سخنرانی شب سوم محرم ۱۳۹۵
چه بسیار کسانی که از برکت شما شفا گرفتند؛ از فقر نجات یافتند و حاجاتشان برآورده شد. همهی کسانی که در این ایام در سراسر دنیا اقامهی عزا و عرض ارادت می کنند، همین انتظار را از شما دارند. همهی ما با امید آمدهایم؛ امید به تأمین دنیا و آخرت.
اکنون رو به حسین علیه السلام آوردیم و زیر خیمهی او نشستیم. به ساحت مولای خود عرض میکنیم: در مجلسی که یاد شما و ذکر مصائب شما میشود، وارد شدیم و انتظار داریم دست ما را بگیرید و کمکمان کنید؛ نه به خاطر اشکی که میریزیم، طلبکار شما باشیم، بلکه به رحمت واسع شما چشم طمع دوختهایم. اگر این رحمت ما را نگیرد، هیچ نداریم؛ هیچ اندر هیچ اندر هیچ هستیم.
دانلود فایلهای صوتی محرم ۱۳۹۵
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
سخنرانی شب سوم محرم | سهشنبه ۱۳۹۵/۰۷/۱۳ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
روایت هفتم
عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام قَالَ: «مَنْ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ فِینَا دَمْعَهً لِدَمٍ سُفِکَ لَنَا أَوْ حَقٍّ لَنَا نُقِصْنَاهُ أَوْ عِرْضٍ انْتُهِکَ لَنَا أَوْ لِأَحَدٍ مِنْ شِیعَتِنَا بَوَّأَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِهَا فِی الْجَنَّهِ حُقُباً»[1]
از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت شده است: «کسى که به خاطر خونى که از ما ریخته شده، یا حقّى که از ما پایمال شده، یا آبرویى که از ما رفته، یا براى یکى از شیعیان ما، چشمش یک قطره اشک بریزد، خداى تعالی او را سالهاى متمادى در بهشت منزل خواهد داد.»
روایت هشتم
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی حَدِیثٍ «وَ مَنْ ذُکِرَ الْحُسَیْنُ عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَیْنِهِ مِنَ الدُّمُوعِ مِقْدَارُ جَنَاحِ ذُبَابٍ کَانَ ثَوَابُهُ عَلَى اللَّهِ وَ لَمْ یَرْضَ لَهُ بِدُونِ الْجَنَّهِ»[2]
امام صادق علیه السلام فرمود: «هر کس یادى از حسین بن على علیهما السّلام نزدش بشود و از چشمش به مقدار بال مگس اشک خارج شود، اجر او بر خداست و حق تعالى به کمتر از بهشت براى او راضى نمیشود.»
روایت نهم
عَنْ مِسْمَعِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِکِ کِرْدِینٍ الْبَصْرِیِّ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَا مِسْمَعُ أَ فَمَا تَذْکُرُ مَا صُنِعَ بِهِ (ابا عبد اﷲ)؟ قُلْتُ نَعَمْ. قَالَ فَتَجْزَعُ؟ قُلْتُ إِی وَ اللَّهِ وَ أَسْتَعْبِرُ لِذَلِکَ حَتَّى یَرَى أَهْلِی أَثَرَ ذَلِکَ عَلَیَّ فَأَمْتَنِعُ مِنَ الطَّعَامِ حَتَّى یَسْتَبِینَ ذَلِکَ فِی وَجْهِی قَالَ رَحِمَ اللَّهُ دَمْعَتَکَ أَمَا إِنَّکَ مِنَ الَّذِینَ یُعَدُّونَ مِنْ أَهْلِ الْجَزَعِ لَنَا وَ الَّذِینَ یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا وَ یَخَافُونَ لِخَوْفِنَا وَ یَأْمَنُونَ إِذَا أَمِنَّا أَمَا إِنَّکَ سَتَرَى عِنْدَ مَوْتِکَ حُضُورَ آبَائِی لَکَ وَ وَصِیَّتَهُمْ مَلَکَ الْمَوْتِ بِکَ وَ مَا یَلْقَوْنَکَ بِهِ مِنَ الْبِشَارَهِ أَفْضَلُ وَ لَمَلَکُ الْمَوْتِ أَرَقُّ عَلَیْکَ وَ أَشَدُّ رَحْمَهً لَکَ مِنَ الْأُمِّ الشَّفِیقَهِ عَلَى وَلَدِهَا ـ الی انْ قال ـ وَ مَا بَکَى أَحَدٌ رَحْمَهً لَنَا وَ لِمَا لَقِینَا إِلَّا رَحِمَهُ اللَّهُ قَبْلَ أَنْ تَخْرُجَ الدَّمْعَهُ مِنْ عَیْنِهِ فَإِذَا سَالَتْ دُمُوعُهُ عَلَى خَدِّهِ فَلَوْ أَنَّ قَطْرَهً مِنْ دُمُوعِهِ سَقَطَتْ فِی جَهَنَّمَ لَأَطْفَأَتْ حَرَّهَا حَتَّى لَا یُوجَدَ لَهَا حَرٌّ.[3]
مسمع بن عبد الملک کُردین گوید: امام صادق علیه السّلام به من فرمودند: آیا یاد مىکنى مصائبى را که براى آن جناب (امام حسین علیه السلام) فراهم کرده، آزار و اذیتهایى که به حضرتش روا داشتند؟ عرض کردم: بلى.
حضرت فرمودند: آیا به جزع و فزع مىآیى؟ عرض کردم: بلى به خدا قسم و به خاطر یاد کردن مصائب آن بزرگوار چنان غمگین و حزین مىشوم که اهل و عیالم اثر آن را در من مشاهده مىکنند و چنان حالم دگرگون مىشود که از خوردن طعام و غذا امتناع نموده، به وضوح علائم حزن و اندوه در صورتم نمایان مىگردد.
حضرت فرمودند: خدا رحمت کند اشکهاى تو را (خدا بواسطه این اشکها تو را رحمت کند) بدان تو از کسانى محسوب مىشوى که به خاطر ما جزع نموده و به واسطه سرور و فرح ما مسرور گشته و بخاطر حزن ما محزون گردیده و به جهت خوف ما خائف بوده و هنگام مأمون بودن ما در امان هستند، توجه داشته باش هنگام مرگ اجدادم را بالاى سرت خواهى دید که به ملک الموت سفارش تو را خواهند نمود و بشارتى که به تو خواهند داد برتر و بالاتر از هر چیزى است و خواهى دید که ملک الموت از مادر مهربان به فرزندش به تو مهربانتر و رحیمتر خواهد بود. سپس فرمود توجّه داشته باش احدى به خاطر ترحم به ما و به جهت مصائبى که بر ما وارد شده گریه نمىکند، مگر آنکه قبل از آمدن اشک از چشمش، حق تعالى او را رحمت خواهد نمود و وقتى اشکها بر گونههایش جارى گشت، اگر یک قطره از آنها در جهنّم بیفتد، حرارت و آتش آن را خاموش و آرام مىکند که دیگر براى آن حرارتى پیدا نمىشود.
گفته شد که مسأله گریه بر امام حسین علیه السلام و این که هر کس بر ایشان گریه کند، خداوند گناهانش را به هر مقدار باشد، میبخشد، چیز عجیبی نیست و نظائر دیگری هم دارد؛ مثل توبه و پذیرش اسلام. پس هر کس عمری کافر و بتپرست یا یهودی و مسیحی باشد، امّا پس از سالها مسلمان و شیعه شود و بمیرد، جایگاهش بهشت است هرچند فرصت هیچ نمازی هم پیدا نکند. همچنان که اگر مسلمانی بعد از سالها معصیت، ناگهان توبه کند و رو به خدا بیاورد، خداوند همهی گناهانش را میآمرزد. اگر همان وقت بمیرد، به نص قرآن و روایات اهل بهشت است، البته باید نماز، روزه و حج را اگر بجا نیاورده برایش انجام دهند.
اشکال
قرآن کریم در سوره نساء میفرماید:
)اِنَّ اللّهَ لا یَغْفِرُ أنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ ([4]
«خداوند هرگز شرک ورزیدن به خود را نمىبخشاید و غیر از شرک، هر کس را بخواهد، مىبخشاید.»
سؤال این است که اگر شخص مشرکی، بر امام حسین علیه السلام گریه و عزاداری کند، آیا مشمول بخشایش خداوند میشود یا خیر؟
طبق آیه فوق باید بگوییم خیر ، امّا در بسیاری از روایات مربوط به گریه بر امام حسین علیه السلام، قید مؤمن وجود نداشت و اطلاق «مَن» مؤمن و غیر مؤمن را فرا میگرفت، ولی آیا این روایات با آیهی فوق منافات ندارد؟
در پاسخ بایدگفت: خیر؛ منافاتی ندارد.
بیشک اگر شخص مشرک دست از شرک خود بردارد و مسلمان شود، خداوند او را میبخشد. همین شخص اگر با محبّت و عشق، رو به امام حسین علیه السلام بیاورد و برای او اشک بریزد، بخشیده میشود و اگر همان وقت بمیرد، اهل بهشت است؛ چرا که موضوع عوض میشود و به خاطر محبتش به امام حسین علیه السلام دیگر مشرک به حساب نمیآید، بلکه باکی بر حسین علیه السلام است و تائب محسوب میشود. در حقیقت گریه بر امام حسین علیه السلام عین پذیرش اسلام است؛ چراکه ایشان و سایر ائمه اطهار علیهم السلام عین اسلام هستند.
زیارت این بزرگواران هم همین حکم را دارد؛ یعنی اگر مشرکی به عشق و محبّت امام حسین علیه السلام به زیارت ایشان برود، پاک میشود. روایات فراوانی در «کامل الزیارات» بر این مطلب تصریح دارند.
شاید اشکال شود خدای تعالی در سوره مائده میفرماید:
)اِنَّما یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ([5]
«خدا فقط از پرهیزکاران قبول مىکند.»
شخص مشرک و گنهکار چون متقی نیست، گریهاش پذیرفته نیست.
پاسخ این است که اولاً: در لسان روایات صحبت از بخشیده شدن گناه است؛ پس چنین کسی دیگر گنهکار یا فاسق محسوب نمیشود همچنان که برای توبه، شرط تقوا معنا ندارد. ثانیاً: آیه مربوط به این موضوع نیست، بلکه مربوط به آنجاست که مثلاً شخص نماز میخواند و گناه هم میکند. مسلماً با وجود گناه، نمازش اثر و خاصیت لازم را ندارد و فقط رفع تکلیف از او میشود.
از این گذشته، خدای تعالی در باب امام حسین علیه السلام چنان رحمت را گسترده که هر کس بر او اشک بریزد، بخشیده شود؛ وقتی صحبت از رحمت پروردگار به میان میآید، دیگر کسی و چیزی استثناء نمیشود؛ چراکه رحمت خداوند ناقص میشود. تنها موردی که میتوان استثناء کرد، درباره دشمنان ایشان است.
اگر مولایی به غلامان خود بگوید: امروز هر کس بر در خانه وارد شد، او را راه دهید ، غلامان نباید هیچ استثنایی قائل شوند، مگر آنکه ببینند کسی برای کشتن مولا آمده است؛ در اینجا عقل حکم میکند که از ورود او جلوگیری نمایند؛ لذا در روز عاشورا عمر سعد بر غربت حضرت زینب گریست، امّا گریهی او هیچ سودی به حالش نداشت؛ زیرا در همان وقت شمر به دستور او در گودال قتلگاه بود.
حضرات معصومین علیهم السلام از قرآن و از طرف خدای تعالی سخن میگویند؛ )و ما یَنطِقُ عَن الهَویٰ( درباره ایشان هم صادق است؛ چراکه به همهی قرآن و خصوصیات پروردگار آگاهند و کلامشان همه حق است.
وقتی مشرک یا گناهکاری مصائب امام حسین علیه السلام را میشنود و از سر محبّت اشکش جاری میشود، مورد عنایت و بخشش خداوند قرار میگیرد این محبّتی است که درون او وجود دارد و هنوز از بین نرفته است.
ممکن است گفته شود: روایات عام حمل بر روایات خاص میشوند؛ یعنی به قرینه روایاتی که قید مؤمن در آنهاست، باید روایاتی که به طور مطلق آمده، بر این قید حمل شوند؛ پس بخشش گناهان فقط شامل شیعیان و مؤمنان میشود و نه هر کسی.
جواب همان است که گفته شد؛ یعنی حضرات معصومین علیهم السلام در مقام بیان وسعت رحمت پروردگارند. شخص مؤمن و محبّ اهل بیت که در اطاعت خدا و معصومین است، خود بخود اهل بهشت است؛ چه بر امام حسین علیه السلام بگرید و چه حال گریه نداشته باشد؛ پس تقیید زدن بر مطلق، صحیح نیست و رحمت خدا را تخصیص میزند و ضیق میکند.
حسین بن علی علیهما السلام ظهور رحمت پروردگار است و همهی افراد بشر را دربر میگیرد؛ هر کس عنوان باکی بر او صدق کند، بلکه طبق برخی روایات، حتی اگر خود را به گریه بزند، بهشت بر او واجب میشود.
چشم امید
همهی ما به لطف خدای تعالی حق را یافتهایم. حق، ایمان به خدا، پیامبر، معاد، امامت و عدل است. قرآن را احترام میگذاریم؛ میخوانیم و سعی میکنیم به آن عمل کنیم. احکام شرع را انجام میدهیم. برخی ممکن است از ابتدای تکلیف بر انجام واجبات و ترک محرمات مواظبت داشهاند و بعضی شاید کوتاهی کرده، ولی اکنون در صدد جبران باشند.
با این همه وقتی از یک طرف به عمل خود نگاه میکنیم و از طرف دیگر نعمتهای ظاهری و باطنی خداوند را می بینیم، میفهمیم این دو اصلاً با هم قابل مقایسه نیستند.
تمام روح و ظهور وجود ما از خداست؛ هدایت و توفیق از جانب اوست. چگونه می توان شکر این همه نعمت را به جا آورد؟
هیچ عمل صالحی نمیتواند شکر گوشهای از نعمتهای او باشد. به قول سعدی:
هر نفسی که فرو میرود، مُمدّ حیات است و چون برمیآید، مفرِّح ذات؛ پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب
از دست و زبان که بر آید |
کز عهده شکرش به در آید |
حضرت موسی به خداوند عرض کرد: چگونه شکر تو را بجا آورم حال آنکه میدانم همین شکر هم از تو و سزاوار شکری دیگر است؟
خداوند فرمود: همین اظهار عجز در شکر ما، کافی است.
از سوی دیگر، همهی ما مرگ و مراحل بعد از آن را در پیش رو داریم؛ آنجا که دار بقاست و ماندن در آن، نقل میلیونها و میلیاردها سال نیست، بلکه ابدی است و برای همیشه در آن عالم محتاج عنایت پروردگار یم. آیا این عمر چند سالهی اینجا کفاف زندگی ابدی ما را در آنجا میدهد؟ آیا میتوانیم در این عالم کاری انجام دهیم که تضمین کننده سعادت ابدی عالم دیگر و بهشت عدن خداوند باشد؟ خیر. پس باید بفهمیم فقیریم؛ فقیر محض.
ناگزیریم دستگیرهی محکمی برای خود پیدا کنیم و چه کسی بهتر از حسین بن علی علیهما السلام و سایر حضرات معصومین علیهم السلام؟ باید سایهی رحمت ایشان بر سر ما بیفتد. اینک خود حضرات از سوی خداوند ما را دعوت میکنند تا ذیل عنایت حسین علیه السلام را بگیریم و مشمول عنایات خدای تعالی شویم.
به راستی چه کسی میتواند مثل ائمه اطهار علیهم السلام باشد؟ عمر ما در چه راهی صرف شد؟ نفسهایمان چگونه گذشت؟ آیا مثل آنان بودیم که نفس به نفس و لحظه به لحظه در یاد خدا بوند؟ ایشان فقر محض خود را فهمیدند و با زبان حال و قال، آن را نشان دادند. خداوند نیز به همین دلیل اسما و صفات خود را به آنان عنایت فرمود. ما نیز باید از برکت ایشان برزخ و قیامت خود را تأمین کنیم، وگرنه چیزی از خود نداریم.
اکنون رو به حسین علیه السلام آوردیم و زیر خیمهی او نشستیم. به ساحت مولای خود عرض میکنیم: در مجلسی که یاد شما و ذکر مصائب شما میشود، وارد شدیم و انتظار داریم دست ما را بگیرید و کمکمان کنید؛ نه به خاطر اشکی که میریزیم، طلبکار شما باشیم، بلکه به رحمت واسع شما چشم طمع دوختهایم. اگر این رحمت ما را نگیرد، هیچ نداریم؛ هیچ اندر هیچ اندر هیچ هستیم.
چه بسیار کسانی که از برکت شما شفا گرفتند؛ از فقر نجات یافتند و حاجاتشان برآورده شد. همهی کسانی که در این ایام در سراسر دنیا اقامهی عزا و عرض ارادت می کنند، همین انتظار را از شما دارند. همهی ما با امید آمدهایم؛ امید به تأمین دنیا و آخرت.
مرد عربی به مدینه آمد و پرسید کریمترین مردم کیست؟
گفتند: حسین بن علی علیهما السلام. پس به جستجوی آن حضرت برآمد تا داخل مسجد شد. دید آن حضرت در نماز ایستاده است پس شعری چند در مدح و سخاوت ایشان خواند.
چون حضرت از نماز فارغ شد، فرمود: ای قنبر آیا از مال حجاز چیزی باقی مانده است؟
عرض کرد: بله، چهار هزار دینار.
فرمود: آنها را حاضر کن که مردی سزاوارتر از ما به تصرف در آن حاضر گشته است. سپس به خانه رفت؛ ردای خود را که از بُرد بود از تن درآورد؛ پولها را در آن پیچید و پشت در ایستاد. از شرم روی اعرابی، از شکاف در دست خود را بیرون آورد و زرها را به او داد. سپس شعری چند در عذرخواهی از اعرابی خواند. مرد عرب زرها را گرفت و سخت گریست.
فرمود: گویا عطای ما را کم شمردی که گریه میکنی؟
گفت: خیر. بر این گریه میکنم که دستهایی با این جود و سخا چگونه در میان خاک خواهند رفت.
انتظار ما این است که عمری با رضایتمندی خود به ما بدهید و در لحظه مرگ و عالم قیامت ما را مشمول رحمت و عنایات خود کنید.
ملائکه در هنگام تولد شما، خود را به قنداق شما میمالیدند و مورد عنایت خدای تعالی قرار میگرفتند، ما نیز به برکت شما و عنایت حق تعالی چشم دوختهایم.
[1] ـ وسائل الشیعه، 14، 506.
[2] ـ وسائل الشیعه، 14، 507.
[3] ـ کامل الزیارات، 101.
[4] ـ نساء 48.
[5] ـ مائده، 27.