سوره انفال آیه ۴۶ | جلسه ۳۲
بسم ﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره انفال آیه ۴۶ | چهارشنبه ۱۳۹۵/۰۲/۲۹ | جلسه ۳۲ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
دانلود فایل صوتی تمام جلسات تفسیر سوره انفال
وَ أطیعُوا اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُکُمْ وَ اصْبِرُوا اِنَّ اللهَ مَعَ الصّابِرینَ (46)
و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید و با هم نزاع نکنید که سست مىشوید و شوکتتان از میان مىرود، و صبر کنید. خدا با صبرکنندگان است.
در آیه قبل فرمود: «هنگام رویارویى با دشمن، ثابت قدم باشید و خدا را بسیار یاد کنید».
از مصادیق دشمن، هواى نفس و شیطان است که باید در مقابل آنها استقامت ورزید و خدا را یاد کرد. خواندن دعاهاى روزانه، یکى از راههاى توجّه به خداى تعالى و یاد اوست.
خوب است انسان هر روز بعد از هر نماز این دعا را بخواند :
«یَا اللهُ یَا رَحمَانُ یَا رَحیم یَا مُقَلِّبَ القُلُوب ثَبِّتْ قَلبی عَلى دینِک وَ اکْفِنَا یَا قَاضِیَ الحَاجَات وَ یَا کافِیَ المُهِمّات اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىءٍ قَدیر»
همچنین هر روز پیش از غروب و طلوع آفتاب سه مرتبه این دعا را بخواند :
«اللَّهُمَّ مُقَلِّبَ القُلُوبِ و الأبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ وَ لا تُزِغْ قَلْبِی بَعْدَ اِذْ هَدَیْتَنِی وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً اِنَّکَ أنْتَ الوَهَّابُ وَ أجِرْنِی مِنَ النَّارِ بِرَحْمَتِکَ اللَّهُمَّ امْدُدْ لِی فِی عُمُرِی وَ أوْسِعْ عَلَیَّ فِی رِزْقِی وَ انْشُرْ عَلَیَّ رَحْمَتَکَ وَ اِنْ کُنْتُ عِنْدَکَ فِی اُمِّ الکِتَابِ شَقِیّاً فَاجْعَلْنِی سَعِیداً فَإنَّکَ تَمْحُو مَا تَشَاءُ وَ تُثْبِتُ وَ عِنْدَکَ اُمُّ الْکِتَاب»
خواندن این دعا نیز بسیار خوب است. طبق روایت، ده مرتبه خواندن آن در هر روز، واجب شمرده شده، امّا چنین فتوایى از فقها صادر نشده است؛
«لا اِلهَ اِلّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ یُمِیتُ وَ یُحْیِی وَ هُوَ حَیٌّ لا یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیر»
التزام به خواندن این دعاها آثار بسسیار خوبى در پى دارد و خداوند استقامت را به انسان عنایت مىکند. اینها دستوراتى است از ائمه اطهار علیهم السلام تا بتوانیم با کمک آنها در مقابل شیطان و هواى نفسمان بایستیم. این دعاها، هم درخواست استقامت و هم ذکر خداست.
بعد از سفارش به استقامت و یاد خدا، در آیه قبل، در اینجا خداى تعالى چهار سفارش به مسلمانان مىکند؛ اطاعت از خدا، فرمانبردارى از پیامبر، پرهیز از نزاع و اختلاف، و صبر.
وَ أطیعُوا اللهَ وَ رَسُولَه؛ مجاهد فى سبیل الله هنگامى که مىخواهد در مقابل دشمن بایستد، باید آماده اطاعت از خدا و رسولش باشد؛ یعنى از گناهان گذشته توبه کند؛ نمازهایش را اهمیّت بدهد و اول وقت بخواند و تقواى الهى در پیش گیرد.
همچنین باید هدفش از حضور در میدان جنگ، اطاعت خدا و رسول باشد، نه جمع کردن غنائم جنگى یا نشان دادن قدرت خویش.
در میدان جنگ باید فرماندهى امین، مخلص و صادق وجود داشته باشد که سربازان با اطاعت او انسجام یابند.
در جهاد با نفس هم همین طور است؛ یعنى کسى که تصمیم مىگیرد در دین خود ثابت قدم باشد و یاد خدا و مخصوصآ نماز را اهمیّت بدهد، باید دیگر احکام الهى را نیز رعایت کند و خود را در اطاعت کامل خدا و رسول قرار دهد.
وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا؛ «نزع» در لغت به معناى کَندن و جدا کردن است؛ به عنوان مثال مىگویند: فلانى در حال نزع است؛ یعنى روحش در حال جدا شدن از جسم است. وقتى دو نفر با هم دعوا مىکنند، هر کدام مىخواهد دیگرى را خرد کند و شخصیت او را از او بگیرد.
خداى تعالى نزاع را موجب سستى مىداند؛ چراکه در نزاع هر دو طرف زمین مىخورند و نتیجهاى نمىگیرند.
تَذْهَبَ ریحُکُم؛ «ریح» در لغت به معناى باد است. چون شخصیت انسان در هر زمان دستخوش تغییر مىشود و ماندگار نیست، از آن به ریح تعبیر مىشود. در اثر نزاع و دعوا، آبرو و شوکت انسان از بین مىرود؛ پس باید در جنگ، دست از نزاع برداشت و متحد شد.
نزاع در عرصه اجتماع
اگر در خانواده یا فامیلى نزاع پیش آید و هر کس بخواهد دیگرى را بکوبد، بتدریج بنیانشان از هم مىپاشد؛ آبرویشان مىرود و زندگى برایشان سخت مىشود. خیلىها کینهاى هستند و نمىتوانند بدىها را از دل بیرون کنند، حتّى تا آخر عمر هم فراموش نمىکنند.
در میان دوستانى که دور هم در مکانى جمع مىشوند هم همین طور است.
ریشه نزاع
مهمترین علت ایجاد نزاع «ریاست» است. ریاستطلبى در فکر همه وجود دارد. گاه اگر وسایل فراهم شود، یک نوجوان پانزده ساله، چنان جاهطلب مىشود که خود را از همه بالاتر مىبیند و مىگوید همه باید از من اطاعت کنند.
این خصلت، سن و سال نمىشناسد و اگر زمینه فراهم شود، کوچک و بزرگ ندارد؛ مرد و زن ندارد و آخوند و غیر آخوند هم ندارد. همهى بشر این طورند؛ لذا باید دائم خود را به خدا بسپاریم و از او بخواهیم زمینه جاهطلبى برایمان فراهم نشود و اگر ریاستى پیش آمد، از خدا بخواهیم مغرور نشویم.
یکى دیگر از علل نزاع «نفاق» است؛ یعنى گروهى منافق جلو مىافتند و مردم و گروههاى مختلف را به جان هم مىاندازند. عوامل دیگرى هم در نزاع مؤثرند که تحقیق و تفکّر بر آن بر عهده خواننده.
جلوگیرى از نزاع
براى جلوگیرى از نزاع، بهترین راه، اولا: مخالفت با نفس است. هر کس باید خود را مقید کند که امیال نفسانىاش را برآورده نکند. ثانیآ: یاد خدا و تهذیب نفس است. تهذیب نفس؛ یعنى تبدیل صفات بد به صفات و خلقیات خوب. امام خمینى به طلّاب نصیحت مىکرد که تا هنوز مهذب نشدید، خود را در معرض ریاست قرار ندهید.
وَ اصْبِرُوا اِنَّ اللهَ مَعَ الصّابِرین؛ چهارمین دستور خداوند، دستور به صبر است. خدا همراه همه است، امّا در اینجا مىفرماید با صبرکنندگان است؛ یعنى خصوصیت دیگرى در این معیّت وجود دارد. وقتى انسان صبر پیشه مىکند، خدا او را کمک مىکند؛ یعنى خدایى که خالق و مدبّر تمام عالم هستى است، کمککار شخص صابر مىشود. چه چیزى از این بهتر؟
صبر در اینجا با ثبات قدم در آیه قبل، فرق مىکند. لغت صبر به معناى تحمّل است و بیشتر در شدائد و سختىها باید ظاهر شود. یکى از شدائد، به تعبیر قرآن، امتحانات الهى است که در قالب ترس، فقر، نقصان مال و مصیبت از دست دادن نزدیکان رخ مىدهد؛
(وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الاْمْوالِ وَ الاْنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصّابِرینَ )[1]
«و به یقین شما را به چیزى از ترس و گرسنگى و کم شدن اموال و جانها و محصولات امتحان مىکنیم و صبر کنندگان را بشارت ده.»
تحمّل این ناراحتىها و صبر در برابر آنها، به معناى شکر کردن و راضى بودن به رضاى پروردگار است؛ اگر فقیر شد، خدا را شکر کند؛ اگر نقصى در مالش بوجود آمد، شکر کند اگر ترس و وحشتى پیش آمد، تحمل کند و توجّه به خداى تعالى داشته باشد و… در جبهه هم براى مدافعان و رزمندگان اسلام شدائد بسیارى پیش مىآید.
در برابر وسوسههاى نفس هم باید صبر کرد و بخاطر ناراحتىهایى که پیش مىآید، صبور و شکیبا بود.
امیر المؤمنین از قول رسول خدا صلّى الله علیه و آله فرمود :
«الصَّبْرُ ثَلاثَهٌ صَبْرٌ عَلَى المُصِیبَهِ وَ صَبْرٌ عَلَى الطَّاعَهِ وَ صَبْرٌ عَلَى الْمَعْصِیَهِ»[2]
«صبر بر سه نوع است: صبر بر مصیبت؛ صبر بر طاعت و عبادت، و صبر بر ترک معصیت.»
مؤمن باید این صبرها را داشته باشد؛ یعنى واجبات را انجام دهد و محرمات را ترک کند. این، کار یک روز و دو روز نیست. مصیبتها و ناراحتىها را تحمّل کند. اگر برادر یا خواهر انسان به او تندى کرد و خشمگین شد، فورآ از خدا کمک بخواهد و سعى کند تغییر حالت بدهد؛ وضویى بگیرد؛ آبى بخورد تا خشمش سرکوب شود، حتّى برگردد و عذرخواهى کند. این کار، شیرین و لذّتبخش است. این بهتر است یا اینکه در برابر یک حرف کم و زیاد، با چوب و کتک به جان طرف بیفتد و بعد بگوید: دلم خنک شد. این شیطان است که مسلط مىشود و شخص را زمین مىزند.
برخى روایات مىفرمایند: ایمان دو قسمت دارد؛ صبر و شکر.
ایمان یعنى اعتقاد به خدا، پیامبر، معاد، امامت و عدل. ایمانى که با صبر همراه نباشد، به تعبیر روایت، مانند جسم بى سر است؛ یعنى فایدهاى ندارد.
ایمان باید ظهور داشته باشد. ظهور ایمان، اطاعت از خداست و این اطاعت، برخى به شکر است و برخى به صبر. باید بدانیم که اینها از خداست؛ یعنى توفیق از خداست. کسى که شکر خدا مىکند، دیگر نمىگوید: «من یک عمر نماز خواندم؛ از جوانهاى دیگر بهتر هستم» بلکه متوجّه است که توفیق از خدا بوده و او را شکر مىکند. چون خواست، خدا به او عنایت کرد، دیگران هم اگر بخواهند، عنایت مىکند.
بر این روایت فکر کنید و در پى آن عمل کنید. از خدا مىخواهیم به جوانهاى ما توفیق دهد طالب او باشند؛ طلب خداى تعالى کیمیاست.
قرآن صادق است؛ نافهمى از خود انسان است که فقط آیات را مىخواند و حقیقت آن را نمىفهمد.
[1]ـ بقره، 155.
[2]ـ بحارالأنوار، 68، 77.