بیستودوم رمضان ۱۴۴۳ | آیت الله دستغیب
خدایا کاری کن طوری باشیم که تو میپسندی؛ اگر عملی انجام میدهیم، برای تو باشد تا بتوانیم حرکتی بهسوی تو داشته باشیم! کمک کن دست از این طلب برنداریم؛ آنچه تو و دوستانت میپسندید دنبال کنیم و غیر از آن چیزی در ذهنمان نیاید!
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
بیستودوم رمضان ۱۴۴۳ – ۱۴۰۱ | یکشنبه ۱۴۰۱/۰۲/۰۴ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
دنیا در کلام امیرالمؤمنین
حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام راجع به دنیا و خصوصیات آن خطبههای متعدد و بیانات شیوا و آموزندهای دارد؛ از جمله در خطبۀ ۵۳ نهجالبلاغه دنیا را از جهت گذرا بودن و ضررهای دل بستن به آن و همچنین آنها که به آن دل بستهاند و هموغمشان را مادیات قرار دادهاند و از معنویاتی که خداوند درونشان قرار داده غافلاند، چنین میفرماید:
«أَلَا وَ إِنَّ الدُّنْیَا قَدْ تَصَرَّمَتْ وَ آذَنَتْ بِانْقِضَاءٍ وَ تَنَکَّرَ مَعْرُوفُهَا وَ أَدْبَرَتْ حَذَّاءَ فَهِی تَحْفِزُ بِالْفَنَاءِ سُکَّانَهَا وَ تَحْدُو بِالْمَوْتِ جِیرَانَهَا وَ قَدْ أَمَرَّ فِیهَا مَا کَانَ حُلْواً وَ کَدِرَ مِنْهَا مَا کَانَ صَفْواً فَلَمْ یَبْقَ مِنْهَا إِلَّا سَمَلَهٌ کَسَمَلَهِ الْإِدَاوَهِ أَوْ جُرْعَهٌ کَجُرْعَهِ الْمَقْلَهِ لَوْ تَمَزَّزَهَا الصَّدْیَانُ لَمْ یَنْقَعْ فَأَزْمِعُوا عِبَادَ اللَّهِ الرَّحِیلَ عَنْ هَذِهِ الدَّارِ الْمَقْدُورِ عَلَى أَهْلِهَا الزَّوَالُ وَ لَا یَغْلِبَنَّکُمْ فِیهَا الْأَمَلُ وَ لَا یَطُولَنَّ عَلَیْکُمْ فِیهَا الْأَمَدُ.
فَوَاللَّهِ لَوْ حَنَنْتُمْ حَنِینَ الْوُلَّهِ الْعِجَالِ وَ دَعَوْتُمْ بِهَدِیلِ الْحَمَامِ وَ جَأَرْتُمْ جُؤَارَ مُتَبَتِّلِی الرُّهْبَانِ وَ خَرَجْتُمْ إِلَى اللَّهِ مِنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلَادِ الْتِمَاسَ الْقُرْبَهِ إِلَیْهِ فِی ارْتِفَاعِ دَرَجَهٍ عِنْدَهُ أَوْ غُفْرَانِ سَیِّئَهٍ أَحْصَتْهَا کُتُبُهُ وَ حَفِظَتْهَا رُسُلُهُ لَکَانَ قَلِیلًا فِیمَا أَرْجُو لَکُمْ مِنْ ثَوَابِهِ وَ أَخَافُ عَلَیْکُمْ مِنْ عِقَابِهِ.
وَ [بِاللَّهِ] تَاللَّهِ لَوِ انْمَاثَتْ قُلُوبُکُمُ انْمِیَاثاً وَ سَالَتْ عُیُونُکُمْ مِنْ رَغْبَهٍ إِلَیْهِ أَوْ رَهْبَهٍ مِنْهُ دَماً ثُمَّ عُمِّرْتُمْ فِی الدُّنْیَا مَا الدُّنْیَا بَاقِیَهٌ مَا جَزَتْ أَعْمَالُکُمْ عَنْکُمْ وَ لَوْ لَمْ تُبْقُوا شَیْئاً مِنْ جُهْدِکُمْ أَنْعُمَهُ عَلَیْکُمُ الْعِظَامَ وَ هُدَاهُ إِیَّاکُمْ لِلْإِیمَانِ»
«أَلَا وَ إِنَّ الدُّنْیَا قَدْ تَصَرَّمَتْ وَ آذَنَتْ بِانْقِضَاءٍ» تَصَرَّمَ به معنای انقطاع و فناست. آگاه باشید که دنیا در حال رفتن است. اعلام کرده که من میروم؛ یعنی نهفقط میرود، بلکه اعلام هم کرده. به شکلهای مختلف میگوید که من رفتنی هستم. وقتی کسی میمیرد به ما اعلام میکند که شما هم مثل من هستید.
خبر فوت کسانی که به ما میرسد یا به تشیعجنازهشان میرویم و دفنشان میکنیم، خود اعلان است؛ یعنی مرگ منحصر به این شخص نیست و تو هم بهزودی به او ملحق خواهی شد.
«وَ تَنَکَّرَ مَعْرُوفُهَا» خوبیهای این دنیا مجهول است، شناخته شده نیست.
خوبیهای این دنیا دو نوع است؛ ظاهری و باطنی. باطن دنیا خوب است، میتوان در آن معرفت خدا را پیدا کرد. آدمی به این دنیا آمده تا خدا را بشناسد و برای عالم برزخ و قیامت توشه جمع کند، لکن این حسنِ دنیا برای بیشتر مردم مجهول و ناشناخته است و عدۀ زیادی فقط ظاهر دنیا را میبینند.
«وَ أَدْبَرَتْ حَذَّاءَ» دنیا پشت کرده و سریع میگذرد.
کنایه از عمر ماست. هر روز و ساعاتی که میرود دیگر برنمیگردد. خیلی هم زود میگذرد. هر کودکی که متولد میشود، مدتی در این دنیا میماند و روزی از این بدن جدا میشود از دنیا میرود.
«فَهِی تَحْفِزُ بِالْفَنَاءِ سُکَّانَهَا» دنیا ساکنان خود را بهسوی نابودی و فنا میکشاند. «تَحفِزُ» یعنی باعجله به جلو میراند.
همۀ موجودات پایانی دارند، بشر که جای خود دارد، حتی کره زمین هم روزی نابود خواهد شد. این کار خدا و قرار او برای این دنیاست.
«وَ تَحْدُو بِالْمَوْتِ جِیرَانَهَا» «تحدو» آوازی است که برای شتر میخوانند تا زودتر حرکت کند. این دنیا هم برای همسایگان خود آواز میخواند که زودتر بهسوی عالم دیگر حرکت کنید.
حضرت مردم زمین را به همسایگانی تعبیر میکند که دیر یا زود باید برخیزند.
«وَ قَدْ أَمَرَّ فِیهَا مَا کَانَ حُلْواً» از دنیا آنچه شیرین بود تلخ شد. با یک مریضی یا در زمان پیری مزههای شیرین به کام آدمی تلخ میشود.
چیزهای حرامی هم اگر خورده باشد، باطناً تلخ و آتش است. وقتی از این دنیا میرود دیگر این شیرینیها به کارش نمیآید و در کامش شیرین نیست.
«وَ کَدِرَ مِنْهَا مَا کَانَ صَفْواً» آنچه صاف و زلال و روشن بود بهمرور در چشمش تیره و تار میشود.
«فَلَمْ یَبْقَ مِنْهَا إِلَّا سَمَلَهٌ کَسَمَلَهِ الْإِدَاوَه» باقی نماند از این دنیا، از این عمر، بهاندازۀ تهماندۀ ظرفی که آبش ریخته شده و فقط کف آن اندکی خیس است.
«أَوْ جُرْعَهٌ کَجُرْعَهِ الْمَقْلَهِ لَوْ تَمَزَّزَهَا الصَّدْیَانُ لَمْ یَنْقَع» یا جرعهای از ظرف کوچکی که اگر تشنهای آن را بمکد، فقط دهانش خیس میشود و سیرآب نمیشود.
«فَأَزْمِعُوا عِبَادَ اللَّهِ الرَّحِیلَ عَنْ هَذِهِ الدَّارِ الْمَقْدُورِ عَلَى أَهْلِهَا الزَّوَالُ» پس عزمتان را جزم کنید ای بندگان خدا و از این خانهای که زوال و نابودی برای اهلش نوشته شده، کوچ کنید!
هرکه در این دنیا آمد، ناگزیر باید روزی برود. هیچکس نیامده که بماند؛ پس دل نبندید و آمادۀ رفتن باشید؛ الرَّحِیل! اینجا جای شما نیست؛ خانه و جایگاهتان این نیست!
خانه و زندگی و عمر طولانی اینجا در مقابل ابدیت عالم دیگر هیچ است.
یکی از نشانههای اینکه شما برای اینجا ساخته نشدید، این بدنهای مادی است که خصوصیت این دنیا را دارد و از ماده است، امّا آنچه بدن انسان را میچرخاند روحی است که مادی نیست؛ متعلق به عالم بالاست و فنا و نابودی ندارد.
«وَ لَا یَغْلِبَنَّکُمْ فِیهَا الْأَمَل» مبادا آرزوها بر شما غالب شود، شما را بگیرد و فکر کنید اینجا ماندگارید!
«وَ لَا یَطُولَنَّ عَلَیْکُمْ فِیهَا الْأَمَد» فکر نکنید دنیا همیشه هست و برایتان میماند!
بیشتر مردم جلو چشم خود میبینند چطور دیگران میمیرند و زیر خاک میروند، امّا گمان میکنند خودشان میمانند و مرگ را بسیار دور میبینند.
آنها که عمرتان دراز شده! فکر نکنید از دست عزرائیل گریختهاید و دیگر میمانید! شما باید بیشتر آماده باشید.
«فَوَاللَّهِ لَوْ حَنَنْتُمْ حَنِینَ الْوُلَّهِ الْعِجَال» به خدا قسم! اگر مانند شتران بچهمرده ناله بزنید
«وَ دَعَوْتُمْ بِهَدِیلِ الْحَمَام» و چون کبوتران نوحه سر دهید
«وَ جَأَرْتُمْ جُؤَارَ مُتَبَتِّلِی الرُّهْبَان» و مثل راهبانِ تارک دنیا تضرع و زاری کنید
«وَ خَرَجْتُمْ إِلَى اللَّهِ مِنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلَاد» و برای خدا دست از اموال واولاد بشویید
«الْتِمَاسَ الْقُرْبَهِ إِلَیْهِ فِی ارْتِفَاعِ دَرَجَهٍ عِنْدَهُ» تا درجهای نزد او بالا روید و بخواهید به او نزدیک شوید
«أَوْ غُفْرَانِ سَیِّئَهٍ أَحْصَتْهَا کُتُبُهُ وَ حَفِظَتْهَا رُسُلُه» یا برای آمرزش گناهی که شمرده شده و فرشتگان آن را نوشتهاند
«لَکَانَ قَلِیلًا فِیمَا أَرْجُو لَکُمْ مِنْ ثَوَابِهِ وَ أَخَافُ عَلَیْکُمْ مِنْ عِقَابِهِ» اندک است، در برابر امیدی که از ثواب الهی برای شما دارم و از عقاب او بر شما میترسم.
اگر همۀ این کارها را انجام دهید، در برابر ثوابهایی که خداوند برای نیکوکاران آماده کرده یا عقابهایی که برای گناهکاران معیّن فرموده، اندک است.
منظور اینکه ثواب و غفران الهی را دست کم نگیرید. عنایت او چنان بزرگ و مهم است که اعمال بندگان در مقایسه با آن هیچ است؛ پس حتی اگر موفق به انجام همۀ این کارها شوید، در مقابل ثوابی که خداوند نصیبتان میکند و آمرزشی که شامل حالتان میگرداند، میارزد.
حال آنکه لازم نیست هیچکدام از این کارها را انجام دهید. فقط کافی است فرمانش را اطاعت کنید و از او طلب آمرزش نمایید. او آنقدر کریم است که نیازی به این کارها نیست.
«وَ تَاللَّهِ لَوِ انْمَاثَتْ قُلُوبُکُمُ انْمِیَاثاً» به خدا قسم! اگر دلهایتان از ترس آب شود
«وَ سَالَتْ عُیُونُکُمْ مِنْ رَغْبَهٍ إِلَیْهِ أَوْ رَهْبَهٍ مِنْهُ دَماً» و چشمانتان از شوق یا ترسِ او خون بگرید
« ثُمَّ عُمِّرْتُمْ فِی الدُّنْیَا مَا الدُّنْیَا بَاقِیَهٌ» و تا دنیا دنیاست باقی باشید و عمر کنید
«مَا جَزَتْ أَعْمَالُکُمْ عَنْکُمْ وَ لَوْ لَمْ تُبْقُوا شَیْئاً مِنْ جُهْدِکُمْ أَنْعُمَهُ عَلَیْکُمُ الْعِظَامَ وَ هُدَاهُ إِیَّاکُمْ لِلْإِیمَانِ» نعمتهای بزرگ خداوند بر شما و هدایتتان بهسوی ایمان، با اعمالتان برابری نمیکند؛ هرچند از هیچ کوششی فروگذار نکرده باشید.
مهمترین نعمتی که خدای تعالی به ما تفضل کرده، فرستادن انبیاء برای هدایت ماست. علاوه بر این در دل ما عشق و محبّت خود را قرار داده، که اگر آن را آلوده نکنیم، بهسوی او میل خواهیم کرد.
این هدایت درونی و بیرون چنان اهمیت دارد که اگر همۀ عمر اشک شوق بریزیم یا از ترس دلهایمان آب شود، جا دارد.
هر بشری که در این دنیا قدم میگذارد معدنی از طلا و نقره درون خود دارد که باید آن را استخراج کند. به تعبیر حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام: «النَّاسُ مَعَادِنُ کَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّهِ».[1]
مردم، از جهت معنوی، معادن طلا و نقره درون خود دارند که باید با طلب و تلاش آن را استخراج کنند.
باید از خدا بخواهد توفیق یابد حرف خدا و پیامبر و امام را بشنود و صادقانه انجام دهد و سعی کند صبح تا شام یاد خدا باشد. از خدا بخواهد نمازی بخواند که او میپسندد؛ قرآنی بخواند که او دوست میدارد؛ با حواس جمع، حضور قلب!
خدایا کاری کن طوری باشیم که تو میپسندی؛ اگر عملی انجام میدهیم، برای تو باشد تا بتوانیم حرکتی بهسوی تو داشته باشیم! کمک کن دست از این طلب برنداریم؛ آنچه تو و دوستانت میپسندید دنبال کنیم و غیر از آن چیزی در ذهنمان نیاید!
اگر کار میکنیم و پولی به دست میآوریم، در راه رضای تو و تأمین نفقۀ خانواده خرج کنیم، نه برای روی هم گذاشتن و انبار کردن.
شارح این خطبه شعرهایی که امام هادی علیهالسلام در مجلس متوکل عباسی خواندند، در ذیل آن اورده است:
باتوا علی قلل الاجبال تحرسهم
غلب الرجال فلم تنفعهم القلل
و استنزلوا بعد عز عن معاقلهم
و اسکنوا حفراً یا بئس ما نزلوا
ناداهم صارخ من بعد دفنهم
این الاساور و التیجان والحلل
این الوجوه التی کانت منعمه
من دونها تضرب الاستار والکلل
فافصح القبر عنهم حین سائلهم
تلک الوجوه علیها الدود تنتقل
قد طال ما اکلوا دهراً و ما شربوا
فأصبحوا الیوم بعد الاکل قد اکلوا
مضمون اشعار این است: «قلههای بلند را برای خود منزلگاه کردند و همواره مردان مسلح در اطراف آنها بودند و آنها را نگهبانی میکردند، ولی هیچیک از آنها نتوانست جلو مرگ را بگیرد و آنها را از گزند روزگار محفوظ بدارد.
آخرالامر از دامن آن قلههای منیع و از آن دژهای محکم و مستحکم به داخل گودالهای قبر پایین کشیده شدند و با چه بدبختی به آن گودالها فرود آمدند!
در این حال منادی فریاد کرد و به آنها بانگ زد که کجا رفت آن زینتها و آن تاجها و هیمنهها و شکوه و جلالها؟
کجا رفت آن چهرههای پروردۀ نعمتها که همیشه از روی ناز و نخوت در پس پردههای الوان خود را از انظار مردم مخفی میکرد؟»
[1]. کافی، ۸، ۱۷۷.