نهم رمضان ۱۴۴۳ | آیت الله دستغیب
چون خداوند ضمانت فرمود نگهداریش را و ترساند او را از نرساندن، گرفت دست علی بن ابیطالب علیهالسلام را. سپس فرمود: ای مردم هرکس من مولای او هستم پس علی مولای اوست. خداوندا متولّی شو (جانش را) هرکس او را متولّی (بزرگ روحانی) خود قرار دهد؛ دشمن بدار هرکس او را دشمن بدارد و یاری بفرما هرکس او را یاری کند و دوست بدار هرکس علی علیهالسلام را دوست بدارد و مبغوض دار هرکس او را مبغوض دارد.
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
نهم رمضان ۱۴۴۳ – ۱۴۰۱ | دوشنبه ۱۴۰۱/۰۱/۲۲ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
صحبت دربارۀ آیاتی بود که در شأن مولا علی علیهالسلام و فرزندانشان نازل شده، از کتاب حسکانی، از علمای حنفی مذهب قرن پنجم که حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت این کتاب را تحت عنوان بصائر یا قرآن و اهلبیت ترجمه کردند و بعضی روایات آن را شرح دادهاند.
سورۀ مائده، آیۀ ۳
﴿الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً﴾
«امروز کامل کردم برای شما دینتان را و تمام گرداندم بر شما نعمتم را و امروز راضی شدم که اسلام برای شما دین باشد»
این آیه را که همۀ دوستان اهلبیت بلد هستند، بعد از آنکه پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله علی علیهالسلام را بهعنوانِ ولیّ مسلمین بعد از خود معرفی کردند نازل شد. حسکانی با سند از ابوهریره نقل کرده:
«هر کس روز هجدهم ذیالحجّه را روزه بگیرد خداوند برایش روزۀ شصت ماه بنویسد و آن روز غدیر خم است. هنگامی که پیغمبر خدا صلّیاللّهعلیهوآله گرفت دست علی بن ابیطالب را پس فرمود: هرکس من مولای او هستم (اولی به تصرّف و آقای از هر جهت) علی است مولای او. پس عمر بن الخطاب گفت مبارک باد، مبارک باد ای پسر ابیطالب.»
از ابی سعید خدری روایت کرده:
«هنگامی که این آیه بر رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله نازل شد، فرمود: اللّهاکبر بر کامل کردن دین و تمام کردن نعمت و خوشنودی پروردگار به رسالت من و ولایت علی بن ابیطالب علیهالسلام پس از من. سپس فرمود: هر کس من مولای او هستم پس علی علیهالسلام مولای اوست. خدایا دوست بدار کسی که علی علیهالسلام را دوست بدارد و دشمن بدار کسی را که علی علیهالسلام را دشمن دارد، یاری نما کسی را که علی علیهالسلام را یاری نماید و رها نما کسی را که علی علیهالسلام را رها نماید!»
برای شیعیان اهلبیت هیچ جای شکی نیست که این آیه در شأن علی ولیاللّه علیهالسلام نازل شده، بعد از آنکه رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله خلافت و ولایت را بعد از خودشان به آن حضرت سپردند و از جانب خدای تعالی او را معرفی فرمودند.
سورۀ مائده، آیۀ ۵۵
﴿إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ﴾
«این است و جز این نیست ولیّ شما (صاحب اختیار و سرپرست شما) خداست و پیغمبرش و کسانی که ایمان آوردند، همان کسانی که نماز را بر پا میدارند و زکات میدهند، در حالی که زکاتشان در رکوع نماز است.»
حسکانی ۲۵ روایت در این باره آورده که دو روایتِ آن را میخوانیم.
از ابی طاووس، از پدرش نقل کرده:
«با ابن عباس نشسته بودم که مردی بر او داخل شد، پس گفت: مرا از این آیه «إنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ» خبر ده.
ابن عباس گفت: در شأن علی بن ابیطالب علیهالسلام نازل شده است».
سعید بن جبیر از ابن عباس دربارۀ فرمودۀ خداوند گوید:
«إنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ» یعنی یاریکننده شما خدا و رسولش یعنی محمّد صلّیاللّهعلیهوآله است، سپس فرمود: «وَ الَّذِینَ ءَامَنُوا» پس اختصاص داد در بین مؤمنین به علی بن ابیطالب پس فرمود: «الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ» یعنی کسانی که تمام و کامل میکند وضو و قرائت و رکوع و سجود نماز را «وَ یُؤتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ رَاکِعُونَ» و میدهند زکات را در حالی که در رکوعاند.
و این چنین بود که روزی رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله با یارانش نماز خواندند نماز ظهر را و رفتند و در مسجد غیر از علی علیهالسلام کسی باقی نماند و در بین نماز ظهر و عصر به نماز ایستاده بودند. در این هنگام فقیری از فقرای مسلمین درآمد، جز علی علیهالسلام کسی را ندید. پس بهسوی علی علیهالسلام آمد، عرض کرد: ای ولیّ خدا! تو را به آن کسی که برای او نماز میگزاری به من صدقهای ده به آن چه توانایی داری!
علی علیهالسلام انگشتری داشت از عقیق یمنی سرخ که در نماز به دست راست خود میکرد، پس حضرت دست خود را دراز فرموده و به پشت سائل گذاشت و اشاره فرمود که انگشتر را بیرون آورد. انگشتر را بیرون آورد و در حقّ علی علیهالسلام دعا نمود و بیرون شد.
جبرئیل نازل گردید، پس پیغمبر صلّیاللّهعلیهوآله به علی علیهالسلام فرمود: هرآینه خداوند امروز مباهات فرمود به تو در بین ملائکۀ خود، خواند «إنَّمَا وَلِیِّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ…»
از عبایه پسر ربعی نقل شده:
«هنگامی که عبداللّه بن عباس کنار چاه زمزم نشسته بود، در این بین مردی که عمامه بر سر داشت آمد. ابن عباس سرگرم نقل حدیث از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله بود. اگر ابن عباس فراموش میکرد بگوید رسول خدا فرمود، آن مرد میگفت «قال رسول اللّه صلّیاللّهعلیهوآله»
ابن عباس به او گفت: تو را به خدا سوگند میدهم تو کیستی؟
پس عمامه را از صورتش به کنار زد و گفت: ای مردم هرکس مرا میشناسد که میشناسد و هرکس مرا نمیشناسد، من جندب پسر جناده بدری، ابوذر غفاری هستم. شنیدم از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله به دو گوش خودم که اگر دروغ گویم کر شود و به دو چشم خودم دیدم رسول اللّه را، اگر دروغ بگویم کور شود، در حالی که میفرمود: علی پیشرو نیکوکاران و کُشنده کافران است. یاری شده هرکس او را یاری کند و رها شده (از یاری کردن خداوند) هرکس او را رها نماید.
روزی از روزها با پیغمبر صلّیاللّهعلیهوآله نماز ظهر را خواندم، پس فقیری سئوال کرد در مسجد. کسی چیزی به او نداد. دستش را به آسمان بلند نمود عرض کرد: خداوندا گواه باش من در مسجد رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله سئوال کردم، کسی به من چیزی نداد و علی علیهالسلام درحال رکوع بود، پس اشاره نمود به فقیر که انگشتر را از انگشت کوچک دست راست او بگیرد و علی علیهالسلام انگشتر را در انگشت کوچک دست راست مینمود. سائل پیش آمد و انگشتر را از انگشت کوچک او بیرون آورد و این عمل مقابل چشم پیغمبر صلّیاللّهعلیهوآله واقع شد.
چون پیغمبر صلّیاللّهعلیهوآله از نمازش فارغ شد سرش را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا، به درستی که موسی از تو خواست و گفت پروردگارا شرح صدر و فراخی سینه (برای درک حقائق کلی) به من بده؛ بگشای گره از زبان من تا واضح نمایم و حرف مرا بفهمند و قرار ده برای من وزیری و یاوری از اهل من که هارون برادرم باشد و محکم ساز به او پشت مرا و شریک بگردان او را در کار من (تبلیغ رسالت). پس نازل فرمود به او به نحو خواندن: زود باشد محکم سازم بازویت را به برادرت. خدایا منم محمّد صلّیاللّهعلیهوآله پیغمبر و برگزیدهات. خدایا سینه مرا شرح و توسعه ده و فراهم فرما برای من وضع برانگیختن مردمان را به طرف خودت و قرار ده برای من وزیری از اهل خودم که علی علیهالسلام است برادر من، محکم ساز به او پشت مرا.
ابوذر گوید: به خدا سوگند پیغمبر صلّیاللّهعلیهوآله کلامش را تمام نکرد، مگر اینکه نازل کرد جبرئیل بر او از طرف خداوند و گفت گوارا باد بر تو چیزی را که خداوند راجع به برادرت به تو بخشید.
رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله فرمود: آن چیست؟
جبرئیل گفت: خداوند امر فرموده است تو را به دوستی علی تا روز قیامت و نازل فرمود بر تو «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ» تنها ولیّ و سرپرست بر شما خدا و پیغمبرش و کسانی که ایمان آوردند، آنچنان مؤمنین که نماز میگذارند و زکات میدهند، در حالی که در رکوعاند.»
سورۀ مائده، آیۀ ۶۷
﴿یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلّـِغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ ربِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ﴾
«ای پیغمبر، برسان آنچه به تو فرو فرستاده شده از طرف پروردگارت و اگر انجام ندهی، رسالتش را نرساندهای و خداوند تو را از شرّ مردمان نگه میدارد»
این آیه کاملاً محکم و گویاست.
معلوم میشود خدای تعالی دستور مهمی به پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله داده که باید انجام دهد، امّا به جهاتی پیامبر آن را عقب انداختهاند؛ لذا خدای تعالی در این آیه میفرماید: اگر این کار را انجام ندهی، هیچ کاری نکردی!
بعد هم میفرماید: خدا تو را از مردم حفظ میکند. معلوم میشود علل و عوامی در کار بوده که رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله این دستور را به تأخیر میانداختند. شاید احتمال میدادند برخی مردم که از علی علیهالسلام کینه داشتند آشوبی به پا کنند.
حسکانی در ذیل این آیه هشت روایت نقل کرده از جمله از ابی هریره از قول پیغمبر صلّیاللّهعلیهوآله آورده است:
«هنگامی که مرا به آسمان بردند (و سیر دادند) زیر عرش شنیدم که علی پرچم هدایت است و علی دوست کسی است که آن کس مرا در مقعد صدق نزد خودش جا داده است. ای محمّد این مطلب را برسان به امّت خود.
ابوهریره گفت: پس چون پیغمبر صلّیاللّهعلیهوآله برگشت آن را پنهان داشت.
پس خداوند عزّ وجل فرو فرستاد «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ اِلَیْکَ فی علی بن ابیطالب وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» یعنی ای پیغمبر برسان آنچه به تو فروفرستاده شد دربارۀ علی بن ابیطالب علیهالسلام و اگر انجام ندهی، رسالت خدا را نرساندهای و خداوند تو را از (شرّ) مردمان نگه میدارد.»
در روایت دیگری از زیاد بن منذر نقل کرده:
«نزد حضرت ابی جعفر محمّد بن علی (الباقر) علیهالسلام بودم، در حالی که برای مردمان حدیث میفرمود که مردی از اهل بصره که به او عثمان اعشی گفته میشد و از حسن بصری روایت میکرد، به حضرت گفت: ای پسر پیغمبر، خداوند مرا فدایت گرداند به درستی که حسن به ما خبر میدهد که این آیه نازل شده به سبب مردی و به ما او را نشناساند «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ ربِّکَ».
حضرت به او فرمود: اگر میخواست او را معرّفی کند میکرد، ولکن میترسد. به درستی که جبرئیل بر پیغمبر صلّیاللّهعلیهوآله فرود آمد.
به او گفت: به درستی که خداوند به تو امر میفرماید امّت خود را بر نمازشان راهنمایی کنی، پس ایشان را راهنمایی به نماز فرمود. سپس (بار دیگر) جبرئیل فرود آمد و گفت: به درستی که خداوند به تو امر میفرماید امّت خود را بر زکات راهنمایی کنی، پس ایشان را به زکوت راهنمایی کرد. سپس (بار دیگر) جبرئیل فرود آمد و گفت به درستی که خداوند به تو امر میفرماید امّت خود را به ولیّشان علی راهنمایی کنی، آن طور که راهنمایی کردی آنان را به نماز و زکات و روزه و حج تا از هر جهت حجّت بر آنان تمام شود (و هیچ گونه بهانهای در مخالفت کردنشان نماند).
رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله عرض کرد: پروردگارا به درستی که قوم من (تازه مسلمان) و به دوران جاهلیت نزدیکاند و در ایشان خودبینی و فخرفروشی است و نیست مردی از ایشان مگر اینکه با ولیّ خودشان علی علیهالسلام کینه دارند و من میترسم (به آنها ابلاغ کنم و زیر بار نروند و درصدد کشتن من بر آیند)
خداوند متعال نازل فرمود: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ ربِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ (رسالت کامل را تبلیغ ننمودی) وَ اللهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاس» (ای پیغمبر برسان آنچه از پروردگارت به تو نازل شده و اگر نرسانی رسالتش را نرساندهای و خدا تو را از (شرّ) مردمان نگه میدارد.)
چون خداوند ضمانت فرمود نگهداریش را و ترساند او را از نرساندن، گرفت دست علی بن ابیطالب علیهالسلام را. سپس فرمود: ای مردم هرکس من مولای او هستم پس علی مولای اوست. خداوندا متولّی شو (جانش را) هرکس او را متولّی (بزرگ روحانی) خود قرار دهد؛ دشمن بدار هرکس او را دشمن بدارد و یاری بفرما هرکس او را یاری کند و دوست بدار هرکس علی علیهالسلام را دوست بدارد و مبغوض دار هرکس او را مبغوض دارد.
زیاد گوید: عثمان گفت: به شهرم بازنگشتم به چیزی دوست داشتنیتر از این حدیث.»