هشتم رمضان ۱۴۴۳ | آیت الله دستغیب
فلسفه و حکمت علوم خواندنی و روی کاغذ است، ولی علم و شهودی که از آن صحبت میکنیم غیر از آن چیزی است که در کتابهای فلسفه و حکمت است، هرچند اینها هم تا حدودی مشکل را حل و مقداری راه را برای انسان باز میکنند و بهتر از هیچ نفهمیدن است، امّا مطلب بالاتر از این است.
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
هشتم رمضان ۱۴۴۳ – ۱۴۰۱ | یکشنبه ۱۴۰۱/۰۱/۲۱ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
شرح دعای سحر
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ مِنْ مَسائِلِکَ بِأَحَبِّها إِلَیْکَ وَکُلُّ مَسائِلِکَ إِلَیْکَ حَبِیبَهٌ، اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ بِمَسائِلِکَ کُلِّها
خدایا از تو درخواست میکنم بهحق محبوبترین مرتبۀ خواستهها نزد تو و همۀ مراتب خواستههایت محبوب است، خدایا از تو درخواست میکنم بهحق همۀ مراتب خواستههایت
حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت رضوان اللّه تعالی علیه معتقدند مسائل در اینجا به معنای «مطالب» است و چون سؤال کننده حضرات معصومین علهیمالسلام هستند، مسائل به معنای مطالبی است که خدای تعالی ارائه میفرماید.
بنابراین معنای این فقره چنین میشود: خدایا از تو درخواست میکنم بهحق محبوبترین مطالبت و همۀ مطالب تو محبوب است، خدایا از تو درخواست میکنم بهحق همۀ مطالب تو.
بعد هم در بیانی عرفانی فلسفی بدین مضمون میفرمایند: وقتی به پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله وحی میشود، در حال وحی هیچ دوئیتی بین ایشان و خدای تعالی نیست و در آن حال بین خدای تعالی و وجود و قلب شریف پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله وحدت کامل برقرار است.
اینطور نیست که پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله از خدای تعالی جدا باشد. در حقیقت وجود پیامبر عین وجود خدای تعالی است. چنین نیست که خدای تعالی وجود را از خود کنده و به پیامبر داده باشد. این برای همۀ موجودات همین طور است، امّا روح و قلب شریف پیامبر صلّیاللّهعلیهوآله ظهور کامل خدای تعالی است.
در واقع پیامبر و ائمۀ اطهار علیهمالسلام ظهور اسماء و صفات خدا هستند و این اسماء و صفات از خدای تعالی جدا نیست، در عین حال اتصال هم معنا ندارد، بلکه وحدت است.
بنابراین طبق فرمایش حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت «مطالب» یعنی آنچه خدای تعالی به پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله نازل کرده که همان قرآن است و چیزهایی که خودشان دربارۀ قرآن صحبت میکنند.
علی مرتضی و اولاد معصومین او صلوات اللّه علیهم اجمعین نیز قلبشان محل قرآن است؛ یعنی هرچه در قلب شریف پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله وجود دارد در ایشان هم هست.
وحی منحصراً بر پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله نازل شده، امّا قلب شریف پیامبر اکرم با قلب ائمۀ اطهار علیهمالسلام، از جهت وجودی، یکی است.
پیامبر و ائمۀ اطهار علیهمالسلام خدا نیستند، امّا هرچه دارند، از علم و قدرت و صفات، همه از خدای تعالی است و جدایی هم نیست که بگوییم خدا به ایشان داده و از خودش جدا شده.
همۀ عالم ظهور خدای تعالی است، در عین حال کسی حق ندارد بگوید این خداست، آن خداست! این کفر است. این مطالب کاملاً فهمی است که انسان در اثر بندگی خدای تعالی بهتدریج ملتفت میشود. در ابتدا بهصورتِ علم (علم توحید) و بعد بهصورتِ شهود.
این علم و بالاتر از آن یعنی شهود، در اثر طلب حاصل میشود. باید دائم از خدا خواست تا عنایت کند.
اینها خواندنی نیست. فلسفه و حکمت علوم خواندنی و روی کاغذ است، ولی علم و شهودی که از آن صحبت میکنیم غیر از آن چیزی است که در کتابهای فلسفه و حکمت است، هرچند اینها هم تا حدودی مشکل را حل و مقداری راه را برای انسان باز میکنند و بهتر از هیچ نفهمیدن است، امّا مطلب بالاتر از این است.
پس مسائل در واقع مطالبی است که به پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله افاضه شده و در قلب علی علیهالسلام است.
قرآن و باطن آن که هفت یا هفتاد بطن دارد، در قلب پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله است. همۀ اینها از خداست و در عین حال از خدا جدا نیست.
قلب و روح ائمۀ اطهار علیهمالسلام با پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله یکی است، لکن ظهورات فرق میکند. در این عالم یکی میشود علی، یکی میشود فاطمۀ زهرا سلاماللّهعلیها، یکی میشود امام حسن، امام حسین تا امام زمان صلوات اللّه علیهم اجمعین.
حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت میفرماید:
«از تو سؤال میکنم، از تو هم میخواهم. قهراً مطالب، همه نزد حضرت احدیت است و محبوب است. این مسأله و مطلب این طلب کننده سرّاً خود خداست، جواب دهنده هم سرّاً خود خداست. به ناچار مسأله را برمیداریم و مطلب قرار میدهیم که مسائل یعنی مطالب.
تمام مطالب نزد حضرت احدیت، چون از خودش سر زده، محبوب است. هیچکدامش نقصی ندارد، ولی غایهالامر ظهوراً برای ما بعضی بیشتر نافع است تا بعضی دیگر. (برای ما که به درجات علم و شهود نرسیدهایم) مثلاً به ذرّیۀ پیغمبر رسیدگی کردن گاهی بهتر از نماز (مستحبی) است.
تمام مطالب نزد پروردگار محبوب است. چرا؟ چون تمامش از خودش است. خودش میآموزد مردم را؛ خودش قهراً دوست میدارد که یاد مردم میدهد. پس تمام مطالب را واللّه قسم خود خدا میدهد. پس چطور میشود این بر او امتیاز داشته باشد؟»
یعنی همۀ مطالب یکی است، امّا برای ما که پایین هستیم فرق میکند. میگوییم این بهتر از آن است؛ ثواب این بیشتر است.
قرآن کریم در سورۀ نمل میفرماید:
﴿وَ إِنَّکَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَکیمٍ عَلیم﴾[1]
«قرآن از ناحیۀ خداوندِ حکیم و علیم بر تو القا میشود.»
همان طور که بیان شد قرآن وقتی از خدای تعالی به قلب پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله نازل میشود بین خدا و پیامبر جدایی و حائلی نیست، وحدت است، چون وجود پیامبر اکرم از خدای تعالی است، جدایی ندارد.
وجود غیر از موجود است. به پیامبر نمیتوان گفت خدا، این کفر است. وجود یکی بیشتر نیست، امّا موجود میلیاردهاست.
این قرآن در نزد خدای تعالی لفظ نیست، معانی است که به قلب پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله نازل میشود. همان معانی وقتی در این عالم میآید لفظ میشود.
[1]. نمل، ۶.