محرم ۱۳۹۸-۱۴۴۱

سخنرانی شب چهارم محرم ۱۳۹۸

عشق حسین علیه‌السلام به حرکات مخصوص در عزاداری نیست. این خوب است، ولی فقط این نیست. به این نیست که آن‌قدر بر سرت بزنی که بی‌هوش شوی یا قمه بزنی که خون بیاید! بهتر از این کارها و حتی بهتر از سینه زدن -که خیلی هم خوب است- این است که خودت را امتحان کنی، ببینی چقدر عاشق چیزی هستی که حسین علیه‌السلام دوست داشت! امام حسین عاشق نماز بود. او به کربلا آمد تا امر به معروف و نهی از منکر کند و اولین معروف نماز است، امّا نه نمازی که یزید و معاویه می‌خواند؛ ببین نمازی که حسین بن علی علیهماالسلام می‌خواند چطور بود!

فیلم جلسه
صوت جلسه

دانلود فایل‌های صوتی محرم ۱۳۹۸

 

متن تفسیر

 بسم اﷲ الرحمن الرحیم

 

سخنرانی شب چهارم محرم  | سه شنبه ۱۳۹۸/۰۶/۱۲ | آیت الله سید علی محمد دستغیب 

 

 

 

روایت

 

قَالَ حسین بن علی علیهماالسلام فِی مَسِیرِهِ إِلَى کَرْبَلاَءَ:

«إِنَّ اَلنَّاسَ عَبِیدُ اَلدُّنْیَا وَ اَلدِّینُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلاَءِ قَلَّ اَلدَّیَّانُون» (تحف‌العقول، ۲۴۵)

«مردم دنیاپرستند و دین از سرِ زبانشان فروتر نرود. تا آنجا که زندگى‌شان را رو به راه سازد، آن را می‌چرخانند، امّا چون در بوتۀ آزمایش افتند، دینداران کم شوند.»

بیشتر مردم این‌طورند که دین چنان وارد قلبشان نشده که در فراز و نشیب‌ها آن را رها نکنند؛ لذا تا وضعشان خوب است؛ زندگی مرفه دارند؛ امکان ازدواج فراهم است و از جهت فرزند مشکلی ندارند، دین دارند، امّا وقتی آزمایش پیش می‌آید؛ زندگی مختل می‌شود؛ نه همسری، نه خانواده‌ای، نه کاری، هیچ‌چیز جای خود نیست و بیماری رهایشان نمی‌کند و خلاصه گرفتار بلا می‌شوند، دین را رها می‌کنند.

در روایت دیگری که از سایر ائمه نیز نقل شده، می‌فرمایند:

«إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اَللَّهَ رَغْبَهً فَتِلْکَ عِبَادَهُ اَلتُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اَللَّهَ رَهْبَهً فَتِلْکَ عِبَادَهُ اَلْعَبِیدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اَللَّهَ شُکْراً فَتِلْکَ عِبَادَهُ اَلْأَحْرَارِ و هی افضل العباده» (تحف‌العقول، ۲۴۶)

«گروهى از روى علاقه و میل (به نعمت‌هاى بهشت) خدا را عبادت می‌کنند؛ این عبادت تجار است و گروهى از ترس او را عبادت می‌کنند؛ این عبادت بردگان است و گروهى او را به‌خاطرِ سپاس نعمتش عبادت می‌کنند؛ این عبادت آزادگان است.»

گاهی انسان خدا را عبادت می‌کند برای دنیا؛ ‌یعنی برای اینکه به پول و مقامی برسد و زندگی‌اش خوب شود. چنین کسی از دایرۀ روایت بیرون است . سخن امام دربارۀ کسانی است که خدا را برای بهشت عبادت می‌کنند. این بد نیست، امّا در اقع کاسبی کرده، نه بندگی؛ چون نماز می‌خواند و گناه نمی‌کند تا خدای تعالی راحتی عالم برزخ و قیامت را نصیبش کند.

گروه دیگر از ترس جهنّم عبادت می‌کنند. البته جهنّم سخت است، امّا عبادت کردن مثل بردگان که از ترس مولا کار می‌کردند و می‌ترسیدند اگر کار نکنند، کتک بخوردند، خیلی سطح پایین است. همین هم بد نیست، امّا بهتر است سعی کنیم مانند گروه سوم باشیم که می‌گویند ما خدا را می‌پرستیم؛ واجبات انجام می‌دهیم و محرمات را ترک می‌کنیم چون او این‌همه نعمت به ما داده. ما از خودمان چیزی نداریم. از نطفه‌ای گندیده تشکیل شدیم و خداوند انواع نعمت‌ها را به ما داد؛ پیامبران را برای هدایتمان فرستاد؛ دست محبّت بر سرمان کشید و لحظه به لحظه ما را کمک می‌کند. عبادتی اگر می‌کنیم، شکرا این نعمت‌هاست. این عبادتِ احرار و بهترین عبادت است.

اگر کسی واقعاً این‌طور باشد و در سختی‌ها و نعمت‌ها به خوبی از پسِ امتحان برآید، در زمرۀ متقین قرار می‌گیرد.

﴿إِنَّ الْمُتَّقینَ فی‏ جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ ۞ فی‏ مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِرٍ﴾ (قمر، ۵۵)

«پرهیزکاران در باغ‌ها و نهرها هستند؛ در جایگاه صدق، نزد سلطان مقتدر.»

یعنی با کمک و عنایت پروردگار ربوبیت او را ملتفت می‌شوند و معیتش را می‌فهمند؛ یعنی درک می‌کنند خدای تعالی همراهشان است. بالاتر از این؛ به هستی او و نیستی خود واقف می‌شوند و می‌بینند تمامِ هستی اوست «و لیس فی الدار غیره دیّار».

این را خدا باید عنایت کند. به حرف زدن و شعر خواندن نیست. فهمی است که به این سادگی نصیب نمی‌شود. خیالات فایده‌ای ندارد. از خدا خواستن و عمری گذشت کردن و مخالفت با هوای نفس و شیطان لازم است. خیلی‌ها می‌گویند حالش نیست، امّا بعضی هم می‌خواهند و در طلبش می‌روند. خدا هم کمک می‌کند و موانع را برمی‌دارد، امّا راهی است پر آزمایش! اگر کسی نیّتش صادق باشد، هرچه بیفتد، خدا نجاتش می‌دهد. در هر ورطه‌ای بیفتد، خداوند دستش را می‌گیرد و کمکش می‌کند.

 

دو آیه دربارۀ نماز

بهترین وسیله برای قرب پروردگار و عبادت احرارگونه همین نماز است.

حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت می‌فرمود آیت‌اللّه قاضی آن‌قدر به نماز علاقه داشتند که در اوایل سلوک و حتی کمی در سیرشان می‌گفتند خدا کند در بهشت هم نماز باشد.

ایشان از نظر مادی وضع خوبی نداشتند، امّا هروقت بی‌پول می‌شدند، به نماز می‌ایستادند. هر وقت گرفتاری سختی برایشان پیش می‌آمد، نماز می‌خواندند و برطرف می‌شد. عشق به نماز داشتند.

در روایت است گروهی از مؤمنان «عشقوا العباده» عاشق عبادت هستند. تعبیر عشق در روایات بسیار نادر است، امّا یکی از آنها همین‌جاست؛ یعنی مثل کسی که معشوق خود را رها نمی‌کند، این‌ها هم عاشق عبادت و بندگی پروردگار هستند و آن را رها نمی‌کنند.

خدای تعالی در سوره عنکبوت می‌فرماید:

﴿إِنَ‏ الصَّلاهَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَر﴾ (عنکبوت، ۴۵)

«نماز از کار زشت و منکر بازمی‌دارد و یاد خدا بزرگ‌تر است.»

نماز سدِ محکمی در برابر گناه است؛‌ پس اگر کسی دید صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشا نماز می‌خواند و باز گناه می‌کند، باید رجوعی به خود و نمازش کند! اگر احکام نماز را آموخته و درست به‌جا می‌آورد، امّا هنوز گرفتار فحشا و منکر است، باید خود را اصلاح کند؛‌ یعنی باید روح نماز را در خود ایجاد کند.

روحِ نماز به توجه و حضور قلب است و اولین قدم در حضور قلب دور کردن خیالات است. نمازگزار باید از وقتی وارد مسجد می‌شود، بداند برای چه آمده و می‌خواهد چه کند. بداند نیامده برای احوالپرسی و تعریف و شکایت از روزگار. مسجد جای عبادت است نه جای این حرف‌ها؛ پس باید خودش را آماده کند!

وقتی وضو می‌گیرد، دعاهایی را که وارد شده، با توجه بخواند. پیش از نماز مقداری ساکت بنشیند یا مشغول تلاوت قرآن یا خواندن نافله شود و خودش را به خدا بسپارد. اگر از خدا بخواهد و سعی کند، به‌تدریج با عنایت پروردگار حواسش جمع و خیالاتش کم می‌شود.

«وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَر» یاد خدا بزرگ‌تر است.

حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت در توضیح این آیه به درستی می‌فرمود معنای آیه این است: «لذکر الله عبده اکبر» یعنی خاصیت نماز این است که خدا یاد بنده‌اش می‌کند.

وقتی بنده نماز می‌خواند و خدا او را یاد می‌کند، در واقع کمکش می‌کند در خطا نیفتد و گرفتار گناه نشود. کمک می‌کند در سختی‌ها بردبار باشد و در نعمت‌ها گول نخورد. این کمک خداست.

در سورۀ طه می‌فرماید:

﴿وَ أَقِمِ‏ الصَّلاهَ لِذِکْری‏﴾ (طه، ۱۴)

«نماز را برای ذکر من به‌پا دار!»

در اینجا هم حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت می‌فرماید «لذکری ایاک» تا من یادت کنم.

 

عبادت کریمانه

امام خمینی رحمه‌اللّه در کتاب شریف «سرّ الصلاه» ضمن اشاره به روایت فوق (عبادت احرار) از قول امام صادق علیه‌السلام می‌نویسد:

«من عبادتِ او را می‌کنم، برای حبّ او؛ دوست می‌دارم خدا را، و این عبادت کریمان است و این «آمن» است؛ به‌خاطرِ فرمودۀ خدای عزّوجلّ «وَ هُمْ مِنْ‏ فَزَعٍ‏ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ» (نمل، ۸۹) یعنی آنها در روز قیامت از فزعِ آن آمن‌اند. این عبادت کریمان است؛ این آمن است. لقوله عزّوجلّ «قُلْ‏ إِنْ‏ کُنْتُمْ‏ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی‏ یُحْبِبْکُمُ اللَّه» (آل‌عمران، ۳۱) اگر خدا را دوست می‌دارید، از من پیروی کنید تا خدا هم شما را دوست بدارد. «فَمَنْ أَحَبَّ اللَّهَ أَحَبَّهُ اللَّهُ‏ عَزَّ وَ جَلّ» هرکه خدا را دوست بدارد، خدا هم دوستش می‌دارد. «وَ کَانَ مِنَ الآمِنِین‏» هرکه خدا دوستش داشت، از آمنین است. «وَ هُمْ مِنْ‏ فَزَعٍ‏ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ».

از رسول خدا صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله نقل شده «اُعْبُدِ اللَّهَ‏ کَأَنَّکَ‏ تَرَاهُ‏ فَإِنْ لَمْ تَکُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ یَرَاکَ» طوری بندگی خدا کن مثل اینکه خدا را می‌بینی و اگر او را نمی‌بینی، خدا تو را می‌بیند، و نیز از آن حضرت نقل شده که دو نفر از امّت من به نماز می‌ایستند. رکوع و سجودشان یکی است، حال آنکه مابین نماز آنها مثل مابین زمین و آسمان است.

از حضرت امیرالمؤمنین نقل شده که فرمود «خوشا به حال آن کس که خالص کند برای خدا عبادت و دعا را!» یعنی هیچ نظری غیر از خدای تعالی نداشته باشد و مشغول نشود قلب او به آنچه می‌بیند چشم او و نسیان نکند ذکر خدا را به آنچه گوشش می‌شنود و محزون نشود به آنچه به غیر او عطا شود.»

کسی که از صبح تا ظهر چشمش به همه‌چیز افتاده، وقتی به نماز می‌ایستد، هرچه دیده در ذهنش می‌چرخد. این چه نمازی است؟ چه لوزمی دارد در کوچه و خیابان دائم به این‌طرف و آن‌طرف نگاه کند؟ سرش را پایین بیندازد و راه خود را برود. وقتی گوش هزار چیز شنیده، معلوم است نمی‌تواند حواسش را در نماز جمع کند. باید حواسش باشد چه گوش می‌دهد!

اگر در طول روز خود را جمع کند و خدا را فراموش نکند، می‌تواند کم‌کم موفق شود به خواندن نمازِ خوب، امّا وقتی حواسش همه‌جا هست و هرچه شد می‌شنود و می‌بیند و می‌گوید، قهراً  از اول نماز تا آخر همین است.

بعضی می‌گویند ما این‌همه نماز می‌خوانیم و روزه می‌گیریم و عبادت می‌کنیم، وضعمان این است، امّا فلانی که اهل هیچ عبادتی نیست، کار و بارش خوب است! این فکر غلط است. مگر دلیل نماز خواندن و عبادت کردن شما خوب شدن وضع دیناست؟ البته روی سخن ما با مؤمنانی است که طالب رضای خدا هستند و قرب او و محبّت حسین بن علی علیهماالسلام را می‌خواهند.

وقتی عصر تاسوعا سپاه عمر سعد آمادۀ حمله شد، حضرت به آنها پیغام داد امشب را به ما مهلت دهید تا به درگاه پروردگارمان نماز بگذاریم و دعا بخوانیم و استغفار کنیم. خدا مى‏داند که من نماز و قرآن و دعا و استغفار را دوست مى‏دارم.

همۀ معصومین این‌طور بودند لذا طبق روایت امام صادق علیه‌السلام ولایت ایشان کلید نماز است. دوستی امام حسین علیه‌السلام کلید نماز است. کسی که می‌گوید من عاشق امام حسین هستم، نمازش چگونه است؟ مگر نه عشق حسین علیه‌السلام کلید و دلیل و راهنمایی نماز است!

عشق حسین علیه‌السلام به حرکات مخصوص در عزاداری نیست. این خوب است، ولی فقط این نیست. به این نیست که آن‌قدر بر سرت بزنی که بی‌هوش شوی یا قمه بزنی که خون بیاید! بهتر از این کارها و حتی بهتر از سینه زدن -که خیلی هم خوب است- این است که خودت را امتحان کنی، ببینی چقدر عاشق چیزی هستی که حسین علیه‌السلام دوست داشت! امام حسین عاشق نماز بود. او به کربلا آمد تا امر به معروف و نهی از منکر کند و اولین معروف نماز است، امّا نه نمازی که یزید و معاویه می‌خواند؛ ببین نمازی که حسین بن علی علیهماالسلام می‌خواند چطور بود!

آن‌که تابع حسین است، نمازش باید چگونه باشد؟ بیاییم خودمان را امتحان کنیم؛ اگر می‌بینی در این دهه عزاداری کردی؛ غذا پختی؛ اطعام کردی، شکر خدا کن، ولی آیا صبح برای نماز بیدار می‌شوی؟آیا به نمازت اهمیت می‌دهی؟ اگر اهمیت دادی، کارَت درست بوده. حالا که بلند شدی، آیا خواب‌آلود نماز می‌خوانی یا از خدا و امام حسین می‌خواهی کمک کنند دو رکعت نمازِ خوب بخوانی! گذشتیم از نماز شب که نزد ائمۀ اطهار علیهم‌السلام فوق‌العاده اهمیت داشت. مگر نفرمود ولایت اهل‌بیت دلیل و راهنماست به نماز و روزه و حج و زکات؟

امام حسین علیه‌السلام برای اصلاح دین قیام کرد و قوام دین به نماز است. «الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ‏ الصَّلاهَ» (بقره، ۳).

این عزاداری‌ها با همۀ خصوصیاتش خوب است، ولی شما که یک عمر می‌گویی «یا حسین» باید نتیجه‌اش در رفتارت ظاهر باشد و در عباداتی که می‌کنی، جلوه کند. اولین عبادت نماز است.

خیلی از دوستان ما در جنگ تحمیلی رفتند و شهید شدند. بعضی زن و بچه داشتند، امّا همه را رها کردند و رفتند. هرکدام از ما اگر بودیم، آیا می‌توانستیم به همین راحتی قید بزنیم و برویم؟

یقیناً اگر این شهدا در کربلا بودند، حسین علیه‌السلام را رها نمی‌کردند و ان‌شاءاللّه هرکدام از ما هم بودیم همین‌طور بودیم. شک نکنید اگر روز عاشورا بودید، حسین بن علی علیهماالسلام را رها نمی‌کردید و همراه او بودید؛ چون امتحان دادید.

کسی نگوید خون شهدا پایمال شد. خدای تعالی در سوره آل‌عمران می‌فرماید:

﴿وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ﴾ (آل‌عمران، ۱۶۹)

«هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شده‌اند، مردگانند! بلکه زنده‌هایى هستند که نزد پروردگارشان روزى داده مى‌شوند.»

اگر خون شهدای جنگ بدر و احد و حنین پایمال شد؛ اگر خون سیدالشهدا و یارانش پایمال شد، خون جوانان ما هم پامال شده، امّا نشد. آنها برای خدا رفتند، خدا هم قبولشان کرد و تا ابدالآباد نزد خدای تعالی زنده‌اند و روزی می‌خورند؛ «أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون».

 

ولایت اهل‌بیت ملاک رستگاری

ابن ابى یعفور مى‌گوید: به امام صادق علیه‌السلام گفتم: من با مردم رفت و آمد مى‌کنم. شگفتى من از افرادى است که دوست و تابع شما نیستند و تابع فلان و فلان هستند، امّا امانتدار و راستگو هستند و وفاى به عهد دارند و گروه دیگرى که تابع شما هستند، امانت، صدق و وفاى آنها را ندارند. امام صادق علیه السلام راست نشستند و رو به من کرده، مانند شخص غضبناک فرمودند:

«کسى که ولایت امام ستمکار را پذیرفته، دین ندارد و از خداوند نیست، امّا کسى که ولایت امام عادلِ از طرف خدا را پذیرفته، مورد عتاب نیست.»

گفتم: آنان دین ندارند و بر این‌ها عتابى نیست؟

فرمود: بله آنان دین ندارند و بر این‌ها عتابى نیست. سپس فرمود :

«آیا نشنیده‌اى قول خداوند عزّ و جلّ را که مى‌فرماید: «اللهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَى النُّورِ» یعنى از تاریکى گناهان به سوى نور توبه و آمرزش خارج مى‌شوند؛ به خاطر اینکه ولىّ ایشان، امام عادل از طرف خداوند است و نیز خداوند فرموده است: «وَ الَّذینَ کَفَرُوا أوْلِیاوُهُمُ الطّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ اِلَى الظُّلُماتِ» مقصود این است که آنها بر نور اسلام بودند؛ پس چون تابع امام ستمکارى شدند که از طرف خداوند نبود و به خاطر اینکه ولایت آنها را بر خود پذیرفتند، از نور اسلام خارج شده، به تاریکى کفر رفتند؛ پس خداوند آتش کفّار را براى آنها قرار داد.»

گفتم: آیا مراد خداوند از «الَّذینَ کَفَرُوا» کفّار نیست؟

فرمود: «کفّار نورشان کجا بود تا از آن خارج شده، به سوى ظلمت بروند؟» (کافی، ۱، ۳۷۵)

نگویید مردم فلان کشور چه آدم‌های خوبی هستند؛ مهربان‌اند؛ این‌طور و آن طورند! حضرت می‌فرماید آنها که نماز می‌خوانند و مسلمان‌اند، امّا تابع امامِ ستمکارند، این‌طورند، چه خواسته آنها که کافر و مشرک‌اند. شما این را نگویید و اگر کسی هم می‌گوید، تا آنجا که می‌توانید نصیحتش کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است