عید فطر ۱۴۳۷ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
بسیارى از مؤمنان در طول ماه رمضان مراقب بودند و سعى کردند گناه و خطایى از آنها سرنزند و از این رهگذر، به لطف خدا، پاکى مختصرى نصیبشان شده است. سعى کنید این روال ادامه داشته باشد؛ خدا را همیشه حاضر و ناظر ببینید و معصیت او را نکنید. مرگ را همواره در مقابل خود ببینید؛ چراکه یاد مرگ، مانع خوبى در برابر گناهان است.
کسى که مقام نظامى مهمى دارد و افراد مسلح زیادى تحت فرمانش هستند، اگر اخلاق خوب و کظم غیظ نداشته باشد، فسادهاى بسیارى مىتواند ایجاد کند، حداقل مردم از او در وحشت به سر مىبرند. اگر در جامعهاى وحشت حاکم شود، جامعهى خوبى نخواهد بود؛ مردم دلسرد مىشوند و پیشرفتى نخواهند داشت.
ما در هر عید فطر دعا کردهایم و در هر عیدى که مىرسد، منتظریم آقاى میر حسین موسوى، همسرشان، آقاى کروبى و همهى زندانیان سیاسى آزاد شوند. بسیارى از این افراد براى کشور و مردم مفیدند و باید از آنها استفاده شود. امیدواریم در اعیاد پیش رو شاهد آزادى آنان باشیم! شما هم دعا کنید.
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
چهارشنبه ۱۳۹۵/۰۴/۱۶ | عید فطر ۱۴۳۷
پس از تبریک به مناسبت عید سعید فطر و آرزوى قبولى اعمال همهى خواهران و برادران، امیدواریم به حق محمّد و آل محمّد در این ایام بعد از ماه مبارک رمضان، قرین صحت جسم و سلامت روح باشید و آنچه را خداوند در این ماه توفیق داد، از توجّه به خدا، یاد او، قرائت قرآن، توسل به پروردگار و حضرات معصومین علیهم السلام و تمام آنچه را در این ماه مبارک انجام مىدادید، در طول سال، ادامه دهید؛ مخصوصاً قرائت قرآن، حداقل روزى پنجاه آیه ـ که سفارش امام صادق علیه السلام است ـ یا بهتر از آن، هر یک ماه یا چهل روز، یک ختم قرآن، البته با وضو، حضور قلب، روبه قبله و پرهیز از سخن گفتن در بین آن.
برخى در این ماه، بر انجام نوافل مراقبت ویژه داشتند؛ نوافلِ نمازهاى یومیه و نافله شب. نمازهاى نافله، سنّت پیامبر است و طبق روایت، جبران کنندهى عدم حضور قلب در نمازهاى واجب محسوب مىشود، مشروط بر آنکه فقط به این جهت که سنّت پیامبر، مورد تأکید حضرات معصومین علیهم السلام و مرضى پروردگار است بجا آورده شود.
بسیارى از مؤمنان در طول ماه رمضان مراقب بودند و سعى کردند گناه و خطایى از آنها سرنزند و از این رهگذر، به لطف خدا، پاکى مختصرى نصیبشان شده است. سعى کنید این روال ادامه داشته باشد؛ خدا را همیشه حاضر و ناظر ببینید و معصیت او را نکنید. مرگ را همواره در مقابل خود ببینید؛ چراکه یاد مرگ، مانع خوبى در برابر گناهان است.
تخلّق به اخلاق خوب
از نیازهاى جدى همهى ما در این عالم و عالم دیگر، آراسته شدن به اخلاق اسلامى است. خداى تعالى درباره پیامبر اکرم مىفرماید :
(وَ اِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیمٍ )[1]
«تو بر سجایاى اخلاقى بزرگى هستى.»
این پیامبر و جلودار ماست و ما امّت او هستیم؛ باید از کوچک و
بزرگ، هر کسى ادعاى مسلمانى و تشیّع مىکند، این آیه را مدّ نظر داشته باشد و از پیامبر اکرم تبعیت کند.
صداقت
یکى از ویژگىهاى اخلاقى که ائمه اطهار علیهم السلام در روایات مختلف بر آن تأکید بسیار کردهاند، اهتمام بر راستگویى و امانتدارى است. در اصول کافى، باب «صدق و اداء الأمانه» دوازده روایت در این باره نقل شده است. در روایت اول و دوم آن، از امام صادق علیه السلام نقل شده است :
«اِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یَبْعَثْ نَبِیّاً اِلّا بِصِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أدَاءِ الأمَانَهِ اِلَى البَرِّ وَ الفَاجِرِ»[2]
«خداى عزّ و جلّ هیچ پیامبرى مبعوث نکرد، جز با راستگویى و اداء امانت به نیکوکار و بدکردار.
«لا تَغْتَرُّوا بِصَلاتِهِمْ وَ لا بِصِیَامِهِمْ فَإنَّ الرَّجُلَ رُبَّمَا لَهِجَ بِالصَّلاهِ وَ الصَّوْمِ حَتَّى لَو تَرَکَهُ اسْتَوْحَشَ وَ لَکِنِ اخْتَبِرُوهُمْ عِنْدَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أدَاءِ الأمَانَهِ»[3]
«با نماز و روزه مردم فریب نخورید؛ زیرا چه بسا انسان به نماز و روزه عادت مىکند تا آنجا که اگر آن را ترک کند، به وحشت مىافتد، ولى آنها را به راستگویى و امانتدارى بیازمایید.»
«صدق حدیث» (راستگویى) یعنى اگر خبرى مىدهد، راست بگوید و اگر از آن مطمئن نیست، به صورت احتمال بیان کند، نه با جزم و یقین.
از مصادیق صدق، این است که گفتار و کردار انسان مطابق هم و زبان و قلبش یکى باشد؛ یعنى اگر دعوت به راستگویى مىکند، خود نیز راستگو باشد و اگر دروغى گفت، بین خود و خدا استغفار کند؛ اگر مردم را به تقوا توصیه مىکند؛ مىگوید واجبات را انجام دهند و محرمات را ترک کنند، خود نیز اهل تقوا باشد که اگر نباشد، صادق نیست؛ اگر ظلم را قبیح مىشمارد، خودش هم از آن پرهیز کند؛ اگر به قرآن و سنّت دعوت مىکند، خودش هم عمل کند. هر چه مقام و منصب انسان بالاتر باشد، مسؤولیتش در این باره بیشتر است؛ فرقى هم بین آخوند و غیر آخوند نیست.
همهى مردم مکلف به صدق و امانتدارى هستند. کسى که گفتار و کردارش از هم جدا شد، دیگر قابل اعتماد نیست؛ زیرا از مسیر پیامبران و ائمه اطهار علیهم السلام خارج شده است.
امانتدارى
امانتدارى مصادیق مختلفى دارد؛ قرض گرفتن و پس دادن به موقع آن، اداء امانت است؛ حرفى که کسى از روى اطمینان به انسان مىگوید و سفارش مىکند آن را به کسى نگوید، امانت است؛ کسى که مالى مىگیرد تا بین گروهى تقسیم کند، صاحب امانت است و باید به نحو صحیح امانتدارى کند؛ کسى که بیت المال مسلمین در اختیارش است، هر کس باشد، باید در چارچوب قانون و شرع آن را هزینه کند و طبق سنّت پیامبر و سیره مولا على علیه السلام رفتار نماید. کسانى که در عالم برزخ و قیامت جلوى انسان را مىگیرند، همانهایى هستند که حقوقشان از بیت المال ادا نشده است. این منحصر به خمس و زکات نیست؛ اموال فراوانى از نفت، جواهرات و معادن بزرگ و ارزشمند که دست هر کس باشد و در آن خیانت کند، مسؤول است. اگر به کسانى که دوستشان دارد و چاپلوسىاش را مىکنند، بیشتر بدهد و کسانى را که از او انتقاد مىکنند و تذکرش مىدهند، محروم کند، خیانت در امانت کرده است.
مصداق دیگر امانت، خلقیات و دین مردم است. علما و معلمان دینى اگر بر اعمال خود مواظبت نکنند و جوانها از دین و اعمال خوب زده شوند، در امانت خدا خیانت کردهاند. این امانت پیامبر است دست کسانى که ادعاى دیندارى مىکنند.
فرزندان در دست پدر و مادر امانت هستند و والدین باید مراقب دین و خلقیات آنها باشند. هر کس هر مقامى دارد و عدهاى زیردستش هستند، باید این مراقبت را داشته باشد. هر چه مقام شخص بالاتر باشد، مسؤولیتش بیشتر است. انحراف بزرگان از قرآن و سنّت، موجب انحراف بسیارى از مردم و دلسردى آنها از دین مىشود.
کسى که اموال فراوان دارد، وقتى مىبیند مردم از شدت فقر به سوى اعتیاد مىروند، اگر کارى نکند، مسلمان نیست.
عَنْ أبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَال: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّى الله علیه و آله: «مَنْ أصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِاُمُورِ المُسْلِمِینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ»[4]
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «هر کس صبح کند و به امور مسلمین همّت نگمارد، مسلمان نیست.»
امور مسلمین یعنى امور طبقهى ضعیف. على علیه السلام در نامهى خود به مالک اشتر، چندین بار تأکید بر رعایت حال طبقه ضعیف مىفرماید. اکثریت جامعه امروز ما، طبقه ضعیف هستند. چرا امثال این افراد که معمولاً جوانهاى خوبى هستند، به خاطر همین فقر و فلاکت رو به اعتیاد بروند و عمر خود را به فنا دهند؟
قال رسول الله صلّى الله علیه و آله: «کَادَ الفَقرُ أنْ یَکونَ کُفراً»[5]
«نزدیک است که فقر به کفر بینجامد.»
بیشتر افراد فقیر، به خاطر ضعف مالى ممکن است ایمانشان را از دست بدهند.
امور مسلیمن، کارهاى مردمى است که به مسؤولان واگذار شده است. امام صادق علیه السلام مىفرماید:
«سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ صلّى الله علیه و آله مَنْ أحَبُّ النَّاسِ اِلَى اللَّهِ؟ قَالَ أنْفَعُهُمْ لِلنَّاس»[6]
از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله سوال شد: «محبوبترین مردم نزد خدا کیست؟ فرمود: کسى که سودش به مردم بیشتر باشد.»
خداوند مخلوقات خود را دوست مىدارد، مخصوصاً شیعیان على ولى الله را، حتّى اهل تسنّن را اگر ناصبى نباشند، دوست مىدارد. کسانى که على رغم وظیفه و مسؤولیت خود به وضع مادى ایشان رسیدگى نمىکند، هیچ محبوبیتى نزد خدا ندارد و طبق حدیث نبوى، مسلمان نیست.
حسن خلق
امام باقر علیه السلام فرمود :
«اِنَّ أکْمَلَ المُوْمِنِینَ اِیمَاناً أحْسَنُهُمْ خُلُقاً»[7]
«کاملترین مردم از لحاظ ایمان، خوشخلقترین آنهاست.»
خوش خلقى ابتدا باید در خانواده و با پدر و مادر، همسر و فرزندان و برادر و خواهر باشد. بعد از آن، در سطح جامعه باید خوش خلقى را توسعه داد. هر کس بزرگ خانواده یا طایفهاى است یا کسانى که در سطوح مختلف شهر و استان، در قبال مردم مأموریت و مسؤولیتى دارند؛ مثل استاندار، شهردار، فرماندار، همچنین نیروهاى پلیس، سپاه، بسیج و سایر کسانى که به امور مردم رسیدگى مىکنند، طبق فرمایش امام باقر علیه السلام هر کدام اخلاقش بهتر باشد، ایمانش کاملتر است. از آن طرف، کسانى که با مردم بداخلاق و تندخو هستند، ایمان ضعیفى دارند. تا بالاترین سطح مسؤولان کشورى، این روایت کاربرد و نفوذ دارد.
خلق حسن یا خوش اخلاقى، هم جنبه ظاهرى دارد و هم جنبهى باطنى.
از نظر باطنى، انسان موقعى صاحب خلق خوب مىشود که کینه نداشته باشد. کسى که نمىتواند بدى دیگران را فراموش کند یا ببخشد و تا زنده است درصدد تلافى و ضربه زدن به طرف مقابل است، خلق خوب ندارد.
کسى که حسود است؛ یعنى نمىتواند ببیند دیگران از او جلو افتادهاند و به محض اینکه دید کسى در کمال استحقاق، صاحب موقعیت یا نعمتى شده، حسدش را مىبرد، اخلاق بد دارد و باید خود را اصلاح کند.
ریاکارى خلق بد است. ریا همه چیز را باطل و نابود مىکند. ریا یعنى شرک؛ چراکه ریاکار مىخواهد مردم از کار خوبش با خبر شوند و تعریفش کنند. خلق خوب پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام این گونه نبود.
کسى که اسیر غضب است و بر سر کوچکترین مسائل، به شدت عصبانى مىشود، بد اخلاق است و ضعف ایمان دارد. ابراز مکرر غضب، حتّى مىتواند ایمان شخص را از بین ببرد.
باید از خلقیات بد مهذب شد. على الخصوص طلّاب باید از ابتداى ورود به حوزه، نسبت به تهذیب نفس اهتمام داشته باشند و از اخلاق خود حسابرسى کنند.
لذا خوب است انسان، هر شب یا هر روز، در موقع خاصى بنشیند و اخلاق بد خود را بررسى کند؛ ببیند از چه راهى مىتواند آنها را پاک کند.
حسن خلق از جهت ظاهرى؛ یعنى با تبسم با دیگران روبرو مىشود و به تعبیر روایت «بُشرُهُ فى وَجهِه» شادىاش در چهرهاش است. اگر در یک خانواده، مرد یا زن عبوس بنشیند و هر چه همسر یا فرزندان صحبت مىکنند، پرخاشگرى یا بىاعتنایى کند، این خلق بد است. مؤمن این طور نیست که در خانواده عبوس و خشمگین باشد و بیرون خانه، متواضع و شاداب؛ این ریاست.
هر چه وسعت اجتماعى انسان بیشتر باشد، باید حسن خلقش با مردم بیشتر باشد. از مهمترین مصادیق حسن خلق؛ گذشت، عفو و کظم غیظ است. کسى که مقام نظامى مهمى دارد و افراد مسلح زیادى تحت فرمانش هستند، اگر اخلاق خوب و کظم غیظ نداشته باشد، فسادهاى بسیارى مىتواند ایجاد کند، حداقل مردم از او در وحشت به سر مىبرند. اگر در جامعهاى وحشت حاکم شود، جامعهى خوبى نخواهد بود؛ مردم دلسرد مىشوند و پیشرفتى نخواهند داشت.
جاهطلبى و چاپلوسى
(تِلْکَ الدّارُ اْلآخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یُریدُونَ عُلُوّآ فِی الاْرْضِ وَ لا فَسادآ وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقینَ )[8]
«این سراى آخرت را براى کسانى مهیّا کردهایم که در پى تکبّر و فساد در زمین نیستند و حسن عاقبت براى پرهیزگاران است.»
«علو» یعنى جاهطلبى؛ یعنى بخواهد دیگران به او احترام بگذارند و دستش را ببوسند. دوستان به حساب تواضع و محبّت، این کار را مىکنند، ولى هیچ کس نباید چنین توقعى از دیگران داشته باشد. نباید انتظار داشته باشد همگان از او مدح و تعریف کنند.
مولا على علیه السلام در سفارش به مالک اشتر مىفرماید: مبادا اجازه دهى در مقابلت تعریفت کنند! مبادا به این کار عادت کنى! چاپلوسان را از اطراف خود دور کن.
نقل شده کسى مىخواست در حضور پیامبر، از على علیه السلام مدح نابجایى کند، حضرت فرمود: دهن او را ببندید.
رسول خدا صلّى الله علیه و آله مىفرماید :
«اّحْثُوا فِی وُجُوهِ الْمَدَّاحِینَ التُّرَابَ»[9]
«بر صورت مدّاحین خاک بریزید.»
مبادا این طور باشد که اطراف آقایان را افراد چاپلوس و متملّق بگیرند! در یک خانواده هم اگر این طور باشد، اشتباه است. اگر کسى از سر صدق و اخلاص از کسى تعریف کند، براى خودش خوب است، ولى بزرگ خانواده باید همه را به یک چشم ببیند. مخصوصاً دخترها را؛ نه اینکه کسانى را که تعریفش مىکنند، بیشتر تحویل بگیرد.
ما در هر عید فطر دعا کردهایم و در هر عیدى که مىرسد، منتظریم آقاى میر حسین موسوى، همسرشان، آقاى کروبى و همهى زندانیان سیاسى آزاد شوند. بسیارى از این افراد براى کشور و مردم مفیدند و باید از آنها استفاده شود. امیدواریم در اعیاد پیش رو شاهد آزادى آنان باشیم! شما هم دعا کنید.
[1] ـ قلم، 4.
[2] ـ کافى، 2، 104.
[3] ـ همان.
[4] ـ کافى ،2، 163.
[5] ـ کافى، 2، 307.
[6] ـ کافى، 2، 164.
[7] ـ کافى، 2، 99.
[8] ـ قصص، 83.
[9] ـ من لا یحضره الفقیه، 4، 381.