سوره انفال آیه ۳۵ و ۳۶ | جلسه ۲۴
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره انفال آیه ۳۵ و ۳۶ | چهارشنبه ۱۳۹۵/۰۱/۲۵ | جلسه ۲۴ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
دانلود فایل صوتی تمام جلسات تفسیر سوره انفال
وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ اِلّا مُکاءً وَ تَصْدِیَهً فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ(35)
نماز و دعاى آنان نزد خانه کعبه جز سوت کشیدن و کف زدن نبود. پس بچشید عذاب را به سزاى اینکه کفر مىورزیدید!
اِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ أمْوالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبیلِ اللهِ فَسَیُنْفِقُونَها ثُمَّ تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَهً ثُمَّ یُغْلَبُونَ وَ الَّذینَ کَفَرُوا اِلى جَهَنَّمَ یُحْشَرُونَ(36)
کافران اموال خود را انفاق مىکنند تا از راه خدا باز دارند. به زودى اموالشان را خرج مىکنند، سپس حسرتى برایشان خواهد شد و شکست مىخورند. کافران به سوى دوزخ محشور مىشوند.
تفسیر «درّ المنثور» مىنویسد: وقتى قریش در طواف کعبه، به رسول خدا صلّى الله علیه و آله مىرسیدند، آن حضرت را مسخره کرده، سوت و کف مىزدند؛ به همین دلیل این آیه نازل شد.[1]
ابن عباس مىگوید: قریش با بدن عریان، خانه خدا را طواف مىکردند؛ سوت مىکشیدند و کف مىزدند.[2] طبق نقل دیگرى،
طواف مشرکان در کعبه این گونه بود که دست مىزدند، سوت مىکشیدند و گونههاى خود را بر زمین مىگذاشتند؛ پس خداوند این آیه را نازل کرد.[3]
وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ اِلّا مُکاءً وَ تَصْدِیَه؛ «صلاه» هم به معناى دعاست و هم به معناى نماز. به نظر مىرسد معناى اول در اینجا دامنهى وسیعترى دارد. «مُکاء» یعنى سوت. نام مرغى در حجاز است که صفیر شدیدى دارد. «تصدیه» یعنى دست زدن.
فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُون؛ صوت و دست زدن مشرکان چه از روى استهزاء پیامبر و چه بخاطر جعل نماز و دعا در برابر نماز پیامبر، کفر محسوب مىشود و مستوجب عذاب سخت پروردگار است.
خداوند در آیه قبل فرمود: «چرا خدا آنان را عذاب نکند، با آنکه از ورود مسلمانان به مسجد الحرام جلوگیرى مىکنند، در حالى که متولى آن نیستند و متولى آن، جز پرهیزکاران نیستند.»
اهل تقوا مردم را به نماز، زکات و انفاق در راه خدا دعوت مىکنند.
(ذلِکَ الکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ * الَّذینَ یُوْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ )[4]
«این کتاب که هیچ شکى در آن نیست، مایهى هدایت پرهیزکاران است * آنان که به غیب ایمان دارند و نماز بپا مىدارند و از آنچه روزیشان کردیم، انفاق مىکنند.»
کسى که متولى مسجد الحرام یا مساجد دیگر است، باید به سوى خدا و اقامه نماز دعوت و تشویق کند، نه آنکه راه مسجد را ببندد و مردم را از نماز باز دارد. امّا مشرکان با صوت و کف، نماز و دعا را به باد استهزاء مىگرفتند؛ به همین دلیل خداوند وعید عذاب به آنان مىدهد. عذاب دنیوى آنان، شکست در جنگ بدر و جنگهاى دیگر بود و عذاب آخرتشان، دوزخ است.
کف زدن و صوت کشیدن در مجالس
آیا طبق این آیه مىتوان صوت و کف زدن در همهى مساجد، حسینهها و بقاع متبرک را حرام دانست؟
بىشک اگر این کار، بىاحترامى به آن مکان محسوب شود، حرام است و اگر کسى عمدآ براى بىاحترامى و استهزاء مسجد و نماز این کار را انجام دهد، مرتد محسوب مىشود.
در زمان رضاخان، عدهاى براى هتک حرمت مساجد، دست به این اقدامات مىزدند. بعد از انقلاب تا به حال چنین حرکتى با این قصد دیده یا شنیده نشده است.
امّا دست زدن در مساجد، به مناسبت اعیاد مذهبى و موالید ائمه، از نظر بنده بىاحترامى محسوب مىشود؛ لذا صحیح نیست و گاه شبههى حرمت دارد. مسجد براى اقامهى نماز و توجّه به خداى تعالى وضع شده است، در حالى که این کارها، حتّى اگر با نیّت شادى اهل بیت هم باشد، توجّه به خدا نیست. اظهار محبّت به اهل بیت راههاى مختلفى دارد؛ از جمله گریه بر امام حسین علیه السلام، دعا، زیارت و این قبیل کارهاى متداول که از گذشته تا کنون بوده و امیدواریم از این به بعد هم تغییر نکند.
کف زدن و صوت کشیدن در حضور علما و طلّاب نیز با شأن آنان منافات دارد و اگر خود ایشان هم این کارها را انجام دهند، به روحانیت بىاحترامى کردهاند که صحیح نیست و شبههى حرمت دارد.
در مکانهاى دیگر، غیر از مساجد، دست زدن با هدف شادى در اعیاد مذهبى مشکلى ندارد. در اعیاد غیر مذهبى و مجالس عروسى نیز اگر اختلاط زن و مرد نباشد، صرف دست زدن اشکالى ندارد و لهو و لعب حرام بر آن صدق نمىکند.
ادب حضور در خانه خدا
بر عکس آنچه مشرکان در بیت الله الحرام انجام مىدادند، شخص مؤمن ادب حضور در این مکان مقدس و دیگر مساجد را رعایت مىکند؛ برخى از این آداب بدین قرارند :
هنگام ورود به مسجد «بسم الله الرحمن الرحیم» بگوید و این آیه را تلاوت کند :
(رَبِّ أدْخِلْنی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أخْرِجْنی مُخْرَجَ صِدْقٍ )[5]
«پروردگارا! مرا از مسیر صدق و راستى داخل کن و از مسیر صدق و راستى بیرون بر!»
با وضو وارد مسجد شود یا اینکه در مسجد وضو بگیرد و با وضو وارد شبستان شود؛ پس از ورود، دو رکعت نماز تحیّت مسجد بخواند؛ سعى کند ذکر خدا بگوید و توجّه به خداى تعالى داشته باشد؛ قبل از نماز ]کمى سکوت کند یا قرآن بخواند[ تا آمادهى نماز شود و بتواند نمازى با حضور قلب بخواند.
اینها نشانهى شخص متقى و پرهیزکار است که خداوند از برکت او، عذاب را از دیگران بر مىدارد. سایر آداب مسجد، در حاشیه مفاتیح الجنان آمده است.
اِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا؛ «کافر» کسى است که خدا را قبول ندارد و غیر او را مىپرستد؛ مثل بتپرستان، شیطانپرستان، بودائیان و امثال اینها. از نظر ما، اهل کتاب کافرند، امّا بدنشان نجس نیست.
یُنْفِقُونَ أمْوالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبیلِ الله؛ رهبران سیاسى و فکرى کفّار همهى تلاش خود را مىکنند تا نامى از اسلام نباشد و مردم از این دین حق منحرف شوند. آنان در این راه هزینههاى فراوان و تبلیغات گسترده مىکنند. در زمان پیامبر پول مىدادند تا مردم متوجّه آن حضرت نشوند. امروز هم با روشهاى دیگر این کار را انجام مىدهند.
به تعبیر قرآن، این افراد حاضرند هر چه دارند، بدهند تا به اسلام و مخصوصآ شیعه ضربه بزنند. از زمان گسترش شیعه در دنیا، افراد بسیارى درصدد نابودى آن برآمدهاند؛ کتاب مىنویسند؛ شبکههاى تلویزیونى و اجتماعى راه مىاندازند؛ مردم را به گناه و لغویات مشغول مىکنند و اخبار دروغ و شبهات منتشر مىکنند تا مردم و به خصوص جوانها را از دین منحرف و بیزار سازند.
فَسَیُنْفِقُونَها ثُمَّ تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَهً ثُمَّ یُغْلَبُون؛ خداى تعالى آنان را شکست خورده مىخواند و مىفرماید: پولهایى که در این راه هزینه کردهاند، به زودى موجب ندامت و حسرتشان خواهد شد؛ چه آنان که در زمان پیامبر صلّى الله علیه و آله کار کردند و چه آنان که بعد از ایشان تا امروز علیه اسلام و شیعه کار مىکنند. از این به بعد هم همین طور خواهد بود. آنان همین امروز هم در عذاب جهنّم هستند، امّا نمىدانند و ظهور آن بعد از مرگ و در عالم قیامت است.
انفاق مؤمنان
انفاق مؤمنان و شیعیان اهل بیت علیهم السلام چگونه است؟
ابتدا باید گفت انفاق منحصر به مال نیست؛
(یَسْئَلُونَکَ ماذا یُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ)[6]
«از تو مىپرسند چه چیزى انفاق کنند. بگو: عفو.»[7]
وقتى رئیس ادارهاى زیردست خطاکار خود را عفو مىکند، تأثیر اخلاقى عمیقى بر او و حتّى خانوادهاش مىگذارد. این عفو، نوعى انفاق است، بدون آنکه هزینه داشته باشد. جوانى که با پدر و مادر خود باادب و احترام رفتار مىکند؛ دستشان را مىبوسد و امرشان را اطاعت مىکند، در راه خدا انفاق کرده است. اگر پدر و مادر اهل نماز نباشند یا در نماز خود کاهلى کنند، اخلاق خوب فرزند مؤمن، آنان را به نماز تشویق مىکند. همچنین رفتار خوب با همسر، فرزند و خویشاوندان، انفاق است و آنها را به بندگى خدا سوق مىدهد، امّا بدرفتارى، آنان را از دین و دیانت زده مىکند.
بنابراین مىشود با گذشت، سعهى صدر و راهنمایى، مردم را دعوت به دین کرد و شبهاتشان را برطرف نمود. این خود انفاق در راه خداست.
خوب است هر کس از خود شروع کند و با اصلاح رفتار خویش، دیگران و حتّى مخالفان خود را به خدا و اخلاقیات دعوت کند. وقتى کسى را دستگیر و بازجویى مىکنند، چه لزومى دارد ناسزا بگوید؟ در عوض خوب است احترام بگذارد و مؤدبانه نظر خود را بدهد. وقتى دور هم مىنشینید و درباره مسائل سیاسى صحبت مىکنید، نباید نام اشخاص را بیاورید؛ به آنها توهین کنید و نسبتهاى بد بدهید. این کارها تبلیغ دین نیست.
انتقاد خوب است، امّا با روش اسلامى. در کنار انتقاد، باید نقاط مثبت را هم گفت. این کار نوعى تبلیغ دین و جذب کردن مردم است، بدون گناه و تخطئه دیگران. اگر هم کسى خواست سخنان ناپسند بگوید، بگویید اسلام و قرآن چنین مىگویند.
ما تکلیف خود را داریم و امیدواریم آن را رها نکنیم. ما مىگوییم شرع اسلام این گونه مىگوید و اگر باور ندارید از مجتهدان و مراجع بپرسید. تکلیف ما این است. تکلیف شما هم بیان اخلاقیات و چیزهاى خوب است. لذّتهایى که از نماز و قرآن چشیدهاید، بیان کنید؛ تأثیرى که از گوش دادن به حرفهاى خوب و معاشرت با افراد صالح گرفتید، بگوید. قهرآ این کارها دیگران را به خدا جذب مىکند.
[1]ـ درّ المنثور، 3، 183.
[2]ـ مجمع البیان، 4، 831.
[3]ـ اسباب نزول واحدى، 1، 240.
[4]ـ بقره، 2 و 3.
[5]ـ اِسراء، 80.
[6]ـ بقره، 219.
[7]ـ عفو به معناى کالاى افزون بر نیاز است.