیصَ الدَّعْوَى بِلَا حَقِیقَهٍ وَ لَا مَعْنًى»[2]

«کسى که بى‏آنکه موظف و مکلف باشد، با خلقِ خدا خصومت و دشمنی کند، در حقیقت با خالقیت و تدبیر و ارادۀ پروردگار دشمنى کرده است. خداوند مى‏فرماید: «برخى مردم بدون دلیل روشن و هدایت عقل و برهان و فقط از روى جهالت و غفلت با خدای خود به مجادله می‏پردازند.» آن‌کس عذابش از همه بیشتر است که ادعای بدون حقیقت و بی‌معنی کند.»

نکته‌ای که از این روایت به ذهن می‌رسد این است که برخی می‌گویند از من اطاعت کنید، در حالی که نه خودشان برحق هستند و نه سخنانش حق است.

برخی با آنکه ایمان درستی ندارند، خود را به‌عنوانِ کسانی جا می‌زنند که ایمان کامل دارند و مراتبی را طی کرده‌اند. عده‌ای را هم دنبال خود می‌کشند تا مریدشان باشند. این افراد گاه از راه مکاشفات و کرامات ساختگی وارد می‌شوند.

برخی هم با ثروت و قدرت و امکاناتی که دارند، عده‌ای را دورِ خود جمع و مؤمنان را مسخره می‌کنند تا راه خدا را ببندند. گاه در ظاهر حرف‌های علمی می‌زنند، امّا سرتاپایشان ضلالت و گمراهی است؛ مثل بسیاری از قدرتمندان و شاهان یا سران منافقان که اوایل انقلاب جلو افتاده بودند و عده‌ای را دنبال خود می‌کشاندند. بسیاری را کشتند و بسیاری از جوانان را از راه خدا به در کردند.

با چنین کسانی چه معامله‌ای باید کرد؛ آیا جزایی غیر از خواری دنیا و عذابِ آخرت در انتظارشان است؟

خدای تعالی می‌فرماید «لَه فِی الدُّنْیا خِزْیٌ» این بیچاره همین الآن هم خوار است؛ چون از مبدأ خود بریده. خواری از این بالاتر؟ بریدن از خدایی که همراه اوست و همۀ خصوصیات بدن و روحش را می‌داند و او را نگه می‌دارد یا از پیامبر و امامانی که از خودِ او به او مهربان‌ترند. به همۀ این‌ها پشت می‌کند و عده‌ای را هم دنبال خود می‌کشاند، در حالی که باطناً هیچ ندارد.

وَ نُذیقُهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ عَذابَ الْحَریق؛ چنین افرادی عذاب سوزان برای خود مهیّا کرده‌اند و این حاصل کردار خود آنهاست.

اعضای سازمان منافقان همین طور بودند؛ چه آتش‌هایی سوزاندند و سرانجام به چه بدبختی‌هایی گرفتار شدند. آخرتشان هم همان آتش‌های است که با دست خود افروختند.

الآن هم به نحو دیگری هستند و گاه‌وبیگاه به اشکال دیگری ظاهر می‌شوند.

ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ یَداک؛ در آخرت به آنها می‌گویند عذابی که دامنگیرت شده، همان است که در دنیا برای خود جمع کردی. در ازای هر یک نفری که گمراه کردی، عذابت بیشتر می‌شود.

وَ أَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبید؛ خدای تعالی هرگز به بندگانش ظلم نمی‌‌کند. اگر او بخواهد ظلم کند، چون صاحب کل قدرت است، اگر ذرّه‌ای هم ظلم کند، بسیار است. در این صورت نه ظالم، بلکه ظلّام (بسیار ظلم کننده) محسوب می‌شود.

حال آنکه او اصلاً نیازی به ظلم کردن ندارد. کسی ظلم می‌کند که چیزی کم دارد و می‌خواهد از این طریق به دست آورد. خدای تعالی چه احتیاجی دارد؟

ظلم یعنی وضع الشیء فی غیر محله. عدل یعنی وضع الشیء فی محله.

کسی که بی‌جهت کسی را می‌زند یا پولش را می‌دزدد یا آبروی شخص آبروداری را می‌برد، ظالم است. اگر این کارها جبران نشود، [حق‌الناس گردن انسان می‌ماند].

شخص ظالم هم باید توبه کند و هم تلافی؛ یعنی به آنها که ظلم و اذیت کرده، اگر دستش می‌رسد، عذرخواهی کند و حلالیت بطلبد و جبران مافات کند. اگر هم دستش نمی‌رسد، از خدا برای خود و آنان طلب بخشش نماید.

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلى‏ حَرْفٍ؛ برخی مردم خدا را فقط به زبان می‌پرستند. این افراد در هر زمانی بوده‌اند؛ در زمان پیامبر اکرم صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله بودند؛ زمان شاه بدتر از الآن بودند و الآن هم هستند.

می‌گویند خدا را قبول داریم، امّا فقط حرف می‌زنند و در دلشان چیز دیگری است.

تفسیر صافی دربارۀ «حرف» می‌نویسد:

«عَلى‏ حَرْفٍ»‏ على طرف من الدّین لا ثبات له فیه کالّذی یکون على طرف الجیش فان احسّ على ظفر قرّ و الّا فرّ[3]

«آن‌که در دین خود ثبات ندارد. مثل کسی که گوشه‌ای از میدان جنگ می‌ایستد، اگر نشانه‌های پیروزی دید، می‌ایستد، والّا فرار می‌کند.»

عده‌ای مسلمان و شیعه هستند، ولی اهل نماز و روزه و فرائض الهی نیستند. ناگهان شروع می‌کنند به نماز و روزه و دعا. می‌گویند مدتی این کارها را می‌کنیم ببینیم کاروبارمان چطور می‌شود؛ اگر خوب شد، ادامه می‌دهند، ولی اگر بد شد، می‌گویند بیهوده این‌همه نماز و روزه و عبادت به‌جا آوردیم؛ هیچ فایده‌ای نداشت.

یکی آن‌قدر سست است که همان اول همه را رها می‌کند، یکی دیگر مدتی می‌‌ماند، امّا وقتی فشارها زیاد شد، می‌گوید نه خدایی است و نه پیامبری و نه معادی!

فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ؛ «خیر» یعنی دنیا. اگر چیزی از دنیا نصیبش شد، می‌گوید چه دین خوبی؛ چه خوب شد نماز خواندم و روزه گرفتم!

وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَهٌ انْقَلَبَ عَلى‏ وَجْهِه؛ ولی اگر مصیبت و گرفتاری پیش آمد، بازمی‌گردد.

«فتنه» هم به معنای امتحان است و هم بلا.

﴿أَ حَسِبَ‏ النَّاسُ‏ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُون﴾[4]

«آیا مردم گمان کردند همین که بگویند ایمان آوردیم، رها می‌شوند و امتحان نمی‌شوند؟»

هرکسی به اندازۀ ایمان خود باید امتحان پس دهد تا معلوم شود چقدر ایستاده! آیا خدا را فقط به حرف می‌پرستد یا واقعاً خداپرست است؟

خَسِرَ الدُّنْیا وَ الآخِرَه؛ خداپرستان زبانی، نه دنیایشان روبه‌راه می‌شود و نه آخرتشان؛ چراکه دائم در رفت‌وآمد بودند و همه به‌عنوانِ افراد سست‌عنصر می‌شناختندشان.

ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبینُ؛ ‌این زیانکاری مهم و آشکاری است. هم برای خودش روشن است، هم برای دیگران.

از امام باقر علیه‌السلام دربارۀ این آیه سؤال شد. حضرت فرمودند:

آنان مردمی بودند که خدا را می‌پرستیدند و از پرستش غیر خدا دست کشیده بودند، امّا دربارۀ حضرت محمّد صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله و دینی که آورده بود تردید داشتند. اسلام را بر زبان جاری کردند و به یگانگی خداوند و پیامبری حضرت محمّد صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله گواهی دادند و به قرآن اعتراف نمودند، در عین‌حال به حضرت محمّد صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله و دینی که آورده بود با دیدۀ تردید می‌نگریستند، گرچه دربارۀ خدا شکی نداشتند.

خدای عزّوجلّ فرمود: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللّهَ عَلَی حَرْفٍ» یعنی برخی مردم خدا را با زبان می‌پرستند. دربارۀ محمّد صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله و دینی که آورده تردید دارند. «فَإِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ» اگر در خود یا مال یا فرزندانش خیری به او رسد، اطمینان پیدا می‌کند و به آن خوشنود می‌شود. «وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَهٌ» اگر در تن یا مالش دچار بلایی شود، آن را به فال بد می‌گیرد و ایستادگی در اعتراف به پیامبر را دوست ندارد؛ در نتیجه به شک و تردید سابق بازمی‌گردد و به دشمنی خدا و رسولش و انکار پیامبر و دینش برمی‌خیزد.[5]

یَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَضُرُّهُ وَ ما لا یَنْفَعُه؛ آنها که غیر خدا را می‌خوانند، در زمان پیامبر بت‌پرست‌ها بودند، در زمان‌های دیگر هم به اشکال دیگر وجود داشتند؛ عده‌ای پشت‌سر عدۀ دیگر راه می‌افتادند تا وضعشان خوب شود و دنیایشان سروسامان گیرد یا به پست و مقامی برسند؛ مثل منافقان در اوایل انقلاب که الآن هم به نحو دیگری هستند.

خدای تعالی می‌فرماید این‌ها نه می‌توانند نفعی برسانند و نه ضرری.

ما چطور؟ یقیناً ما مثل آن بیچاره‌ها پشت‌سر کسانی که هیچ نمی‌فهمند قرار نمی‌گیریم. تا تابع پیامبر و ائمۀ اطهار علیهم‌السلام و قرآن کریم هستیم.

وقتی حرف دفاع از کشور اسلامی باشد، مثل زمان جنگ، به میدان می‌آییم. صدام و آمریکا می‌خواستند ایمان ما را بگیرند؛ دوباره بر ما مسلط شوند و ما را هم مثل خودشان کنند. آیا دفاع لازم است یا خیر؟ بی‌شک هر عاقلی می‌گوید لازم است.

ما ایمان آوردیم، فهمیدیم، آزاد شدیم؛ هم دنیایمان داشت خوب می‌‌شد، هم آخرتمان.

اگر هم کشته شدیم به دستور جهاد که قرآن است، عمل کردیم و مثل زمان پیامبر اکرم صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله دنبال ایشان رفتیم و پاداشمان با خداست.

جلودارمان کسی چون امام خمینی رحمه‌اللّه بود که می‌شناختیمش. افراد عالم و موثقی مثل شهید آیت‌اللّه دستغیب و حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت ایشان را تأیید کرده و پشت‌سرش بودند. آنها قرآن و سنّت را می‌فهمیدند؛ علم و ایمانشان را همه تصدیق می‌کردند و می‌دانستند امام خمینی از قرآن و سنّت سخن می‌گوید.

مسلماً ما «یَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ» نیستیم. خدا را می‌خوانیم، نه بت‌ها یا جلوداران باطل را. حضرت امام خمینی شخص بی‌سواد و ریاست‌طلبی نبود. سال‌ها زحمت کشید؛ انواع ناراحتی‌ها را تحمل کرد و مردم هم می‌شناختندش.

یَدْعُوا لَمَنْ ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِنْ نَفْعِه؛ آنها که غیر خدا را می‌خوانند، دنبال کسانی هستند که زیانشان نزدیک‌تر از نفعشان است. نفعی که ندارند، خسران و زیان خالص هستند.

لَبِئْسَ الْمَوْلى‏ وَ لَبِئْسَ الْعَشیر؛ بد امامانی برای خود انتخاب کردند و بد دوستان و معاشرانی برگزیدند.

الآن هم عده‌ای جلو می‌افتند و عدۀ دیگری دنبالشان می‌روند. هدفشان این است که اگر فردا دری به تخته خورد سر بلند کنند و به جایی برسند.

همه‌جا دوستان بد وجود دارد. برخی نوجوان‌ها در مدرسه با رفقای خود حرف می‌زنند تا دینشان را بگیرند. مصادیق بزرگ‌تر و کوچک‌تر بسیار است.

به مناسبت سالگرد شهادت شهید آیت‌اللّه دستغیب

رحمت خدا به شهید آیت‌اللّه دستغیب! مگر ایشان چه گناهی کرده بود، غیر از اینکه می‌گفت ای مردم، ای جوان‌ها رو به خدا بیاورید و دین‌دار شوید!

به این منافقان که به تعبیر حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت هیچ فرقی با منافقانِ زمان پیامبر اکرم صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله ندارند، بارها نصیحت می‌کرد بیایید و به مردم و انقلاب ملحق شوید.

آنها می‌گفتند امثال شهید آیت‌اللّه دستغیب مانع ما و مانع پیشرفت مردم هستند. ما عامل پیشرفت مردم هستیم. می‌خواهیم جلو برویم، این‌ها نمی‌گذارند.

برای خودشان یک عقیده و ایدئولوژی داشتند و عده‌ای را دور خود جمع کرده بودند و مغزشان را شست‌وشو می‌‌دادند، امّا با صابون‌های گندیده‌.

به آنها امید می‌دادند که در آینده پیروز می‌شویم و به اهدافمان می‌رسیم. با همین وعده‌های خیالی اعضای خود را به ترور وامی‌داشتند. مغز آنها را با این حرف‌ها می‌شستند که اگر تو این کار را بکنی، موانع را برمی‌داری. وقتی هم در آینده پیروز شدیم، اسم تو به‌عنوانِ قهرمان نوشته می‌شود.

عاقبت هم یکی از همین‌ها به‌عنوانِ زن حامله جلو آمد و شروع کرد به گریه و زاری که با آقا کار دارم. وقتی نزدیک شد بمب‌هایی را که به خودش بسته بود منفجر کرد و شهید آیت‌اللّه دستغیب و عده‌ای از مؤمنان و دوستان ایشان را که همراهش بودند به شهادت رساند.

آن بزرگوار به مقام شهادت رسید، ولی این بدبخت چطور؟ آنها که به او دستور دادند الآن چه ذلّتی می‌کشند؟

شهید آیت‌اللّه دستغیب اکنون در نعمت‌های عالی الهی است و دوستان ایشان از آنجا اخباری در این باره به افراد صاحب صلاحیت می‌دهند.

دوست و دشمن ایشان را می‌شناختند؛ چراکه دست از راه خود برنمی‌‌داشت. معمولاً دشمنان، دوستان خدا را خوب می‌شناسند.

همه می‌دانستند شهید آیت‌اللّه دستغیب انسان صادقی بود؛ حرف که می‌زد اول خودش عمل می‌کرد. اگر می‌گفت از خدا بترسید، خودش هم می‌ترسید. خلوت و جلوت برایش فرقی نداشت. گریه‌ها و نمازها و خضوع‌هایش برای خدا بود. از سر اخلاص دعای کمیل و ابوحمزه می‌خواند.

چه بسیار افراد و مخصوصاً جوان‌هایی که از برکت ایشان توبه کردند و رو به خدا آوردند. قطعاً خدای تعالی پاداش می‌دهد.

نزد آیت‌اللّه قاضی و آیت‌اللّه انصاری کسب فیض کرد و از دوستان صمیمی حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت بود و از ایشان بهره‌ها برد.

این عمر به هر حال می‌گذرد. مگر آدم چقدر در این دنیا می‌ماند؛ چه کسی می‌تواند همیشه زنده باشد؟ فقط حضرت صاحب‌الزمان و حضرت خضر عمر دراز کرده‌اند که آنها هم سرانجام روزی خواهند رفت. فقط خدای تعالی می‌ماند و لا غیر.

مثل امروز که عمر مردم خیلی کم شده. اگر گفتند یکی ۱۲۰ سال عمر کرده باعث تعجب می‌شود. اگر گفتند از ۱۵۰ گذشته، به‌عنوانِ یک پدیدۀ نادر به دیدنش می‌روند.

چشم روی هم بگذاری عمر تمام شده. اگر شهید آیت‌اللّه دستغیب ترور هم نشده بود، بالاخره باید می‌رفت، امّا شهادتش به سعادت منتهی شد. «عَاشَ‏ سَعِیداً وَ مَاتَ شَهِیدا».

چقدر مردم ایران بخصوص شیراز برایش گریه کردند و برای خوبی‌هایش اشک ریختند. این برای خودشان خوب بود و خودشان بهره می‌گیرند.

هنوز هم آثار و کتاب‌ها و سخنرانی‌های ایشان در بین مردم است و اگر کسی بخواهد بهره بگیرد، می‌تواند.

خدا ایشان را رحمت کند و به هرکس که دنبال اوست و راه او را پی می‌گیرد طول عمر بدهد. راه ایشان راه تقوا و کاستن از خویش بود.

از خدا می‌خواهیم اگر در رفاقت و دوستی ایشان کوتاهی کردیم، ما را بیامرزد و به ایشان نعمت‌های خاص خود را عنایت کند.

 

[1]. تفسیر قمی، ۲، ۷۹.

[2]. مصباح‌الشریعه، ۵۷.

[3]. تفسیر صافی، ۳، ۳۶۶.

[4]. عنکبوت، ۲.

[5]. کافی، ۲، ۴۱۳.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است