تفسیر سوره توبه

سوره توبه آیه ۱۱۳ | جلسه ۷۷

تفسیر سوره توبه آیه ۱۱۳ | چهارشنبه  ۱۳۹۶/۰۸/۲۴ | جلسه ۷۷ | آیت الله سید علی محمد دستغیب

 

 
صوت جلسه

دانلود فایل صوتی تمام جلسات تفسیر سوره توبه

 

متن تفسیر

 

 بسم اﷲ الرحمن الرحیم

 

مَا کَانَ لِلنَّبِیِّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکِینَ وَ لَوْ کَانُوا أُولِی قُرْبَىٰ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِیمِ (۱۱۳)

سزاوار نیست پیامبر و کسانی‌که ایمان آورده‌اند، برای مشرکان طلبِ مغفرت کنند، هرچند خویشانِ آنها باشند، بعداز آنکه برایشان روشن شد آنها اهل دوزخ‌اند.

مَا کَانَ لِلنَّبِیِّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکِینَ؛ «ما» در اینجا نافیه است؛ یعنی پیامبر چنین حقّی ندارد و کسانی هم که ایمان آورده‌اند، نباید و نمی‌‌توانند برای مشرکان طلبِ آمرزش کنند، حتی اگر از نزدیکان و خویشاوندانِ آنها باشند، بعداز اینکه برایشان واضح شد که آنها اصحابِ آتش هستند.

«الَّذِینَ آمَنُوا» شاملِ اوصیای پیامبر هم می‌‌شود. از اینکه پیامبر را جداگانه و مؤمنان را هم جداگانه ذکر فرمود، معلوم می‌‌شود مسألۀ مهمی درمیان است و آن، اینکه نباید برای مشرکان طلبِ آمرزش کنند، حتی اگر خویشاوندِ آنها باشند؛ «وَ لَوْ کَانُوا أُولِی قُرْبَىٰ» مشرک یعنی کسی‌که برای خدای تعالی شریک قرار می‌‌دهد. توضیحاتِ بیشتری در این باره ارائه خواهد شد.

مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِیم؛ ممکن است کسی از روی خشم یا لجبازی حرفِ شرک‌آمیزی بزند یا دربارۀ او سخنی منتشر شود، این‌ها هیچ‌کدام دلیل نمی‌‌شود که او را طرد کنند. باید معلوم شود که او واقعاً مشرک و اهل دوزخ است.

امّا مشرکی که خدای تعالی می‌‌فرماید کیست؟ بعضی افراد صریحاً خدای تعالی را نفی کرده یا غیرِ او را مسببِ حیات یا مدبرِ عالم می‌‌دانند؛ مثلاً می‌‌گویند اصلاً خبری نیست و این دنیا خودش درست شده است؛ مثل کمونیست‌ها، امّا بعضی دیگر دشمنِ خدای تعالی هستند و اگر ترسی نداشته باشند، علناً به او فحاشی می‌‌کنند.

شمای مؤمن نمی‌‌توانید و نباید برای کسی ترحم کنید که دشمنِ محبوبِ شماست و آماده است محبوبِ شما را از دل‌ها و ذهن‌ها بیرون کند. یقیناً ترحّم به چنین شخصی غلط است و دوستی شما این اجازه را به شما نمی‌‌دهد. البته ممکن است دعایش کنید و بگویید: «خدایا هدایتش کن» یا بگویید: «خدایا او را از این حال بیرون آور». این عیبی ندارد و چون هنوز در این دنیاست، خیلی هم خوب است، ولی اگر با همین وضع از دنیا رفت و شما یقین کردید حتماً جهنمی است -چون می‌‌خواست مردم را مقابلِ خدای تعالی قرار دهد- آمرزش خواستن برای او و گفتنِ اینکه «خدایا او را از جهنّم بیرون بیاور» غلط است؛ چراکه او با جهنّم یکی شده و محبّت و لطف و ترحمِ شما به چنین شخصی، با محبّت و ایمان نمی‌‌سازد. اگر واقعاً مؤمن هستید.

ایمان و محبّت به خدای تعالی از هم جدا نیست؛ یعنی جنابِ‌عالی که مؤمن هستید، خدای تعالی را قبول دارید و دوستش می‌‌دارید؛ چون می‌‌دانید همه‌چیزتان از اوست. می‌دانید که خلقتان کرده و هر احتیاجی داشتید، به شما داده است؛ هرآنچه موجب سعادت و ارتقاء شماست، به شما داده، آنچه لازمۀ زندگیِ دنیاست، کم یا زیاد عنایت کرده است -برخی از نعمت‌هایش را در قرآن برشمرده است- آن‌که نگران است، خودش را با دیگران مقایسه می‌‌کند. می‌‌گوید: «چرا آنها آن‌طور هستند و من این‌طور هستم؟» وگرنه وسایل زندگی از جهتِ بدن، خوراک، پوشاک و مسکن، ولو کم، به او داده شده تا بتواند به زندگی ادامه بدهد.

جناب‌عالی که مؤمن هستید، خدایی را که این‌همه به شما لطف و محبّت دارد و دائم شما را می‌‌چرخاند، دوست می‌‌دارید؛ می‌‌دانید چیزی از خودتان ندارید و همه از اوست. طبقِ این دوستی، او را بر خود و هوای او (خواستۀ او) را بر هوای خود ترجیح می‌‌دهید. برحسبِ ایمانتان سعی می‌‌کنید واجبات را انجام دهید و حرام را ترک کنید؛ چراکه مولا و خالقتان چنین خواسته است؛ این ایمان است. حال اگر کسی بگوید من خدا را قبول دارم و دوستش می‌دارم، ولی حالِ نماز خواندن ندارم یا شکایت‌های مختصری داشته باشد، ولی دشمنِ خدا نباشد یا حتی در حالتِ قهر باشد، ولی باز هم در اعماقِ وجود، خدا را دوست بدارد، ممنوع از استغفارِ شما نیست.

دشمنی با پیامبر و اهل‌بیت

کسی‌که دشمنِ خدا نیست، امّا دشمنِ پیامبر یا امام معصوم است، چطور؟ کسانی مثل خوارج یا ابن‌ملجم یا دشمنانِ فاطمۀ زهرا سلام‌اللّه‌علیها یا کسانی‌که در شهادت امام حسین علیه‌السلام دست داشتند؛ مثل شمر و عمرسعد که از کار خود پشیمان نشدند، آیا آنها هم شاملِ آیه می‌‌شوند؟

بی‌شک امامانِ معصوم از این جهت فرقی با پیامبر اکرم ندارند و پیامبر هم با خدا فرق ندارد. آن‌که ناصبی است، طبقِ روایت از سگ پست‌تر و نجس است. ناصبی یعنی کسی‌که دشمنِ علی و اولاد علی علیهم‌السلام است و تا آخر دست‌بردار نیست؛ مثل آن‌که گفت: اگر علی چشمِ دیگرم را هم کور کند، دست از دشمنیِ او برنمی‌دارم. این دیگر کجا قابل ترحم است؟ لذا مولا علی علیه‌السلام به چشم دیگرش هم اشاره کردند و کور شد.

البته عده‌ای از کسانی‌که به کربلا آمده بودند و کاری نداشتند و جزء سیاهی‌لشکر بودند، بعد توبه کردند و به توابین معروف شدند. آنها در مقابل عبید‌اللّه بن زیاد ایستادند و همگی شهید شدند. ولی عدۀ دیگری دشمنی با اهل‌بیت را افتخارِ خود می‌‌دانستند. آنها هیچ فرقی با مشرکان ندارند و شخصِ مؤمنِ دوستدارِ اهل‌بیت نمی‌‌تواند به چنین کسانی ترحم کند؛ چون یقیناً اصحابِ جهیم هستند؛ لذا دائم لعنشان می‌‌کند.

«اللّهم العن اول ظالم ظلم حق محمّد و آل محمّد و آخر تابع له علی ذلک اللّهم العن العصابه التی جاهدت الحسین علیه‌السلام و شایعت و بایعت و تابعت اللّهم العنهم جمیعا»

هیچ آثارِ توبه و پشیمانی در آنها دیده نشد و در حالی‌که ظالم بودند از دنیا رفتند. خدای تعالی هم در قرآن کریم ظالمان را لعن کرده، از آنها تبرّی می‌‌جوید. علاوه‌براین حضرات معصومین علهیم‌السلام هم از آنها برائت می‌‌جستند و ابرازِ دشمنی می‌‌کردند، با این حال چطور ممکن است شخصِ مؤمن برای آنها ترحم کند؟ محبّت و ایمانِ شخص به او اجازه نمی‌‌دهد و چنین حقّی ندارد که برای اهل دوزخ ترحم کنند.

شک نداشته باشید که امثالِ شمر و ابن‌ملجم در آتش هستند. برخی می‌‌گویند «شاید بعداً امام حسین علیه‌السلام آنها را ببخشد» ولی این «شاید» حرفِ بی‌پایه و اساسی است؛چراکه همۀ امامانِ ما آنها را لعن کرده و می‌‌کنند؛ همۀ اولیای خدا از آنها برائت می‌‌جویند و لعن می‌کنند.

پس تا اینجا مشخص شد «أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکِینَ وَ لَوْ کَانُوا أُولِی قُرْبَىٰ» یعنی چه؟ اگر برفرض، یزید و شمر فرزندِ مؤمن داشتند، حق نداشتند برای پدرانشان ترحم کند؛ چون جهنّمی هستند -ظاهراً معاویه بن یزید آدم بدی نبود و یکی‌دو نفر از بنی‌امیه‌ هم بد نبودند- پس باید بدانیم که برای چه کسانی حق نداریم ترحم و طلبِ آمرزش کنیم.

نسبت به علما چطور؟ کسی‌که با عالمِ مجتهدی مثل میرزای شیرازی یا امام خمینی یا دیگر کسانی که از اولِ غیبتِ صغری بودند، دشمن باشد، چطور؟

این دشمنی دو حالت ممکن است داشته باشد؛ گاه به‌خاطرِ دین است؛ یعنی می‌‌گوید این آقا و کسانی‌که از او تبعیت می‌‌کنند، دنباله‌رو امام هستند و فرقی با امام زمان ندارند؛ پس همان‌طور که با حضرات معصومین علهیم‌السلام و با شیعه دشمن است، با علما هم دشمن است، چون تابعِ ایشان هستند. این، همان دشمنی با خداست و فرقی با آن ندارد؛ مثل داعشی‌ها که می‌‌گویند هرکس چهار شیعه بکشد، اهل بهشت است. این دشمنی در دلش فرورفته است؛ بعضی اوقات می‌‌فهمد اشتباه می‌‌کند، ولی عمداً آن را ادامه می‌‌دهد؛ گاهی هم امر برایش مشتبه شده و ممکن است در آینده هدایت شود، ولی اگر با همین وضع از دنیا برود، در جهنّم است و آیه شامل حالش می‌‌شود؛ یعنی طلبِ مغفرت برای او غلط است، مگر اینکه توبه کند. اگر هم دست به برخی گناهان بزند، مثلاً امام معصوم را بکشد، دیگر بعید است و نمی‌‌تواند توبه کند. ممکن است بگوییم این مسأله دربارۀ برخی علما هم صادق است.

امّا حالتِ دیگر این است که دشمنی با یک عالم و مرجعِ بزرگوار، به‌خاطرِ دشمنی با دین یا امام زمان نیست؛ ممکن است ضربه‌ای از او خورده یا حقّش ضایع شده که دشمنی پیدا کرده است؛ یعنی با شخصِ خاص و به جهتِ خاص، نه به جهت دین. چنین کسی را اگر اشتباه کرده باشد، ممکن است خدا ببخشد و توبه‌اش قبول و مورد ترحم است. این جزء آیه نیست.

دربارۀ مؤمنان هم همین‌طور. جناب‌عالی مؤمنِ خیلی خوب، بافضیلت، گناهی نمی‌‌کنید و واجبات را انجام می‌دهید، ولی کسی پیدا می‌‌شود و از روی اشتباه یا چون امر برایش مشتبه شده، با شما دشمن می‌‌شود، امّا نه به‌خاطرِ دینِ شما یا به‌خاطرِ محبّتی که به اهل‌بیت دارید؛ چنین کسی هم مشمولِ آیه نمی‌‌شود.

بعضی می‌‌گویند: «یهودی‌ها و نصرانی‌ها از مؤمنان بهتر هستند». گاهی هم می‌‌گویند: «از آخوندها بهترند. چون گروهی این‌طور و آن‌طور کردند». این خیلی خطرناک است. گاهی به شوخی حرفی می‌‌زنند و گاهی هم جدی می‌‌گویند و قبول دارند. چنین افرادی را باید نصیحت کرد و برایشان توضیح داد که شما مؤمن هستی؛ خدا و پیامبر را قبول داری و نماز می‌خوانی. این حرف، حتی از روی شوخی، برای شما زشت است و ممکن است خطراتی درپی داشته باشد.

گاه بعضی جوان‌ها ناراحتی‌هایی از بعضی افراد یا از اوضاعِ اقتصادی یا سیاسی دارند و شروع می‌‌کنند به فحاشی به علما و فضلا. این کار حتی اگر انتقاد هم باشد، صحیح نیست و دلیلِ بدگویی کردن نمی‌‌شود. برای کسی‌که می‌‌تواند، لازم و واجب است با او صحبت کند و سعی در هدایتش کند.

گاهی هم می‌‌گوید: من اصلاً دین را قبول ندارم. هرچه صحبت می‌‌کنی و دلیل می‌آوری، گوش نمی‌دهد. این خیلی خطرناک است و اگر بر این حال بمیرد، جزء همین آیه می‌شود. البته ممکن است بعدها وضعش خوب شود، ولی خطرناک است.

این را هم باید توجه داشت که ما نمی‌‌توانیم کسی را بیهوده طرد کنیم یا با او دشمنی نماییم یا بگوییم: این شمر است؛ آن ابن زیاد است. این کارها صحیح نیست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است