تفسیر سوره توبه

سوره توبه آیه ۱۷ و ۱۸ | جلسه ۱۳

 

تفسیر سوره توبه آیه  ۱۷ و ۱۸ | یکشنبه ۱۳۹۵/۰۸/۱۶ | جلسه ۱۳ | آیت الله سید علی محمد دستغیب

 

 
صوت جلسه

دانلود فایل صوتی تمام جلسات تفسیر سوره توبه

 

متن تفسیر

 

 بسم اﷲ الرحمن الرحیم

 

سوره توبه آیه ۱۷ و ۱۸ | جلسه ۱۳ 1

 

 

مَا کَانَ لِلْمُشْرِکِینَ أنْ یَعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللّهِ شَاهِدِینَ عَلَى أنْفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ أُولٰئِکَ حَبِطَتْ أعْمَالُهُمْ وَ فِی النَّارِ هُمْ خَالِدُونَ‌ (۱۷)

مشرکان حق ندارند مساجد خدا را آباد کنند، در حالی که به کفر خود شهادت می‌‌دهند. آنان اعمالشان نابود است و در آتش دوزخ جاودانند.

 

اِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ وَ أقَامَ الصَّلاَهَ وَ آتَى الزَّکَاهَ وَ لَمْ یَخْشَ اِلّا اللّهَ فَعَسَى أُولٰئِکَ أَنْ یَکُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِینَ‌ (۱۸)

مساجد خدا را فقط کسانی آباد می‌‌کنند که به خدا و روز قیامت ایمان آورده‌اند و نماز برپا داشته‌اند و زکات پرداخته‌اند و جز از خدا نترسیده‌اند؛ پس امید است آنان از هدایت یافتگان باشند.

 

مَا کَانَ لِلْمُشْرِکِینَ أنْ یَعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللّه؛ این آیه مرتبط با آیه قبل است که خداوند به مؤمنان فرمود: «گمان کرده‌اید به حال خود رها می‌‌شوید در حالی که هنوز خداوند کسانی از شما را که جهاد کردند و جز خدا و پیامبرش و مؤمنان را محرم اسرار نگرفته‌اند، معلوم نکرده است؟ و خدا به آنچه می‌‌کنید آگاه است».

برای مؤمن سزاوار نیست دوست سری و محرم اسرار، غیر از خدا، معصومین و مؤمنان انتخاب کند و با کافران طرح دوستی صمیمی بریزد. در بعد حاکمیتی هم همین طور است؛ یعنی رفت و آمد کافران با کشور اسلامی باید طبق قرار دادهای قانونی باشد و نباید در امور داخلی و دینی ما دخالت نکنند، اگر هم خواستند در امور ما دخالت کنند، باید آنان را اخراج کنیم.

سپس فرمود:‌از خصوصیات مشرکان این است که هرگز در جایی که بوی خدای تعالی می‌‌دهد با شما همکاری نمی‌کنند؛ اگر هم خواستند همکاری کنند، فایده‌ای به حالشان ندارد و شما نپذیرید؛ یعنی اگر خواستند در جایی مسجدی بسازند، نباید قبول کنید.  کافر، مشرک، یهود، نصارا و سایر ادیان به دو دلیل نباید برای مسلمانان مسجد بسازند؛ اول: آنها شهادت می‌‌دهند که کافرند؛ یعنی حق را می‌‌پوشانند. حق این است که خدا شریک ندارد. دوم: اعمال آنها نابود و تباه است.

شَاهِدِینَ عَلَى أنْفُسِهِمْ بِالْکُفْر؛ کافران آشکارا اظهار کفر می‌‌کنند و اگر از آنها بپرسند آیا اسلام را قبول دارید؟‌می‌‌گویند: خیر. اگر به مشرکان بگویند: آیا خدا را قبول دارید؟ می‌‌گویند: بله، امّا بت‌ها هم شریک خدایند.

کسی که خدا، اسلام ، پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام را قبول ندارد چرا برای مسلمانان مسجد می‌‌سازد؟ بی‌شک خدعه‌ای در کار است و ضررهایی برای مسلمانان وجود دارد که شاید ظاهرش منفعت باشد.

البته اگر خواستند کمک‌های انسان ‌دوستانه به زلزله‌زدگان یا فقرا بکنند، اشکالی ندارد یا اگر پول به مسلمانان دادند تا هر کاری خواستند با آن بکنند، اشکالی ندارد با آن پول مسجد بسازند، امّا خودشان حق ندارند مستقیما اقدام به ساخت مسجد کنند. آنان کافرند؛ اعتقادی به قیامت ندارد و نیّت خدایی از آنها برخاسته نیست. یهود و نصارا نماز مارا قبول ندارند و شخص تارک الصلاه در جهنّم است؛

﴿فی جَنّاتٍ یَتَساءَلُونَ عَنِ الْمُجْرِمینَ ما سَلَکَکُمْ فی سَقَرَ قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکینَ وَ کُنّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضینَ وَ کُنّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ﴾[1]

«بهشتیان در بهشت از مجرمان مى‌پرسند: چه چیز شما را به دوزخ افکند؟ مى‌گویند ما از نمازگزاران نبودیم و به بینوایان غذا نمى‌دادیم و با اهل باطل همنشین و همراه بودیم و قیامت را دروغ مى‌شمردیم.»

أُولٰئِکَ حَبِطَتْ أعْمَالُهُمْ؛ آنها عملی ندارند که مستحق ثواب باشند؛ زیرا ثواب به عملی داده می‌‌شود که برای خدا باشد، امّا مشرکان بت‌ها را به جای خدا می‌‌پرستند و یهود و نصارا از دین حق (اسلام) که خدا از آن راضی است، روگردانند. آنان وظیفه دارند تحقق و تفحص کنند تا به حقیقت برسند، امّا این کار را نکردند و چون چیزهایی به گوششان رسید و امکان تحقیق داشتند، مستضعف محسوب نمی‌شوند؛ لذا اعمالی که انجام می‌‌دهند، باطل است.

در تورات و انجیل نام پیامبر اسلام به صراحت نیامده است، ولی علمای یهود و نصارا از آن باخبرند. به همین دلیل نمازی که به حساب دین خود می‌‌خوانند، پذیرفته نیست. اعمالی هم که انجام می‌‌دهند، اگر مطابق اسلام باشد، ثواب دارد، وگرنه، نه؛ مگر کسانی که مستضعف باشند؛ یعنی چیزی از اسلام، قرآن و پیامبر اکرم به گوششان نرسیده باشد.

وَ فِی النَّارِ هُمْ خَالِدُون؛ چون حق به گوششان رسید و اعتنا نکردند، همیشه در آتش خواهند بود.

اِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّه؛ «یَعْمُرُ» هم به معنای ساختن است و هم به معانی آباد کردن.

مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ وَ أقَامَ الصَّلاَهَ وَ آتَى الزَّکَاه؛ «انّما» حرف حصر است؛ یعنی فقط کسانی اجازه ساختن مسجد را دارند که ایمان به خدای تعالی و روز قیامت داشته باشند‌؛‌نماز بپا دارند؛ زکات بدهند و از غیر خدا نترسند. منظور از نماز، همان نمازی است که پیامبر اسلام خواندند، نه نمازی که یهود و نصارا می‌‌خوانند.

در آیه صحبتی از ایمان به پیامبر اکرم و اهل بیت ایشان علیهم السلام نشده، امّا این مطلب در عبارت «أقَامَ الصَّلاَهَ وَ آتَى الزَّکَاه» نهفته شده است؛ چراکه تمام احکام و جزئیات نماز و زکات، از پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام نقل و تعلیم شده است؛ از واجبات، مبطلات، شکیات و سایر فروعات، علی الخصوص امام باقر و امام صادق علیهما السلام در این زمینه زحمات بسیار کشیدند.

وَ لَمْ یَخْشَ اِلّا اللّه؛ خداترس بودن و نترسیدن از غیر خدا، شرط دیگری است که سازندگان مساجد باید داشته باشند. کسی که از خدا می‌‌ترسد، باطن و ظاهرش یکی است؛ در خلوت هم گناه نمی‌کند؛ حتّی اگر کسی نفهمد، دروغ نمی‌گوید و در امانت خیانت نمی‌کند. شخص ریاکار این خصوصیت را ندارد؛ چون از غیر خدا می‌‌ترسد. ریاکار، ظاهر و باطنش یکی نیست و همواره می‌‌ترسد باطن آلوده‌اش آشکار شود.

فَعَسَى أُولٰئِکَ أَنْ یَکُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِین؛ امید است کسی که از خدا می‌‌ترسد؛ نماز می‌‌خواند؛ زکات می‌‌دهد و به خدا و روز قیامت ایمان دارد، از هدایت یافتگان باشد.

امّا خدای تعالی به ضرس قاطع، از نجات و هدایت این افراد خبر نداد و با عبارت «عَسیٰ» (امید است) به طور معلق درباره آن سخن گفت. علت این است که هیچ کس نمی‌توانداز فردای خود مطمئن باشد؛ لذا همه باید از خدای تعالی حسن عاقبت بخواهیم. عاقبت به خیری را خدا باید نصیب کند و شرط آن، خواستن از اوست. ‌باید هر صبح و شام، وقت و بی وقت، مخصوصاً بعد از نمازها از خدا بخواهیم عاقبتمان را ختم به خیر کند.

 

مصادیق آباد کردن مسجد

اولین مصداق آبادانی مسجد، بنای ساختمان‌ مسجد است و در روایات متعدد بر حسن این کار تأکید شده است. رسول خدا صلّی اﷲ علیه و آله فرمود:

«مَنْ بَنَى لِلّهِ مَسْجِداً وَ لَوْ کَمَفْحَصِ قَطَاهٍ بَنَى اللّهُ تَعَالَى لَهُ بَیْتاً فِی الْجَنَّهِ.»[2]

«هر کس براى خدا مسجدى بسازد؛ گرچه به اندازه آشیانه کبکى باشد، خدا برایش خانه‏اى در بهشت بسازد.»

شخصی در سفر مکه همراه امام صادق علیه السلام بود و این روایت را از ایشان شنید، چندی بعد در کنار راه، جایی را برای نماز رهگذران آماده و تمیز کرد، سپس از امام صادق علیه السلام پرسید:‌ آیا این کار هم جزء حدیث نبوی می‌‌شود؟ امام فرمود:‌ آری.

مصداق دیگر آباد کردن مسجد، رفت و آمد در آن است. رسول خدا صلّی اﷲ علیه و آله فرمود:

«لَا صَلَاهَ لِجَارِ الْمَسْجِدِ إِلَّا فِی مَسْجِدِهِ»[3]

«همسایه مسجد جز در مسجدش نماز ندارد.»

این به معنای کراهت نماز خواندن در خانه، برای همسایه مسجد است، نه باطل بودن آن، امّا ثواب‌هایی که برای نمازگزار است، برای این شخص نیست، مگر آن که عذر صحیح داشته باشد.

منظور از همسایه مسجد، فقط همسایه دیوار به دیوار نیست، بلکه شامل خانه‌های دورتر هم می‌‌شود، تا آنجا که آنها را نزدیک مسجد بدانند.

رسول خدا صلّی اﷲ علیه و آله در حدیث دیگری فرمودند:

«اِذَا رَأَیْتُمُ‏ الرَّجُلَ‏ یَعْتَادُ الْمَسَاجِدَ فَاشْهَدُوا لَهُ بِالْإیمَانِ»[4]

«هر گاه کسی را دیدید که به مساجد رفت و آمد می‌‌کند، به ایمان او شهادت دهید.»

مصداق دیگر آبادی مسجد، حفظ احترام آن است. مسجد محل عبادت و بندگی خداست و مردم به همین منظور وارد آن می‌‌شوند؛ پس باید حال آنان در آنجا با سایر مکان‌ها تفاوت داشته باشد؛ ‌یعنی در مسجد حرف دنیا نزنند؛ خرید و فروش نکنند؛ پشت سر دیگران حرف نزنند و به طور کلی گناه را در مسجد کنار بگذارند و در عوض قرآن و نماز بخوانند؛ ذکر بگویند؛ صلوات بر محمّد و آل محمّد صلّی اﷲ علیه و آله بفرستند یا ساکت باشند؛ این‌ها همه تعمیر و آباد کردن مسجد است.

همچنین گفتن و شنیدن تفسیر قرآن و بیان روایت و فضائل اهل بیت نیز به منزله‌ی آباد کردن مسجد است. از امام صادق علیه السلام روایت شده است:

«اِنَّ تِلْکَ الْمَجَالِسَ اُحِبُّهَا فَأحْیُوا أمْرَنَا یَا فُضَیْلُ فَرَحِمَ اللّهُ مَنْ أحْیَا أمْرَنَا»[5] (بحار الأنوار، 44، 282.)

«به راستى من این گونه مجالس‌ را دوست دارم. آرى، امر ما را زنده کنید. اى فضیل! خدا رحمت کند کسى را که امر ما را زنده مى‌کند.»

احیای امر اهل بیت؛ یعنی بیان و نشر فضائل ایشان.

از آن سو، تخریب مسجد، به یک معنا یعنی گناه کردن در آن؛ بیان عیوب مردم؛ تهمت زدن به مؤمنان پاکدامن و مشغول شدن به دنیا؛ لذا خرید و فروش در مسجد کراهت دارد.

 

مصداق دیگر مسجد

مسجد دیگری هم وجود دارد که بالاتر از مساجد دیگر است و هر کسی وظیفه دارد به سهم خود آن را آباد کند؛ آن مسجد، دل مؤمن است.

«القَلْبُ حَرَمُ اﷲ فَلا تُسْکِنْ حَرَمَ اﷲ غَیرَ اﷲ»[6]

«دل، حرم خداست، غیر خدا را در حرم خدا ساکن مکن.»

مسجد خانه خداست؛‌ یعنی تعیین شده برای یاد خدا؛ پس نباید غیر خدا در آن ساکن شود و همه‌ی توجه و حواس انسان را به خود مشغول کند. باید به مردم احترام گذاشت، امّا مراقب خود هم باید بود؛ این دل حرم خداست و برای مراقبت از آن، باید اولاً: آن را از همه‌ی صفات بد پاک کرد. ثانیاً: بتدریج محبّت‌های دیگر را از آن زدود تا آنجا که محبّت غیر خدا در آن نماند. مبادا کسی از قلب خود بی‌خبر بماند و نداند آیا صفات بد در آن جای گرفته یا صفات خوب؛‌آیا کبر، کینه، حسد و دیگر صفات ناپسند را دارد یا ندارد.

علاوه بر این، قلب مؤمن، عرش خداست؛

«قَلْبُ المُؤمِنِ عَرْشُ الرّحمان»[7]

عرش، جایی است که خداوند بر آن احاطه دارد؛

﴿الرَّحْمٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى﴾[8]

«خداوند رحمان بر عرش تسلط دارد.»

عرش به معنای احاطه‌ی خداوند بر تمام موجودات است. قلب مؤمن، به عنایت پروردگار می‌‌تواند آن قدر وسیع ‌شود که بر همه‌ی موجودات احاطه یابد؛ مثل پیامبر، ائمه اطهار علیهم السلام و کسانی که به ایشان بسیار نزدیکند. این مرتبه آسانی نیست، ولی هر کس از خدا بخواهد، خداوند کمکش می‌‌کند.

﴿یا أیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا اِنْ تَنْصُرُوا اَللّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أقْدامَکُمْ﴾[9]

«ای کسانی که ایمان آوردید! اگر خدا را یاری کنید، خدا هم شما را یاری می‌‌کند و قدم‌ّهایتان را استوار می‌‌سازد.»

یاری خدا یعنی اطاعت از دستورات او؛ یعنی بیرون کشیدن گوهر فطرت از زیر خروارهای غفلت؛ یعنی عمل به این روایت امام سجاد علیه السلام:

«اِنَّ الْمَعْرِفَهَ بِکَمَالِ دِینِ الْمُسْلِمِ تَرْکُهُ‏ الْکَلَامَ فِیمَا لَا یَعْنِیهِ وَ قِلَّهُ مِرَائِهِ وَ حِلْمُهُ‏ وَ صَبْرُهُ وَ حُسْنُ خُلُقِهِ»[10]

«معیار شناخت کمال دین مسلمان؛ ترک سخن بی‌فایده، کم کردن مجادله، خویشتن‏دارى، صبر و حسن خلق است.»

باید بیاموزیم و عمل کنیم. صرف یاد گرفتن، فایده‌ای ندارد. نگو «ما کجا و این حرف‌ها کجا؟» هر کس طلب کند، خدواند به او عنایت می‌‌کند. اگر اینجا حاصل نشد، در عالم دیگر می‌شود؛ به شرط آن که واقعاً طالب باشد و در امتحانات الهی استقامت کند!

هر کسی به اندازه خود امتحان ‌می‌‌شود؛ بزرگ‌ترها به اندازه خود و کوچک‌تر ها هم به اندازه خود. اگر آدمی به خوبی از پس امتحان برآید، پیشرفت می‌‌کند تا آنجا که هنگام مرگ، درها به رویش باز می‌‌شود.

 

 

 

 [1]ـ مدثر، 40 تا 45.

[2] ـ بحار الأنوار، ‏62، 46.

[3] ـ وسائل الشیعه، ‏5، 194.

[4] ـ عوالی اللئالی، ‏2، 32.

[5] ـ بحار الأنوار، 44، 282.

 [6]ـ بحار الأنوار، 67، 25.

[7] ـ بحار الأنوار، ۵۵، ۳۹.

[8] ـ طه، ۵.

[9] ـ محمّد صلّی اﷲ علیه و آله، ۷.

[10] ـ کافی، ‏2، 240.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است