شب چهارم محرم ۱۴۴۵ – ۱۴۰۲ | حجت الاسلام والمسلمین ترابیان
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
شب چهارم محرم ۱۴۴۵ – ۱۴۰۲ | جمعه ۱۴۰۲/۰۴/۳۰ | حجت الاسلام والمسلمین ترابیان
در عرایضی که از کلام مبارک آقا امام رضا علیهالسلام عرض شد، حضرت در قسمت آخر کلام خود فرمودند:
«وَ عَلَیْکَ بِوَلَایَتِنَا فَلَوْ أَنَّ رَجُلًا تَوَلَّى حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ»
بر شما باد به ولایت ما (محمّد و آل محمّد صلوات اللّه علیهم اجمعین) که اگر کسی محبّت سنگی را در دل داشته باشد و تولای سنگی را به عهده گیرد، خدا ی تعالی او را با همان سنگ محشور میکند.
کسانی که خدای تعالی توفیق داده به محبّت محمّد و آل محمّد صلوات اللّه علیهم اجمعین و بالأخص محبّت آقا اباعبداللّه، بدانند که امام رضا علیهالسلام سفارش میفرمایند قدر این محبّت را بدانید؛ یعنی این سرمایۀ عظیم را در کار بیندازید.
در میان تجار معروف است که اگر کسی سرمایۀ خود را راکد بگذارد و با آن کار نکند، در ضرر است.
باید بر این سرمایۀ عظیمی که خدای تعالی در اختیار ما قرار داده؛ یعنی محبّت و ولایت اهلبیت علیهمالسلام، کار کنیم، والّا ضرر خواهیم کرد.
حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت یکی از علمای اصفهان را نام میبردند و میفرمودند: ایشان اهل محبّت است؛ آقا امیرالمؤمنین و ائمۀ اطهار علیهمالسلام را خیلی دوست میدارد، امّا درِ خانۀ اهلبیت آمده و وارد نمیشود؛ آمده، ولی به اسرار اهلبیت علیهمالسلام وارد نمیشود.
الحمدللّه که ما به محبّت و ولایت آقا امیرالمؤمنین و فرزندان مطهرشان علیهمالسلام درآمدیم و دلهایمان به نور ایشان منور شده، امّا باید بر این سرمایه کار کنیم تا فزونی یابد و به اسرار ایشان دست یابیم.
در اینجا برخی نکاتی که بزرگان ما برای ازدیاد این سرمایه، از کلمات مطهر آقا اباعبداللّه و دیگر اهلبیت علیهمالسلام فرمودهاند، عرض میکنیم.
اولین و اساسیترین قدم در این راه «طلب» است. مهمترین مسألهای که انسان را در راه ازدیاد محبّت و فهم ولایت اهلبیت علیهمالسلام یاری میکند، داشتن طلب جدی است.
رضوان خدا به آیتاللّه حاج محمّدتقی نجابت، بسیار تأکید میفرمودند و از کلمات گهربار پدر بزرگوارشان استفاده میکردند که باید در این طلب جدیت باشد.
بالأخص در این دهۀ محرم و ایامی که متعلق به امام حسین علیهالسلام است باید بر این طلب و خواستن جدیت کنیم و بگوییم یا امام حسین، خودتان کمک کنید؛ ما لنگیم، چیزی از این اسرار و معارف بیپایان شما نمیفهمیم، شما به ما عنایت کنید.
الحمدللّه که دلهای ما به نور محبّت منور شده، ولی ما طالب اسرار ولایت و محبّت شما هستیم. راهی هم نداریم «دست ما کوتاه و خرما بر نخیل»، آنهم چه نخیلی؛ چقدر عظیم است نخل معرفت و ولایت و محبّت و اسرار اهلبیت علیهمالسلام!
در مستدرک این روایت را از امام حسین علیهالسلام نقل کرده که فرمود رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله در حدیثی میفرمایند:
«إِنَّ أَعْجَزَ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ الدُّعَاءِ وَ إِنَّ أَبْخَلَ النَّاسِ مَنْ بَخِلَ بِالسَّلَام»
«عاجزترینِ مردم کسی است که از دعا کردن عاجز باشد و بخیلترینِ مردم کسی است که در سلام کردن بخل بورزد.»
به هر عنوان عاجز باشد از دعا؛ یادش برود یا ناامیدی سراغش بیاید یا مشغولیات مختلف به او فرصت دعا ندهد، این نهایت عجز است.
بهترین محل برای دعا همین مجالس امام حسین علیهالسلام است. حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت در باب دعا در مجلس امام حسین علیهالسلام میفرمایند:
«راستی راستی برای امام حسین علیهالسلام وقتی گریه شخص کرده، دلش سوخته، در همان گریه میتواند دعا کند. بهترین اذنها برای مستجاب شدن دعا گریه بر امام حسین است.»
وقتی انسان بر امام حسین علیهالسلام گریه میکند، مخصوصاً اگر دل شکسته باشد، مثل این است که زیر قُبۀ آقا اباعبداللّه علیهالسلام دعا میکند. این اذن خاص و به تعبیر آقا بهترین اذنها برای مستجاب شدن دعاست.
«بهترین دعاها، بهترین اذنها، پس از اینکه راستیراستی برای حضرت اباعبداللّه الحسین علیهالسلام خاضع شده قلبش، آناً دعایش مستجاب میشود، به فردا هم نمیکشد. دعا قطعاً مستجاب میشود.»
نکتهای که بعد اشاره میفرمایند این است: «محاط هم میتوانند محیط واقع شوند.»
یعنی انسان از برکت مجلس امام حسین علیهالسلام، در این حالی که خدا نصیبش کرده، احاطهای پیدا میکند و به اسراری دست مییابد و به وجود منبسط، به دریای آقا اباعبداللّه متصل میشود؛ یعنی دیگر خودش نیست؛ آقا اباعبداللّه علیهالسلام تجلی میفرماید.
وقتی خدای تعالی این در را باز کرده، اذن فرموده، مخصوصاً در مجلس امام حسین علیهالسلام که بشارت دادهاند، چطور کسی طالب معرفت و طالب اسرار ولایت اهلبیت علیهمالسلام باشد و یادش برود؛ چطور بعد از اینکه اینقدر نزدیک شده، غافل شود!
بهراستی در این موقعیت آسمان خیلی به انسان نزدیک میشود! همان طور که حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت فرمودند «همنشین آقا اباعبداللّه که باشی محبوب خدا میشوی».
انسان بهوضوح آثار حرم آقا اباعبداللّه را در همین مجالس میبیند. این عنایت خودشان است. برای آن بزرگواران زمین و زمان و مکان فرقی نمیکند. وقتی بخواهند عنایت کنند، هرجا باشد عنایت میکنند.
به همین جهت حضرات معصومین علیهمالسلام اینقدر بر دعا تأکید فرمودند. رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله میفرمایند: «الدُّعَاءُ مُخُ الْعِبَادَهِ» دعا مغز عبادت است.
بنابراین از خدا خواستن و طلب کردن اهمیت فراوان دارد، آنهم طلب جدی که انسان دنبالش را بگیرد و عمل کند.
یکی دیگر از عوامل ازدیاد محبّت و استفاده از این سرمایۀ عظیم الهی که خدا نصیب فرموده، امید واثق به رحمت حضرت احدیت است، امیدی که انسان را وادار به حرکت کند.
«یَا مَنْ أَرْجُوهُ لِکُلِ خَیْر»
«ای خدایی که امید هر خیری به تو داریم!»
یا امام حسین، ما امید هر خیری به شما داریم.
«یَا مَنْ یُعْطِی الْکَثِیرَ بِالْقَلِیلِ»
«ای خدایی که کثیر به قلیل عنایت میفرمایی!»
ما هم خودمان قلیل هستیم، هم عملمان و هم اشکمان، امّا شما در عوض خیر دنیا و آخرت عنایت میفرمایید.
«یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ سَأَلَهُ یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ لَمْ یَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تُحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَه»
ای خدایی که هم به آنها که میخواهند عطا میکنی و هم به آنها که اصلاً نخواستند و نگفتند.
این حکایت را دارالسلام عراقی نقل کرده از شخص مسیحی که همراه زائران آقا اباعبداللّه وارد حرم شد، آنهم نه به قصد زیارت.
همراهانش اسباب و اثاثیۀ خود را در صحنِ حرم پیش او گذاشتند و رفتند برای زیارت. در این اثنا خوابش برد و در عالم رؤیا دید که حضرت اباعبداللّه علیهالسلام به همراه قمر بنیهاشم تشریف آوردند.
حضرت فرمودند: آیا نام همۀ زائران را نوشتید؟
اباالفضل العباس علیهالسلام عرض کردند: بله.
حضرت فرمود: پس چرا نام این شخص را ننوشتید؟
عرض کردند: این نصرانی است و اصلاً برای زیارت نیامده.
حضرت فرمودند: «سبحان الله ا لیس قد نزل بساحتنا» آیا به خانۀ ما وارد نشده و بر خوان احسان ما نزول ننموده؟
«یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ لَمْ یَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْه»
نه میشناسد و نه میخواهد، ولی عطا و فیض امام حسین علیهالسلام همه را در بر میگیرد.
یا اباعبداللّه، به حق فرزندان مطهرتان، به حق آباء بزرگوارتان، به همۀ ما و به همۀ کسانی که در این مجالس شرکت میکنند جمیع خیر دنیا و آخرت را عطا فرمایید!
ما همۀ خیرات و خوبیها را میخواهیم و امیدمان به عنایت شما امید قطعی است.
یکی از عوامل اصلی و رکن اساسی ازدیاد محبّت و فهم ولایت اهلبیت علیهمالسلام «معرفت» است.
خدا توفیق دهد بفهمیم حضرت اباعبداللّه علیهالسلام چطور اسماء حسنای الهی را ظاهر کردند؛ چگونه رحمت واسعۀ الهی را جلوه دادهاند و همه را در بر گرفتهاند. چگونه کوچک و بزرگ، حتی کسانی که از همه، حتی از دین بریدهاند، سر سفرۀ آقا اباعبداللّه حاضر میشوند.
«أَحَبَ اللَّهُ مَنْ أَحَبَ حُسَیْنا»
کسی که حبّ امام حسین علیهالسلام در دلش میافتد محبوب خدای تعالی میشود. جاذبۀ امام حسین علیهالسلام اینطور همه را بهسوی خود میکشاند.
هرچه انسان این مظهر خوبی و مظهر اسماء حسنای الهی را بهتر بشناسد و معرفت بیشتری پیدا کند، بیشتر به اسرار ولایت و محبّت ایشان دست مییابد، این یعنی کار کردن بر سرمایهای که خدا به ما عنایت فرموده.
یکی دیگر از عوامل ازدیاد محبّت این است که انسان هرچه بتواند و خدا توفیق دهد، به یاد خدای تعالی و به یاد اباعبداللّه و اهلبیت علیهمالسلام باشد.
با یاد ایشان دل منور شود و آدمی از تخیلات و خیالات و سوءظنّها بیرون میآید؛ چه سوءظنّ به خدا و چه به مؤمنان.
امیدواریم خداوند از برکت امام حسین علیهالسلام ما را از عالم خیال بیرون ببرد و به عالم ملکوت و عالم واقع آشنا کند!
خیالات و وسوسهها دائماً از ناحیۀ شیاطین خناس جنّی و انسی به قلب هجوم میآورند تا انسان را اسیر و زمینگیر کنند و از عالم معنا و الطاف الهی بازدارند.
﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ مَلِکِ النَّاسِ إِلهِ النَّاسِ مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ الَّذی یُوَسْوِسُ فی صُدُورِ النَّاسِ مِنَ الْجِنَّهِ وَ النَّاسِ﴾
هرچه انسان از برکت اهلبیت علیهمالسلام از خیالات دور شود، میبیند چقدر راحت میشود.
دفع وسوسهها و خیالات به برکت عنایت اهلبیت علیهمالسلام آسان میشود، والّا کار آسانی نیست. هرجا گیر کرد بگوید یا اباعبداللّه یا امیرالمؤمنین کمک کنید.
این خیالات گاهی انسان را به جایی میکشاند که سرمایه را از دست او بیرون میآورد.
گاهی میبینیم کسانی را که ده روز در مجالس امام حسین علیهالسلام خدمت میکنند، ناگهان آخر کار اسیر خیال بیجایی میشوند یا مثلاً در زیارت کربلا، شیطان برای اینکه سرمایه را از دستش بگیرد، به یک خیال یا یک سوءظنّ نسبت به رفیقش یا دیگر زائران دچارش میکند. این چیزی است که باید پناه به خدا ببریم!
گاهی اوقات اهلبیت علیهمالسلام میخواهند لقمۀ لطف خود را در دهان ما بگذارند، ما رو بر میگردانیم.
جایی یک سختی و زحمتی ایجاد شده، «عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُم» چه بسا فکر میکنید زحمت است، ولی پر از رحمت و خیر است.
زحمتش را میبیند و رو میگرداند. متوجه نیست چه رحمتی را کنار میزند و لطف اهلبیت علیهمالسلام را رد میکند.
اگر جایی نقصی پیدا شد، خودت کمک کن برطرف شود. همیشه توقع نداشته باش دیگران بیایند و کار کنند.
رضوان خدا به حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت بارها تکرار میکردند وقتی مشکل را روی دوش خودش نمیشکند، میخواهد بر دوش دیگران بیندازد و به دیگران نسبت دهد، باعث توفقش میشود. نمیتواند جلو رود.
یکی دیگر از اموری که مخصوصاً حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت در کلامشان میفرمودند این بود:
«کسی که به عتبۀ مبارکۀ آقا اباعبداللّه سر تعظیم فرود بیاورد؛ با تواضع برود کربلا، چند روزی به عتبۀ آقا با کمال خضوع و خشوع سر تعظیم فرود بیاورد و بداخلاقی نکند، خدای تعالی درهای رحمت خاص الخاصش را به روی ایشان باز میکند.»
آقا تأکید میکنند «بدخلقی نکند».
برخی افراد مخصوصاً آنجا مبتلا میشوند سر کوچکترین مسائل بدخلقی میکنند.
از امام صادق علیهالسلام روایت است: هرکس به مشعرالحرام وارد شود، صرف ورود به مشعرالحرام و حضور در آنجا در شب عید قربان، بهشرطی که مسلمانی را اذیت نکند، به رحمت خاص خدای تعالی وارد میشود.
در یکی از سفرهای حج، ماشینمان خراب شد و همراه زائران پیاده بهطرف مشعرالحرام میرفتیم. اتفاقاً یاد این روایت افتادم و به زائران گفتم امام صادق علیهالسلام اینطور فرمودند.
چون کمی دیر رسیدیم، همۀ زائران سنّی در ورودی مشعر، در راه خوابیده بودند. بهحدی شلوغ بود که اصلاً نمیشد حرکت کرد. ما هم چون نمیخواستیم کسی را اذیت کنیم، حدود یک ساعت، بیش از چند متر نتوانستیم جلو برویم.
آخر کار عدهای از زائرها خسته شدند و گفتند چرا شما در راه خوابیدید؟ شروع کردند به درو کردن و جلو رفتن. آنها هم صدایشان بلند شد که چرا اینطور می کنید! حسابی اذیت و ناراحت شدند.
گفتیم شما هرجا خواستید بروید، ما همین جا میایستیم و جلو نمیرویم.
برای کسی به مجلس امام حسین یا به زیارت امام حسین علیهالسلام آمده، کجخلقی و بدخلقی دام شیطان است. خود شیطان هم اسبابش را فراهم میکند.
یک ناراحتی، مخصوصاً به خانواده، باعث میشود همین کسی که برکات مجالس امام حسین علیهالسلام نصیبش شده، در کجخلقی یا اذیت یا حرف ناروا یا کلامی که باعث شکستگی دل مومنی شود، از دستش برود.
حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت روی شکسته شدن دل مؤمن خیلی حساسیت داشتند و میفرمودند عطایی که خدا میدهد، پس نمیگیرد، ولی اگر دل مومنی را شکستی ممکن است کار خیلی سخت شود!
مؤمن هم فرقی نمیکند همسر باشد یا فرزند یا رفیق، به هر حال باعث میشود از عطای عظیم و تجارت بزرگ بازبماند.
بیجهت نیست که میفرمایند:
«أَکْمَلُکُمْ إِیمَاناً أَحْسَنُکُمْ خُلُقاً»
«کاملترینِ شما از حیث ایمان، خوشخلقترینِ شماست.»
خوشخلقی به این است که انسان صبر و تحمل و گذشتش بیشتر باشد؛ احسانش به دیگران بیشتر باشد.
جلوۀ احسان
حال که باب احسان باز شد به این نکته هم اشاره کنیم که چرا در میان اهلبیت علیهمالسلام سفرۀ امام حسین علیهالسلام از همه گستردهتر است؛ چرا اطعام امام حسین اینقدر قیمت دارد؛ کدام امام اینقدر اطعام دارد؟
این ارادۀ خود امام حسین علیهالسلام است که انشاءاللّه دوستان آن حضرت همچنان آن را عملی کنند!
در روایتی از مستدرک نقل شده که آقا اباعبداللّه علیهالسلام فرمودند:
لَأَنْ أُطْعِمَ رَجُلًا مُسْلِماً أَحَبُ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أُعْتِقَ أُفُقاً مِنَ النَّاسِ فَقُلْتُ وَ کَمِ الْأُفُقُ فَقَالَ عَشَرَهُ آلَافٍ
اگر یک برادر مسلمانم را اطعام کنم، محبوبتر است برایم از اینکه افقی از مردم را در راه خدا آزاد کنم. گفتند منظور از افق چیست؟ فرمود: یعنی دههزار نفر.
بهخاطر همین که اطعام مؤمنان اینقدر برای امام محبوب است، اطعام امام حسین علیهالسلام در طول سال نظیر ندارد، مخصوصاً در دهۀ محرم.
وقتی اطعام به نام مبارک خودشان رقم بخورد و بشود «اطعام امام حسین علیهالسلام» ارزش بیشتری پیدا میکند.
هر وقت انسان احساس میکند شاید امسال نشود؛ شاید کم بیاید؛ شاید فلان و چنان شود، خود امام حسین علیهالسلام همۀ این خیالات را کنار میزند. خودشان پشتوانۀ این مطلب هستند.
بیجهت نیست که اولیاء خدا اینهمه بر اطعام امام حسین علیهالسلام تأکید داشتند؛ چون احسانی است که انسان را نزد خدای تعالی مقرّب میکند.
رضوان خدا به حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت، غیر از اطعامِ پنج شب محرم که معمول ایشان بوده و الآن هم ادامه دارد، روال و سنّتشان، از قبل از حوزه و بعد هم در حوزه این بوده که بهترین غذا در روز عاشورا تهیه شود و هرکه میآید بدهند. کاری به دین و ایمان و حجابش نداشته باشند؛ مسلمان باشد یا مسیحی یا یهودی. خودشان هم نمیخوردند، همه را تقسیم میکردند.
این چه سرّی است که این بزرگواران اینطور تأکید میفرمودند؟
یکی دیگر از عواملی که سرمایۀ الهی را برای ما بیشتر و پربرکت میکند، باب توبه است؛ رفتن درِ خانۀ خدا و توبه به درگاه الهی.
توبه از نادانیهایمان، از این نمازهایی که میخوانیم، از اینهمه عقبافتادگی، از اینکه آقا اباعبداللّه اینقدر لطف دارند و ما اینقدر جاهلیم و حق و شأن آقا را نمیبینیم و اینکه آقا اینهمه به ما نزدیکاند و ما دور!
به فرمایش حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت هرکسی یقین داشته باشد که آقا اباعبداللّه سلامش را میشنود؛ صدای نالهاش را در عزاداری میشنود، مطمئن باشد که آقا به او نظر دارند.
و ما توبه میکنیم از همۀ جهالتها . همراه حر بن یزید ریاحی، در این شب چهارم که شب اصحاب امام حسین علیهالسلام است، همان طور که حر آمد خدمت آقا اباعبداللّه، در حالی که بدترین غلطها را کرده؛ راه را بر امام حسین علیهالسلام بسته؛ قلب بچههای امام را لرزانده؛ قلب زینب کبری را شکسته؛ خودش هم باور نمیکند. وقتی آمد خدمت آقا اباعبداللّه علیهالسلام گفت: «ا فتری لی من ذلک توبه؟» آیا راهی برای من هست؛ امکان توبه وجود دارد؟ ما هم بگوییم آقا میشود ما را هم ببخشی؛ همان طور که حر را تطهیر کردی، زهیر و دیگران را طهارت ابدالاباد دادید، آیا برای ما هم توبهای هست؟
همراه حر بگوییم:
اگر چه کمتر از خارم بدانی
نباید ای گل از پیشت برانی
نهادم رخ به خاک آستانت
نگاهی ای که سلطان جهانی
ندامت سوخت مغز استخوانم
بگیرا دست من کارام جانی
به قربان تو ای فرزند زهرا
که تنها در میان دشمنانی
شدم آب از خجالت وای بر من
که تو لبتشنه بر ما میهمانی