سوره انفال آیه ۲۵ | جلسه ۱۶
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره انفال آیه ۲۵ | یکشنبه ۱۳۹۴/۱۲/۱۶ | جلسه ۱۶ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
دانلود فایل صوتی تمام جلسات تفسیر سوره انفال
وَ اتَّقُوا فِتْنَهً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّهً وَ اعْلَمُوا أنَّ اللهَ شَدیدُ الْعِقابِ(۲۵)
و بترسید از فتنهاى که فقط به ستمکاران شما نمىرسد و بدانید که خدا سختکیفر است.
وَ اتَّقُوا فِتْنَهً؛ «فتنه» در قرآن به دو معنا آمده است: امتحان و بلا. خداى تعالى بشر را مختار آفریده، امّا او را به خود رها نکرده است، بلکه همواره با اسباب مختلف به سوى خود دعوتش مىکند و درباره پیمودن راه نفس و رفتن به پرتگاه هلاکت، هشدارش مىدهد، امّا فقط بعضى از مردم هشدارهاى خدا را جدّى مىگیرند و برخى دیگر اعتنا نمىکنند. همچنین مشیت خداى تعالى بر امتحان بشر است. او راه خوب و بد را پیش روى انسان گذاشت؛ از یک سو به خوبىها دعوتش کرد و از سوى دیگر در راه خوبىها امتحانش نمود.
(أ حَسِبَ النّاسُ أنْ یُتْرَکُوا أنْ یَقُولُوا آمَنّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ )[1]
«آیا مردم گمان کردند که چون گفتند ایمان آوردیم، رها مىشوند و امتحان نمىشوند؟»
هیچ کس نباید از خدا بخواهد او را امتحان نکند، ولى به فرموده امیرالمؤمنین علیه السلام باید از شرّ گمراه شدن در امتحانات به خدا پناه ببرد.
«اللهمَّ اِنّى اعوذ بکَ مِن مَضَلّاتِ الفِتَن»[2]
«خدایا از گمراه شدن در امتحانات به تو پناه مىبرم.»
از اسباب امتحان الهى، اموال و اولاد هستند؛
(وَ اعْلَمُوا أنَّما أمْوالُکُمْ وَ أوْلادُکُمْ فِتْنَهٌ وَ أنَّ اللهَ عِنْدَهُ أجْرٌ عَظیمٌ )[3]
«بدانید که اموال و اولاد شما وسیله امتحان است و پاداش بزرگ نزد خداست.»
نه فقط اموال و اولاد، تمام مظاهر دنیا که دل آدمى را مىرباید، مخصوصآ حرامهایى که از آنها منع شده، اسباب امتحانند. واجبات و محرمات نیز براى امتحان بشر است. هرگز نباید واجبات را ترک کرد و محرمات را انجام داد، به این امید که روزى توبه کند، انباشته شدن گناه روى گناه، توفیق توبه را سلب مىکند.
این را نیز باید دانست که هر کس در امتحانات الهى موفق شود، پیشرفت مىکند و توفیقات بیشترى نصیبش مىشود، امّا تا آخرین لحظه نباید به خود مطمئن شود؛ چراکه هیچ تضمینى وجود ندارد که حتّى کسى که همهى عمر در راه خدابوده، تا آخر بر این راه بماند و با ایمان از دنیا برود، ولى هر کس خود را به خدا بسپارد، خدا حفظش مىکند؛ پس اطمینان داشتن و غرّه شدن به خود، غلط، ولى امید و توکّل به خداوند، صحیح و لازم است. هر کس به خدا، پیامبر و اهل بیت امید ببندد و از ایشان بخواهد، عاقبت به خیر مىشود؛ ولى نباید به ایمان، تقوا، عبادت، عرفان و اخلاق خوب خود تکیه کند.
فتنه به معناى بلا
معناى دیگر فتنه، بلاهایى است که در جامعه رخ مىدهد و بعضى افراد در میان مردم اختلاف و چند دستگى به وجود مىآورند، به طورى که هر دسته، دیگرى را تکفیر مىکند و گاه به روى هم شمشیر مىکشند. مقصود از فتنه در آیه، همین نوع است و خداوند کسانى را که منشأ و موجب این فتنه هستند، ستمکار مىنامد.
اختلاف و فتنه، گاه در اعتقادات و دین مردم است؛ یعنى گروهى با ایجاد اشکال و شبهه، مردم را در دین خود مردّد کرده، موجب تزلزل و حتّى خروج آنان از دین مىشوند. گاهى نیز فتنه در خصوصیات جامعه و مسائل مختلف اجتماعى شکل مىگیرد.
از زمان رحلت رسول خدا صلّى الله علیه و آله فتنه در جامعه اسلامى شکل گرفت. عدهاى جمع شدند و على رغم دستور صریح پیامبر مبنى بر وصایت امیرالمؤمنین على علیه السلام، دیگرى را به عنوان جانشین پیامبر معرفى کردند. این کار امّت اسلامى را به دو گروه تقسیم کرد؛ یک طرف امیرالمؤمنین و عدهاى معدود و طرف دیگر اکثر قریب به اتّفاق جامعه.
روایات مربوط به این جریان را حضرت آیت الله العظمى نجابت در کتاب «قرآن و عترت» از روات شیعه و سنّى جمعآورى کرده است. در آن کتاب از رسول خدا صلّى الله علیه و آله روایت شده :
«هر کس با على علیه السلام در این مقام منازعه کند، با من در رسالت نزاع کرده است.»
فتنهى دیگر در امّت اسلامى، وقوع جنگهاى سهگانهى جمل، صفین و نهروان بود. تفسیر المیزان روایتهاى متعددى در ذیل این آیه آورده، مبنى بر اینکه از مصادیق آیه، جنگ جمل است. در آن کتاب مىخوانیم :
شخصى به زبیر گفت: خود شما خلیفه (عثمان) را تنها گذاشتید تا کشته شد، بعد آمدید و خون او را از على مطالبه کردید؟
زبیر گفت: آرى ما در عهد رسول خدا صلّى الله علیه و آله و همچنین در عهد ابوبکر، عمر و عثمان آیه «وَ اتَّقُوا فِتْنَهً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّهً» را قرائت مىکردیم، ولى هرگز به خیالمان نمىرسید که خود ما برپا کننده آن فتنهایم، تا آنکه شد آنچه شد.[4]
طلحه و زبیر هر دو در جنگ بدر حاضر بوند و در جنگ جمل مقابل على علیه السلام ایستادند؛ لذا نزول آن بعد از جنگ بدر بىدلیل نیست.
فتنه به معناى امتحان، بیشتر جنبهى فردى دارد و چندان ربطى به دیگران پیدا نمىکند. وقتى کسى گناه مىکند و گرفتار مىشود، وزر و وبالش دامنگیر دیگران نمىشود، مگر آنکه گناهش تجاوز به حقوق دیگران باشد، امّا فتنه به معناى اختلافات اجتماعى، گاه همهى جامعه را درگیر مىکند، حتّى ممکن است به جنگ بینجامد و موجب از بین رفتن اموال و قتل افراد شود؛ لذا محدود به فتنهانگیزان نمىشود و حتّى دامن مؤمنان و صالحان جامعه را نیز مىگیرد.
از جمله فتنهگران «محاربین» هستند؛ مثل مجاهدین خلق که در اوایل انقلاب، مردم بىگناه را به خاک و خون مىکشیدند، در حالى که تا پیش از آن مثل سایر مردم از حقوق اجتماعى برخوردار بودند، لکن پس از درگیر شدن با مردم و دست زدن به اقدامات تروریستى، حضرت امام خمینى حکم محارب علیه آنان صادر کرد و با آنان برخورد شد. در جنگ نهروان نیز تا وقتى که خوارج علیه مسلمانان اقدام نکرده بودند، در امان بودند و حتّى از حقوق بیت المال به آنان پرداخت مىشد، در حالى که همه جا از مولا على علیه السلام بدگویى مىکردند.
راهکار نجات از فتنه
هنگام بروز فتنه در جامعه معمولا مردم به سه دسته مىشوند: 1 ـ فتنهگران. 2 ـ عالمان فتنه شناس. 3 ـ مردم عادى که چندان در جریان امور نیستند.
عالمان فتنهشناس وظیفه دارند مردم را آگاه کرده، به فتنهگران هشدار دهند. سکوت در برابر فتنه براى علما جایز نیست و باید نهى از منکر کنند. اگر هم درگیرى مسلحانه پیش آمد، وضع به شکل دیگرى خواهد شد.
هنگامى که حقّ مولا على علیه السلام را غصب کردند، حضرت دست به شمشیر نبرد، امّا سکوت هم نکرد، بلکه با مهاجران و انصار صحبت کرد. دوازده نفر به طرفدارى مولا با افراد مختلف حرف زدند، حتّى ساعتها با ابوبکر و عمر صحبت کردند، ولى اثرى نداشت، تا آنجا که آنها تهدید کردند که هر کس در این باره صحبتى کند، کشته مىشود.
همچنین مولا على علیه السلام در زمان خلیفه اول و دوم در مواقع حساس حق خود را یادآورى مىکردند و در عمل و گفتار دست از تبیین حق بر نداشتند.
از آثار شوم فتنههاى اجتماعى این است که بزرگانى که صلاحیت رهبرى جامعه و پیشوایى مردم را دارندکنار گذاشته شده، طبیعتآ کسانى روى کار مىآیند که هیچ صلاحیتى ندارند و به مردم ستم مىکنند.
فتنهشناس کیست؟
هنگام بروز فتنه، مردم باید به چه کسانى رجوع کنند تا تکلیف خود را بشناسند؟ در زمان ائمه اطهار علیهم السلام خود ایشان مرجع مردم در همهى امور بودند؛ یعنى بعد از پیامبر، على علیه السلام فتنهشناس بود، امّا چون ایشان را رها کردند، به مصیبتهایى گرفتار شدند که هنوز هم دامنگیر امّت اسلام است؛ بعضی از اهل تسنّن شیعیان را کافر مىدانند و برخى شیعیان، اهل تسنّن را. در این میان گروههاى افراطى مثل داعش سر بر مىآورند.
این گروهها مخصوص امروز نیست و همیشه بودهاند. شهیدین اول و ثانى دو تن از فقهاى نامدار شیعه در قرن هشتم و دهم بودند که بدون هیچ افراطىگرى، دلایل حقّانیّت شیعه را از قرآن و سنّت بیان مىکردند. حاکمان و قضات زمان، آنان را محاکمهى غیابى کردند و حتّى اجازه دفاع به آنان ندادند.
شهید اول متن «لمعه» را که به راستى یک دوره فقه کامل است در هفتهى آخر عمر در زندان، بدون دسترسى به هیچ منبعى و فقط با دانستههاى ذهن خود نگاشت و شهید دوم آن را شرح داد. هر دو بزرگوار در حدود پنجاه و پنج سالگى به شهادت رسیدند.
مردم زمان مولا على علیه السلام ترسیدند و از ایشان حمایت نکردند. کسانى که مىتوانستند کمک کنند، نتوانستند از دنیاى خود بگذرند، حتّى به حضرت مىگفتند: «اتفاقى است که افتاده و شما هم سکوت کنید!» نتیجه این شد که بعد از مدّتى امویان و عباسیان سر کار آمدند؛ خونهاى زیادى از مسلیمن را بر زمین ریختند و حقوق مادى و معنوى مردم را پایمال کردند.
این روند سالهاى سال ادامه یافت، به طورى که هیچ امامى به حق خود نرسید و آنچه براى پیامبر فراهم شد، براى ائمه اطهار علیهم السلام فراهم نشد. در واقع جامعه اسلامى از برکت رهبرى ایشان محروم شد.
اگر حضرات معصومین به حق حکومت خود مىرسیدند، دنیا وضع دیگرى مىیافت و مردم در همه جهت پیشرفت مىکردند.
بعد از ائمه اطهار علیهم السلام، علماى متقى و پرهیزکارى که امتحان خود را در جامعه پس دادهاند، فتنهشناس هستند؛ امثال میرزاى شیرازى و بزرگانى که اهل علم و تقوا بودند و ترس آن داشتند که چیزى بگویند یا بنویسند که خلاف نظر حضرت صاحب الزمان عجّل الله تعالى فرجه باشد.
تحریم تنباکو
ناصرالدین شاه قراردادى با یک کمپانى انگلیسى امضا کرد که طى آن امتیاز انحصارى تجارت تنباکوى ایران و حتّى نظارت بر زراعت آن به انگلیسىها واگذار شد.
در آن زمان معیشت بسیارى از مردم از فروش توتون و تنباکو تأمین مىشد و زارع و تاجر هیچ نوع اختیارى در تولید و فروش این محصول نداشتند. بنابراین رفته رفته موج اعتراضات در نقاط مختلف ایران خصوصاً شهرهاى تهران، اصفهان، شیراز، تبریز… آغاز شد و برخى تجار، از فروش محصول خود به شرکت انگلیسى خوددارى کردند. در فارس که گفته مىشود مرغوبترین تنباکوى ایران را داشت بعضى از تجار محصول خود را براى اینکه به دست بیگانه ندهند به آتش کشیدند.
علاوه بر ضرر اقتصادى خطر عمدهترى که برخى احساس مىکردند، حضور فرهنگ اروپایى در کشور اسلامى بود که حساسیتهاى بسیارى را بر مىانگیخت. هجوم گروه بزرگى از اروپایىها به ایران، حتى شکل ظاهرى شهر و بازار را تغییر داد و بسیارى را به این نتیجه رساند که گویى تاسیس شرکت و امتیاز انحصارى توتون و تنباکو فقط بخشى از ماجراست و هدف اصلىتر این است که فرهنگ اروپایى در ایران رواج یابد و ایران به تدریج به مستعمره بریتانیا تبدیل شود.
نخستین گام اعتراض را تجار، کسبه و دستاندرکاران صنعت تنباکو برداشتند. از هر شهرى فریادى برخاست و فریادها رفته رفته سطح مملکت را فرا گرفت. پس از اوج گرفتن مخالفت و درگیرى، اقشار مختلف مردم به علماى دینى در شهرهاى مختلف رجوع کرده و کسب تکلیف نمودند؛ به طور مثال در اصفهان به آیت الله نجفى اصفهانى، در شیراز به سیّد على اکبر فال اسیرى، در تهران به شیخ فضل الله نورى و میرزا حسن آشتیانى، در تبریز به میرزا جواد مجتهد تبریزى متوسل شدند.
این فریادهاى همه جانبه از هر گوشهاى به گوش میرزاى شیرازى، مرجع تقلید شیعیان در سامرا رسید. میرزا حسن آشتیانى با آیت الله محمّد حسن شیرازى مکاتبه و کسب تکلیف کرد، آیت الله شیرازى ابتدا نامهاى به ناصرالدین شاه نوشت و به شاه در مورد عدم سپردن سرمایه مملکت به دست بیگانه هشدار داد، ولى شاه به هشدارهاى وى ترتیب اثر نداد. این چنین بود که حکم تحریم تنباکو در عبارتى کوتاه و به شیوهاى موثر، محرّک و حساب شده از سوى میرزاى شیرازى به شرح زیر صادر شد :
«بسم الله الرحمن الرحیم. الیوم استعمال تنباکو و توتون بایّ نحو کان، در حکم محاربه با امام زمان صلوات الله و سلامه علیه است».
حرّره الاَقل محمد حسن الحسینى
صدور فتواى تحریم تنباکو، غوغایى به پا کرد و قیام مردم در سراسر ایران گسترش یافت. بعد از صدور فتواى تحریم، علاوه بر اینکه هیچ کس توتون و تنباکو را در مخفىترین محل استعمال نکرد، قلیانها و چندین بادگیر طلا و نقره توسط صاحبانشان شکسته شد. چنان که ناصرالدین شاه روزى در حرمسراى خود دید زنهایش به کنیزان خود امر مىکردند که آنها را در هاون نهاده و بشکنند. شاه گفت: شما را چه مىشود که این طور مىکنید؟ یکى از زنها گفت: آن کس که ما را به تو حلال کرده، قلیان را به ما حرام کرده است.
چنین بود که سرانجام شاه از بیم شورش مردم و اعلام جهاد عمومى توسط علما، امتیاز این قرارداد را در شانزدهم جمادى الاول سال 1309 قمرى لغو کرد و امین السلطان طى تلگرافى به ولایات، الغاى قرارداد تنباکو و آزادى کشت و تجارت توتون و تنباکو را اعلام کرد.
اگر مراجع در هر زمان با هم صحبت کنند و پیرامون مسائل اجتماعى به اتقاق نظر برسند، فتنه دامنگیر جامعه نمىشود و اگر شد، خیلى زود دفع مىشود.
همه باید از خدا بخواهیم به حق محمّد و آل محمّد ما را از شرّ فتنههاى آخر الزمان حفظ کند تا بتوانیم در سلامت ایمان از دنیا برویم!
موعظه
جوانان و نوجوانان عزیز اگر مىخواهند گمراه نشوند، دائم از خدا بخواهند؛ بطور قطع خدا کمک مىکند و همین خواستن، نورانیت و آگاهیشان مىدهد.
به دوستان عزیز توصیه مىکنم اگر مىخواهید نصیحتى کنید، بیهوده چیزى نگویید که تنها بمانید، بطورى که فقط نظر خودتان باشد و آن را در موبایلها پخش کنید! ابتدا مشورت کنید؛ صحبت کنید؛ خودتان را به خدا بسپارید و نگویید من هر چه مىگویم صحیح است.
نصیحتى که براى جوانها دارم این است که اگر نمىتوانید اینترنت و موبایل را رها کنید، مراقب باشید به محض آنکه تصاویر نامناسبى مشاهده کردید، سریع آنها را کنار بگذارید و چشمتان را ببندید؛ مثل موقعى که با مواد سمى روبرو مىشوید و مىدانید این مواد به شما آسیب مىرساند و موجب چشمدرد یا کورى مىشود.
حواستان باشد در این شبکهها، افرادى هستند که مىخواهند با همین تصاویر شما را گمراه کنند. پدر و مادر هم سعى کنند با زبان خوش با فرزندانشان صحبت کنند. اگر نمىشود موبایل را از آنها گرفت، سعى کنند با اسباب مختلف مثل صحبت کردن با دوستانشان، آنان را وادار کنند دنبال این چیزها نباشند، وگرنه همین وضعى که مىبینید، پیش مىآید و هر روز بدتر مىشود، ناگهان در دبیرستانها و مدارس بیشتر بچهها نماز نمىخوانند و کارهاى نامناسب انجام مىدهند.
[1]ـ عنکبوت، 2.
[2]ـ وسائل الشیعه، 7، 137.
[3]ـ انفال، 28.
[4]ـ تفسیر المیزان، 9، 63.