سوره انفال آیه ۳۴ | جلسه ۲۳
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره انفال آیه ۳۴ | چهارشنبه ۱۳۹۵/۰۱/۱۸ | جلسه ۲۳ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
دانلود فایل صوتی تمام جلسات تفسیر سوره انفال
وَ ما لَهُمْ ألّا یُعَذِّبَهُمُ اللهُ وَ هُمْ یَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ ما کانُوا أوْلِیاءَهُ اِنْ أوْلِیاوُهُ اِلّا الْمُتَّقُونَ وَ لکِنَّ أکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ (34)
و چرا خدا عذابشان نکند، با آنکه آنان از ورود مسلمانان بهمسجد الحرام جلوگیرى مىکنند، در حالى که صاحب اختیار آن نیستند و صاحب اختیار آن، جز پرهیزکاران نیستند، امّا بیشتر آنان نمىدانند.
وَ ما لَهُمْ ألّا یُعَذِّبَهُمُ اللهُ وَ هُمْ یَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرام؛ مشرکان مکه اجازه نمىدادند مسلمانان در مسجد الحرام براى حج و عمره طواف کنند و نماز بخوانند. آنها مدعى تولیت مسجد الحرام و کلیددارى بیت الله بودند. گاهى نیز این منصب را در بین خود خرید و فروش مىکردند.
خداى تعالى مىفرماید به خاطر این ادعا و اینکه مانع ورود مسلمانان به مسجد الحرام و عبادت آنان مىشوند، مستحق عذابند. متولى واقعى مسجد الحرام متقین هستند.
مصادیق آیه
اولین مصداق آیه، همان ظاهر آن یعنى مسجد الحرام است. تولیت این مسجد در سه دوره یعنى زمان پیامبر، زمان ائمه اطهار علیهم السلام و دوران حاضر قابل بررسى است.
در زمان پیامبر گرامى اسلام و پیش از فتح مکه، مشرکان از عبادت خدا در مسجد الحرام جلوگیرى مىکردند و به همین دلیل عذاب دنیا و آخرت را به جان خریدند.
در زمان ائمه اطهار علیهم السلام شیعیان را رافضى و مشرک مىخواندند و از حضور مبرزین آنان در مسجد الحرام جلوگیرى مىکردند.
مخالفت و دشمن با دوستان اهل بیت از زمان معاویه و بعد از شهادت امیرالمؤمنین آغاز شد. تا پیش از آن شیعه رواج چندانى نداشت. بعد از معاویه، بنى امیه هر روز مخالفت شدیدترى با شیعیان مىکردند، امّا اوج دشمنىها علیه ایشان در زمان بنى عباس بود. آنان سادات و شیعیان را زندانى مىکردند و مىکشتند، مخصوصآ هر کدام از شیعیان را که گمان مىکردند ممکن است مقابلشان بایستند، به قتل مىرساندند.
امروز هم آیه، شامل مدعیان تولیت مسجدالحرام مىشود. طبق فرمایش خداى تعالى، متولى این مسجد عظیم الشأن باید متقین باشند. تقوا، بعد از ایمان قرار دارد و به معناى ممارست کامل بر واجبات و محرمات است. ایمان یعنى پذیرش ولایت اهل بیت و تعبیت از ایشان.
آیه منحصر به مسجد الحرام نیست و شامل مساجد دیگر نیز مىشود. در سوره «بقره» مىفرماید :
(وَ مَنْ أظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللهِ أنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ وَ سَعى فی خَرابِها أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أنْ یَدْخُلُوها اِلّا خائِفینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی اْلآخِرَهِ عَذابٌ عَظیمٌ )[1]
«کیست ستمکارتر از کسى که در مساجد خدا از ذکر نام او جلوگیرى کند و در ویرانى آنها بکوشد؟ آنان را نسزد که در آنجا وارد شوند مگر با ترس. براى آنان در دنیا، خوارى و در آخرت عذاب بزرگ است.»
ویران کردن مسجد، گاه خراب کردن دیوارهاى آن است و گاه پراکنده کردن نمازگزاران و جلوگیرى از ورود آنهاست.
در مقابل، در سوره توبه مىفرماید :
(اِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللهِ مَنْ آمَنَ بِاللهِ وَ الْیَوْمِ اْلآخِرِ وَ أقامَ الصَّلاهَ وَ آتَى الزَّکاهَ وَ لَمْ یَخْشَ اِلّا اللهَ فَعَسى أُولئِکَ أنْ یَکُونُوا مِنَ الْمُهْتَدینَ )[2]
«مساجد خدا را فقط کسى آباد مىکند که به خدا و روز قیامت ایمان آورده، نماز بپا دارد و زکات بدهد و جز از خدا نترسد. امید است که آنان از هدایت یافتگان باشند!»
هر کس به هر شکل مانع حضور مردم در مسجد شود، آن را خراب کرده است.
متولیان همهى مساجد و اعضاء هیئت امناء باید اهل تقوا و پرهیزکار باشند و افراد فاسق و فاجر نمىتوانند سرپرستى مساجد را برعهده گیرند.
متولى قلوب
غیر از مساجد، هر مکان دیگرى که مخصوص خداى تعالى است، باید در تصرف مؤمنان و متقین باشد از جمله قلب مؤمن که عرش پروردگار و بالاتر از مسجد است. بنابراین ممانعت از این مکان، جلوگیرى از توجّه شخص به خداى تعالى است و هر کس از راه دوستى و معاشرت یا هر روش دیگرى افراد را به معصیت تشویق کند و قلب آنان را از توجّه به خداى تعالى باز دارد یا به ترک نماز و عبادت دعوت کند، مشمول عذاب الهى مىشود. همچنین کسانى که با شبههافکنى یا رفتار نامناسب موجب دلسردى و دلزدگى مردم از دین شوند این گونهاند.
زشتتر و بدتر از این کار آن است که کسى ادعاى تقرب کند و مردم را ظاهرآ به سوى خدا دعوت کند، در حالى که انباشته از تخیلات است. مصیبت این افراد بیشتر از کسانى است که راه مساجد را مىبندند یا مردم را با شبهه از دین بیرون مىکنند؛ چراکه این گروه مدعى مقاماتى هستند که ندارند و نه تنها افراد را به بیراهه سوق مىدهد، بلکه مشکلات متعددى برایشان ایجاد مىکند.
یک روایت
امام باقر علیه السلام از قول امیر المؤمنین علیه السلام در بیان ویژگى شیعیان چنین مىفرماید :
«شِیعَتُنَا الْمُتَبَاذِلُونَ فِی وَلایَتِنَا الْمُتَحَابُّونَ فِی مَوَدَّتِنَا الْمُتَزَاوِرُونَ فِی اِحْیَاءِ أمْرِنَا الَّذِینَ اِنْ غَضِبُوا لَمْ یَظْلِمُوا وَ اِنْ رَضُوا لَمْ یُسْرِفُوا بَرَکَهٌ عَلَى مَنْ جَاوَرُوا سِلْمٌ لِمَنْ خَالَطُوا»[3]
«شیعیان ما کسانى هستند که به خاطر ولایت ما به یکدیگر بذل و بخشش دارند؛ در راه دوستى ما با یکدیگر دوستى مىکنند؛ براى زنده کردن امر ما به دیدار هم مىروند؛ اگر خشمگین شوند، ستم نمىکنند؛ اگر راضى باشند، اسراف نمىورزند؛ برکت همسایگانند و با معاشرین خود سلم و صفا دارند.»
الْمُتَبَاذِلُونَ فِی وَلایَتِنَا؛ یعنى شخص به خاطر دوستى ائمه اطهار علیهم السلام به خانواده و دوستان خود بذل و بخشش کند. بذل و بخشش فقط در امور مالى نیست، بلکه با اخلاق خوب هم مىشود این کار را کرد، ولى ابتدا باید در خانه نسبت به همسر، فرزندان، پدر، مادر، خواهر و برادر خوش رفتار بود. کسى که در خانه با همسر و فرزندان خود بد اخلاق است و در بیرون خانه خوشرو و خوش اخلاق است، معلوم مىشود اهل نفاق و ریاست.
الْمُتَحَابُّونَ فِی مَوَدَّتِنَا؛ یعنى در راه دوستى ما با هم مهربانى و اظهار محبّت مىکنند. این امر نیز ابتدا باید در خانواده باشد؛ یعنى زوجین به هم مهربانى کنند؛ پدر و مادر با فرزندان و فرزندان با یکدیگر و با والدینشان اظهار دوستى کنند.
الْمُتَزَاوِرُونَ فِی اِحْیَاءِ أمْرِنَا؛ یعنى براى احیاى امر ائمه اطهار به دیدار یکدیگر مىروند. منظور از «امر اهل بیت» اصول عقاید، احکام و اخلاقیات است.
امام صادق علیه السلام فرمودند: «من دوست مىدارم مجالسى را که در آن مىنشینید و درباره احکامى که از ما گفته شده، صحبت مىکنید».
الَّذِینَ اِنْ غَضِبُوا لَمْ یَظْلِمُوا؛ شیعیان اهل بیت اگر خشمگین شوند، ستم نمىکنند؛ یعنى در خانواده و جامعه به دیگران ناسزا نمىگویند و کتککارى نمىکنند، على الخصوص درباره زن و شوهر، فرزندان و پدر و مادر. این کار گناه کبیره است و موجب مىشود شخص از عدالت ساقط شود.
وَ اِنْ رَضُوا لَمْ یُسْرِفُوا؛ اگر از کسى خشنود شوند اسراف نمىکنند.
بَرَکَهٌ عَلَى مَنْ جَاوَرُوا؛ نه تنها آزار و اذیتى براى همسایگانش ندارد، بلکه از آنها احوالپرسى مىکند؛ اگر بتواند کمکشان مىکند و هر چه از دستش برآید دریغ نمىکند.
سِلْمٌ لِمَنْ خَالَطُوا؛ با دوستان و معاشران خود صدق و صفا دارد و سلم است. اگر چیز خوبى از آنان بشنود و ببیند، مىپذیرد و اگر خطایى ببیند، با آنها همراهى نمىکند.
[1]ـ بقره، 114.
[2]ـ توبه، 18.
[3]ـ کافى، 2، 236.