شب بیستویکم رمضان ۱۴۴۳ | آیت الله دستغیب
خدایا بهحق محمّد و آل محمّد و به فضل و کرمت در این شب قدر ما را از الطاف و نعمتهای خاص خود بهرهمند فرما و صبر و استقامت به ما عنایت کن. چیزهای خوب به ما بده!
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
شب بیستویکم رمضان ۱۴۴۳ – ۱۴۰۱ | شنبه ۱۴۰۱/۰۲/۰۳ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
آنچه ما را دور هم جمع کرده تا یاد خدا و حضرات معصومین علیهمالسلام کنیم و ذکر خدا بگوییم و اعمالی که در این شبها وارد شده انجام دهیم، امید به لطف و رحمت خدای تعالی و عفو و بخشش غفلتها و گناهان گذشته و بلکه آینده است.
امیدواریم خدای تعالی دین و دنیای ما را حفظ کند؛ در عالم برزخ و قیامت ما را ببخشاید؛ ما را در زمرۀ دوستان خود قرار دهد و از اولیاء بزرگ خود جدا نکند؛ مبادا کارهای لغو ما بین ما و آنها جدایی اندازد!
امید به رحمت پروردگار ما را جمع کرده که با خدای خود نجوا کنیم و با امامان و اولیاء خود سخن بگوییم؛ نالان و گریان در عزای مولای متقیان، علی علیهالسلام باشیم و از او تقاضا کنیم ما را از رحمت واسعۀ الهی که کلیدش دست شماست، محروم نکنید.
مرحوم آیتاللّه شیخ محمّدتقی نجابت در جزوۀ به این آیۀ قرآن اشاره میکنند:
﴿وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ﴾[1]
ای پیامبر! وقتی بندگان من از تو دربارۀ من سؤال میکنند که خدای تعالی کجاست که ما او را بخوانیم. به درستی که من نزدیکم به شما. جواب میدهم به کسی که مرا بخواند، زمانی که مرا بخواند. پس از من بخواهید، من جوابتان را میدهم. ایمان داشته باشید که من جوابگو هستم.
نهفقط میگویم ای بندۀ من چه میگویی، بلکه حاجت او را هم برآورده میکنم.
آیتاللّه شیخ محمّدتقی نجابت میفرمایند:
«وقتی خداوند میخواهد خودِ خودش را معرفی کند (چون سؤال از ذات شده) گویاترین وصف معرف او قریب است (انّی قریب) و مجیب الدعوه است.
اولاً: خود خداوند جواب داده، بیواسطه. نفرموده «اذا سألک فقل انّی قریب». سپس به صیغۀ متکلم وحده میفرماید «اجیب» پس به درستی که من نزدیکم، خودم جواب میدهم. نفرمود به آنها بگو من جواب میدهم؛ نفرموده مستجاب است، بلکه خود متکفل اجابت میگردم. «اذا دعان» پیش از دعا اجابت را آورده؛ یعنی قبل از خواست و طلب شما اجابت آماده و مهیاست.
این قدر خدای تعالی دوست میدارد که بندگانش او را بخوانند و از او چیزی بخواهند. بهترین چیزهایی که میخواهند، چیزی است که او دوست میدارد.»
او چیزهای بزرگ را دوست میدارد و از همه بزرگتر خود اوست؛ پس بگویید خدایا میخواهم تو را بشناسیم؛ با تو آشنا شویم؛ معرفت تو را میخواهیم؛ میخواهیم به همان راهی رویم که بهخاطرِ آن ما را خلق کردی؛ میخواهیم خلیفۀ تو شویم، یاریمان کن. ما میخواهیم هیچ فاصلهای با پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله و علی مرتضی و ائمۀ اطهار علیهمالسلام نداشته باشیم. میخواهیم همردیف سلمان و ابوذر و مقداد باشیم.
چیزهای بزرگ بخواهید. نگوید ما کجا و آنها کجا! مگر فضل خدای تعالی تمام شدنی است؛ فقط به آنها رسید و تمام شد؟ اینطور نیست. فضل او همیشگی است. همچنان که در زمانهای مختلف سلمانها و ابوذرها و مقدادها آمدند و رفتند، لکن نامهای دیگری داشتند.
رضوان خدا به آیتاللّه قاضی و استاد ایشان آخوند ملاحسینقلی، مگر افراد کوچکی بودند؟ رضوان خدا به حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت، آیتاللّه شیخ محمّدتقی نجابت، شهید آیتاللّه دستغیب، امام خمینی و سایر بزرگان! باب فضل و کرم پروردگار هرگز بسته نمیشود. ما هم همین را از خدا میخواهیم.
بخشیده شدن گناه و عاقبت به خیر شدن برای خدا چیزی نیست. کسی که عمری گناه کرده یا کافر بوده و مسلمان شده یا توبه کرده و همان روز از دنیا رفته، در بهشت است. خدا میبخشد. او که بخیل نیست، سخی است. خلقمان کرده تا ما را ببخشد و عروج دهد؛ لذا چیزهای بزرگ از او بخواهید.
منافاتی هم ندارد که در کنار زندگی معنوی، زندگی دنیا هم تأمین باشد، امّا گاهی مقداری صبر لازم است. اینطور نیست که امشب دعا کند و فردا درست شود. بهتدریج درست میشود.
مرحوم آیتاللّه نجابت میفرماید: «تمام اسباب امیدبخشی را فراهم نموده تا طلب تام با شوق انجام شود. چون که طلب و امید عجین یکدیگرند و طلب از امید بر میآید.»
هم طلب کند از خدای تعالی و هم شائق باشد. شائق بودن به این است که همواره منتظر باشد دعایش مستجاب شود، و حتماً میشود، بهشرط اینکه رها نکند؛ یعنی منحصر به شبهای قدر نباشد، همیشه و در هر حالی بگوید خدایا من از تو همان چیزی را میخواهم که به دوستان خاصت دادی.
وقتی کسی امید به خدای تعالی داشته باشد، طلب هم میکند. پس ناامید نشوید؛ هرکه هستید، در هر سنی هستید؛ از نوجوانِ تازه به تکلیف رسیده تا پیرمرد و پیرزن، هیچ ناامید نباشید!
چرا نخواهیم؟ او که بخیل نیست. نگو تو که امروز و فردا میروی دیگر چه میخواهی! برای او کاری ندارد همان چیزی که به بزرگان داد، به ما هم بدهد و ما را همنشین انبیاء و اولیاء گرداند.
خواهران و بردارن خواستن از خدای تعالی را رها نکنید و هرگز ناامید نشوید.
فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی
چه زیبا امام سجاد علیهالسلام با این دعا ما را متوجه لطف پروردگار میکنند! در ظاهر به ابوحمزه ثمالی تعلیم دادند، امّا در حقیقت به همۀ ما تعلیم میدهند.
«وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى وَکَلَنِى إِلَیْهِ فَأَکْرَمَنِى وَلَمْ یَکِلْنِى إِلَى النَّاسِ فَیُهِینُونِى»
شکر خدایی که مرا به خودش واگذار کرد؛ گفت نزد من بیا و از من بخواه! من خالق و همهکارۀ تو هستم. مرا به دیگران واننهاد. خودم بیهوده دنبال اینوآن هستم، والّا خدای تعالی میفرماید از من بخواه، دستت را فقط جلو من دراز کن؛ خودت را از همه غنی بدان و فقیر من باش!.
مرا به خودش واگذار کرد و گرامیام داشت. به مردم واگذارم نکرد.اگر هم فرمود به این کسان توسل بجو، افرادی را معرفی کرده که دوستان و بندگان خاص اویند؛ مثل پیامبر و ائمۀ اطهار علیهمالسلام.
«وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى تَحَبَّبَ إِلَىَّ وَهُوَ غَنِیٌّ عَنِّی»
شکر خدایی که با من دوستی میکند در حالی که از من بینیاز است.
«تحبّب» یعنی اظهار دوستی کردن. میگوید من شما را دوست دارم. در آیات متعدد قرآن فرموده همۀ بندگان خود را دوست میدارد؛ چراکه آنان را خلق کرده، نمیخواهد جهنّمی شوند و خود را بسوزانند.
حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت این روایت را نقل میکردند که وقتی حضرت موسی قارون را نفرین کرد و زمین او را در خود کشید، قارون التماس میکرد و موسی را به حق و خویشاوندیشان قسم میداد، امّا جناب موسی اعتنا نمیکرد.
بعداً خدای تعالی به موسی اعتراض کرد که چرا به ضجههای او بیاعتنایی کردی؟ اگر یک بار از من خواسته بود، نجاتش میدادم.
چنین خدایی چطور بندگانش که او را میخوانند، رد میکند. هرگز ناامید نشوید و همهچیز را از او بخواهید؛ اول آخرت و بعد دنیا.
«وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى یَحْلُمُ عَنِّى حَتَّىٰ کَأَ نِّى لَاذَنْبَ لِى»
شکر خدایی که به من فرصت میدهد و حلم میورزد، آنچنان که گویی هیچ گناهی ندارم، با اینکه سراپا گناه و غفلتم.
آدمی حتی برای پنج دقیقه نمیتواند خود را از خیالات خالی کند و فقط به یاد خدا باشد. با این حال خداوند چنان حلم میورزد که گویی گناه و غفلتی نداریم. باز هم میگوید بیا؛ من دوستت دارم و میخواهمت. با همۀ این خیلاتی که داری، اگر از من بخواهی، اجابتت میکن.
«فَرَبِّى أَحْمَدُ شَىْءٍ عِنْدِى وَأَحَقُّ بِحَمْدِى»
پروردگار من کسی است که حمد او برای من سزاورتر از هرکس دیگر است.
یا حضرت سجاد! خود شما باید عنایتی کنید که پسندیدهترین چیز نزد ما خدای تعالی باشد. کاش خداوند عنایتی کند که چنین حالی پیدا کنیم!
«اللّٰهُمَّ إِنِّى أَجِدُ سُبُلَ الْمَطالِبِ إِلَیْکَ مُشْرَعَهً»
«وجد» به معنای یافتن است؛ یعنی الآن نگاه میکنم و مییابم که هرکس هر طلبی دارد و هرچه میخواهد، راهش بهسوی تو باز و در دسترس است.
هرچه از خدای تعالی بخواهید در دسترس است. هیچ فاصلهای بین شما و او نیست. دنیا و آخرت را از او بخواهید.
«وَمَناهِلَ الرَّجاءِ إِلَیْکَ مُتْرَعَهً»
چشمههای امید نزد تو سرشار است؛ میجوشد و جریان پیدا میکند. این چشمههای امیدِ ما به توست.
هرگز امیدت را از خدای تعالی قطع نکن؛ مبادا بهخاطرِ مختصری کموزیادِ زندگی گمان کنی جوابت را نمیدهد!
قطعاً جواب میدهد، لکن اگر دعا میکنی و خانه و زندگی و اولاد میخواهی و نمیشود، بهخاطرِ این است که خدا میخواهد تو را با این دعاها بهسوی خودش بکشاند.
این خواندنها خود عنایت و توفیق خاص دیگری است که برای تو مهیّا کرده، چه بدانی چه ندانی.
حیف است بگویی من فقط دنیا را میخواهم! بگو هم زندگی خوب دنیا را میخواهم و هم آخرت را. هر دو را از خدای تعالی بخواه!
وقتی خدا را میخوانی کمی هم صبر داشته باش؛ فرصتی برای خودت در نظر بگیر. انتظار نداشته باش همین که دعا کردی سیل اجابت بهسویت سرازیر شود. چنین انتظاری غلط است.
وقتی از خدا میخواهی مثل سلمان و ابوذر شوی، خداوند اجابت میکند، امّا باید آماده باشی. این بزرگواران زحمت زیادی کشیدند؛ گذشتهای بسیار کردند. آیا حاضری به این زحمات تن دهی؟ اگر حاضری، خداوند بهتدریج آمادهات میکند، امّا کسی یکشبه سلمان و ابوذر نمیشود.
برای خدای تعالی زحمتی ندارد، امّا بنای او بر این نیست که هرکس هر نعمت بزرگی خواست یکشبه به او بدهد. به قول حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت از هم میپاشی. تو طاقت یک نور کوچک را نداری، چه خواسته انوار عجیبی که به هرکسی نمیتابد.
حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت میفرمودند: حضرت موسی میخواست برای مناجات به طور رود. در بین راه جوانی او را دید و گفت: به خدا بگو ذرّهای از محبّت خود را به من دهد.
جناب موسی رفت و با خدا مناجات کرد. خداوند فرمود: چرا پیغام آن جوان را نمیگویی؟
موسی گفت: چنین خواسته.
فرمود: به او دادیم. برو ببین چگونه است.
جناب موسی وقتی بازگشت دید جوان طاقت نیاورده و بدنش از هم پاشیده، ریزریز شده، هر تکهاش در جایی و سر خاری افتاده.
حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت توضیح میدهند: انواری که خدای تعالی به اولیاء بزرگش عنایت کرده، اگر به تو برسد، طاقت نمیآوری.
پس بگو میخواهم سلمان شوم، ولی باید صبر بدهی. امتحانات و نارحتیهایی در این راه ممکن است پیش بیاید که باید صبر و استقامت کنی. امروز، فردا، امسال، سال دیگر، ده، بیست، سی سال ممکن است طول بکشد، بقیۀ راه هم در عالم برزخ ادامه دارد.
بهتدریج باید استعداد پیدا کنی و بتوانی انواری که خدای تعالی مهیّا کرده بگیری و درونت قرار بگیرد.
خدایا بهحق محمّد و آل محمّد و به فضل و کرمت در این شب قدر ما را از الطاف و نعمتهای خاص خود بهرهمند فرما و صبر و استقامت به ما عنایت کن. چیزهای خوب به ما بده!
[1]. بقره، ۱۸۶.