سوره حج آیه ۲۹ | جلسه ۱۴ (میلاد امیرالمومنین علیهالسلام)
خدایا به حق محمّد و آل محمّد ما را با عشق علی زنده بدار، با عشق علی بمیران و با عشق علی محشور گردان. دوستی علی و اولاد علی را در روح و قلب و رگ و ریشه و پوست و گوشت ما چنان قرار ده که هرگز جداشدنی نباشد!
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره حج آیه ۲۹ (میلاد امیرالمومنین علیه السلام) | چهارشنبه ۱۳۹۹/۱۲/۰۶ | جلسه ۱۴ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتیقِ (29)
سپس باید آلودگیهای خود را بزدایند؛ نذرهایشان را ادا کنند و خانۀ کعبه را طواف کنند.
«ثُمَّ لْیَقْضُوا» سپس بزدایند، از بین ببرند «تَفَثَهُم» آلودگیهای خود را «وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ» و نذرهای خود را ادا کنند «وَ لْیَطَّوَّفُوا» و طواف کنند «بِالْبَیْتِ الْعَتیقِ» خانۀ کعبه را. (29)
ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُم؛ یکی از معانی آیه اشاره به مراحل پایانی حج است که حاجی با گرفتن مقداری از ناخن یا شارب یا تراشیدن سر از احرام خارج میشود.
وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتیق؛ بعد از انجام اعمال منا و قربانی و حلق و تقصیر، حاجی از احرام خارج میشود و بعد از ایام تشریق، طواف حج انجام میدهد؛ نماز طواف میخواند؛ سعی صفا و مروه میکند و در آخر طواف نساء و نماز طواف نساء به جا میآورد.
بررسی روایات
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ «ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ» قَالَ: «مَا یَکُونُ مِنَ الرَّجُلِ فِی حَالِ إِحْرَامِهِ فَإِذَا دَخَلَ مَکَّهَ وَ طَافَ وَ تَکَلَّمَ بِکَلَامٍ طَیِّبٍ کَانَ ذَلِکَ کَفَّارَهً لِذَلِکَ الَّذِی کَانَ مِنْهُ»[1]
از امام صادق علیهالسلام: «تفث همان نارواییهاست که در حال احرام از شخص سر میزند و چون از منا به مکّه میآید و طواف میکند و سخنى خوش بر زبان میراند، این کار کفّارۀ چیزی است که از او سرزده.
عَبْدِاللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام: «أَنَّ التَّفَثَ هُوَ الْحَلْقُ وَ مَا فِی جِلْدِ الْإِنْسَان»[2]
از امام صادق علیهالسلام: «تفث مویى است که باید ازاله شود و چیزهایى از قبیل چرک و بو در پوست انسان است.»
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیهالسلام: «أَنَّ التَّفَثَ حُفُوفُ الرَّجُلِ مِنَ الطِّیبِ فَإِذَا قَضَى نُسُکَهُ حَلَّ لَهُ الطِّیب»[3]
از امام باقر علیهالسلام: «تفث بعد عهد شخص از عطریّات است، پس چون مناسک خود را انجام میدهد و قربانى را میگذراند، عطر بر او حلال مىشود.»
عَنِ الرِّضَا علیهالسلام قَال: «التَّفَثُ تَقْلِیمُ الْأَظْفَارِ وَ طَرْحُ الْوَسَخِ وَ طَرْحُ الْإِحْرَامِ عَنْه»[4]
از امام رضا علیهالسلام: «تفث گرفتن ناخنها و برطرف کردن چرک و دور انداختن جامۀ چرکینِ احرام و سایر لوازم آن است.»
عَنْ ذَرِیحٍ الْمُحَارِبِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام: إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی فِی کِتَابِهِ بِأَمْرٍ فَأُحِبُّ أَنْ أَعْمَلَهُ قَالَ وَ مَا ذَاکَ قُلْتُ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ»
قَالَ: «لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ» لِقَاءُ الْإِمَامِ «وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ» تِلْکَ الْمَنَاسِک.[5]
ذریح محاربی گوید: به امام صادق علیهالسلام عرض کردم: خداوند در کتاب خویش دستوری داده که دوست دارم به آن عمل کنم.
حضرت پرسید: کدام دستور؟
عرضکردم: دستوری که در این آیه فرموده است: «ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ».
امام فرمود: «منظور از «لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ» دیدار امام معصوم است و منظور از «وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ» همان مناسک و اعمال حج است».
انسان دو نوع آلودگی دارد؛ یکی آلودگی ظاهر که با حمام رفتن و کوتاه کردن ناخن و موهای سر و بدن پاک میشود، یکی هم آلودگیهای باطن که بعد از انجام حجِ واجب، با ملاقات امام معصوم زائل میشود.
در زمان غیبت چطور؟ با حضرت تجدید عهد کند و در آنجا حواسش جمع باشد؛ سلام بدهد؛ توبه کند و قول بدهد دیگر بازگشت به گناه نکند.
عبداللّه بن سنان گوید: خدمت امام صادق علیهالسلام عرض کردم: جانم بهفدایت! مراد از «ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ» چیست؟
حضرت فرمودند: منظور کوتاه کردن سبیل و گرفتن ناخنها و کارهایی مانند این است.
عرض کردم: جانم بهفدایت! ذریح مُحاربیّ از قول شما نقل کرده که منظور از «ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُم» دیدار امام معصوم است و منظور از «وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ» مناسک حج!
امام علیهالسلام فرمود: ذریح راست گفته، تو هم درست میگویی. قرآن ظاهری دارد و باطنی. هرکسی نمیتواند همچون ذریح معنای حقیقی و باطن قرآن را درک کند».[6]
شیعیان ائمۀ اطهار علیهمالسلام ظاهر و باطن قرآن را از ایشان یاد میگیرند و عمل میکنند.
فیض کاشانی در تفسیر صافی ذیل این روایت میفرماید: وجه اشتراک تفسیر و تأویل، پاک شدن است؛ اولی از آلودگیهای ظاهری و دومی از نادانی و کوری.[7]
کوتاه کردن مو و ناخن و تراشیدن سر، کثافات ظاهری را پاک میکند و ملاقاتِ امام، جهل و کوری را از بین میبرد. در محضر امام معصوم چشم انسان باز و روشن میشود و آلودگیهای باطن زائل میگردد.
امام باقر علیهالسلام در مکه مشاهده کردند گروهی کارهایی مانند زمان جاهلیت انجام میدهند. حضرت فرمودند:
«اما واللَّه ما أمروا بهذا و ما أمروا الّا ان «لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ» فیمرّوا بنا فیخبرونا بولایتهم و یعرضوا علینا نصرتهم»[8]
«به خدا سوگند اینان دستور به این کارها ندارند. وظیفۀ آنها این است که آلودگیهای خود را برطرف و نذرهایشان را ادا کنند، سپس نزد ما بیاییند؛ اظهار ولایت کنند و آمادگی خود را برای یاری ما اعلام نمایند.»
عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ علیهالسلام فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ «وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ» قَالَ طَوَافُ النِّسَاءِ.[9]
امام صادق علیهالسلام فرمودند: منظور از«وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ» طواف نساء است.
عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ علیهالسلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ لِمَ سُمِّیَ الْبَیْتُ الْعَتِیقَ قَالَ: «هُوَ بَیْتٌ حُرٌّ عَتِیقٌ مِنَ النَّاسِ لَمْ یَمْلِکْهُ أَحَدٌ»[10]
امام باقر علیهالسلام در پاسخ شخصی که پرسید: چرا کعبه، بیت عتیق نامیده شد؟ فرمود: چون خانهای آزاد است و کسی مالک آن نیست.
علی بن ابراهیم: وَ إِنَّمَا سُمِّیَ عَتِیقاً لِأَنَّهُ أُعْتَقَ مِنَ الْغَرَقِ.[11]
کعبه را عتیق نامیدهاند چون از غرق شدن (در زمان حضرت نوح) در امان ماند.
آیه تأویلاتی هم دارد؛
همان طور که میگویند «خوشا آنان که دائم در نمازند» اینجا هم باید گفت «خوشا آنان که دائم در طوافاند» یعنی همیشه یاد خدا و یاد ائمۀ اطهار علیهمالسلام هستند.
خانۀ واقعی پروردگار ائمۀ اطهار علیهمالسلام هستند. آنکه دلش در یاد ائمۀ اطهار علیهمالسلام است، بخصوص در اوقات مصیبت ایشان یا وقتی معجزات آنها را میشوند یا کلامشان را گوش میدهد، بهنوعی در حال طواف و مشغول پاک کردن خویش است.
همان طور که یاد خدا انسان را پاک میکند و پاک نگه میدارد، وقتی فکر و قلب مشغول یاد حضرات معصومین علهیمالسلام باشد، پاک میشود.
شاهد مطلب اینهمه روایاتی است که تصریح کردهاند گریه بر امام حسین علیهالسلام انسان را پاک میکند. مگر گریه غیر از یاد آن بزرگوار و عنایت خدای تعالی به ایشان است؟
امامان دیگر هم به همین نحو هستند، لکن ویژگی خاص امام حسین علیهالسلام این است که در محضر ایشان زودتر دل شکسته میشود.
میلاد امیرالمؤمنین علیهالسلام
امشب شب میلاد امیرالمؤمنین علی علیهالسلام است.
سلام و صلوات خدا به ایشان که در روز جمعه ۱۳ ماه رجب سال سی عامالفیل متولد شدند. پدر بزرگوارشان جناب ابوطالب، عموی رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله بود.
مادر امیرالمؤمنین، فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبدمناف بود؛ یعنی مولای ما هم از جهت پدر هاشمی بود و هم از جهت مادر.
مرحوم حاج شیخ عباس قمی کیفیت ولادت آن حضرت را چنین بیان کرد: آنچه به سندهای بسیار وارد شده، آن است که روزی عباس بن عبدالمطلب با یزید بن قعنب و با گروهی از بنی هاشم و جماعتی از قبیله بنی العزی در برابر خانه کعبه نشسته بودند، ناگاه فاطمه بنت اسد به مسجد آمد و به حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام نُه ماه آبستن بود و او را درد فرا گرفته بود.
در برابر خانه کعبه ایستاد و نظر به آسمان افکند و گفت: پروردگارا! من ایمان آوردهام به تو و به هر پیامبر و رسولی که فرستادهای و به هر کتابی که نازل کردهای و تصدیق کردهام گفتههای جدم حضرت ابراهیم خلیل علیهالسلام را که خانه کعبه بنای اوست. از تو میخواهم به حق این خانه و به حق آن کسی که این خانه را بنا کرده و به حق این فرزندی که در شکم من است و با من سخن میگوید و به سخن گفتن خود مونس من گردیده و یقین دارم او یکی از آیات جلال و عظمت توست، که آسان کنی بر من ولادت او را.
عباس و یزید بن قعنب گفتند که چون فاطمه از این دعا فارغ شد، دیدیم دیوارِ عقبِ خانه شکافت و فاطمه از آن رخنه داخل و از دیدههای ما پنهان گشت. سپس شکاف دیوار به اذن خدا به هم پیوست و ما چون خواستیم در خانه را بگشاییم چندان که سعی کردیم، در گشوده نشد. دانستیم این امر از جانب خدا واقع شده و فاطمه سه روز در اندرون کعبه ماند.
اهل مکه در کوچه و بازار این قضیه را نقل و زنها این حکایت را یاد میکردند و تعجب مینمودند تا روز چهارم رسید، پس همان موضع از دیوار کعبه دیگرباره شکافت و فاطمه بنت اسد بیرون آمد. فرزند خود اسداللّه الغالب علی بن ابیطالب علیهالسلام را در دست خویش داشت و میگفت:
«ای گروه مردم! به درستی که حق تعالی برگزید مرا از میان خلق خود و فضیلت داد مرا بر زنان برگزیده که پیش از من بودهاند؛
حق تعالی آسیه دختر مزاحم را برگزید و او حق تعالی را پنهانی در موضعی عبادت کرد که عبادت خدا در آنجا سزاوار نبود، مگر در حال ضرورت؛ یعنی خانه فرعون، و مریم دختر عمران را برگزید و ولادت حضرت عیسی را بر او آسان گرداند و در بیابان درخت خشک را جنباند و رطب تازه از برای او از آن درخت فروریخت و حق تعالی مرا بر هر دو و زیادتی داد و همچنین بر جمیع زنان عالمیان که پیش از من گذشتهاند.
زیرا من فرزندی آوردهام در میان خانۀ برگزیدۀ او و سه روز در آن خانۀ محترم ماندم و از میوهها و طعامهای بهشت تناول کردم و چون خواستم بیرون آیم، در هنگامی که فرزند برگزیدۀ من بر روی دست من بود، هاتفی از غیب مرا ندا کرد:
«ای فاطمه! این فرزند بزرگوار را «علی» نام کن که منم خداوند علیأعلی و او را از قدرت و عزّت و جلال خود آفریدهام و بهرۀ کامل از عدالت خویش به او بخشیدهام و نام او را از نام مقدس خود اشتقاق نمودهام و او را به آداب خجستۀ خود تأدیب نمودهام و امور خود را به او تفویض کردهام و او را به علوم پنهان خود مطلع کردهام و در خانۀ محترم من متولد شده.
او اول کسی است که اذان خواهد گفت، بر روی خانه من و بتها را خواهد شکست و آنها را از بالای کعبه به زیر خواهد انداخت و مرا به عظمت و مجد و بزرگواری و یگانگی یاد خواهد کرد.
و اوست امام و پیشوا بعد از حبیب من و برگزیده از جمیع خلق من محمّد صلّیاللّهعلیهوآله که رسول من است و او وصی او خواهد بود. خوشابهحال کسی که او را دوست دارد و یاری کند، و وای بر حال کسی که فرمان او نبرد و یاری او نکند و انکار حق او نماید!»
در بعضی روایات آمده است که چون امیرالمؤمنین علیهالسلام متولد شد، ابوطالب او را بر سینه چسباند و دست فاطمه بنت اسد را گرفت و کنار کعبه آورد و این اشعار را خواند:
یا رب هذا الغسق الدجی
و القمر المبتلج المضیء
بین لنا من حکمک المقضی
ماذا تری فی اسم ذا الصبی
ای خداوند تاریکی و آفتاب و ماه! از آن امر و الطاف خفی خود بر ما روشن نما که ما اسم این کودک را چه بگذاریم!
جناب ابوطالب شنید صدای هاتفی را که میگوید:
یا أهل بیت المصطفى النبی
خصصتم بالولد الزکی
إن اسمه من شامخ العلی
علی اشتق من العلی
ای دودمان مصطفای پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله خداوند این نوزاد تازه را مخصوص شما گرداند. نام او از ناحیه خداوند است و او علی است که مشتق شده از نام خداوند است.
برخی معجزات امیرالمؤمنین علیهالسلام
حاکم حسکانی آیاتی را که دربارۀ مولا علی علیهالسلام نازل شده، در کتاب «شواهد التنزیل» جمعآوری کرده و حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت آن را تحت عنوان «بصائر یا قرآن و اهلبیت» شرح دادهاند.
از جمله آیۀ ۶۱ سورۀ آلعمران که به آیۀ مباهله معروف است:
﴿فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أبْناءَنا وَ أبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أنْفُسَنا وَ أنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَهَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبینَ﴾
«پس از علمى که ]درباره عیسى[ به تو رسیده، هرکس در این باره با تو مجادله کرد، بگو: بیایید فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان و خودمان و خودتان را دعوت کنیم، سپس در حقّ یکدیگر نفرین کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم!»
قرار شد پیامبر و مسیحیان نجران همدیگر را نفرین کنند.
بزرگ نصارا گفت اگر دیدید پیامبر فردا با سران سپاه و بزرگان امّتش آمد، نترسید، ولی اگر دیدید با خواص و خویشانش میآید، بترسید و مباهله نکنید!
صبحگاه پیامبر صلّیاللّهعلیهوآله در حالى که دست على علیهالسلام را گرفته بود و حسن و حسین علیهماالسلام در جلویش و فاطمه علیهاالسلام در پشت سرش بود، به مکان مباهله آمدند و نصارا هم در حالى که اسقفشان جلو حرکت مىکرد، آمدند.
بزرگشان گفت اگر ایشان نفرین کنند، از ما هیچ چیز نمیماند؛ لذا حاضر شدند جزیه بدهند.
در اینجا خدای تعالی به صراحت مولا علی علیهالسلام را نفس رسول خدا معرفی فرموده است. کسی که نفس پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله است شایسته است بعد از ایشان امام و مولای مردم باشد.
در روز غدیر خم رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله در خطبۀ معروف خود فرمود: «ا لست اولی بکم من انفسکم» آیا من بر شما به خودتان برتر نیستم؟ همه گفتند: بلی.
سپس فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» هرکس من بر او مقدم هستم، علی نیز بر او مقدم است.
این امر کاملاً واضح و روشن است و الحمدللّه که مؤمنان و دوستان اهلبیت شکی در آن ندارند.
همۀ مسلمانان از شیعه و سنی حتی دشمنان امیرالمؤمنین علیهالسلام قبول دارند که مولا فضائلی داشت که پس از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله در هیچکس نبود.
او عالمترینِ مردم بود. همه قبول دارند که فرمود: «سلونی قبل ان تفقدونی» از من بپرسید قبل از آنکه مرا نیابید. من به راههای آسمان داناترم تا به راههای زمین.
همه میدانستند بهترین قاضی علی است. این سخن رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله بود که «اقضاکم علی».
زاهدترینِ مردم از جهت خوراک و پوشاک و زندگی دنیا بود. در عبادت، عابدترین بود و احدی به درجۀ او نرسید و هرگز نخواهد رسید. امام باقر علیهالسلام نقل میکند که امام سجاد علیهالسلام فرمود چه کسی میتواند در عبادت مانند علی باشد.
از همۀ مردم سخاوتمندتر بودند. حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت میفرمودند: روزی اجارهبهای زمینی را برای ایشان آوردند و پول زیادی بود. حضرت همۀ پولها را مقابل خانه ریختند تا به فقرا بدهند. ظهر که میخواستند به مسجد بروند، یک سکه هم نمانده بود.
در شجاعت احدی مثل او نبود. در هیچ جنگی به دشمن پشت نکرد و همیشه پیشاپیش همه در رکاب رسول خدا پا در میدان میگذاشت.
محبّت و دوستی پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله به علی علیهالسلام و فاطمۀ زهرا سلاماللّهعلیها و امام حسن و امام حسین صلوات اللّه علیهم اجمعین مانند هیچکس نبود و فضائلی که از علی علیهالسلام و بعد فاطمۀ زهرا سلاماللّهعلیها نقل میکرد، دربارۀ دیگر اصحاب نمیگفت، مگر گاهی دربارۀ سلمان و ابوذر و مقداد.
از ابتدای طفولیت در دامان پیامبر بود؛ در ده سالگی به ایشان ایمان آورد؛ در سختترین شرایط آن بزرگوار را تنها نگذاشت و تا آخرین لحظه کنارش بود. در لیلهالمبیت جای رسول خدا خوابید تا ایشان بهسوی مدینه هجرت کند.
خدایا به حق محمّد و آل محمّد ما را با عشق علی زنده بدار، با عشق علی بمیران و با عشق علی محشور گردان. دوستی علی و اولاد علی را در روح و قلب و رگ و ریشه و پوست و گوشت ما چنان قرار ده که هرگز جداشدنی نباشد!
[1]. من لا یحضره الفقیه، ۲، ۴۸۴.
[2]. من لا یحضره الفقیه، ۲، ۴۸۵.
[3]. همان.
[4]. همان.
[5]. کافی، ۴، ۵۴۹.
[6]. همان.
[7]. تفسیر صافی، ۳، ۳۷۶.
[8]. تفسیر الصافی، ۳، ۳۷۷.
[9]. کافی، ۴، ۵۱۳.
[10]. کافی، ۴، ۱۸۹.
[11]. تفسیر قمی، ۲، ۸۳.