سوره مومنون آیه ۴۹ تا ۵۲ | جلسه ۱۳
تقوا داشته باشید؛ یعنی خود را از گناه و معصیت حفظ کنید. از خدا بخواهید و بگویید خدایا مرا حفظ کن.
باید توجه داشته باشیم که خدای تعالی از ما چه میخواهد و برای چه ما را خلق کرده است. باید بدانیم چه کارهایی انجام دهیم تا به آنچه برایمان مهیّا کرده، برسیم. تقوا یعنی همین.
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مومنون آیه ۴۹ تا ۵۲ | چهارشنبه ۱۴۰۰/۸/۱۲ | جلسه ۱۳ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ (49)
ما به موسی کتاب دادیم، شاید هدایت شوند.
وَ جَعَلْنَا ابْنَ مَرْیَمَ وَ أُمَّهُ آیَهً وَ آوَیْناهُما إِلى رَبْوَهٍ ذاتِ قَرارٍ وَ مَعینٍ (50)
پسر مریم و مادرش را آیه و نشانهای گرداندیم و آنان را در مکان بلند و وسیعی که آب فراوان داشت جا دادیم.
یا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّی بِما تَعْمَلُونَ عَلیمٌ (51)
ای پیامبران! از خوراکهای پاکیزه بخورید و عمل صالح انجام دهید. من به آنچه میکنید آگاهام.
وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّهً واحِدَهً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ (52)
این امّت شما، امّتی واحد است و من پروردگار شمایم، از مخالفت من پروا کنید.
«وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ» ما به موسی کتاب دادیم «لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ» شاید بنیاسرائیل هدایت شوند. (49)
«وَ جَعَلْنَا» قرار دادیم «ابْنَ مَرْیَمَ وَ أُمَّهُ» پسر مریم (حضرت عیسی) و مادرش را «آیَهً» نشانهای «وَ آوَیْناهُما» و آنان را جا دادیم «إِلى رَبْوَهٍ» در جایی بلند «ذاتِ قَرارٍ» و وسیع «وَ مَعینٍ» که آب فراوان داشت. (50)
«یا أَیُّهَا الرُّسُلُ» ای پیامبران! «کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ» از پاکیزهها بخورید «وَ اعْمَلُوا صالِحاً» و عمل صالح انجام دهید «إِنِّی بِما تَعْمَلُونَ عَلیمٌ» من به آنچه میکنید دانایم. (51)
«وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ» این امّت شماست «أُمَّهً واحِدَهً» امّت واحد «وَ أَنَا رَبُّکُمْ» و من پروردگار شما هستم «فَاتَّقُونِ» تقوای مرا پیشه کنید، از مخالفت من پروا کنید! (52)
اگر یهودیان به تورات عمل کنند یقیناً اسلام میآورند.
وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُون؛ ما به جناب موسی کتاب دادیم به امید اینکه شاید هدایت شوند.
این کتاب همان تورات است که تا وقتی حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه السلام در مصر بود و با فرعون جدل داشت، نازل نشد.
وقتی با بنیاسرائیل از مصر بیرون آمدند و فرعونیان غرق شدند، حضرت موسی، به دعوت خدای تعالی، برای مناجات به کوه طور رفت و در آنجا تورات بر او نازل شد. لکن وقتی پس از چهل روز بههمراه تورات به میان بنیاسرائیل آمد دید آنان گوسالهپرست شدند.
تورات هم مثل انجیل یکجا نازل شد. اگر حضرت نوح هم کتابی داشت، آنهم یکجا نازل شده، امّا شیوۀ نزول قرآن تدریجی بوده است؛ برخی آیات در مکه، برخی در مدینه و برخی نیز دو بار، هم در مکه و هم در مدینه نازل شد.
علت این بود که دین حضرت موسی و عیسی محدود و به اندازۀ نیاز همان زمان بود، امّا حضرت ختمی مرتبت صلّیاللّهعلیهوآله آخرین پیامبر است و تا ظهور حضرت صاحبالزمان و بعد از آن، تا قیامت دینش پابرجاست.
در طی ۲۳ سال نزول قرآن، هر زمان که لازم میشد و مسائل جدیدی پیش میآمد که نیاز به گفتگو و راهنمایی داشت، پیامبر از طرف پروردگار با مردم در میان میگذاشت؛ مسائلی همچون درگیری با منافقان، نصب امیرالمؤمنین علیهالسلام بهعنوانِ جانشین پیامبر و سخنان رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله در این باره و دیگر پیشامدهایی که واقع شد، از این قبیلاند.
فرق دیگر قرآن با تورات و انجیل این است که خدای تعالی خود عهدهدار حفظ قرآن شده؛
﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ﴾[1] (9)
«ما این قرآن را نازل کردیم و خود محافظ آن هستیم.»
به همین جهت هیچکس نتوانسته در قرآن دست ببرد و چیزی از آن را کموزیاد کند. در حالی که تورات و انجیل دستخوش تحریفات گسترده گشتهاند.
آری، در اسلام فرقههای متعدد به وجود آمد، همچنان که در میان یهود و نصارا نیز این اتفاق افتاد؛ یهودیان ۷۲ فرقه شدند و مسلمین بنا بر پیشگویی رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله به ۷۳ فرقه تقسیم شدند که فقط یکی از آنها اهل نجات است.
«سَیَأْتِی عَلَى أُمَّتِی مَا أَتَى عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ مِثْلٌ بِمِثْلٍ وَ إِنَّهُمْ تَفَرَّقُوا عَلَى اثْنَتَیْنِ وَ سَبْعِینَ مِلَّهً وَ سَتُفَرَّقُ أُمَّتِی عَلَى ثَلَاثٍ وَ سَبْعِینَ مِلَّهً تَزِیدُ عَلَیْهِمْ وَاحِدَهً کُلُّهَا فِی النَّارِ غَیْرَ وَاحِدَهٍ قَالَ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا تِلْکَ الْوَاحِدَهُ قَالَ هُوَ مَا نَحْنُ عَلَیْهِ الْیَوْمَ أَنَا وَ أَصْحَابِی»
عبد اللَّه بن عمر گوید: پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود: «بهزودى بر سر امّت من همان خواهد آمد که بر سر بنىاسرائیل آمد، درست همان گونه. آنها بر ۷۲ ملّت پراکنده شدند، و امّت من بهزودى ۷۳ گروه خواهند شد که یک گروه بر آنان افزوده مىشود و جز یک گروه، همگى در جهنّماند. شخصى عرض کرد: یا رسول اللَّه! آن گروه کیاناند؟ فرمود: آن گروهى که شیوهشان همان است که امروز من و اصحابم بر آن هستیم.»
در بعضی کتب این قرقهها شمارش و ثبت شدهاند.
لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُون؛ خدای تعالی میفرماید: ما به موسی کتاب دادیم، به امید اینکه هدایت شوند؛ یعنی به این کتاب عمل کنند و به احکام و اصول و فروع دین و نیز اخلاقیاتی که خدای تعالی بر موسی نازل کرده، عمل کنند و بهسوی پروردگار هدایت شوند.
اگر یهودیان واقعاً به کتابی که بر آنها نازل شده عمل کنند، یقیناً اسلام میآورند؛ چراکه در تورات خصوصیات پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله ذکر شده است. در عین حال که دست بردند و تحریف کردند، اگر کسی با دقت در آن بنگرد، میتواند راه راست را پیدا کند. لکن عدهای حاضر نیستند ببینند و فکر کنند، عدهای هم که پیدا کردند، جرات نمیکنند به دیگران بگویند.
فلسفۀ نزول کتب آسمانی؛ چه تورات، چه انجیل و چه قرآن این است که انسان به خدا متصل شود و حقیقت خود را بشناسد؛ این هدایت است.
حقیقت این است که خدای تعالی همهکاره است. اگر کسی بفهمد خدا همهکارۀ اوست و با این فهم از دنیا برود، بندگی و عبودیت خدای تعالی را انجام داده است.
حضرت عیسی و مادرش علیهماالسلام دلیل و نشانه پروردگار
وَ جَعَلْنَا ابْنَ مَرْیَمَ وَ أُمَّهُ آیَه؛ خداوند حضرت عیسی و مادرش را آیه میخواند. آیه یعنی نشانه؛ نشانۀ قدرت، علم و دیگر صفات حسنای خدای تعالی.
این دو بزرگوار دلیل قدرت خدا بودند؛ چراکه حضرت عیسی بدون پدر متولد شد.
﴿وَ الَّتی أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فیها مِنْ رُوحِنا وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آیَهً لِلْعالَمینَ﴾[2]
«و آن زن که دامن خود را پاک نگه داشت و از روح خود در او دمیدیم و او و پسرش را آیهای برای جهانیان قرار دادیم.»
حضرت جبرئیل مقابل مریم مجسم شد و فرمود خدا خواسته که تو صاحب فرزندی شوی.
مریم گفت: چگونه مرا فرزندی باشد در حالی که هیچ بشری به من دست نزده و من زن آلودهای نبودهام؟
جبرئیل گفت: خداوند چنین خواسته. او هرچه بخواهد خلق میکند.
﴿قالَتْ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لی وَلَدٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنی بَشَرٌ قالَ کَذلِکِ اللَّهُ یَخْلُقُ ما یَشاءُ﴾[3]
زمانی که مردم نسبتهای ناروا به مریم زدند و برای کشتن او هجوم آوردند، خدای تعالی او را حفظ کرد و جناب عیسی در حالی که نوزاد بود به زبان آمد و مادرش را تبرئه کرد. این نیز آیۀ دیگری از جانب خدای تعالی برای مریم و فرزندش بود.
با آنهمه خطرات و ناراحتیهایی که برای مریم پیش آمد، از خدا قهر نکرد و حرفی که خلاف تسیلم و رضا باشد بر زبان نیاورد.
پیش از تولد حضرت عیسی هم جناب مریم پیوسته معتکف مسجد بود و در بیت مخصوص عبّاد به نیایش و عبادت پروردگار میپرداخت.
هر زمان زکریا که از طرف خدای تعالی متکفل او بود، نزد او میرفت، میوهها و طعامهای عجیبی میدید که خداوند برایش نازل کرده بود.
مقام حضرت عیسی و مریم علیهماالسلام
وَ آوَیْناهُما إِلى رَبْوَهٍ ذاتِ قَرارٍ وَ مَعین؛ خدای تعالی میفرماید: حضرت عیسی و مریم را در مکان بلند و هموار و وسیعی که آب فراوانی داشت جا دادیم.
محل زندگی آنان در کوفه و نزدیک فرات ذکر شده، در تفاسیر به نقاط دیگری هم اشاره شده است.
«ربوه» بهمعنای مکان بلند و وسیع است، امّا بلندی فقط از جهت ظاهری نیست؛ از نظر فکر و اندیشۀ مردم عادی نیز میتواند باشد؛ یعنی آنجا که حق انسانهای وارسته و انبیاء الهی است.
حضرت مریم در زمان خود و تا قبل از حضرت فاطمۀ زهرا سلاماللّهعلیها سیدۀ نساء عالمین بود. قطعاً جایگاه ایشان بسیار بلند و مرتفع است.
حضرت مریم شاخص یک زن کامل و جناب عیسی شاخص یک انسان کامل در زمان خویش بود که صفات خدایی داشتند و به حقیقت انسانیت خویش پی برده بودند. این خود «رَبْوَهٍ ذاتِ قَرارٍ وَ مَعین» است؛ یعنی چشمهسارهای حکمت از آنان جاری است.
علاوه بر اینکه خدای تعالی انجیل را بر جناب عیسی نازل کرد، کلمات ایشان هم در لسان اهلبیت عصمت و طهارت وجود دارد و در روایات خود به آن اشاره میفرمودند؛ لذا «مَعین» یعنی آب گوارا، اشاره به علمی است که از درون ایشان جوشش داشت و ظاهر میشد.
از نشانههای بزرگواری و بلندمرتبه بودن آن حضرت این است که در زمان ظهور حضرت صاحبالزمان عجّلاللّهتعالیفرجه، او نیز بهاذناللّه از آسمان فرود میآید و پستسر امام زمان نماز میخواند. بدین ترتیب بسیاری از مسیحیان بهوسیلۀ ایشان ایمان میآورند.
ای پیامبران از غذاهای پاکیزه بخورید و عمل صالح انجام دهید.
یا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ؛ خطاب خدای تعالی به پیامبران است و این خطاب به پیامبر هر زمانی رسیده؛ ای آدم، ای نوح، ای صالح، ای هود، ای ابراهیم، ای یعقوب، ای یوسف، ای موسی، ای عیسی و ای پیامبر خاتم صلوات اللّه علیهم اجمعین از غذاهای پاکیزه بخورید و عمل صالح انجام دهید.
طیبات را خدای تعالی در تورات و انجیل و قرآن بیان کرده، دو جهت اصلی دارد؛اولاً: پاک باشد؛ یعنی مردار و خون و نجاست و سایر آلودگیها نباشد.
ثانیاً: از مال خویش و حاصل دسترنج خودتان باشد، نه مال غصبی. این دو جهت در همۀ ادیان مشترک است.
«کُلُوا» منحصر به خوردنیها نیست. هر چیزی به دست میآورید باید پاک و طیّب باشد.
وَ اعْمَلُوا صالِحا؛ از لقمۀ پاک عمل صالح شکل میگیرد. نتیجۀ پاک بودن مال این است که عمل صالح میشود و حرام بودن اموال بر اعمال هم تأثیر میگذارد.
بنابراین برای آنکه انسان بتواند با شیطان و نفس مبارزه کند، باید غذایش حلال و پاک باشد؛ لذا بسیار سفارش شده که وقتی خوراک میخورید، بنگرید از کجا و چگونه به دست آمده است؛ مبادا حرام یا شبههناک باشد!
قبل از خوردن «بسم اللّه» و بعد از آن «الحمدللّه» بگویید و متوجه باشید که این رزق از خدای تعالی است. هرچه آدمی به دست میآورد از خداست. «وَ ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَهٍ فَمِنَ اللَّه».[4]
خداوند به همه اعمال داناست
إِنِّی بِما تَعْمَلُونَ عَلیمٌ؛ من به همۀ آنچه میکنید دانایم. فکر نکنید خدای تعالی نمیداند.
از کجا میداند؟ «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید»،[5] «هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ».[6]
مگر میشود نداند؛ روح و جان ما اشعۀ کیست؛ مگر این نیست که ما از خداییم؟ «وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی»[7] که منحصر به حضرت آدم نبود، برای ما هم هست.
کدامیک از اعضاء و جوارحمان را خودمان درست کردهایم؟ دست، پا، چشم، روح، عقل؟ صحت و بیماری کدامشان دست ماست؟
انسان غافل است. باید عنایت خدای تعالی باشد که ملتفت شویم هیچکدام از این اعضاء مال خودمان نیست. ما اصلاً چیزی نداریم؛ گدای صرف هستیم. همهچیز ازآنِ خداست.
اگر این را انسان بفهمد، راحت میشود؛ حرف میشنود و تسلیم پروردگار میشود.
خدا میفرماید هرچه میکنید، من میدانم. او عالم مطلق است؛ ما هر علمی داشته باشیم از اوست. اصل علم اوست؛ علم مطلق اوست.[8]
هیچچیزِ ما مال خودمان نیست. درون و بیرونمان متعلق به اوست. این فهمی است که خدا باید عنایت کند.
وقتی به پیامبران اینطور میگوید، یعنی شما هم که تابع پیامبران هستید، باید اینطور باشید. وقتی به رئیسمان چنین میگوید، به خودمان هم به طریق اولی میفرماید.
وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّهً واحِدَه؛ این امّت شماست؛ امّت واحد.
شما هرچه هستید، پیامبرانتان یک امّت هستند؛ چراکه همه از یک جا آمدهاند؛ از طرف خدای یکتا، و همه یک حرف میزنند؛ میگویند: «اُعْبُدوا اللّه» خدا را بپرستید!
همه گفتند: قیامتی در کار است؛ خداوند همراه شماست؛ همهچیز را میداند و این صفات را دارد.
وَ أَنَا رَبُّکُم؛ پیامبران را همان خدایی فرستاده که خدای شما هم است؛ ربّ شما و آنهاست و همه را تربیت میکند.
ظاهراً پیامبران را قرار داد تا مردم را هدایت کند، امّا در واقع خود او هادی است و انبیاء بدون ارادۀ او کارهای نیستند.
﴿إِنَّکَ لا تَهْدی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ﴾[9]
«تو نمیتوانی هرکه را دوست داری هدایت کن، لکن خدا هرکه را بخواهد هدایت میکند.»
فَاتَّقُون؛ من هستم که شما را پرورش میدهم؛ از یک نطفۀ ناچیز که آن هم خاک بوده، چنین انسان کاملی درست کردم. آیا پدر و مادر خالق فرزند هستند؟ آنها که در کار خود ماندهاند.
پس تقوا پیشه کنید؛ از خدا پروا داشته باشید؛ حواستان باشد که آقا و مولا دارید و او شما را میچرخاند و تدبیر میکند.
گمان نکنید همهچیز دست خودتان است و همهکاره هستید. جبری در کار نیست، همچنان که اختیار مطلق هم نیست.
«لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِیضَ وَ لَکِنْ أَمْرٌ بَیْنَ أَمْرَیْن»[10]
«نه جبر است و نه اختیار کامل، بلکه چیزی بینابین است.»
خدا اختیارِ انتخاب داده، راه راست را هم نشان داده است. همچنین فرموده اگر از این راه بروی، نتیجهاش این است، اگر از آن راه بروی، سرانجامت چنین است.
تقوا داشته باشید؛ یعنی خود را از گناه و معصیت حفظ کنید. از خدا بخواهید و بگویید خدایا مرا حفظ کن.
باید توجه داشته باشیم که خدای تعالی از ما چه میخواهد و برای چه ما را خلق کرده است. باید بدانیم چه کارهایی انجام دهیم تا به آنچه برایمان مهیّا کرده، برسیم. تقوا یعنی همین.
[1]. حجر، ۹.
[2]. انبیاء، ۹۱.
[3]. آلَعمران، ۴۷.
[4]. نحل، ۵۳.
[5]. ق، ۱۶.
[6]. حدید، ۴.
[7]. حجر، ۲۹.
[9]. قصص، ۵۶.
[10]. کافی، ۱، ۱۶۰.