![سوره حج آیه ۶۶ و ۶۷ | جلسه ۴۱ 1 سوره حج آیه ۶۶](https://dastgheibqoba.info/wp-content/uploads/2021/05/سوره-حج-آیه-۶۶.jpg)
سوره حج آیه ۶۶ و ۶۷ | جلسه ۴۱
خدایا بهحق محمّد و آل محمّد ما را از قرآن بهرهمند فرما و بر صراط مستقیم و هدایت خاص خودت قرار ده و ولایت و دوستی محمّد و آل محمّد علیهمالسلام را روزبهروز دردل ما افزون فرما!
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره حج آیه ۶۶ و ۶۷ | چهارشنبه ۱۴۰۰/۳/۵ | جلسه ۴۱ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
وَ هُوَ الَّذی أَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمیتُکُمْ ثُمَّ یُحْییکُمْ إِنَّ الْإِنْسانَ لَکَفُورٌ (66)
اوست که شما را زندگی بخشید، سپس میمیراند، آنگاه زنده میکند. آدمی بسیار ناسپاس است.
لِکُلِّ أُمَّهٍ جَعَلْنا مَنْسَکاً هُمْ ناسِکُوهُ فَلا یُنازِعُنَّکَ فِی الْأَمْرِ وَ ادْعُ إِلى رَبِّکَ إِنَّکَ لَعَلى هُدىً مُسْتَقیمٍ (67)
برای هر امّتی عبادتی قرار دادیم که آن را انجام میدهند. پس نباید در این کار با تو نزاع کنند! بهسوی پروردگارت دعوت کن که تو بر هدایت مستقیم هستی.
«وَ هُوَ الَّذی» اوست آنکه «أَحْیاکُمْ» شما را زنده کرد «ثُمَّ یُمیتُکُمْ» سپس میمیراند «ثُمَّ یُحْییکُمْ» آنگاه دوباره زنده میکند. «إِنَّ الْإِنْسانَ لَکَفُورٌ» انسان بسیار ناسپاس و نمکنشناس است. (66)
«لِکُلِّ أُمَّهٍ» برای هر امّتی «جَعَلْنا مَنْسَکاً» عبادتی قرار دادیم «هُمْ ناسِکُوه» که آن را انجام میدهند. «فَلا یُنازِعُنَّکَ فِی الْأَمْرِ» نباید در این کار با تو نزاع کنند. «وَ ادْعُ إِلى رَبِّکَ» بهسوی پروردگارت دعوت کن «إِنَّکَ لَعَلى هُدىً مُسْتَقیمٍ» که تو بر هدایت مستقیم هستی. (67)
خداوند همه شما را زنده کرد
وَ هُوَ الَّذی أَحْیاکُم؛ هو اشاره به ذات پروردگار است؛ یعنی خود اوست که شما را حیات بخشیده، زندگی به شما داده.
انسان در آغاز نطفه بود، بعد علقه شد؛ یعنی خونی بسته، بعد مضغه یعنی مثل گوشت جویده شد، بعد بهتدریج استخوانبندی شکل گرفت و بر استخوانها گوشت و پوست آمد.
بعد از چهار ماه که همۀ خصوصیات جسم کامل شد، خدای تعالی روح در آن القا کرد و وقتی کار تمام شد، به خود فرمود: «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقین»[1].
بعد از گذشت نه ماه، گاهی هم شش یا هفت یا هشت ماه، انسان به دنیا آمد.
وقتی دوران کودکی را پشتسر گذاشت و به سنی رسید که خوب و بد را میفهمد و ممیز شد، با عقلی که خدا به او داده، ملتفت میشود بیجهت خلق نشده.
کمکم التفات پیدا میکند که خالقی دارد و از خود میپرسد خالق من کیست؟ خدای تعالی هم کمک میکند و چیزهایی به او میفهماند، تا به حد بلوغ میرسد؛ یعنی کامل میشود و بهاندازۀ سنش همهچیز میفهمد.
پس میفرماید: او شما را زنده کرد.
خدای تعالی به همه این حرف را میزند؛ چه مسلمان و چه غیرمسلمان، در هر کشوری، در هر گوشهای از این زمین باشد، خداوند از طریق وجدان با او سخن میگوید و با فطرت خویش میفهمد خدا او را زنده کرده.
اگر کمی به خود رجوع کند، میفهمد زمانی هیچ اثری از او نبود، بعد به وجود آمد. پدر و مادر به او حیات ندادند، کسی که نامش خداست به او حیات بخشید.
انسان از خودش میپرسد این حیات مثل حیات اسب و الاغ و حیوانات نیست؛ یعنی فقط خوردن و خوابیدن نیست. چیزهایی میفهمم که آنها نمیفهمند؛ از جمله اینکه میفهمم خالقی دارد و میتوانم او را بشناسم.
البته بعضی هم آنقدر خود را به نافهمی میزنند که میگویند ما هیچ فرقی با حیوانات نداریم. هر دو میخوریم، امّا من بهتر میخورم. آنها لباس طبیعی دارند، من لباس میدوزم. آنها همهچیز برایشان فراهم است و فقط چرا میکنند، من باید دنبال نان بدوم. فرق بیشتری با حیوانات ندارم!
کسی که پا روی عقل خود میگذارد، کاری نمیتوان برایش کرد. تو دنبال کار خود برو، ما هم دنبال کار خود میرویم.
میگوید من بدون دلیل کاری نمیکنم، امّا یا دروغ میگوید یا مطلب را بر خود مشتبه کرده. دلیل همین بس که حیات و زندگی تو یک تفاوت عمده با حیوانات دارد و آن اینکه تو میفهمی خالقی داری؛ میفهمی طبیعت خالق تو نیست.
تو با این عقلت خیلی چیزها را درک میکنی، حال آیا آنکه این حیات و عقل را به تو داده، جماد است؛ آیا او فهم و شعور ندارد؟
سپس خداوند شما را میمیراند
ثُمَّ یُمیتُکُم؛ خدایی که این حیات را به شما داد، بعد از مدتی آن را میگیرد و شما را میمیراند.
ناگهان مثل یک چوب خشک میافتد و تمام. اگر دو روز بماند، چنان میگندد که بوی تعفنش از هر مرداری بیشتر است.
این همان گوشت و استخوان است که بود، چه فرقی کرد؛ چه چیزی از او گرفته شد که چنین شد؟ روح.
این روح باقی است. به جایی میرود که عالم برزخ نام دارد.
آیا ما هم راهی به عالم برزخ داریم و میتوانیم کمی آن را درک کنیم؟
بله؛ در خواب، با اینکه انسان زنده است، همۀ حواس از کار میافتد؛ نه چشم میبیند؛ نه گوش میشنود؛ نه لامسه کار میکند، امّا خواب میبیند و در عالم خواب اینطرف و آنطرف میرود. این نمونهای از عالم برزخ و نوعی مردن است.
«کَمَا تَنَامون تَمُوتُون وَ کَمَا تَسْتَیْقِظُون تُبْعَثُون»[2]
«همان طور که میخوابید، میمیرید و همان طور که بیدار میشوید، محشور میگردید.»
زنده کردن پس از میراندن
ثُمَّ یُحْییکُم؛ خدای تعالی شما را میمیراند، ولی اینطور نیست که همهچیز با مرگ تمام شود، روح باقی است و دوباره با این بدن جمع میشود و متناسب با عالم آخرت زنده میشود.
همه این را ملتفت میشوند، امّا پا بر فهمشان میگذارند.
انسان نمک نشناس
إِنَّ الْإِنْسانَ لَکَفُورٌ؛ کافر یعنی کفران کننده؛ کسی که حاضر نیست شکر کند. بهقول المیزان این انسان نمکنشناس است. پا بر همۀ حقایقی میگذارد که در عالم و در خودش وجود دارد.
البته همۀ انسانها اینطور نیستند. برخی که تعدادشان هم کم نیست، توجه به مبدأ و معاد دارند و حقایق را دنبال میکنند. به هر حال انسان مختار آفریده شده، هرکس راهی را انتخاب میکند.
امّا بهطورِ کلی انسان نمکنشناس است؛ مُنعم را نمیبیند و قدر آنها که برایش زحمت کشیدند، نمیداند؛ بهعنوانِ مثال پدر و مادر، مخصوصاً مادر، چقدر زحمتِ فرزندشان را میکشند؟
مادر نه ماه او را در شکم حمل میکند، وقتی به دنیا میآید چه رنجها و مصیبتها در شیرخوارگی و کودکی و نوجوانیاش تحمل میکنند، امّا وقتی جوانی برومند میشود، مقابل پدر و مادر میایستد، مادرش را کتک میزند و به پدرش ناسزا میگوید! آیا این کفور نیست؟
چرا اینطور شد، با اینکه همهچیز را هم خوب میفهمد؟ وقتی با او صحبت میکنی، میگوید: میدانم، ولی من اینطور هستم، دلم میخواهد این کار را بکنم.
وقتی بر آنچه میفهمد پا میگذارد؛ وقتی میگوید هیچ خبری نیست، چه کارش میشود کرد؟
هر امتی عبادت مخصوص خود را دارد
لِکُلِّ أُمَّهٍ جَعَلْنا مَنْسَکاً هُمْ ناسِکُوه؛ «امّت» به حساب ظاهر آیه یعنی پیروان انبیاء. «منسک» بهمعنای عبادت است.
هر امّتی عبادتهای مخصوصِ خود را دارد. بعضی عبادتها مثل نماز و روزه در همۀ امّتها وجود دارد، امّا شکل آن فرق میکند.
وقتی شریعت جدیدی روی کار میآید، احکام شریعت قبل نسخ میشود و امّت پیامبر گذشته باید پیرو پیامبر جدید شوند.
کاملترین احکام در دین مبین اسلام است که بعد از آن دین و شریعت دیگری نمیآید و این احکام تا قیامت جاری است.
بهعنوانِ مثال نماز در دین اسلام مشتمل بر قیام و رکوع و سجود است؛ آغازش تکبیر، میانهاش تسبیح و تحمیدِ پروردگار و پایانش سلام است و هرروز پنج مرتبه در رکعات مختلف تکرار میشود. این کاملترین شکل نماز است و خدای تعالی به این نحو عبادت میشود.
بعضی حرام و حلالها هم در شرایع مختلف تغییر میکند. گاه چیزی در امّتی حلال و در امّت دیگر حرام است.
صاحب المیزان معتقد است چون عقول مردم در زمانهای مخلتف متفاوت است و بشر رو به فهیمتر شدن و آگاهی بیشتر میرود، احکام الهی هم متناسب با انسانها تغییر میکند.
لکن بهتر است بگوییم مصلحت خدای تعالی این است که برای امّت موسی این احکام را قرار دهد، برای امّت عیسی این احکام را و برای امّت محمّد صلّیاللّهعلیهوآله این احکام را. چرایی آن را هم خودش بهتر میداند.
میتوان سخن جناب المیزان را به این شکل بیان کرد که انسان رشد عقلی تدریجی دارد و همان طور که از نطفه به علقه و بعد به مضغه تبدیل میشود و تدریجاً کامل میشود، از نظر اجتماعی نیز همین طور است و کمکم آمادۀ دریافت دقایق معنوی میگردد.
مطالب دقیق معنوی در زمان حضرت موسی و عیسی چندان خریداری نداشت و بهطورِ عام نمیشد بیان کرد، مگر برای افراد خیلی کمی. در امّت پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله هرچند دقایق عمیقی در قرآن نهفته، همهکس ملتفت نمیشوند.
در زمان پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله زمینۀ رشد معنوی بشر بیشتر از پیامبران پیشین بود و در زمان حضرت صاحبالزمان این رشد بسیار بیشتر است و همۀ مردم آمادگی دریافت این مطالب را پیدا میکنند و بیشتر آنها پذیرای آن میشوند.
مشرکان میگفتند: چرا پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله چیزهایی میگوید که نه در امّت موسی بود و نه در امّت عیسی و نه در امم گذشته؟
آنها با یهود و نصارا رفتوآمد داشتند و میدیدند نماز و عبادت آنها مانند مسلمانان نیست؛ لذا میپرسیدند این عبادتها از کجا آوردهاید؟
خدای تعالی میفرماید: هر امّتی عبادات مخصوص خود را دارد و شما را نرسد که در کار خدای تعالی دخالت کنید.
فَلا یُنازِعُنَّکَ فِی الْأَمْر؛ مشرکان نباید در این امر با تو نزاع کنند؛ چراکه خدای تعالی خالق بشر است و بهتر تشخیص میدهد چه چیزی برای کدام امّت بهتر است.
قرار او این است که شریعتِ امّتِ جدید، ناسخِ عباداتِ امّتِ قبل باشد و احکام و عبادات دیگری داشته باشد.
ای پیامبر کار خود را انجام ده و به سوی پروردگارت دعوت کن
وَ ادْعُ إِلى رَبِّک؛ تو کار خود را انجام ده و بهسوی پروردگارت دعوت کن. گوش به سخن کافران مده، آنها اگر میخواستند، حق را درمییافتند.
دنیا دارِ اختیار است و انسانها بر دو نوعاند. دو نوع خلق نشدند، همه یک نوع و همه خوب خلق شدند، امّا عدهای نمیخواهند خوب باشند. چه میشود کرد!
ای پیامبر تو بر هدایت مستقیم پروردگارت هستی.
إِنَّکَ لَعَلى هُدىً مُسْتَقیم؛ ای پیامبر تو بر هدایت مستقیم پروردگارت هستی. این احکام تا روز قیامت هدایت و راهنمایی بشر بهسوی مقصد است.
تو مردم را به راه راست هدایت میکنی و این راه راست آنها را به نتیجه و غرض خلقت میرساند. اگر در این راه مستقیم حرکت کنند، به مقام خلیفهاللهی میرسند، به آنجا که هیچ گوشی نشنیده، هیچ چشمی ندیده و به عقل کسی خطور نکرده، فقط خدا میداند چگونه است.
تأویل آیه
دربارۀ تأویل آیه این روایت از حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام از پدران بزرگوارشان نقل شده:
لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الآیَهُ «لِکُلِّ أُمَّهٍ جَعَلْنا مَنْسَکاً هُمْ ناسِکُوهُ» جَمَعَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ یَا مَعْشَرَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ «لِکُلِّ أُمَّهٍ جَعَلْنا مَنْسَکاً هُمْ ناسِکُوهُ» وَ الْمَنْسَکُ هُوَ الْإِمَامُ لِکُلِّ أُمَّهٍ بَعْدَ نَبِیِّهَا حَتَّى یُدْرِکَهُ نَبِیٌ أَلَا وَ إِنَ لُزُومَ الْإِمَامِ وَ طَاعَتَهُ هُوَ الدِّینُ وَ هُوَ الْمَنْسَکُ وَ هُوَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیهالسلام إِمَامُکُمْ بَعْدِی فَإِنِّی أَدْعُوکُمْ إِلَى هُدَاهُ وَ إِنَّهُ عَلَى هُدًى مُسْتَقِیمٍ. فَقَامَ الْقَوْمُ یَتَعَجَّبُونَ مِنْ ذَلِکَ وَ یَقُولُونَ وَ اللَّهِ إِذاً لَنُنَازِعُنَ الْأَمْرَ وَ لَا نَرْضَى طَاعَتَهُ أَبَداً فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ «ادْعُ إِلى رَبِّکَ إِنَّکَ لَعَلى هُدىً مُسْتَقِیمٍ وَ إِنْ جادَلُوکَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما تَعْمَلُونَ اللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ فِیما کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما فِی السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّ ذلِکَ فِی کِتابٍ إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ»[3]
وقتى این آیه نازل شد: «لِکُلِّ أُمَّهٍ جَعَلْنٰا مَنْسَکاً هُمْ نٰاسِکُوه»پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله مردم را جمع کرد و فرمود: ای مهاجر و انصار! خداوند مىفرماید: «لِکُلِّ أُمَّهٍ جَعَلْنٰا مَنْسَکاً هُمْ نٰاسِکُوه»منسک همان امام است که براى هر امّتی پس از پیامبرشان تا آمدن پیامبر دیگر وجود دارد.
بدانید اطاعت از امام و پیروى او همان دین و منسک است، و این علی بن ابىطالب امام شما بعد از من است. من شما را به او دعوت میکنم و دستور مىدهم از هدایت او استفاده کنید که او در راه مستقیم است.
گروهی از شنیدن سخنان پیامبر در شگفت شدند و از جا برخاستند و مىگفتند: بهخدا قسم با او نزاع میکنیم و هرگز به اطاعت او تن نمىدهیم.
پس خداوند این آیه را نازل کرد: «اُدْعُ إِلىٰ رَبِّکَ إِنَّکَ لَعَلىٰ هُدىً مُسْتَقِیمٍ `وَ إِنْ جٰادَلُوکَ فَقُلِ اللّه أَعْلَمُ بِمٰا تَعْمَلُونَ `اللّه یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ اَلْقِیٰامَهِ فِیمٰا کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ یَعْلَمُ مٰا فِی اَلسَّمٰاءِ وَ اَلْأَرْضِ إِنَّ ذٰلِکَ فِی کِتٰابٍ إِنَّ ذٰلِکَ عَلَى اللّهِ یَسِیرٌ».
خدایا بهحق محمّد و آل محمّد ما را از قرآن بهرهمند فرما و بر صراط مستقیم و هدایت خاص خودت قرار ده و ولایت و دوستی محمّد و آل محمّد علیهمالسلام را روزبهروز دردل ما افزون فرما!
[1]. مؤمنون، ۱۴.
[2]. تفسیر صافی، ۴، ۱۸.
[3]. بحارالأنوار، ۲۴، ۳۶۲.