چهارم رمضان ۱۴۴۳ | آیت الله دستغیب
رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله فرمود اگر کسی دوست میدارد سوار کشتی نجات شود و به ریسمان محکم خداوندی بچسبد، پس باید علی علیهالسلام را دوست بدارد و دنبال کند امامان هدایت یافته از فرزندانش را (فرزندان علی علیهالسلام را امام خود قرار دهد).
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
چهارم رمضان ۱۴۴۳ – ۱۴۰۱ | چهارشنبه ۱۴۰۱/۰۱/۱۷ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
سورۀ آلعمران آیه ۳۳ «إِنَّ اللهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِین»
«به درستی که خداوند برگزید آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر عالمیان»
حسکانی در شواهدالتنزیل که حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت آن را تحت عنوان بصائر یا قرآن و اهلبیت ترجمه کرده دربارۀ این آیه از شقیق روایت میکند:
خواندم در قرآنی که به خط عبدالله پسر مسعود بود «إِنَّ اللهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ (و آل محمّد) عَلَى الْعالَمِینَ» به درستی که خداوند برگزید آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران و آل محمّد را بر عالمیان.
آلعمران آیۀ ۶۱ «فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَى الْکاذِبِینَ»
«پس اگر کسی با تو احتجاج و جدل نمود در اینکه عیسی پسر خداوند است، پس از آنکه بر تو واضح شده بطلان حرف آنها به عقل کاملت و وحی ما و مطلب مقطوعالفساد گردید، بگو به آنها برای بر طرف شدن عذر و جواب نتراشیدن آنها برهان قاطع دیگر این است که بیایید تا جمع نماییم من و شماها عزیزترین افراد خودمان که آنها پسران من و شما، زنان من و شما و نفسهای من و شما میباشند برای نفرین نمودن، پس لعنت خداوند را قرار دهیم بر کافرهای در این مسئله (که تمام نصاری قائلاند عیسی پسر خداست).
پسر معاذ گفت:
گروهی از نصارای نجران وارد مدینه شدند. بزرگ آنان نامش عاقب و سید بود. این دو نفر گفتند: ای محمّد صلّیاللّهعلیهوآله تو (چگونه) یاد مینمایی صاحب ما را؟
پس پیغمبر فرمود: او (عیسی بن مریم) بنده و پیغمبر خداست.
گفتند: به ما بنما کسی را که خداوند مثل او آفریده باشد در آنچه دیده و شنیدهای.
پس پیغمبر از ایشان در آن روز روی گردانید و جبرئیل نازل شد بر پیغمبر صلّیاللّهعلیهوآله و خواند قول خداوند را: «إِنَّ مَثَلَ عِیسى عِنْدَ اللهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ»[1] یعنی هر آینه مثل عیسی نزد خداوند مثل آدم است آفرید او را از خاک.
پس عاقب و سید برگشتند و گفتند: ای محمّد آیا هرگز به مثل عیسی شنیدهای؟
پیغمبر فرمود: آری.
گفتند: آن کیست؟
فرمود: آدم. پس رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله خواند: «إِنَّ مَثَلَ عِیسى عِنْدَ اللهِ کَمَثَلِ آدَمَ»
آن دو نفر گفتند: آدم آن طوری که تو میگویی نیست.
پس پیغمبر به ایشان فرمود: «تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ…» پس رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله دست علی علیهالسلام را گرفت و با ایشان بود و فاطمه و حسن و حسین و فرمود: اینها پسران و نفسها و زنان ما هستند.
پس طرفین همّت گماشتند برای نفرین کردن. سید به عاقب گفت: چهکار میکنی با مواجه شدن به نفرین این شخص؟ البتّه اگر دروغگو باشد معلوم است با او بازی مینمایی ولی اگر راستگو باشد البتّه مسلّماً هلاک میشویم.
پس درِ مصالحه پیش آمد، پس با پیغمبر صلّیاللّهعلیهوآله مصالحه نمودند که جزیه بدهند.
پس پیغمبر صلّیاللّهعلیهوآله فرمود در این وقت: به خدایی که جانم به دست اوست، اگر قبول مینمودند نفرین کردن را (و ایشان آمین میگفتند) فوراً همه هلاک میگردیدند.
در روایات شیعه هم شبیه این روایت آمده است. همچنین آمده است که نصارا گفتند اگر دیدیم پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله با قومش میآید، اعتنا نمیکنیم، هرچند نفرین کند، ولی اگر با خانوادهاش آمد نفرینش تأثیر دارد.
آلعمران آیۀ ۱۰۳ «وَ اعْتَصِمُوا بحَبْلِ اللهِ جَمِیعاً»
«به ریسمان خداوند همهتان چنگ زنید».
علی بن موسی الرضا علیهالسلام از پدرانشان از علی علیهالسلام گفت:
رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله فرمود اگر کسی دوست میدارد سوار کشتی نجات شود و به ریسمان محکم خداوندی بچسبد، پس باید علی علیهالسلام را دوست بدارد و دنبال کند امامان هدایت یافته از فرزندانش را (فرزندان علی علیهالسلام را امام خود قرار دهد).
دربارۀ این آیه ۵ روایت به همین شکل با سندهای مختلف در این کتاب نقل شده.
آلعمران آیۀ ۱۷۲ «الَّذِینَ اسْتَجَابُوا للهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ القَرْحُ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِیم»
«کسانی که پذیرفتند فرمان خدا و پیغمبر را پس از آنکه به آنها جراحت رسیده بود برای نیکوکاران از ایشان که تقوی میورزند پاداش بزرگ میباشد»
در جنگ احد مشرکان جمع شدند تا به مسلمانان حمله و آن را ریشهکن کنند.
پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله مسلمانان را بسیج کرد و در نزدیک کوه احد با کفّار روبرو شدند. حضرت ۵۰ نفر تیرانداز را بر کوه «جبل الرمات» گماشت و فرمود: چه پیروز شویم و چه شکست بخوریم شما اینجا بمانید و این کوه را ترک نکنید.
در ابتدا پیروزی با مسلمانان بود و تیراندازان به خیال اتمام جنگ و برای اینکه از غنائم عقب نمانند، موضع خود را ترک کردند و پایین آمدند. هرچه فرمانده آنان گفت این کار را نکنید، اعتنا نکردند و بیشترشان رفتند.
گروهی از مشرکان که همانجا منتظر فرصت بودند، کوه را دور زدند و با کشتن نگهبانان باقیمانده، از پشت به مسلمانان حمله کردند. همین امر باعث شکست مسلمانان و کشته شدن تعدادی از آنها و زخمی شدن پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله و امیرالمؤمنین علیهالسلام شد.
مشرکان مکه پس از این پیروزی با خوشحالی بهطرف مکه حرکت کردند، امّا در میانۀ راه با خود گفتند چرا کار را یکسره نکنیم و برای همیشه ریشۀ اسلام را نکنیم؟ به همین جهت تصمیم گرفتند بهطرف مدینه بازگردند.
در این وقت آیه نازل شد و خداوند دستور داد همان مسلمانان زخمی و خسته باید به مقابلۀ آنان بروند. این کار برای برخی از آنها سخت بود، امّا عدۀ کمی از جمله مولا علی علیهالسلام فوراً و عازم شدند.
در راه یکی از مشرکان مسلمانان را دید و از آنجا که خدا میخواست خود را به لشکر مکه رساند و به آنها گفت مسلمین با لشکری جرار بهسوی شما میآیند. مکیان نیز ترسی در دلشان افتاد و بهطرف مکه بازگشتند.
به همین مناسبت آیه نازل شد و حسکانی در ذیل آن از ابن عباس روایت آورده:
«الَّذِینَ اسْتَجابُوا للهِ وَ الرَّسُولِ» ایشان علی علیهالسلام و ابن مسعود میباشند.
[1]. آلعمران، ۵۹.