پانزدهم رمضان ۱۴۴۳ | میلاد امام حسن علیهالسلام | آیت الله دستغیب
جزوهای در مدح اهلبیت علیهمالسلام به نام «حبّ اهلبیت حبّ خداست» از حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت منتشر شده که حاوی اشعار و مطالبی در وصف امام حسن و امام حسین علیهماالسلام و ثواب گریه بر امام حسین علیهالسلام است و دلایل روایی و فقهی گریه بر آن حضرت را بهصورتِ شعر بیان کردهاند.
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
پانزدهم رمضان ۱۴۴۳ – ۱۴۰۱ | یکشنبه ۱۴۰۱/۰۱/۲۸ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
ولادت امام حسن مجتبی علیهالسلام
روز ۱۵ ماه مبارک رمضان مصادف با ولادت با سعادت امام حسن مجتبی علیهالسلام است که در سال سوم یا به قولی سال دوم هجری واقع شد.
نام مبارک امام حسن علیهالسلام در تورات شبّر آمده، کنیۀ او ابومحمد و القاب شریفش سید، سبط، امین، حجت، برّ، تقی، زکی، مجتبی، زاهد است.
هنگام تولد ایشان را در دامان پیامبر اکرم گذاشتند. رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله به دستور پروردگار نام او را حسن گذاشت و در گوشش اذان و اقامه گفت. در روز هفتم نیز برایش عقیقه کردند. سن شریف حضرت هنگام شهادت ۴۵ سال بود که بیشتر هم گفته شده.
کشف الغمّه از کتاب حلیهالاولیاء روایت کرده است که روزى رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله حضرت حسن علیهالسلام را بر دوش خود سوار کرد و فرمود هر که مرا دوست دارد، باید این طفل را هم دوست بدارد.
روایت شده روزى حضرت رسالت پناه صلّیاللّهعلیهوآله نماز مىکرد که حسنین علیهماالسلام آمدند و بر پشت آن حضرت سوار شدند. چون سر از سجده برداشت با نهایت لطف و مدارا آن دو بزرگوار را گرفت و بر زمین گذاشت. چون باز به سجده رفت دیگر بار ایشان سوار شدند، چون از نماز فارغ شد هر یکى را بر یکى از رانهاى خود نشاند و فرمود: هر که مرا دوست بدارد باید که این دو فرزند مرا دوست بدارد.
از ابوهریره روایت شده که روزى حضرت رسول صلّیاللّهعلیهوآله بر فراز منبر بود که صداى گریۀ دو ریحانۀ خود حسنین علیهماالسلام را شنید. پس بىتابانه از منبر به زیر آمد و رفت ایشان را ساکت گرداند و برگشت و فرمود: از صداى گریۀ ایشان چندان بىتاب شدم که گویا عقل از من برطرف شد.
شیخ صدوق از حضرت صادق علیهالسلام روایت کرده که فرمود: پدرم از پدر خود خبر داد که حضرت امام حسن علیهالسلام در زمان خود از همۀ مردمان عبادت و زهدش بیشتر بود و افضل مردم بود و هرگاه سفر حج مىکرد، پیاده مى رفت و گاهى با پاى برهنه راه مىپیمود.
هرگاه یاد مرگ و قبر و بعث و نشور و گذشتن بر صراط میکرد، گریه مىکرد و چون عرض اعمال بر حق تعالى را یاد مینمود، نعره مىکشید و مدهوش مىگشت.
چون به نماز مىایستاد، بندهاى بدنش مىلرزید، به جهت آنکه خود را در مقابل پروردگار خویش مىدید.
چون یاد بهشت و دوزخ میکرد، اضطراب مىنمود، مانند اضطراب کسى که او را مار یا عقرب گزیده باشد و از خدا بهشت را درخواست مىکرد و از آتش جهنّم استعاذه مىکرد.
هرگاه در قرآن تلاوت مى کرد: «یا اَیُّها الَّذینَ آمَنُوا» مىگفت: «لَبّیْکَ اَللّهُمَّ لَبَّیْک» و در هیچ حالى کسى او را ملاقات نکرد، مگر آنکه مىدید مشغول ذکر خداوند است.
زبانش از تمام مردم راستگوتر و بیانش از همهکس فصیحتر بود.
درست است که حضرت سید جوانان اهل بهشت و نزد خدای تعالی بسیار محترم است و امام و پیشوای مردم محسوب میشود، امّا قاعدۀ بندگی این است که هرکس بیشتر خدا را میشناسد، خود را در برابر او کوچکتر میبیند. برعکس، هرکه از خدا دورتر میشود، خود را بزرگتر میبیند و گمان میکند مردم بندۀ اویند.
اگر گاهی از فضائل خود میگفتند، برای معرفی خود به مردم بود و دستور داشتند که بگویند، امّا نزد خداوند خود را هیچ میدانستند.
شیخ رضىّالدین على بن یوسف بن المطهّر الحلّى روایت کرده که شخصى خدمت جناب امام حسن علیهالسلام آمد و عرض کرد: یابن امیرالمؤمنین! تو را قسم مىدهم بهحقّ آن خداوندى که نعمت بسیار به شما کرامت فرموده که به فریاد من رسى و مرا از دست دشمن نجات دهى؛ چه مرا دشمنى است ستمکار که حرمت پیران را نگه نمىدارد و به خُردان رحم نمىکند.
حضرت در آن حال تکیه فرموده بود، چون این بشنید، برخاست و نشست و فرمود: بگو که خصم تو کیست تا از او دادخواهى نمایم!
گفت: دشمن من فقر و پریشانى است.
حضرت لختى سر به زیر افکند، پس سر برداشت و خادم خویش را طلب کرد و فرمود: آنچه مال نزد تو موجود است حاضر کن!
او پنجهزار درهم حاضر ساخت. فرمود: اینها را به این مرد بده. سپس آن مرد را قسم داد و فرمود هرگاه این دشمن بر تو رو آورد و ستم کرد۷، شکایت او را نزد من آور تا آن را دفع کنم.[1]
بعد از شهادت مولا علی علیهالسلام، هنگامی که مردم برای بیعت با آن حضرت جمع شدند، به آنها فرمود: من با این شرط به بیعت شما راضی میشوم که با هرکه جنگیدم بجنگید و با هرکه صلح کردم صلح کنید. همگان پذیرفتند و بیعت کردند.
در جنگ با معاویه اتفاقات بسیاری رخ داد که حضرت را مجبور به پذیرش صلح کرد؛ از جمله مهمترینِ آنها خیانت سرداران سپاه امام بود که به تطمیع معاویه از آن حضرت جدا میشدند و به سپاه شام میپیوستند. این کار شیرازۀ سپاه امام را از هم پاشید و راهی جز صلح مقابل ایشان باقی نگذاشت.
رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله پیش از این خبر داده بودند که خداوند بهوسیلۀ امام حسن علیهالسلام خون مسلمانان را حفظ میکند.
امام حسن علیهالسلام به اجبار و بهخاطرِ مصلحت اسلام و مسلمین با معاویه بیعت کرد، ولی اولاً: شرایطی را گذاشت که بعدها موجب رسوایی معاویه شد و ثانیاً: اگر این صلح نمیشد، معاویه با حیلهگری خود چیزی از اسلام باقی نمیگذاشت.
اشعاری در مدح امام حسن علیهالسلام
حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت دربارۀ امام حسن علیهالسلام ۱۱۶ بیت شعر سرودند که برخی از آنها را میخوانیم:
بمولد السبط الشریف المجتبی
بشری رقاد عیشنا بالمرتقی
تولد سبط شریف، امام مجتبی علیهالسلام، بشارت و گوارا باد، همراه با پیشرفت. «رقاد» یعنی گوارا، «عیش» یعنی زندگی و «مرتقی» یعنی پیشرفت.
لم یک مولود بتلک العظمه
من قبله او بعده حتی اللقاء
مولودی به این عظمت نبوده است. قبل از ایشان نبود و بعد از ایشان هم تا روز قیامت نخواهد بود.
فأُمُّه معصومه بالنص الجلی
لها جمال اللّه فوق الانبیاء
مادر ایشان به نص قرآن کریم معصومه هستند (اشاره به آیۀ تطهیر «انما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس اهلبیت….) ایشان جمال خدا را دارد و از همۀ انبیاء قبل بالاترند.
مِن حلمه بدا بقاء الشیعه
لو لا حلیما یهدم ارکان الهدی
از حلم ایشان شیعه بقا یافت. اگر حلیم نبودند پایههای هدایت ویران میگشت.
فسید الکونین قد رآهم
بطونهم مغلوبه بل موتی
آقای دنیا و آخرت دید که باطن لشکریانش برگشته و همچون مرده گشتهاند.
بصلحه دین الهدی محفوظ
حیث وقی نور الهدی بالتقوی
با صلح ایشان دین هدایت حفظ شد و آن حضرت نور هدایت را با خویشتنداری حفظ کرد.
واللّه اتقائه عین الریاسه
عین تصداه بعین الاصفیا
به خدا سوگند پرهیز او از ریاست و اینکه بهخاطرِ رضای خدا و مصالح مسلمین نخواست رئیس باشد، عین تصدی بود. همین کار نوعی ریاست بود.
لو لا التقی فی سید الکونین
لم یبق للاسلام حتی الدعوی
اگر خویشتنداری در آقای دو سرا نبود، از اسلام حتی ظاهر آن باقی نمیماند.
الطاغی اللعین عین الشجر خبیثه
کیف تقر مع العُلی
این سرکش لعین (معاویه) همان شجرۀ خبیثه است که قرآن میفرماید. چگونه او با بزرگان برابر باشد؟
ما آمن بالله طرفهالعین
اذ هو اصل فی العمی و الشیبه
این معاویه یک لحظه به خدا ایمان نیاورد. آن خبیث عین کوری و عین مرض بود.
فینطوی فی نفس العوالم
بل هو عرش اللّه اوسع من السماء
در نفس امام حسن علیهالسلام همۀ عوالم پیچیده شده، بلکه او عرش خداست که از آسمانها برتر است.
فحفظ دین اللّه مع کتابه
من اللئیم الفض و العین الشقاء
آن حضرت دین خدا و کتاب او را از لعین و شقی یعنی معاویه حفظ کرد.
بغیر حلمه فلا مناص له
اذ طاغی االعین عین الفحشاء
چارهای برای امام نبود جز حلم؛ چون طاغی ملعون عین فشحا و زشتی بود.
حبر الدماء امّه مرحومه
امر شریف و طریق احلی
این حفظ نمودن خون امّت مرحومه (مسلمانان) کار شریف و راه شیرینی است که حضرت انتخاب کرد.
فالعمده حفظ مآثر النبی
اذ هو اُسّ فی مدار الدنیا
امام با کار خود آثار پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله را حفظ کرد؛ زیرا این آثار اساس بود که اگر غیر از این بود همه از بین میرفت.
کریم اهلبیت معدن السخاء
قاضی حوائج الوری حتی العدی
کریم اهلبیت عصمت و طهارت، معدن سخاوت و برآورندۀ حاجات مخلوقات، حتی دشمنانشان بودند.
ینقض من راج الیه فی الامور
عن الهموم و الکروب الدنیا
هرکس به این آقای بزرگوار رو آورد از هموغم دنیا راحت میشود.
سید السبط بعالم القرب
کان عشیقا للقاء المنتهی
آقا فرزند پیامبر به عالم قرب عاشق بودند. دوست داشتند هرچه زودتر به لقاء پروردگار برسند. عاشق لقاء پروردگار بودند.
السید السبط حبیب قلبه
قیامه فی حرم الامن العلی
آقازاده، فرزند پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله حبیب دلش و بهترین چیزی که در دلش بود، عروج بهسوی خدا بود.
جزوهای در مدح اهلبیت علیهمالسلام به نام «حبّ اهلبیت حبّ خداست» از حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت منتشر شده که حاوی اشعار و مطالبی در وصف امام حسن و امام حسین علیهماالسلام و ثواب گریه بر امام حسین علیهالسلام است و دلایل روایی و فقهی گریه بر آن حضرت را بهصورتِ شعر بیان کردهاند.
[1]. روایات جملگی از منتهیالآمال نقل شده.