![سوره انعام آیه ۱۵۲ | جلسه ۹۶ 1 تفسیر سوره انعام](https://dastgheibqoba.info/wp-content/uploads/2016/03/تفسیر-سوره-انعام-صوتی.jpg)
سوره انعام آیه ۱۵۲ | جلسه ۹۶
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره انعام آیه ۱۵۲ | چهارشنبه ۱۳۹۳/۰۸/۱۴ | جلسه ۹۶ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
دانلود فایل صوتی تمام جلسات تفسیر سوره انعام
وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتیمِ اِلّا بِالَّتی هِیَ أحْسَنُ حَتّى یَبْلُغَ أشُدَّهُ وَ أوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمیزانَ بِالْقِسْطِ لا نُکَلِّفُ نَفْسآ اِلّا وُسْعَها وَ اِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ کانَ ذا قُرْبى وَ بِعَهْدِ اللهِ أوْفُوا ذلِکُمْ وَصّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ
و به مال یتیم نزدیک نشوید، مگر به بهترین شکل، تا به حد رشد خود برسد و پیمانه و وزن را به عدالت کامل کنید. هیچ کس را جز به اندازه وسعش تکلیف نمىکنیم و چون سخن مىگویید، عدالت ورزید، حتّى اگر از خویشاوندان باشند و به عهد خدا وفا کنید. این است آنچه شما را بدان سفارش کرده، شاید متذکر شوید.
این آیه در ادامه آیه قبل است که خداوند برخى ازمحرّمات را برشمرد.
وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتیمِ؛دست زدن به مال هیچ کس، بدون اجازهى او جایز نیست؛ چه خواسته تصرف در آن؛
(یا أیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ اِلّا أنْ تَکُونَ تِجارَهً عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ )
«اى کسانى که ایمان آوردهاید اموال یکدیگر را میان خود به ناروا مخورید، مگر آنکه تجارتى با رضایت خودتان انجام گرفته باشد.»
«لا یَحِلُّ مَالُ امْرِءٍ مُسْلِمٍ اِلّا بِطیبِ نَفْسِهِ»
«مال مرد مسلمان جز به رضایت خود او حلال نیست.»
این یک حکم کلى است، امّا در این آیه خداوند خصوص مال یتیم را مطرح کرده، مىفرماید: به مال یتیم نزدیک هم نشوید!
این تأکید از آن جهت است که آدمى درباره مال، طمّاع است؛ مخصوصآ وقتى مال بدون معارضى مىبیند، هوس تصرف در آن بر سرش مىزند و چشم طمع بدان مىدوزد؛ لذا خداوند به کسانى که متکفل مال یتیم مىشوند، تأکید مىکند که مراقب باشید به مال یتیم نزدیک نشوید تا مبادا هوس تصرف در آن بر سرتان افتد!
در آیهى قبل، درباره «فواحش» هم فرمود: (وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ) یعنى براى جلوگیرى از گرفتار شدن به آن، نزدیکش هم نشوید!
اِلّا بِالَّتی هِیَ أحْسَنُ؛ کسانى که مىتوانند سرپرست شرعى یتیم شوند، عبارتند از: جدّ پدرى، وصی، حاکم شرع، قیّمى که حاکم شرع مشخص کرده، عدول مؤمنین یا مؤمنى که قابل اعتماد باشد. این افراد مىتوانند به مال یتیم دست بزنند؛ یعنى آن را در جاى محفوظ قرار دهند یا معاملهاى که ضمانت آن را بر عهده گیرند، انجام دهند، بنابر احتیاط مشروط بر این که بتوانند ضرر احتمالى را از مال خود جبران نمایند، ولى غیر از اینها هیچ کس حق دست زدن به مال یتیم را ندارد.
حَتّى یَبْلُغَ أشُدَّهُ؛هر گاه یتیم به حد رشد رسید و قدرت تشخیص نفع و ضرر خود را یافت، مىتوان مالش را به او پس داد. حد رشد، از نظر برخى فقها، هجده سال است، امّا به نظر مىرسد تشخیص رشد به عهدهى ولى یتیم است. اموال کم را مىتوان در هنگام بلوغ به او سپرد، ولى اموال زیاد را باید پس از بلوغ کامل عقلى او، به او پس داد. ولىّ هم وظیفه دارد در تشخیص حد رشد، به اهل خبره رجوع کند.
در روایت است که شیعیان، ایتام آل محمّد هستند و سرپرست آنها در زمان غیبت، در مثل خمس و زکات، فقهایند و در انفال، حاکم آنهاست. در مثل امروز در جمهورى اسلامى که حاکم نیز فقیه است، مسؤلیت سنگینى از این جهت بر عهدهى وى قرار دارد. رئیس جمهور، وزرا، مدیران و هر کسى که بخشى از انفال مسلمین را در دست دارد، مسؤل است. اینان پاسدار اموال ایتام آل محمّد هستند و این قسمت آیه خطاب به آنان نیز هست. «وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتیم». درست است که قانون وجود دارد، امّا دور زدن قانون کار سختى نیست، مگر آن که خدا را در نظر بگیرند.
به اعتقاد بنده باید در امور کلان کشور همواره با مراجع عادلى که احاطهى کافى دارند مشورت شود و نظر آنان را در هزینه کردن اموال مسلمانان جویا شد. مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان به جاى خود، امّا در بعضى امور نیاز به مشورت با مراجع وجود دارد.
وَ أوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمیزانَ بِالْقِسْطِ؛ «أوْفُوا» یعنى وفا کنید؛ پر و کامل بدهید. «کِیل» پیمانه است. «میزان» در لغت به معناى ترازو است، امّا محدود به این نیست و در هر شغلى میزانى وجود دارد. در اقتصاد کلان، آمار تورم هم به نوعى میزان محسوب مىشود.
لا نُکَلِّفُ نَفْسآ اِلّا وُسْعَها؛خداى تعالى به هر کسى به اندازه توانایىهایش تکلیف مىکند. استفاده از عبارت «وسعت» به جاى «قدرت» از این جهت است که وقتى کسى را به اندازه قدرتش تکلیف مىکنند، او باید تمام توان خود را بکار ببندد، امّا در وسعت به این سختى نیست و مجال و نیرویى براى خود شخص باقى مىماند. مخصوصآ دستوراتى که خداى تعالى در این آیه داده است؛ مثلا درباره «وَ أوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمیزانَ» در چیزهایى که تعداد زیاد یا چند کیلو داد و ستد مىشود، براى کم و زیاد شدن چند عدد یا چند گرم، وسعت وجود دارد و نیاز به دقت بیش از حد نیست. در آیات دیگر هم از همین عبارت وسعت استفاده شده است.
وَ اِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ کانَ ذا قُرْبى؛ وقتى پاى شهادت در محضر قاضى به میان مىآید، باید تمام جوانب عدالت را رعایت کرد، حتّى آنجا که به نفع یا ضرر خویشان خود شخص است.
در علم رجال، اصطلاحى وجود دارد بنام «جرح و تعدیل روات»؛ یعنى مىگویند: این راوى ثقه است؛ این یکى امامى نیست ولى ثقه است؛ این یکى مشهور به کذب است؛ این توثیق نشده است و… پس کسى که به جرح و تعدیل روات مىپردازد، باید درباره راویان حدیث به عدالت نظر بدهد و مراقب باشد که طبق نظر او، فقها روایت را قبول مىکنند و مطابق آن فتوا مىدهند یا به آن اعتنا نمىکنند.
در محاورات روزمره هم باید به این مسئله توجّه نمود و در مدح و ذمّ دیگران، کاملا به عدالت رفتار نمود.
وَ بِعَهْدِ اللهِ أوْفُوا؛عهد خدا، هم عهد با خود او است که شامل عهد و نذر و قسم مىشود، و هم عهد با مردم است؛ یعنى معاملات و قرارهایى که با هم مىگذارند و باید به آنها پایبند باشند.
ذلِکُمْ وَصّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُون؛ در آیهى قبل بعد از پنج سفارش، فرمود: (ذلِکُمْ وَصّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُون ) و اینجا مىفرماید: «لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُون» چراکه سفارشهاى آنجا، چیزهایى بود که هر کس، چه مؤمن و چه کافر، مىتواند با عقل خود حسن وقبح آنها را بفهمد، ولى در اینجا مؤمنین باید توجّه نمایند و این دستورات را به فطرت خود رجوع دهند و درستى آن را بفهمند.