سوره مومنون آیه ۴ تا ۸ | جلسه ۲
وقتی انسان به قلب خود رجوع و در خلوت خویش فکر میکند، درمییابد واقعاً خالقی دارد که او را از نطفهای گندیده خلق کرده. پذیرش این خالق، عهدی است که ما با خدای تعالی بستهایم و باید بر آن بمانیم.
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مومنون آیه ۴ تا ۸ | چهارشنبه ۱۴۰۰/۴/۳۰ | جلسه ۲ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
وَ الَّذینَ هُمْ لِلزَّکاهِ فاعِلُونَ (4)
آنان که زکات میدهند.
وَ الَّذینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ (5)
آنها که شهوت خود را حفظ میکنند.
إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومینَ (6)
مگر با همسران و کنیزانشان که ملامتی بر آنها نیست.
فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ (7)
هرکس فراتر از این طلب کند تجاوزگر است.
وَ الَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ (8)
آنان که امانتها و عهد خود را رعایت میکنند.
«وَ الَّذینَ هُمْ لِلزَّکاهِ فاعِلُونَ» آنان که زکات میپردازند. (4)
«وَ الَّذینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ» آنها که جهات شهوی خود را «حافِظُونَ» حفظ میکنند. (5)
«إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ» مگر مقابل زنان خود «أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ» یا کنیزانشان «فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومینَ» در این صورت ملامت شده نیستند. (6)
«فَمَنِ ابْتَغى» هرکس طلب کند «وَراءَ ذلِکَ» فراتر از این «فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ» تجاوزگر است. (7)
«وَ الَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ» آنان که امانتها «وَ عَهْدِهِمْ» و عهد خود را «راعُونَ» رعایت میکنند. (8)
مومنان زکات مالشان را میپردازند.
وَ الَّذینَ هُمْ لِلزَّکاهِ فاعِلُون؛ «زکات» مالی است که انسان از اموال خود جدا میکند و به فقرا و نیازمندان میدهد.
با توجه به اینکه این سوره در مکه نازل شده، در آن زمان هنوز حکم زکات به معنای خاص خود بر انعام ثلاثه و غلات اربعه و طلا و نقره وضع نشده بود، لذا منظور از زکات در اینجا مطلقِ انفاق مال در راه خداست.
از صفات مؤمنان این است که انفاق کننده هستند، لکن انفاق فقط از جهت مال نیست و شامل اعمال هم میشود؛ پس هر کاری برای نیازمندان و هر نوع کمک کردن به آنها زکات محسوب میشود.
در روایت است از امیرالمؤمنین علیهالسلام: «زَکَاهُ الْعِلْمِ نَشْرُهُ»[1]. آموزش به افرادی که نیاز به آموختن دارند، در زمینههای مختلف، زکات است.
گاهی حقوق معلمان و دبیران به اندازۀ کافی نیست، ولی آنها برای خدا وقت بیشتری صرف آموزش بچهها میکنند و در ضمن از خلقیات پسندیده به آنان میآموزند. این هم زکات است.
آموختن احکام دین به کسانی که در پی یاد گرفتن هستند، همچنین درس دادن طلبهها به ردههای پایینتر نیز زکات شمرده میشود.
در باب معارف الهی، خدای تعالی برای افرادی که طالب واقعی هستند، کسانی را میفرستد تا کمکشان کنند و نیازشان را برطرف سازند. وقتی کسی محتاج است و طلب واقعی دارد و آمادۀ هر سختی و ناراحتی است، قطعاً خدای تعالی کسانی را که وارد هستند معیّن میکند دستش را بگیرند.
مؤمنان جهات شهوی خود را حفظ میکنند.
وَ الَّذینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُون؛ مؤمنان آنها هستند که عورتین و جهات شهوی خود را حفظ میکنند.
به مناسبت استثنایی که بعد آمده، یعنی خود را نگه می دارند و عورتین خود را به نامحرم نشان نمیدهند؛ مثلاً در حمام یا استخرهای عمومی کاملاً مراقباند.
در حمام شخصی هم بدون لنگ بودن کراهت دارد.
غیر از نامحرم، حفظ جهات شهوی در بازی کردن با خود که موجب استمناء میشود نیز لازم است. این کار گناه کبیره محسوب میشود و نوعی تجاوز است. دربارۀ گناهان دیگر از قبیل زنا و لواط هم همین طور.
برای بعضی جوانان پوشاندن اعضایی که موجب شهوت میشود لازم است؛ مثلاً اگر بخواهد با یک شورت در خیابان بیاید یا لباسی بپوشد که بدنش پیدا باشد موجب شهوت عدهای میشود.
جوانی که میخواهد متقی و پرهیزکار باشد باید از این امور پرهیز کند.
إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومین؛ استثنای اعمال شهوت فقط دربارۀ همسران است و کنیزان که در گذشته بودهاند. اگر غیر از این باشد، جزو کسانی قرار میگیرند که در دنیا و آخرت ملامت میگردند.
زوج هم شامل ازدواج دائم میشود و هم ازدواج موقت.
منظور از «ملک یمین» کنیزهایی است که خرید و فروشِ آنها در گذشته رایج بود.
چون این مسأله در زندگی عادی همۀ مردم رسوخ داشت، اسلام از آن منع نکرد، لکن در احکام متعدد از آزادی غلامان و کنیزان حمایت کرد و گاه این کار را واجب و گاه مستحب شمرد.
در سیرۀ ائمۀ اطهار علیهمالسلام آمده است که بردگان خود را تربیت میکردند و بهعنوانِ مثال حضرت زینالعابدین علیهالسلام در ماه رمضان همۀ آنها را یکجا آزاد میساختند.
بعضی امامان ما مثل حضرت صاحبالزمان عجّلاللّهتعالیفرجه از مادران کنیز بودند و باکی از این جهت نداشتند. این خود شرافتی برای کنیزان محسوب میشود.
تفسیر المیزان بحث مفصلی دربارۀ عقد غیر دائم آورده، توضیح میدهد که این نوع عقد در زمان رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله مشروع شد، امّا خلیفۀ دوم آن را منع کرد.
هرکس شهوتِ نامشروع طلب کند تجاوزگر است.
فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُون؛ «ابتغی» از بغی است. کلمۀ بغی دو معنای متضاد دارد؛ یکی تجاوز و یکی طلب. در اینجا طلب منظور است.
هرکس فراتر از آنچه خدا اجازه داده، شهوتِ نامشروع طلب کند تجاوزگر است.
زنها همۀ بدنشان عورت محسوب میشود و باید از نامحرم بپوشانند، غیر از صورت و کفِ دست تا مچ، در صورتی که زینت نکرده باشند.
وَ الَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُون؛ از دیگر خصوصیات مؤمنان این است که امانت و عهد خود را رعایت میکنند.
وقتی کسی را امانتدار میشمارند و امانتی دستش میسپارند، یا باید قبول نکند یا اگر کرد، باید آن را حفظ کند؛ پس در صورتی که مسامحه کرد و امانت تلف شد، از جهت شرعی ضامن است.
لکن اگر مسامحه نکرد و ناگهان بلایی نازل شد و تلف شد، ضامن نیست، مگر اینکه شرط کرده باشند در هر صورت ضامن باشد.
امانت معنوی
از جهت معنوی، اعضاء و جوارح انسان امانت خداست که نباید در آن خیانت کند.
خدا فرموده چشمت را از نامحرم نگه دار؛ با زبانت هر حرفی نزن؛ با دست و پایت دزدی نکن؛ به کسی اذیت نکن؛ در قلبت کینه نداشته باش. اقتضای امانتداری این است که در این امانتها خیانت نکند.
از این مهمتر امانت روح و نفس ماست که باید آن را در راهی که خدا فرموده بیندازیم و خلیفۀ او شویم.
پس با این بدن و نفس و روح مطابق دستور شارع عمل کن و طلب خدا را داشته باش. بگو: خدایا کمک کن طلبِ تو را داشته باشم و در پی هدفی باشم که برای آن خلقم کردی!
بعد هم در میدان عمل، همۀ واجبات را انجام ده؛ حرام را ترک کن و تا آنجا که میتوانی خلاف نفس نما!
همسر، فرزند، پدر و مادر هم امانتهای الهی هستند که نباید به آنها بیاعتنایی کرد. توهین به پدر و مادر جزای سنگین دارد و قطعاً انسان در همین دنیا جزایش را میبیند.
فرزند امانتی دست پدر و مادر است که باید خوب تربیتش کند، نه اینکه او را بزند. پدر و مادری که کودک خود را از همان اول کتک میزنند، فردا آدم بدخلقی تحویل جامعه میدهند. باید اخلاق و رفتار کودک را تحمل کنید تا بزرگ شود و بفهمد.
همچنین تا آنجا که میتوانند در راه ازدواج و تشکیل خانواده و تهیۀ مسکن و وسایل به او کمک کنند.
امانت مسؤولیت
آنها که مقامی دارند، زیردستانشان امانت حساب میشوند. اگر آنها خلافی کردند و رسیدگی نکردند، به امانتشان خیانت کردهاند. هر صاحبمنصبی پیش خدای تعالی مسؤل است، این امانت خداست در دست او.
کسانی که در ادارات کار میکنند، اگر در ساعت مقرّر کار انجام ندهند، خیانت کردهاند.
وقتی قرار است کسی ساختمانی بسازد، باید در زمان مشخص تحویل دهد. اگر نمیرسد از همان اول قبول نکند، نه اینکه چند جا قول بدهد و به هیچکدام نرسد. در هر کسبی همین طور است.
اگر خوراک تهیه میکند، خوراک خوب و سالم دست مردم بدهد. گرانفروشی خیانت به مردم است.
آنکه خانهای دارد و اجاره میدهد، حال مستأجر گرفتار خود را درک کند و رهن و اجاره را بیش از حد بالا نبرد، این نوعی خیانت است. این خانه امانت دست توست، به اندازۀ نیازت اجاره بگیر تا به مردم مؤمن فشار نیاید.
وَ عَهْدِهِمْ راعُون؛ بهطورِ کلی عهدهایی که انسانها با هم میبندند یا قول میدهند سخنشان را به دیگران نگویند، لازمالاجراست. همچنین اطلاع از اسرار دیگران و انتشار دادن آن گناهی بزرگ است و نقض عهد محسوب میشود.
اگر کسی از گناه کسی باخبر شد حق ندارد آن را جار بزند. باید مخفی کند و اگر لازم است به خود او تذکر بدهد.
عهد با خدا
همۀ ما با خدای تعالی عهدی داریم.
﴿وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى﴾[2]
«و به یاد آر زمانی را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، نسل آنها را به وجود آورد و آنها را گواه بر خویشتن ساخت؛ آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: بله.»
وقتی انسان به قلب خود رجوع و در خلوت خویش فکر میکند، درمییابد واقعاً خالقی دارد که او را از نطفهای گندیده خلق کرده. پذیرش این خالق، عهدی است که ما با خدای تعالی بستهایم و باید بر آن بمانیم.
در روز الست بلی گفتی
امروز به بستر لا خفتی
واقعاً کسی نمیتواند بگوید من خودبهخود خلق شدهام، حتی بتپرستان هم قائل به خدا هستند و بتها را شریک او میدانند؛ لذا خیلی نامعقول است کسی بخواهد همهچیز را انکار کند.
[1]. غررالحکم، ۳۹۰.
[2]. اعراف ، ۱۷۲.