شهدا

شهید سیّدمحسن مُعزّی

 

شهید سیّدمحسن مُعزّی 1

ذاکر حق

شهید سیّدمحسن مُعزّی

سال 1335 فرزندی از سلاله‌ی پاک رسول‌خدا در خانه‌ای پا به عرصه‌ی وجود گذاشت که آن خانه قرار بود از همان سال محل ذکر و یاد اهلبیت (علیهم السلام) شود. نام او را معزّالدین گذاشتند چون که می­خواستند مایه عزّت دین شود و‌ شد، او را محسن صدا زدند چون او را نیکوکار و دلسوز برای همه می‌خواستند و این‌گونه زندگی کرد تا به محبوب رسید.

تولّد سیّدمحسن مصادف با اولین سال برگزاری مراسم روضه‌ی حضرت اباعبداللّه در منزل پدری‌اش، مجاور مسجد قبا(آتشی‌ها) است، که سال‌ها توسط پیرغلام امام حسین (علیه السلام) ، مرحوم حاج سیّد احمد مُعزّی در جاهای دیگر برگزار می‌شد.

الفبای آخرین مدرکش یعنی شهادت را با آغازین کلام‌ها یعنی «یا حسین (علیه السلام) » آموخت هم در خانه‌ای که حسینیه بود و هم در مسجدی که بیشتر وقتش را تا زمان شهادت با ذکر اهلبیت (علیهم السلام) در آن گذرانده بود.

عشق به اهلبیت (علیهم السلام) و ذاکری مراثی صدای حزین و آوای متینِ خواندن دعا و قرآن را از وجود استاد حضرت حجهالاسلام سیّد ابوالحسن دستغیب (رحمت الله) که خود دلسوخته شهادت دو پسر و برادرش بود و آتش داغ علی اکبر و حضرت اباالفضل العباس را بردل امام حسین چشیده بود آموخت. لذا نغمه ملکوتی شهید معزّی مؤمنین را با مصائب حضرت اباعبداللّه آشنا می‌کرد. و هنوز نغمه دلسوزش در گوشِ دلِ دوستان طنین دارد.

از اوان هفتمین سال زندگی با تمام شوق و شعف، شب‌های جمعه پای دعای کمیل معلّم اخلاق و ولیّ خدا شهید آیت اللّه دستغیب (رحمت الله) می‌نشست و در این مکتب بود که با نام امام خمینی (ره)  و مبارزات ایشان آشنا شد.

دوازده ساله بود که با حضور حضرت آیت اللّه سیّد علی‌محمّد دستغیب«مدظله‌العالی» در مسجد قبا(آتشی‌ها) خدا توفیقی دیگر را نصیبش نمود. استادی که شمع وجودش برای جوانان پرتویی خاصّ داشت و پرتو افشانی او که نه فقط در کلام بلکه در عمل فروزنده بوده و هست. با آمدن حضرت آیت اللّه سیّد علی‌محمّد دستغیب«مدظله‌العالی» به مسجد قبا(آتشی‌ها) نور و شوری دیگر در دل و جانش رونق گرفت و از زبان مبشِّر و دریای بیکران ایمانش دُرّ علم و تقوا را صید نمود.

سیّد محسن در محضر استاد، صرف و نحو و علم قرآن را آموخت و کتابخانه مسجد را برای جذب هم سن و سالان خود راه اندازی نمود.

علاقه سیّد محسن به استاد مثال زدنی بود تا آن‌جا که مسیر طولانی تا تبعیدگاه ایشان را با وسیله شخصی خود همراه با دیگر دوستان طی ‌می‌نمود. و این علاقه یک طرفه نبود و استاد هم سیّد محسن را بسیار دوست داشت تا آن‌جا که بعد از شهادت او چنین می‌‌گویند:

«آری دوستان، دوست عزیز ما، دلبر ومحبوب ما از آن جمله مردانی بود که زندگی روزمره نتوانست از یاد خدا غافلش کند…»

دعای ابوحمزه‌ی ثمالی شب‌های قدر را که با رفیق و همدمش شهید سیّدمحمّدباقر قرائت می‌کردند و دُرّ اشک را بر چهره‌ها روان می‌ساختند حرارتش تا کنون در دل عاشقان باقی است.

یاد باد آن صحبت شب‌ها که با نوشین لبان

 

 

بحثِ سرِّ عشق و ذکر حلقه عشاق بود [1]

     

در این سال‌ها تمامی شب‌های رمضان را احیا می‌گرفت و در این شب زنده داری شهیدانی چون سیّد محمّد تقوا، جعفر قربان زاده، رضا شیخ پور، علیرضا رضوی، هادی فروزش نیا، مجتبی اجرایی، محمّدعلی سبحانی، مصطفی مرادی، سیّد محمّدحسین انجوی و… او را همراهی می‌کردند.

 حضرت آیت اللّه سیّد علی‌محمّد دستغیب «مدظله‌العالی» در مورد او چنین می‌گوید:

«محسن با دعاهایی که می‌خواند و مرثیه سرایی‌هایی که می‌کرد ما را به خدا انس می‌داد و هر وقت محسن نبود ما گمشده‌ای داشتیم.»

 در سفرهای حجّ و زیارت خانه خدا و نبیّ مکّرم اسلام، با نغمه خوش دعای ابوحمزه در طواف، دل دوستان اهلبیت (علیهم السلام) را در حریم کبریایی کعبه صفا می‌داد.

شهید حاج سیّد محسن معزّی به تأسّی از اجداد طاهرینش شخصیتی چند بعدی داشت. مدیری توانمند در آموزش وپرورش، معلمی دلسوز برای فرزندان این مرز وبوم، همسری دلسوز برای خانواده، پسری خلف برای پدر ومادر وبه یاد محبوب عمرش حضرت ابالفضل العباس در جبهه آب رسان رزمندگان بود.

سرانجام این همه سوز و گداز سیّد محسن برای وصال دوست به ثمر رسید و در سحرگاه 4/4/67 درجزیره مجنون همراه با دوست همیشگی‌اش کریم عزیزی در حمله ناجوانمردانه دشمن با سلاح شیمیایی، در حالی که در سنگر مشغول مناجات و دعا بود در حال سجده جان خویش را به حضرت جانان تقدیم نمود.

از دم صبح ازل تا آخر شام ابد

 

 

 

دوستی ومهربریک عهد و یک میثاق بود

روح

     

روحش شاد

 

[1] –  حافظ.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است