سخنرانی شب هشتم محرم ۱۳۹۸
هرکس وارد مجلس امام حسین علیهالسلام شود، قطعاً مورد نظر است و فیض میبرد، ولی آنکه دلش میشکند، اهمیت دیگری دارد. هرچه بشکند، از ارزش میافتد، امّا دل که شکست، ارزش فوقالعاده پیدا میکند.
دانلود فایلهای صوتی محرم ۱۳۹۸
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
سخنرانی شب هفتم محرم | شنبه ۱۳۹۸/۰۶/۱۶ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
روایت
از امام باقر علیهالسلام:
لَمَّا حَضَرَ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ علیه السلام الْوَفَاهُ ضَمَّنِی إِلَى صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ یَا بُنَیَّ أُوصِیکَ بِمَا أَوْصَانِی بِهِ أَبِی علیه السلام حِینَ حَضَرَتْهُ الْوَفَاهُ وَ بِمَا ذَکَرَ أَنَّ أَبَاهُ أَوْصَاهُ بِهِ قَالَ: «یَا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ» (کافی، ۲، ۳۳۱)
هنگامى که مرگ پدرم على بن الحسین فرا رسید، مرا به سینۀ خود چسباند و فرمود: فرزندم! تو را سفارش کنم به آنچه پدرم هنگام مرگ به من سفارش کرد، و به همان چیزى که او یاد آور شد پدرش به آن وصیت کرده بود: «پسرم، مبادا به کسى که در برابر تو یاورى جز خدا نیابد، ستم کنى!»
مثلاً فرزندتان را دختر باشد یا پسر، بیجهت یا حتی بهخاطرِ خطایی که کرده، کتک نزنید؛ چراکه ممکن است آه بکشد. اگر دلش شکست، کجا رود؟ همچنین اقوام دیگر و سایر افراد. مبادا با دست یا زبان یا با کارهای دیگر به آنها ستم کنید یا آبرویشان را بریزید!
بارها عرض کردیم شهید آیتاللّه دستغیب در یکی از کتابهایشان نوشتهاند دو کودک، یکی مسلمان و دیگری یهودی مقابل مغازۀ نانوایی بازی میکردند. کودک مسلمان ریگ داغی که تازه از تنور درآمده بود، در لباس یهودی انداخت و او را سوزاند. کودک یهودی آهی کشید و گفت الهی به خانه نرسی. کودک مسلمان به خانه نرسیده، مرد.
آه مظلوم اینطور است؛ از هرکه باشد. درست است او هم کودک بود و نمیفهمید، ولی ظلم اینطور است و این بازتاب را دارد.
روایت دیگر:
امام حسین علیهالسلام فرمود:
«مَنْ دَعَا عَبْدًا مِنْ ضَلَالَهٍ إِلَى مَعْرِفَهِ حَقٍّ، فَأَجَابَهُ کانَ لَه مِنَ الأجرِ کَعِتقِ نَسِمَهٍ» (حکمتنامه امام حسین علیهالسلام، ۱، ۳۳)
«کسی که بندهای را از گمراهی به شناخت حق دعوت کند و او هم اجابت کند، ثواب آزاد کردن بندهای را دارد.»
فضیل بن یسار گوید:
قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ علیهماالسلام قَوْلُ اللَّهِ فِی کِتَابِهِ «وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً» قَالَ مِنْ حَرَقٍ أَوْ غَرَقٍ قُلْتُ فَمَنْ أَخْرَجَهَا مِنْ ضَلَالٍ إِلَى هُدًى فَقَالَ «ذَلِکَ تَأْوِیلُهَا الْأَعْظَمُ» (محاسن، ۱، ۲۳۲)
از امام باقر علیهالسلام دربارۀ این آیه پرسیدم: «هرکس یکى را زنده کند چنان است که همۀ مردم را زنده کرده» گفت: یعنى هرکس کسى را از سوختن یا غرق شدن نجات دهد. گفتم: اگر کسی را از گمراهى به راه آورد چه؟ گفت: این بزرگترین تأویل آیه است.
اینکه دست کسی را بگیرید و صحبت کنید تا هدایت شود، مخصوصاً فرزند یا اقوام و خویشانتان را، ثواب بسیاری دارد. نگو بگذار به حال خودش باشد؛ نگو اجتماع خراب است و اینها حق دارند! وظیفۀ شما این است که نوجوانها و جوانها را اول در فامیل و بعد هم هرجا توانستید، به راه خدا بکشانید و با خدا آشنا کنید. این کار مثل این است که عدۀ زیادی را از مرگ نجات دادهاید.
چند جمله از اسرار نماز
امام خمینی در کتاب ارزشمند سرّ الصلاه مینویسند:
ازالۀ نجاست از بدن و لباس و تخلیۀ جوف از ارجاس، و باطن از وسواس خناس است.
نجاستْ دورى از محضر انس و مهجورى از مقام قدس است، و منافى با نماز است که معراجِ وصولِ مؤمنین و مقرّب ارواح متقین است. و آن پیش عامه، قذارات معهوده است (نجاستِ لباس و بدن) و پیش خاصه، قذارات معنویّه است (بخل و حرص و حسد و کبر و…) و پیش اهل معرفت و اصحاب قلوب، همۀ عالم است، به جنبۀ سوائیت که مظهر شیطانِ رجسِ نجس است. (میخواهد نمازش طوری باشد که ملتفت شود غیر از خدای تعالی حی و عالم و قادری در عالم نیست. صفات خوب را جز خدا ندارد).
و در آداب خلوت وارد است: «بِسْمِ اللَّه وَ بِاللَّه، اعُوذُ بِاللَّه مِنَ الرّجْسِ النَّجِسِ الْخَبیثِ الْمُخْبِثِ الشَّیْطانِ الرَّجیم« و قال، تعالى شأنه: «وَ الرُّجْزَ فَاهْجُر».
پس، آنچه منافات دارد با محفل انس محبوب و مجلس قرب دوست از خود دور کن و خود را از آن مهجور. هجرت کن از رجس ظاهرى به تنظیف بدن و لباس و به تخلیه جوف از اذاى رجز شیطان، که فضول مدینه فاضله است؛ و از رجس باطنى، که مفسد مدینه عظما و أم القرى است، به تخلیه تامه و تصفیه کامله؛ و از اصل اصول و شجره ملعونه خباثت، به هجرت از انّیّت و انانیّت و ترک غیر و غیریت؛ (که دائم منمن کنی و بگویی من این کارها را میکنم؛ اگر من نبودم، اینطور میشد و آنطور نمیشد؛ همه باید از من تبعیت کنند و به من بگویند چشم)
و چون بدین مقام رسیدى، از تصرف شیطان خبیث مخبث خارج شدى، و از رجز و رجس هجرت کردى، و لایق حضور درگاه جلیل و مخلع شدن به خلعت خلیل گردیدى؛ و یک رکنِ هجرت و مسافرت إلى اللَّه و معراج وصولْ حاصل شده (بهوسیلۀ نماز که معراج مؤمن است، از جهت روحی بالا میروی؛ یعنی رو به اصل خودت میروی. اصل انسان خدای تعالی است). که آن خروج از منزلگاه و بیت نفس است؛ و باقى مانده رکن دوم، که در اصل نماز حاصل شود، و آن حرکت إلى اللَّه و وصول به باب اللَّه و فناى به فناء اللَّه است. قالَ تَعالى: وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً الَى اللَّه وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ اجْرُهُ عَلَى اللَّه» (تأویل و باطن آیه این است که از بیتش یعنی از نفس و منیّتش بیرون میآید) (سرالصلاه، ۲، ۵۵)
راجعبه مراقبت وقت چنین آوردهاند:
از بعض زوجات رسول اکرم صلّیاللّهعلیهوآله نقل شده که آن بزرگوار با ما مشغول صحبت بود و ما هم با او مکالمه می کردیم، همین که وقت نماز داخل میشد، گویی ما را نمیشناخت و ما او را نمیشناختیم و از هر چیز اشتغال خود را صرف میکرد و به حق مشغول می شد.
و جناب مولی الموحّدین علیه الصلوه و السلام وقتی که وقت نماز میشد به خود میپیچید و متزلزل میشد.
از آن حضرت سؤال شد: چه میشود تو را یا امیرالمؤمنین؟
میفرمود: آمد وقت امانتی که حقّ تعالی عرضه داشت بر آسمانها و زمین و آنها ابا کردند از حمل آن و بر حذر شدند از آن. (إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَهَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً (احزاب، 72)
جناب علی بن الحسین علیهماالسلام وقتی مهیّای برای وضوء میشد رنگ مبارکش زرد میشد. سبب سؤال شد.
فرمود: آیا نمیدانید در حضور کی ایستادم؟
و در احادیث است که نشستن در مسجد برای انتظار نماز، عبادت است.
بالجمله آنها که عبادت حقّ و مناجات محبوب مطلق و مکالمه با مالک الملوک را تکلیف نمیدانستند و سر بارِ خود نمیپنداشتند، اگر از اهل حبّ و عشق بودند، لذّت مناجات حقّ و اشتیاق ملاقات محبوب را با مُلک هستی بدل نمیکردند و با حقّ و عبادت او عشقبازی مینمودند. و اگر از اهل ایمان بودند، میدانستند که حیات عالم آخرت و سرمایه زندگانی آن نشئه به عبادت حقّ است و بهشت جسمانی و حور و قصور آن، صور اعمال انسانی است: ﴿فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْرا یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شَرّا یَرَه﴾ (سرالصلاه، ۲، ۶۳)
صفات امام در قرآن
در ادامۀ مبحث آیاتی که در قرآن کریم راجعبه اهلبیت علیهمالسلام آمده و در کتاب شریف کافی جمعآوری شده، به این آیات و روایات میپردازیم:
أَنَّ الطَّرِیقَهَ الَّتِی حُثَّ عَلَى الِاسْتِقَامَهِ عَلَیْهَا وَلَایَهُ عَلِیٍّ علیهالسلام
«طریقه» که در قرآن تأکید شده بر آن استقامت ورزید، ولایت علی علیهالسلام و اولاد ایشان از معصومین است.
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیهالسلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَى «وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِیقَهِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً» (جن، ۱۶) قَالَ یَعْنِی لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى وَلَایَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَوْصِیَاءِ مِنْ وُلْدِهِ ع وَ قَبِلُوا طَاعَتَهُمْ فِی أَمْرِهِمْ وَ نَهْیِهِمْ لَأَسْقَیْنَاهُمْ مَاءً غَدَقاً یَقُولُ لَأَشْرَبْنَا قُلُوبَهُمُ الْإِیمَانَ وَ الطَّرِیقَهُ هِیَ الْإِیمَانُ بِوَلَایَهِ عَلِیٍّ وَ الْأَوْصِیَاءِ (کافی، ۱، ۲۲۰)
امام باقر علیهالسلام دربارۀ قول خداى تعالى «و اگر بر طریق حق استقامت کنند، از آبی فراوان و گوارا سیرابشان سازیم» فرمود: یعنى اگر بر ولایت على بن ابىطالب امیرالمؤمنین و اوصیاء از فرزندان او استوار شوند و اطاعت آنها را در امر و نهیشان بپذیرند، آب فراوانى به آنها نوشانیم؛ یعنى ایمان را در دلشان جایگزین کنیم. مقصود از «الطریقه» ایمان به ولایت على و جانشینان اوست.
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا» فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام اسْتَقَامُوا عَلَى الْأَئِمَّهِ وَاحِدٍ بَعْدَ وَاحِدٍ «تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَهُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ» (فصلت، 30)
محمّد بن مسلم گوید: از امام صادق علیهالسلام دربارۀ قول خداى عزّوجلّ پرسیدم «کسانى که گفتند: پروردگار ما خداست و سپس استوار شدند» فرمود: یعنى بر امامان یکى پس از دیگرى استوار بماندند «فرشتگان بر ایشان نازل شوند که بیم مدارید و اندوهگین مباشید و به بهشتى که به آن وعده مییافتید، شادمان باشید» (کافی، ۱، ۲۲۰)
أَنَّ الْأَئِمَّهَ علیهمالسلام مَعْدِنُ الْعِلْمِ وَ شَجَرَهُ النُّبُوَّهِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِکَه
امام علیهالسلام معدن علم و درخت نبوت و محل رفت و آمد ملائکه است.
عَنْ خَیْثَمَهَ قَالَ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام «یَا خَیْثَمَهُ نَحْنُ شَجَرَهُ النُّبُوَّهِ وَ بَیْتُ الرَّحْمَهِ وَ مَفَاتِیحُ الْحِکْمَهِ وَ مَعْدِنُ الْعِلْمِ وَ مَوْضِعُ الرِّسَالَهِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِکَهِ وَ مَوْضِعُ سِرِّ اللَّهِ وَ نَحْنُ وَدِیعَهُ اللَّهِ فِی عِبَادِهِ وَ نَحْنُ حَرَمُ اللَّهِ الْأَکْبَرُ وَ نَحْنُ ذِمَّهُ اللَّهِ وَ نَحْنُ عَهْدُ اللَّهِ فَمَنْ وَفَى بِعَهْدِنَا فَقَدْ وَفَى بِعَهْدِ اللَّهِ وَ مَنْ خَفَرَهَا فَقَدْ خَفَرَ ذِمَّهَ اللَّهِ وَ عَهْدَهُ» (کافی، ۱، ۲۲۱)
خیثمه گوید: امام صادق علیهالسلام فرمود: اى خیثمه! ما درخت نبوت و خانۀ رحمت و کلید حکمت و معدن علم و محل رسالت و جایگاه آمد و شد فرشتگان و محل راز خدا هستیم. ماییم امانت خدا در میان بندگانش؛ ماییم حرم بزرگ خدا (پس رعایت و احترام ما از کعبه بیشتر است) ما هستیم امان خدا؛ ما هستیم پیمان خدا، هرکه به پیمان ما وفا کند، به پیمان خدا وفا کرده و هرکه با ما پیمانشکنى کند، پیمان و عهد خدا را شکسته است.
همۀ این بندهایی که امام فرمودند در قرآن وجود دارد.
أَنَّ الْأَئِمَّهَ علیهمالسلام وَرَثَهُ الْعِلْمِ یَرِثُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً الْعِلْم
ائمه وارثان علم هستند که یکى پس از دیگرى علم را به ارث میبرند.
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیهالسلام یَمُصُّونَ الثِّمَادَ وَ یَدَعُونَ النَّهَرَ الْعَظِیمَ قِیلَ لَهُ وَ مَا النَّهَرُ الْعَظِیمُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّیاللّهعلیهوآله وَ الْعِلْمُ الَّذِی أَعْطَاهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَمَعَ لِمُحَمَّدٍ صلّیاللّهعلیهوآله سُنَنَ النَّبِیِّینَ مِنْ آدَمَ وَ هَلُمَّ جَرّاً إِلَى مُحَمَّدٍ صلّیاللّهعلیهوآله قِیلَ لَهُ وَ مَا تِلْکَ السُّنَنُ قَالَ عِلْمُ النَّبِیِّینَ بِأَسْرِهِ وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلّیاللّهعلیهوآله صَیَّرَ ذَلِکَ کُلَّهُ عِنْدَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیهالسلام (کافی، ۱، ۲۲)
امام باقر علیه السلام فرمود: مردم رطوبت را میمکند و نهر بزرگ را رها میکنند. عرض شد: نهر بزرگ چیست؟
فرمود: رسول خداست و علمى که خدا به او عطا فرموده. خداى عزّوجلّ سنّتهاى همۀ پیغمبران را از آدم تا محمّد صلّیاللّهعلیهوآله براى ایشان گرد آورد.
عرض شد آن سنّتها چه بود؟
فرمود: همۀ علم پیغمبران. رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله همۀ آن را به امیرالمؤمنین علیهالسلام تحویل داد.
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیهالسلام «إِنَّ الْعِلْمَ یُتَوَارَثُ فَلَا یَمُوتُ عَالِمٌ إِلَّا تَرَکَ مَنْ یَعْلَمُ مِثْلَ عِلْمِهِ أَوْ مَا شَاءَ اللَّهُ» (کافی، ۱، ۲۲۳)
امام باقر علیهالسلام فرمود: علم با ارث منتقل مىشود؛ پس عالمى نمیرد، جز اینکه کسى را که مانند او یا آنچه خدا خواهد بداند، بهجا گذارد.
یعنی خدای تعالی هرچه علم به پیامبران گذشته داده، همه را یکجا به پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله عطا فرموده و ایشان هم آن را به علی علیهالسلام و امام حسن و امام حسین علیهماالسلام و سایر ائمۀ اطهار علیهمالسلام تا امام زمان به ارث گذاشته است.
فِی أَنَّ الْأَئِمَّهَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ فِی الْعِلْمِ وَ الشَّجَاعَهِ وَ الطَّاعَهِ سَوَاءٌ
ائمه صلوات اللَّه علیهم در علم و شجاعت و اطاعت برابرند.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام قَالَ: قَالَ اللَّهُ تَعَالَى «الَّذِینَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُمْ بِإِیمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَیْءٍ» (طور، ۲۱) قَالَ الَّذِینَ آمَنُوا النَّبِیُّ صلّیاللّهعلیهوآله وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیهالسلام وَ ذُرِّیَّتُهُ الْأَئِمَّهُ وَ الْأَوْصِیَاءُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَلْحَقْنَا بِهِمْ وَ لَمْ نَنْقُصْ ذُرِّیَّتَهُمُ الْحُجَّهَ الَّتِی جَاءَ بِهَا مُحَمَّدٌ صلّیاللّهعلیهوآله فِی عَلِیٍّ علیهالسلام وَ حُجَّتُهُمْ وَاحِدَهٌ وَ طَاعَتُهُمْ وَاحِدَهٌ (کافی، ۱، ۲۷۵)
امام صادق علیهالسلام دربارۀ آیۀ «کسانى که ایمان آوردند و فرزندانشان در ایمان از آنها پیروى کردند، فرزندانشان را به ایشان ملحق کنیم و از عملشان چیزى کم ندهیم» فرمود: کسانى که ایمان آوردند، پیغمبر صلّیاللّهعلیهوآله و امیرالمؤمنین هستند، و فرزندان او، ائمه و اوصیاء صلوات اللَّه علیهم باشند که خدا فرماید: به آنها ملحق میکنیم و حجتى را که محمّد صلّیاللّهعلیهوآله دربارۀ على علیهالسلام آورد، نسبت به اولادش کم نکنیم و حجت همه یکى است و اطاعتشان یکسان و بر همه واجب است.
اهمیت دلشکستگی
سلام خدا بر حسین بن علی علیهماالسلام. در این چند شب اشاراتی به مقام حضرات معصومین علهیمالسلام و خصوصاً حضرت اباعبداللّه علیهالسلام شد و دوستان عزیز ملتفت شدند همانطور که طبق روایت اگر همۀ عالم به مولا علی علیهالسلام متوسل شوند، حضرت همه را بهاذناللّه بلند میکند و از نفس و شیطان میرهاند، امام حسین علیهالسلام و سایر ائمۀ اطهار علیهمالسلام هم همینطور هستند.
امّا خصوصیتی که خدای تعالی به امام حسین علیهالسلام ارزانی داشته که بهقول حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت سرّی از اسرار الهی هستند -گو اینکه همۀ ائمه سرّ خدایند- این است که ایشان مانند خدای تعالی «عِنْدَ الْمُنْکَسِرَهِ قُلُوبُهُم» نزد دلهای شکسته است.
از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله سؤال شد: خدا کجاست؟ فرمود: «عِنْدَ الْمُنْکَسِرَهِ قُلُوبُهُم» (دعوات راوندی، ۱۲۰)
وقتی همۀ راهها بسته میشود و بندۀ مضطر و بیچاره، از همهجا بریده، رو به درگاه حق تعالی میکند، خداوند همان زمان به او نظر رحمت میفرماید. چنین کسی نزد پروردگار ارجمند است. به همین میزان کسی که برای حسین علیهالسلام و مصائب او دلشکسته میشود، ارزش مییابد.
همانطور که خدای تعالی نزد دلِ شکسته است، دلی که برای امام حسین علیهالسلام بشکند، حسینی است.
اظهار محبّت به حضرت اباعبداللّه به هر شکل باشد، خوب است؛ چه با مرثیه خوانی، چه با سینهزنی، چه با زنجیرزنی، امّا آنچه اهمیت دارد و در روایات رسیده، گریه بر حضرت سیدالشهداست؛ چراکه گریه اثر شکستگی دل است و همین امر انسان را بیرون میآورد و همچنین گریاندن و سعی کردن برای گریه، همانطور که در روایات است.
هرکس وارد مجلس امام حسین علیهالسلام شود، قطعاً مورد نظر است و فیض میبرد، ولی آنکه دلش میشکند، اهمیت دیگری دارد. هرچه بشکند، از ارزش میافتد، امّا دل که شکست، ارزش فوقالعاده پیدا میکند.
دوستانی که به مجالس امام حسین علیهالسلام مشرف میشوند و محبّت ایشان را در دل دارند، از خود آقا بخواهند در این چند روزی که مانده، عنایتی کند و دلها شکسته شود.