سخنرانی شب تاسوعا محرم ۱۳۹۵
امروز زیر خیمهی حضرت ابا عبد اﷲ علیه السلام قول میدهیم تغییری در زندگی خود ایجاد کنیم؛ سعی کنیم گناهی از ما سر نزند؛ کاری کنیم که آقایمان، امام حسین علیه السلام از ما راضی باشد؛ به پدر و مادر احترام بگذاریم؛ به همسر، فرزندان و دوستان خود احترام بگذاریم. قول میدهیم دل خود را با همه صاف کنم؛ سوء ظن به هیچ کس، علی الخصوص به خدا، پیامبر، اهل بیت و مؤمنان نداشته باشیم؛ کبر، بخل، کینه، ریا، عجب و دیگر صفات بد را از خود دور کنیم. زیر خیمهی حسین علیه السلام نشستهام برای همین؛ آمدهام پاک شوم و میخواهم از این به بعد همین راه را ادامه دهم؛ مبادا اینجا بر حسین علیه السلام اشک بریزم و بیرون اینجا بر او خنجر بکشم!
دانلود فایلهای صوتی محرم ۱۳۹۵
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
سخنرانی شب تاسوعا | دوشنبه ۱۳۹۵/۰۷/۱۹ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
شرح دعای عرفه
اِلَهِی وَصَفْتَ نَفْسَکَ بِاللُّطْفِ وَ الرَّأفَهِ لِی قَبْلَ وُجُودِ ضَعْفِی أ فَتَمْنَعُنِی مِنْهُمَا بَعْدَ وُجُودِ ضَعْفِی
«خدایا تو خود را با اوصاف لطف و رحمت توصیف کردی، قبل از آن که ضعفی در من باشد آیا بعد از پدید آمدن ضعف در من، این دو صفت را از من منع میکنی؟»
خدای تعالی به بندگان خود، علی الخصوص مؤمنان، لطیف و مهربان است؛
)اَللّٰهُ لَطِیفٌ بِعِبٰادِهِ یَرْزُقُ مَنْ یَشٰاءُ وَ هُوَ اَلْقَوِیُّ اَلْعَزِیزُ [1](
«خداوند به بندگانش مهربان است. هر کس را بخواهد روزی میدهد و اوست توانا و عزیز»
لطف، نوعی مهربانی خاص است. اسم «لطیف» هفت مرتبه و «رئوف» یازده مرتبه در قرآن کریم آمده است. این فراز دعای عرفه اشاره به آیاتی است که این دو صفت را به خدای تعالی نسبت میدهد.
در سوره بقره میفرماید:
)اِنَّ اللّهَ بِالنّاسِ لَرَءُوفٌ رَحیمٌ([2]
«خداوند به مردم بسیار رئوف و مهربان است.»
همچنین میفرماید:
)وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبادِ([3]
«و برخى از مردم جان خویش را براى خشنودى خدا مىفروشند و خداوند به بندگان مهربان است.»
این آیه در شأن امیر المؤمنین علیه السلام، هنگامی که در لیله المبیت در جای پیامبر خوابید، نازل شد.
در سوره نحل میفرماید:
)اِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ( [4]
«پروردگار شما رئوف و مهربان است»
غیر از لطف و رأفت، صفات رحمانیه و رحیمیهی دیگری نیز در قرآن کریم آمده است.
انسان هنگامی که سالم و نیرومند است؛ احتیاجی به کسی ندارد؛ میتواند روی پای خود بایستد و همسر و فرزندانش اطرافش هستند، لطف و رحمت پروردگار شامل حالش است؛ چگونه ممکن است در روزگار پیری، هنگامی که ناتوان میشود؛ مصیبتها بر او میرسد؛ حاجات زیادی پیدا میکند و فقیر و نیازمند مردم میشود، لطف و مهربانی خدا از او منع شود؟
از جهت اخروی، هنگامی که میخواهد از دنیا برود؛ در وقت جان دادن؛ هنگام غسل، کفن و دفن و وقتی همه میروند و او را با اعمالش تنها میگذارند؛ در عالم برزخ که بدون هیچ زاد و توشهای، او میماند و پروردگارش، چگونه در این مراحل سخت و در آن عالم باقی، خداوند رحمت و لطفش را از بندهاش دریغ میکند؟
در عالم برزخ حالاتی که آدمی در این دنیا داشت هر روز و هر شب برایش مجسم میشود؛ غفلتها و گناهانی که داشت یا عبادتها و خیراتی که انجام داده بود، همه ظهور مییابند؛ ولی آیا ساعات آنجا طبق اعمال خوب و بدش عوض میشود یا یکنواخت است؟ دست خود شخص نیست. این ضعف انسان است.
سالها میگذرد؛ عالم برزخ طی میشود تا زمانی که به ارادهی پروردگار در صور دمیده شود و همه سر از قبرها برآورند. در آن روز به تعبیر قرآن:
)لِکُلِّ اِمْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ * وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَهٌ * ضٰاحِکَهٌ مُسْتَبْشِرَهٌ * وَ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ عَلَیْهٰا غَبَرَهٌ * تَرْهَقُهٰا قَتَرَهٌ( [5]
«هر کس در آن روز حالی دارد که به خود مشغولش میسازد * چهرههایی در آن روز درخشانند * خندان و شادمان * و چهرههایی در آن روز غبار بر آن نشسته * تیرگی آنها را پوشانده است.»
حسین بن علی علیهما السلام به عنوان بندهی خدا با او چنین نجوا میکند. آن بزرگوار با آن مقام و منزلتش نزد پروردگار و نسبتش با رسول خدا، فاطمه زهرا، علی مرتضی و امام حسن مجتبی علیهم السلام چنین میگوید. در سایر فقرات این دعا نیز به عنوان عبدی ذلیل در پیشگاه پروردگار عزیز، کرنش و اظهار بندگی میکند.
کاری به دیگران نداریم، اکنون میخواهیم به خود بپردازیم و با در نظر گرفتن وضع خود، با خدای خویش راز و نیاز کنیم.
ما هم به تعلیم مولای خود عرض میکنیم: وضع ما نیز همین گونه است. تا حدی خود را شناختهایم؛ به ضعفهای خود واقفیم و تا حدودی میدانیم کارهای نیستیم و فقیریم. در کار دنیا، با اتفاقات فراوان و فراز و نشیبهای بسیاری روبرو شدیم که نتوانستیم گرهها را باز کنیم و درمانده شدیم، امّا تو گرهگشایی کردی و به ما فهماندی که عنایت تو بود.
پروردگارا! تو این همه لطف و مهربانی به ما کردی؛ ما را به کیفر گناهان نگرفتی؛ رسوایمان نکردی؛ بدیهایمان را پوشاندی و خوبیهایمان را بین مردم منتشر ساختی. هم در اعمال و هم در خلقیات تا به حال با ما چنین بودی؛ حال چگونه ممکن است وقتی میخواهیم با دست خالی از این دنیا برویم و در نهایت ضعف و فقر هستیم، ما را از لطف و رأفت خود محروم سازی؟ این ظنّ ما به تو نیست.
به امام حسین علیه السلام و سایر حضرات معصومین علیهم السلام نیز عرض میکنیم: شما خود فرمودید هر کس بر امام حسین علیه السلام بگرید یا بگریاند یا خود را به گریه بزند، بهشت بر او واجب میشود. این از لطف و عنایت شما به ماست؛ از تصدق بزرگی مقام حضرت سید الشهداست. فرمودید: هر کس عرض ارادتی کند؛ خدمتی به دوستان حسین علیه السلام نماید؛ قبر او را زیارت کند، ثوابهای بسیار میبرد. اینها همه لطف و کرم شما در این دنیا به ماست، امّا هنوز ضعف و ناتوانی ما شدت نیافته است، چگونه وقتی ضعف، اعضاء و جوارح ما را میگیرد یا به حال احتضار میافتیم و دیگر کاری از دستمان برنمیآید، ما را رها میکنید؟ این از لطف و کرم شما به دور است.
همه باید از این دنیا بروند و روزی هم نوبت ما میشود؛ این قرار و سنّت خدای تعالی است. باید بیاییم؛ پروردگار خود را بشناسیم و برویم. اکنون عمری از ما گذشته است و به اینجا رسیدهایم، ولی هنوز آن طور که باید، تو را نشناختیم، لکن به ذیل عنایات سروران و موالی خود چسبیدهایم. حال نوبت شماست که در روزهای احتیاج ما؛ در حال احتضار؛ در غسالخانه؛ در وقت حساب و کتاب و هنگام تقسیم بهشت و جهنم به فریاد ما برسید. آیا در آن مواقع سخت ما را رها میکنید؟ هیهات! امید ما به شما بیش از اینهاست. شما فرمودید هر کس حسین بن علی علیهما السلام را زیارت کند، با شماست. روایات زیارت، یکی دوتا نیستند. کم نیستند روایات معتبری که هر کس به ذیل عنایات شما بچسبد، رهایش نمیکنید و ما در دنیا و آخرت محتاج عنایتهای شماییم و رهایتان نمیکنیم.
حضرت ابا عبد اﷲ الحسین علیه السلام هر چه داشت فدای اسلام کرد. آن حضرت زن و بچههایش را به حساب این که از سوی کوفیان دعوت شده بود، آورد تا در آن شهر بماند و رهبر و امامشان شود ـ گرچه به حساب باطن آمدند تا ادامه دهنده راه امام حسین علیه السلام باشند ـ کسی که میخواهد خود را فدای دین کند، باید این طور باشد با این حساب جای شرمساری است برای ما که در مقایسه با آن حضرت کاری برای دینمان نکردیم.
حسین علیه السلام مثل قرآن است؛ هر دو نور، هدایت و شافع محشرند. همان طور که درباره قرآن؛ خواندن، شنیدن و دیدن آیات آن ثواب دارد، درباره حسین بن علی علیهما السلام هم نشستن در مجلس ایشان، گفتن و شنیدن مصائب او و گریه کردن، گریاندن و تباکی بر آن بزرگوار مستحب است.
امروز زیر خیمهی حضرت ابا عبد اﷲ علیه السلام قول میدهیم تغییری در زندگی خود ایجاد کنیم؛ سعی کنیم گناهی از ما سر نزند؛ کاری کنیم که آقایمان، امام حسین علیه السلام از ما راضی باشد؛ به پدر و مادر احترام بگذاریم؛ به همسر، فرزندان و دوستان خود احترام بگذاریم. قول میدهیم دل خود را با همه صاف کنم؛ سوء ظن به هیچ کس، علی الخصوص به خدا، پیامبر، اهل بیت و مؤمنان نداشته باشیم؛ کبر، بخل، کینه، ریا، عجب و دیگر صفات بد را از خود دور کنیم. زیر خیمهی حسین علیه السلام نشستهام برای همین؛ آمدهام پاک شوم و میخواهم از این به بعد همین راه را ادامه دهم؛ مبادا اینجا بر حسین علیه السلام اشک بریزم و بیرون اینجا بر او خنجر بکشم!
عرض می کنیم: امّا به هر حال ما هم نفس داریم و از شرّ آن در امان نیستیم.
)وَ ما أُبَرِّىُ نَفْسی اِنَّ النَّفْسَ لاَمّارَهٌ بِالسُّوءِ اِلّا ما رَحِمَ رَبّی اِنَّ رَبّی غَفُورٌ رَحیمٌ([6]
«من نفس خود را تبرئه نمىکنم. به راستى نفس، پیوسته به بدىها دستور مىدهد، مگر کسى را که خدا بر او رحمت آورد. پروردگار من بخشاینده و مهربان است.»
از شما میخواهیم در مبارزه با نفس، کمکمان کنید. ما فقط میتوانیم مختصر حرکتی بکنیم، امّا منتظر برکت شما و منتظر یاری و عنایت شما هستیم؛ قطعاً شما نیز کمک میکنید؛الهام میکنید و اشخاص را بدین منظور وامیدارید تا راه بیفتیم.
گریههای حسین بن علی علیهما السلام
وقتی برای شما گریه میکنیم، یاد گریههای شما میافتیم. آن حضرت، رقیق القلبترین امام بود و در مواقع مختلف گریستند. هنگام قرائت همین دعای عرفه، ساعتها با پروردگار خود مناجات کردند و اشک ریختند. غیر از دعاها و مناجاتها، در مصائبی که بر ایشان میآمد، میگریستند؛ اولین مصیبت، رحلت جدّ بزرگوارشان، رسول خدا صلّی اﷲ علیه و آله بود که روی سینه ایشان نشسته بودند و گریه میکردند. وقتی میفرمود: «مالی و لیزید» (مرا با یزید چه کار؟) ایشان هم در همان سن کودکی متوجه میشدند و میگریستند.
بعد از آن، در عزای مادرشان فاطمه زهرا سلام اﷲ علیها چه گریهها کردند؛ در سوگ پدر، چقدر گریستند! راوی میگوید: وقتی حسین علیه السلام از خانه بیرون آمد، آن قدر گریه کرده بود که چشمانش مثل کاسه خون بود. در شهادت امام مجتبی علیه السلام چه گریهها کردند، آن زمان که جنازه مطهر ایشان را تیرباران کردند.
در راه کربلا نیز بارها اشک حضرت نمایان شد؛ وقتی خبر شهادت مسلم را شنید، فرزندان او را در آغوش کشید و گریست. از وقتی وارد کربلا شدند، صدای العطش کودکان، ایشان را بارها گریاند. در شب عاشورا چند مرتبه گریستند و در روز عاشورا، هنگام شهادت علی اکبر، هنگام وداع قاسم بن الحسن و هنگام وداع اباالفضل العباس علیه السلام بسیار گریه کردند.
[1] ـ شوری، ۱۹.
[2] ـ بقره، ۱۴۳.
[3] ـ بقره، ۲۰۷.
[4] ـ نحل، ۷.
[5] ـ عبس، ۳۷ تا ۴۱.
[6] ـ یوسف، 53.