سوره توبه آیه ۶ | جلسه ۵
تفسیر سوره توبه آیه ۶ | چهارشنبه ۱۳۹۵/۰۶/۲۴ | جلسه ۵ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
دانلود فایل صوتی تمام جلسات تفسیر سوره توبه
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
وَ اِنْ أحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ اسْتَجارَکَ فَأجِرْهُ حَتّىٰ یَسْمَعَ کَلامَ اللّهِ ثُمَّ أبْلِغْهُ مَأمَنَهُ ذلِکَ بِأنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْلَمُونَ (۶)
و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست، او را پناه ده تا کلام خدا را بشنود سپس او را به جایگاه امنش برسان؛ زیرا آنان قومی نادانند.
وَ اِنْ أحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ اسْتَجارَکَ فَأجِرْه حَتّىٰ یَسْمَعَ کَلامَ اﷲ؛ با وجود اعلام بیزاری خداوند از مشرکان و دستور به قتل، حصر و تحت فشار قرار دادن آنها، در این آیه میفرماید: اگر همین مشرکان به شما پناهنده شدند تا دین را بشناسند؛قرآن را بشنوند و با احکام اسلام آشنا شوند، به آنها پناه دهید تا کلام خدا را بشنوند؛ چراکه پیامبر اکرم صلّی اﷲ علیه و آله مبعوث شد تا مردم را تعلیم دهد و آنان را فهیم کند، نه آنکه با همه اعلان جنگ کند و هر کس را که ایمان نیاورد، بکشد.
عبارت «أحَدٌ مِنَ المُشرِکین» به معنای انحصار حکم برای یک نفر نیست، بلکه یعنی از یک نفر تا هر چند نفر که آمدند، آنها را پناه دهید و به هر اندازه لازم است با آنان صحبت کنید تا به نتیجه برسند.
ثُمَّ أبْلِغْهُ مَأمَنَه؛ پس از بحث و گفتگو با مشرکان، اگر قبول کردند و مسلمان شدند، برادران شمایند؛ اگر هم قبول نکردند، اجازه تعرض به آنها را ندارید، بلکه باید اسباب بازگشت آنها را به سرزمینهای خود فراهم کنید؛ چراکه به شما پناه آوردهاند. اگر بعد از بازگشت، اعلان جنگ کردند، با آنها بجنگید.
ذلِکَ بِأنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْلَمُون؛ این به خاطر آن است که مشرکان افراد نادانی هستند که اگر نبودند، برا ی خدا شریک قائل نمیشدند و به فطرت خود پشت پا نمیزدند.
از این آیه معلوم میشود که با وجود آیاتی مبنی بر تحریض و تشویق مسلمانان برای قتال با کافران، اصل و هدف بعثت پیامبر اسلام، جنگ و کشورگشایی نیست، بلکه مانند سایر پیامبران، اصل بر این است که مردم را متوجه خدا کنند.
)لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُوْمِنینَ اِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ اِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ([1]
«بىگمان خداوند بر مؤمنان منّت گذاشت که در میان آنان رسولى از خودشان برانگیخت تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان سازد و کتاب و حکمت به آنها بیاموزد؛ گرچه پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند.»
این آیه چهار مرتبه با عبارات نزدیک به هم در قرآن آمده است. پیامبران آمدند تا با گفتار و کرادر خود مردم را به سوی خدا هدایت کنند؛ بگویند خداوند شما را خلق کرده است؛ بندهی او باشید و دست از بتپرستی و آلودگی بردارید. سرگذشت اقوام گذشته به همهی ما میفهماند که بت یا حیوان یا انسانی مثل دیگران نمیتواند خدا باشد. پیامبران با دلایل مختلف به مردم زمان خود فهماندند، ولی بیشتر آنها زیر بار نرفتند.
دین اسلام، خاتم ادیان آسمانی، آمد تا به مردم بگوید خدای تعالی با همهی اسماء و صفات حسنایش همراه شما و از شما به خودتان نزدیکتر است. او شما را خلق نکرده که مدتی در این دنیا بخورید، بیاشامید، نکاح کنید و نسل خود را امتداد دهید،آخر کار هم بمیرید و خاک شوید. در خلقت شما غرض و هدفی وجود دارد و آن این است که اسماء و صفات خدا را که درون همهی شما وجود دارد به فعلیت برسانید. او میخواهد شما را عروج دهد و کمال بخشد؛ پس خود را در حد خواب و خوراک و لذات پست مادی پایین نیاورید.
حیف است آدمیزاد تن به حیوانیت دهد! حیوانیت را در خدمت رحمانیت آورید تا بر آن سوار شوید و از آن بار بکشید. نفس خود را مهار کنید تا به تدریج رام شما شود و «حیوان» تبدیل به «مَلَک» شود.
)فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ([2]
«خداوند بدىهاى آنان را تبدیل به نیکىها مىکند.»
از مصادیق آیه، تبدیل صفات حیوانی به صفات رحمانی است.
آموزههای آیه
مردم ما به حکومت خود پناهنده هستند و به حاکمان خود میگویند: شما که همه چیز در دست دارید، به ما بفهمانید اسلام چیست؛ شیعه یعنی چه و حکم خدا چگونه است؟ منابر و سخنرانیهای علما و فضلا بسیار خوب است، ولی آیا آقایان به حرفهای خود عمل میکنند یا خیر؟ قرآن، تفسیر و شناساندن اسلام ضروری است، امّا پیش از انقلاب همین علما به شاه میگفتند چند روز رادیو و تلوزیون را به دست ما بدهید تا ما به مردم بفهمانیم اسلام چیست. اکنون سی و هفت سال تلوزیون دست شماست، چه کردید؟
در هر مسجد و هر مکانی که نماز جماعت برپا میشود، زبان حال مؤمنان به امام جماعت و واعظ خود این است که ما به اینجا آمدیم تا ببینیم قرآن و اسلام چه میگویند؛ خلقیات پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام چگونه بوده است و مهمتر این که خود شما چگونه هستید؟ آیا به حرفهایی که میگویید، عمل می کنید؟ در مساجد سراسر دنیا این گونه است. جایی که خدا به پیامبر و مسلمانان میفرماید به مشرکان پناه دهید تا دین را بیاموزند، پناه دادن و آموختن دین به مسلمانان، یقیناً مقدمتر است.
در خانواده، پدر و مادر نسبت به فرزندان و بزرگ خاندان نسبت به کوچکترها و جوانترها مسؤول است. هر پدر و مادری در قبال فرزند خود وظایفی دارند؛ از جمله نگهداری، تغذیه سالم و مراقبت بر سلامت جسم و روح او. در واقع این طفل به آنان پناهنده شده است. هنگامی که به سن تمییز و تشخیص میرسد باید صفات خوب را با گفتار و عمل به او بیاموزند. اگر پدر و مادر دروغگو ، فحّاش و غیبت کننده باشند، فرزندشان هم مثل آنها میشود.
قبل از تولد، لقمهی حرام و شبههناک بر نطفهی فرزند تأثیرگذار است و پس از تولد نیز غذایی که به او میدهند بر تربیتش اثر دارد. هر کودکی باطناً به پدر و مادر خود التماس میکند و از آنها میخواهد او را در راه صحیح تربیت کنند.
وقتی کودک به سنین نوجوانی میرسد، پدر و مادر باید او را جذب خود کنند و با رفقای خوب آشنا سازند. اگر با دوست ناباب همنشین شد، به خاطر کوتاهی والدین است و نباید او را بدین خاطر کتک بزنند.
مادری از فرزند نوجوان خود شکایت داشت که او به من بیاحترامی میکند؛ مرا کتک میزند و فحش میدهد. فرزند نیز شاکی بود که مادرش به او ناسزا میگوید و نفرینش میکند. بنده آنها را نصیحت کردم؛ به مادر گفتم: این فرزند توست؛ او از رحم تو به دنیا آمده و بزرگ شده؛ آیا فکر میکنی با کتک و توهین اصلاح میشود؟ به فرزند هم گفتیم: مادر تو زحمت زیادی برایت کشیده است؛ دستش را ببوس و احترامش را نگه دار!
پدر و مادر هم از فرزند خود توقع دارند در قبال زحماتی که برای او کشیدهاند، به آنها احترام بگذارد. فراموش نکنیم آنان هم به محبّت فرزند خود نیاز دارند.
اینها تفسیر و تأویل قرآن نیست، بلکه انتقال به ذهن است و برخی مطالب از آیات دیگر جمع میشود.
روح و قلب ما به ما پناهنده است. هر کس لطیفهای در وجود خود دارد به نام «فطرت» که از صاحب خود میخواهد او را پایمال نکند؛ رشدش دهد و به ندایش اعتنا کند. فطرت هر کس او را به خوبیها دعوت میکند و از او میخواهد از ابتدای سن تکلیف، خود را پاک نگه دارد. اگر قرار باشد کسی فطرت و روح خود را در خواب یا باطناً ببیند، او را مثل مرغ پر کندهای میبیند که بال و پر میزند. وقتی انسان گناهی میکند، علی الخصوص گناه کبیره، آه از نهاد آن بیچاره برمیخیزد و زیر دست و پای نفس و شیطان له میشود.
فطرت خود را پناه دهید و در این راه از خدا کمک بخواهید. اگر خلافی کردید، توبه و طلب مغفرت کنید، یقیناً خدا می بخشد. دست نیاز به سوی پروردگار خود دراز کنید و در کنار همهی خواستههای مادی، فهم توحیدی و حبّ او را از او بخواهید. او رزق ما را بر عهده گرفته، قطعاً در موقع خود میرساند؛
)وَ ما مِنْ دَابَّهٍ فِی الاْرْضِ اِلّا عَلَى اللّهِ رِزْقُها([3]
«و هیچ جنبندهاى در زمین نیست، مگر آنکه رزق او بر خداست.»
امّا درباره علم باید تلاش کرد و آموخت. امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند:
«أیُّهَا النَّاسُ اعْلَمُوا أَنَّ کَمَالَ الدِّینِ طَلَبُ الْعِلْمِ وَ الْعَمَلُ بِهِ أَلَا وَ اِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ أَوْجَبُ عَلَیْکُمْ مِنْ طَلَبِ الْمَالِ اِنَّ الْمَالَ مَقْسُومٌ مَضْمُونٌ لَکُمْ قَدْ قَسَمَهُ عَادِلٌ بَیْنَکُمْ وَ ضَمِنَهُ وَ سَیَفِی لَکُمْ وَ الْعِلْمُ مَخْزُونٌ عِنْدَ أَهْلِهِ وَ قَدْ اُمِرْتُمْ بِطَلَبِهِ مِنْ أَهْلِهِ فَاطْلُبُوه»[4]
«اى مردم! بدانید کمال دین، طلب علم و عمل به آن است. بدانید که طلب علم بر شما از طلب مال لازمتر است؛ زیرا مال براى شما قسمت و تضمین شده است. عادلى (خداوند) آن را بین شما قسمت و تضمین کرده است و به شما میرساند، ولى علم نزد اهلش نگهداری میشود و به شما دستور داده شده آن را از اهلش طلب کنید؛ پس آن را طلب کنید!»
عمر آدمی میگذرد. انسانها زمانی جوان و نوجوانند و زمانی پیر میشوند. کسی یکدفعه و ناگهانی پیر نمیشود. این راهی است که همه باید طی کنند، امّا کار به همین جا ختم نمیشود؛ مرگ، آغاز زندگی جدید در عالم برزخ است. هر کس هر چه تحصیل کرده، آنجا میبیند؛ اگر حور و قصر و غذاهای لذیذ جمع کرده باشد، آنجا میبیند و میخورد؛ اگر هم کثافت و نجاست جمع کرده باشد، آنجا همان را میخورد و عذاب میکشد. اینجا جمعآوری است و عالم برزخ و قیامت، نتیجهگیری.
[1] ـ آل عمران، ۱۶۴.
[2] ـ فرقان، 70.
[3] ـ هود، 6.
[4] ـ کافی، 1، ۳۰.