سوره مومنون آیه ۱۰۰ | جلسه ۲۸
عدۀ خاصی از اولیاء اللّه نیز هستند که عالم برزخ را در همین دنیا گذراندهاند و بعد از مرگ عالم دیگری را میگذرانند تا روز قیامت.
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مومنون ادامه آیه ۱۰۰ | چهارشنبه ۱۴۰۰/۱۲/۲۵ | جلسه ۲۸ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُون؛ برزخ در لغت یعنی واسطۀ بین دو چیز و در واقع به عالم بین دنیا و قیامت اطلاق میشود.
این بدن با قلب و مغز و رگ و پی و گوشت و استخوان متعلق به این دنیاست و قالب یا مرکب روح و نفس محسوب میشود. در اصل نفس و روح است که این بدن جسمانی را حرکت میدهد.
وقتی انسان میمیرد، این قالب را رها میکند و به جای دیگری میورد. پس اصلِ انسان این مرکب نیست؛ لذا میگوییم دست من، پای من، سر من، بدن من.
امّا این من کیست؛ کجاست؟ باید این «من» را بشناسیم.
اگر خدا کمک کند و طلب خود شخص هم باشد، زمانی میرسد که «من» هم رها میشود و میگوید «بنده» یعنی بنده خدا میشود.
نفس و روح از عالم ماده نیستند و از بدن که در این عالم مرکب آنهاست بالاترند. نفس در مرتبهای پایینتر از روح است و شکلی شبیه همین جسم دارد، لکن مادی نیست و نیاز به خواب و خوراک و دفع فضولات ندارد. امّا روح هیچ شکلی ندارد.
هرچه در این جهان میبینیم، از این زمین و موجودات آن تا کرات و کهکشانها، همه عالم ماده محسوب میشوند، امّا این عالم باطنی هم دارد که عالم روح و نفس است و عالم برزخ نامیده میشود.
عالم برزخ را اگر بخواهیم تشبیه کنیم، مانند خواب است. در خواب بدن تا حدودی از کار میافتد و چشم و گوش و حواس ادراک خود را از دست میدهند.
در روایت از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله داریم: «کما تنامون تموتون و کما تستیقظون تبعثون»[1] (همان طور که میخوابید، میمیرید و همان طور که بیدار میشوید، برانگیخته میشوید.)
قرآن کریم هم میفرماید کسی که در خواب مرگش میرسد، روحش را نگه میدارد و روح بقیه را برمیگرداند.
بنابراین شخص خواب، بهطورِ کامل در عالم ماده نیست و به جای دیگری میرود، امّا رابطهاش با این عالم کاملاً قطع نمیشود.
در عالم برزخ خوردوخوارک و آب و غذا وجود دارد، امّا مثل اینجا نیست و تفاله ندارد.
برخی روایات حکایت از آن دارد که گاهی ائمۀ اطهار علیهمالسلام گوشههای از عالم برزخِ بعضی دوستانشان را به آنها نشان دادهاند؛ مثل امام صادق علیهالسلام و عبداللّه بن سنان یا حکایت حضرت صاحبالزمان عجّلاللّهتعالیفرجه و حاج علی بغدادی.
عالم برزخ در کرات دیگر و کهکشانهای دور نیست، البته بهخاطرِ اینکه ما در شبانهروز درگیر عالم ماده و اسباب و قوانین آن هستیم، انسی با عالم غیرمادی نداریم، به همین جهت برخی مطالب برایمان سنگین است، ولی اگر کسی از خدا بخواهد، ملتفت میشود.
عالم برزخ در بیانات حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت
حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت رضوان اللّه تعالی علیه در شرح دعای جوشن کبیر، قسمت «الغوث الغوث» میفرمایند:
«الغوثالغوث یعنی الغیاثالغیاث؛ یعنی الامان الامان من عظائم الاحوال از پیشامدهای برزخ، در اثر معاصی یا در اثر بیالتفاتی و غفلت و فراموشی امان میخواهد از پروردگار عالم. نسبت به عَقَبات بعدش و از وقایعی که از او صادر شده از پروردگار عالم پناه میخواهد
در ذیل روایت «من عشقنی عشقته و من عشقته فقد قتلته و من قتلته فعلیّ دیته و من علیّ دیته فانا دیته»میفرمایند:
«یعنی بخل دیگر راه ندارد در این شخص که عاشق خدا میشود؛ دو رنگی راه ندارد؛ عجب راه ندارد؛ خودرأیی راه ندارد؛ سادّسبیل شدن، راهزن شدن راه ندارد. آنچه قبایح و رذائل است در این شخص راستیراستی مرده. نه اینکه خوشذوق و بافهم نیست، اول بافهم است، ولکن قبیح از او کشته شده، دیگر شرک ندارد، شیطنت ندارد، اینها درونش از بین رفته، دیگر شده صاف صاف، واللّه قسم!
عزّت و شرف آدم است. هم برای مردنش خوب است، هم برای شب اول قبرش خوب است، هم برای برزخش خوب است، هم برای قیامتش خوب است. هرچه بخواهد در برزخ زحمت برایش باشد، همینجا تمام شده (در بزرخ دیگر زحمتی ندارد). اینجا دیگر پیشفروش شده. این بازیها را ندارد. مستقیما بر نعمت خاص ساحت قدس ربوبی وارد میشود.
در جای دیگری میفرمایند:
واللّه جلّجلاله اگر کسی با خدای اجلعالی ساخت، خدا غنی است، آن اسراری که دههزار سال دیگر آدم میفهمد، حالا به آدم میفهماند. اسراری که در برزخ آدم میفهمد، حالا آدم میفهمد. (برای آنکه طالب خداست و واقعاً میایستد). آن نعمتی که در برزخ یا در قیامت نصیبش میشود، حالا میشود. آن لقاء اللّه که در برزخ نصیب میشود، حالا میشود که خواجه حافظ میفرماید:
من که امروزم بهشت نقد حاصل میشود
وعدۀ فردای زاهد را چرا باور کنم
من که همهچیز نعمت برایم فراهم است. فراوان فراهم میشود همین جا.»
در سخنرانی به مناسبت شهادت شهید حسین حامدی، دربارۀ برزخ فرمودند:
«میخواهد خیر برسد به شهید حسین حامدی، خدا رحمتش کند! تیر میخورد به رگ شیرینش، به رحمت خدا میرود؛ شهید میشود. این الآن در ناف بهشت و ناف سرور حرکت میکند. سرسوزنی با شهدای بعد، این آقایان فرقی ندارند. میهمان خدای اجلعالی هستند. حساب ابداً، کتاب ابداً، برزخ ابداً (برزخشان را طی کردند) فشار واللّه ابداً، علم رو به زیادی، شعور ر و به زیادی، ادراک رو به زیادی.
ربّالعزّه نه اینجا ول میکند از آقایی خودش، نه در قبر، نه در برزخ، نه در نشئۀ قیامت. دائماً آقای همۀ آقاها اداره میکند مخلوق خودش را.»
مؤمنان عادی که از اینجا به عالم برزخ میروند باید بهتدریج چیزهایی را بفهمند. مؤمن بوده، اهل نماز و روزه و ذکر و قرآن بوده، امّا طلب کامل نداشته یا اگر خواسته، تلاشی نکرده که از اسرار الهی سردربیاورد و بفهمد همراهی خدا با بنده یعنی چه! چنین کسی در عالم برزخ کمکم به او میفهمانند، تا چقدر طول بکشد، خدا داند.
این مهم است که انسان بفهمد خدا چگونه با اوست. اینکه میفرماید من از رگ گردن به شما نزدیکترم، یعنی چه؟ اینکه او عین وجود است و همۀ صفات از اوست، یعنی چه! شخص مؤمن این مطالب را بهتدریج در عالم برزخ ملتفت میشود و وقتی قیامت برپا میشود، ممکن است مراحلی را طی کرده باشد.
حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت رحمهاللّه در جای دیگر میفرمایند:
«عالم خواب عالم وصال است و برزخ است. عالم بعد از موت برای یک عدهای برزخ است. (برای آنکه) نه به حق صرف رسیده، نه در وضع ناسوت مانده، بلکه رفته بالاتر ولی هنوز به منزل نرسیده. مقام واحدیت نه ذات صرف است و نه غیب الغیوب.»
در جای دیگر میفرمایند:
«قبر معبر است نه منزلگاه ابدی. عبور میکند آدم از جدث (بدن). اینها موقف نیست که آدم آنجا بماند ابدالاباد تا کشتی آقایان در قبر فرود بیاید. کشتی آقایان (مؤمن) ساحلش نور خداست، نه قبر، نه بدن، نه وضع فعلی مادی.
کشتیهایشان نزد قبر تحقق ندارد. آنچه موجب سکونت میشود یاد خداست؛ آنکه موجب سکونت میشود بستگی به نور پروردگار عالم است.»
یعنی کسی که از اینجا به عالم برزخ میرود ساکن نیست. باید باز حرکت کند تا بتواند آنجا را هم طی کند.
حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت مطالب بیشتری در کتاب انوار الهی فرمودهاند که مطالعۀ آن توصیه میشود.
برزخ دوستان امیرالمؤمنین
آن مقدار که خداوند به ما اطمینان داده و روایات بهطورِ قطع بیان فرمودهاند و از قرآن فهمیده میشود این است که حساب و کتاب دوستان و محبّان امیرالمؤمنین علیهالسلام در قیامت کبری با آقا امیرالمؤمنین است و حتی از گناهانشان هم سؤال نمیشود، لکن برزخ در پیش دارند.
به هر حال شکی نیست که ائمۀ اطهار علیهمالسلام دوستان خود را بلند میکنند. آنها هم که اعمالشان فوقالعاده نیست ممکن است در برزخ مقداری بیانس بمانند، هرچند همان هم معلوم نیست. البته چون در برزخشان مکررات است شاید مقداری خسته شوند. اگر این مکررات نبود، کمکم آخر کار به فهم میرسند.
آدمی از صبح تا شام در خیالات بیشماری دستوپا میزند. مخصوصاً معاشرت با افراد مختلف به این خیالات دامن میزند. اگر کسی به خود رجوع کند و کمی جمعوجور شود میفهمد چقدر گرفتار خیال است. حتی در خواب هم همین خیالات را میبیند و میپروراند.
بنابراین انس انسان در این عالم با همین خیالات است، ولی آنکه طالب معرفت پروردگار است سعی میکند کمی خود را کنترل کند. لذا بهنحوی خود را به یاد خدا مشغول میکند تا از این حرفها معاشرتها دور بماند. عدهای هم معاشرت را کاملاً رها میکنند.
بهعنوانِ مثال معمول افراد وقتی به نماز میایستند، نمیتوانند افکار خود را جمع کنند و یکدفعه میبینند نماز تمام شد و نفهمیدند چه گفتند و چه کردند. از اول تا آخر نماز با این و آن حرف میزدند و در بازار بودند و کارهای دیگر میکردند. البته اگر کسی بتواند از اولِ اللّه اکبر تا آخرِ سلام همۀ حواسش به آنچه میگوید باشد، خوشابهحالش که تا حدودی مشمول لطف پروردگار شده، هرچند کار آسانی نیست.
کسانی که نتوانستند خود را از این افکار و خیالات رها کنند، گرچه خوب و مؤمن بودند؛ بر انجام واجبات و ترک محرمات مراقبت داشتند و حتی مستحبات را رعایت میکردند، بعد از مرگ هم در عالم برزخ و افکار همین دنیاست. ممکن است آنجا هم نماز و قرآن بخواند، امّا بالاتر از همین حدود نیست.
یکی از دوستان شهید آیتاللّه دستغیب شخصی بود به نام حاج مؤمن که مکاشفات زیادی داشت و در مکاشفه خدمت امام زمان عجّلاللّهتعالیفرجه هم میرسید، امّا در باب معرفت پروردگار قدمی برنداشته بود. خدمت حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت هم میرسید و مأنوس میشد.
در امامزاده پنجتن، نزدیک آستانۀ سید علاءالدینحسین زندگی میکرد. وقتی از دنیا رفت، بنده از حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت پرسیدم الآن حاج مؤمن کجاست؟
فرمودند: همان جا که بود، منتهی دیگر پول آب و برق نمیدهد.
یعنی هرطور که افکارش بوده و هر طلبی داشته، الآن هم دارد و با همان مکاشفاتی که داشته مأنوس است تا وقتی که مقداری بالاتر رود.
پس اگر در معرفت خدای تعالی کم طلب داشته باشیم به همان چیزی که الآن مشغولیم، آنجا هم مشغولیم.
آنکه همۀ شوقش و هموغمش درس دادن است و این را هدف میداند، در عالم برزخ هم در همین درسهاست. برخی افرادی را میشناختیم که ملا بودند، بعد از مرگ خوابشان را دیدند و آنجا هم در کلاس درسهای خودشان هستند و به عدهای درس میدهند.
امّا همین درسها برای برخی صرفا وسیله است و خودشان جای دیگری سیر میکنند؛ مثل حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت رحمهاللّه که در عین درس گفتن، از سیر معنوی و توجه به خدای تعالی غافل نبودند.
درس ایشان اینطور بود که دیگران را متوجه خدای تعالی میکردند. آنجا هم همین طور هستند. یک شب خواب دیدیم ایشان در حجرهای درس میدهند و عدهای از رفقا اطرافشان بودند و از محضرشان استفاده میکردند.
آن گروه از شیعیان و دوستان امیرالمؤمنین هم که اهل معصیت و گناه بودند و نتوانستند گناهانشان را از بین ببرند، در عالم برزخ مقداری در سختی هستند، ولی نه در زحمت زیاد. از طرفی خدای تعالی هم عنایت میکند و بهتدریج پاک میشوند، ولی نمیتوانند از برزخ رد شوند. فعلاً در عالم برزخ هستند تا قیامت برپا شود.
لذا در روایت از امام صادق علیهالسلام وارد شده که دوستان ما همه در بهشت هستند، ولی مراقب عالم برزخ باشید!
با این سخنان شاید مقداری از عالم برزخ واضح شد امّا بیشتر از این را باید از خدا خواست. از خدا میخواهیم ما در راه خود قرار دهد تا طالب معرفت و شناخت او باشیم. بفهمیم چطور با ماست و چگونه از رگ گردن به ما نزدیکتر است. قطعاً فهمیدن این مطالب طول میکشد، ولی اگر رها نکنیم، عنایت میکند.
مهم این است که انسان طالب باشد؛ مأیوس نشود؛ نگوید پس کی! باید شبوروز و وقتوبی وقت از خدا بخواهد؛ کتابهای مفید بخواند و به مطالب سودمند در این زمینه گوش دهد، حتماً خدای تعالی عنایت میکند. اصلاً برای همین ما را خلق کرده که طالب او شویم و او را بشناسیم..
خدای تعالی این عالم را خلق کرده؛ پیامبر و ائمۀ اطهار علیهمالسلام را فرستاده تا طالبان خود را هدایت کند. این بزرگواران هم دنبال شخص طالب هستند.
[1]. تفسیر صافی، ۳، ۲۳۷.