سوره حج آیه ۴۶ | جلسه ۲۶ | هفتم رمضان ۱۴۰۰
لازم به ذکر است در جامعۀ اسلامی که مردم مسلماناند، اگر کسی بخواهد با ایجاد شبهات مردم را گمراه کند، باید جلویش را بگیرند. خودت میخواهی خراب باشی، باش، امّا حق نداری برای جوانها و نوجوانها شبهه ایجاد کنی! این دستور اسلام است.
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره حج آیه ۴۶ | سهشنبه ۱۴۰۰/۰۱/۳۱ | جلسه ۲۶ | هفتم رمضان ۱۴۰۰ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
شرح خطبۀ شعبانیه
أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ حَسَّنَ مِنْکُمْ فِی هَذَا الشَّهْرِ خُلُقَهُ کَانَ لَهُ جَوَازٌ عَلَى الصِّرَاطِ یَوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ
خلق نیکو
ای مردم! هرکدام از شما در این ماه خُلقش را نیکو گرداند، جواز گذشتن از صراط را در روز قیامت که قدمها در آن میلرزد، به دست میآورد.
کسانی که در این ماه اخلاق نیکو با خانواده و مردم و با دوستانشان داشته باشند، از صراط بهراحتی عبور میکنند.
اخلاق خوب این است که بیجهت به کسی تعرض و اظهار دشمنی نکنند؛ بهخاطرِ هوای نفس به اقوام و خویشان و دوستان بیاعتنایی نکنند.
یک وقت انسان حال معنوی خاصی دارد؛ نماز خوبی خوانده یا گریه بر امام حسین علیهالسلام کرده یا قرآن خوانده و حالِ مخصوصی پیدا کرده، اینجا اشکالی ندارد خیلی تبسم و احوالپرسی نکند تا حال خوبش را حفظ کند.
بهتر و بلکه لازم است این حالِ خوب را که دنبالۀ همان گریه و مناجات با خدای تعالی است حفظ کند.
حضرت میفرماید اگر خُلق خوب داشته باشید، مخصوصاً در این ماه، باعث میشود به امید خدا پای شما در آن موقعی که از صراط رد میشوید، نلغزد.
﴿وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلاَّ وارِدُها کانَ عَلى رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِیًّا﴾[1]
«هیچکس از شما نیست، مگر اینکه وارد آن (دوزخ) میشود. این بر پروردگارت حتمی و قطعی است.»
﴿ ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیها جِثِیًّا﴾ [2]
آنگاه کسانی را که [از خدا اطاعت کرده و از محرّماتش] پرهیز داشتند نجات میدهیم، و ستمکاران را درحالیکه به زانودرافتادهاند در دوزخ رها میکنیم
حرکات و اخلاقیات و عبادات شما و خلاصه هرکاری در این دنیا میکنید، راه رفتن بر صراط است. رفتارِ امروزِ شما، در قیامت بهصورتِ صراط بر روی جهنّم مجسم میشود. اگر امروز بلغزید، آن روز هم میلغزید.
آنها که در این دنیا صراط مستقیم را پیگرفتند، از صراطِ آخرت مستقیم میگذرند. صراط مستقیم یعنی دنبالهروی از ائمۀ اطهار علیهمالسلام و شنیدنِ کلام ایشان و تبعیت از اقول و اعمال آنها، بهصورتِ ۲۴ساعته.
اگر لغزشی در این عمر دنیا نداشته باشید، بر صراط لغزشی ندارید.
آسان گرفتن به کارگرها در ماه رمضان
وَ مَنْ خَفَّفَ فِی هَذَا الشَّهْرِ عَمَّا مَلَکَتْ یَمِینُهُ خَفَّفَ اللَّهُ عَلَیْهِ حِسَابَهُ
آنکه در این ماه به کارگرها و زیردستانش تخفیف بدهد، خدای تعالی موقع حسابرسی به او تخفیف میدهد.
تخفیف دادن یعنی بدون کم کردن حقوق، ساعات کاری آنها را در این ماه کم کند. شاید سودش کم شود، در عوض خدای تعالی جبران میکند.
یادمان باشد قیامت بازتاب همین دنیاست.
وَ مَنْ کَفَّ فِیهِ شَرَّهُ کَفَّ اللَّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ یَوْمَ یَلْقَاهُ
کسی که در این ماه شرّ خود را از مردم نگه بدارد، خداوند در روزی که او را ملاقات میکند، غضبش را از او برمیدارد.
یعنی سعی کند با زبان و اعضاء و جوارحش اذیت کسی نکند. گذشتیم از احترام، لااقل اذیت نکند، مخصوصاً به همسایهها.
امروزه آپارتمانها نزدیک هم هستند و قهراً بچهها هم میخواهند بازی کنند. تا آنجا که میشود سعی کنید بچهها را در مکانهای مخصوصی برای بازی ببرید تا باعث ناراحتی همسایگان نشود.
شرّ نرساندن به دیگران، مخصوصاً در این ماه، باعث میشود اگر گناهانی هم داشته که مستوجبِ غضب الهی بوده، خداوند غضبش را از او بردارد.
صاحبدلان
طلبۀ شهید مجتبی اجرایی از شهدای رمضانِ مسجد است.
ایشان در میان شهدا نمونه بود. همه عاشق شهادت بودند و با شوق و ذوق به جبهه میرفتند، امّا بعضی خاصیت دیگری داشتند و مجتبی اجرایی از این جمله بود.
از بس دوست داشت شهید شود، در گوشهای از مسجد مینشست و سربر زانو میگذاشت و گریه میکرد.
دوستانش میگفتند: چشمانش از گریه قرمز شده بود، امّا به روی خود نمیآورد و میخندید.
وقتی میخواست به جبهه برود، به پدر و مادرش التماس میکرد راضی باشند و برای جبهه رفتنش رضایت بدهند.
امیدواریم شفاعت طلبههای شهیدی که در خدمتشان بودیم، شامل حال ما بشود و از خدا بخواهند حاجات ما که جز لقاء کامل پروردگار و ملاقات خدای تعالی و پیامبر اکرم و ائمۀ اطهار علیهمالسلام نمیخواهیم، از برکت آنان حاصل شود، انشاءاللّه.
به دوستان بزرگوار عرض میکردم: یکیدو هفته بروید جبهه، بازگردید و مقداری درس بخوانید، دوباره بروید. به آقا مجتبی هم همین حرف را میزدیم.
بالأخره تصمیم گرفت برود و برنگردد. آمد در اتاق نشست و شروع کرد به گریه و زاری کردن. اشکها میریخت و میگفت باید راضی باشید. التماس میکرد رضایت بده من شهید شوم.
انسان وقتی به حال آنها نگاه میکند و خودش را میبیند، میفهمد آنها خیلی بافضیلت بودند و موقعیت خاص و خوبی نسبت به بندۀ ناتوان داشتند. رضوان خدا به آنان!
سرانجام رضایت را گرفت و رفت. از مادرش هم رضایت گرفته بود. خودش هم خواب دیده بود حضرت معصومه سلاماللّهعلیها فرمودند این بار که آمدی، به حاجت خود میرسی.
وقتی رفت، مدتی بعد در جبهه ایشان را دیدم که از سنگری بیرون آمد. دنبالش میگشتم، ببینمش و سلام علیکی کنیم. تا از دور مرا دید، از سنگری به سنگر دیگر فرار میکرد که مبادا مرا ببیند و بگویم بازگرد.
وصیتنامۀ زیبایی هم نوشته بود که اگر منتشر شود خوب است.
تفسیر سورۀ حج آیۀ ۴۶
أَ فَلَمْ یَسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ یَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتی فِی الصُّدُورِ (46)
آیا در زمین نگشتهاند تا آنان را دلهایی باشد که با آن درک کنند یا گوشهایی که با آن بشنوند؟ چشمها کور نیست، امّا قلبهایی که در سینههاست، کور است.
«أَ فَلَمْ یَسیرُوا فِی الْأَرْضِ» آیا در زمین سیر نکردهاند؛ نگشتهاند «فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ» تا دلهایی داشته باشند «یَعْقِلُونَ بِها» که با آن درک کنند «أَوْ آذانٌ» یا گوشهایی «یَسْمَعُونَ بِها» که با آن بشنوند؟ «فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ» چشمها کور نیست «وَ لکِنْ تَعْمَى» امّا کور است «الْقُلُوبُ الَّتی فِی الصُّدُورِ» دلهایی که در سینههاست. (46)
تدبر در احوال و آثار گذشتگان
أَ فَلَمْ یَسیرُوا فِی الْأَرْض؛ اهل مکه و مشرکان به پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله میگفتند: چرا عذاب بر ما نازل نمیشود؛ تو که ما را تهدید میکنی اگر ایمان نیاوریم، مثل اقوام گذشته عذاب بر ما نازل میشود، پس چرا عذاب نمیآوری؟
خداوند در جواب آنها میفرماید: آیا اینها در زمین گردش نمیکنند و آثار هلاکت اقوام گذشته را نمیبینند؟
درست است که به آنها مهلت داده شد، امّا سرانجام عذاب الهی دامنشان را گرفت و همه هلاک شدند. شما هم تا مدت معیّنی مهلت داده میشوید.
وقتی انسان در زمین گردش میکند و آثار گذشتگان را میبیند، باید در احوال آنها تدبّر کند و البته لازم است قلب و فکری برای تأمل و عبرت گرفتن داشته باشد.
آنکه نمیخواهد فکرش را به کار بیندازد، تابع نفس و شیطانی میشود که دست به دست هم دادهاند؛ در نتیجه مقابل خدای تعالی که خالق اوست و مقابل همۀ خوبیها میایستد و مسخره میکند. چنین کسی دیگر عبرت نمیگیرد.
فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِها؛ آیا نباید قلب داشته باشند؛ یعنی عقلشان را به کار بیندازند و از عمق درونشان فکر کنند که اینها هم مثل ما بودند!
لااقل از افرادی که باخبر هستند و غرضی ندارند بشنوند.
أَوْ آذانٌ یَسْمَعُونَ بِها؛ آیا نباید گوشی برای شنیدن داشته باشند و سخن خیرخواهان را بشنوند؟
اگر داشتند، شاید به راه میآمدند؛ باخبر میشدند؛ به هوش میآمدند و آیندۀ خودشان را در نظر میگرفتند.
آیا سیر نکردند که نگاه کنند و با قلبشان تدبّر کنند یا گوش به سخن کسانی دهند که باخبرند؟
آنها که حاضر نشدند حرف پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله را گوش دهند و تا آخر همین طور ماندند، گرفتار مصیبتها شدند و بعضی به حال نفاق درآمدند.
فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصار…؛ چشمشان میبیند و گوششان میشنود، امّا نمیگذارند قلبشان یعنی روح خدایی و فطرتشان بیدار شود. چرا؟ بهخاطرِ هوا و هوسشان؛ بهخاطرِ ریاستطلبی و هواپرستی.
در واقع آنها خود مانع خویش هستند. چشمشان میبنید امّا تابع هوا و هوس خودشان هستند.
بررسی روایات
یکی از تأویلات آیه قرآن است. امام صادق علیهالسلام در روایتی «ارض» را به قرآن تشبیه کرده، میفرماید: یعنی آیا در قرآن نظر نمیکنند؟[3]
یعنی آیا در آیات قرآن تدبّر و تأمل نمیکنند؟
لازم است انسان آیات قرآن را بخواند؛ ترجمۀ آنها را نگاه کند و بر آن فکر کند. امروز نشد، فردا؛ چند روز دیگر.
اگر فکرش به جایی نرسید، از اهل خبره بپرسد. به افراد مطمئنی که تدبّر کردند، مراجعه کند و باز فکر کند، شاید چیزهای تازهای فهمید.
اول از همه سراغ ائمۀ اطهار علیهمالسلام برود و بعد هم کسانی که از جهت علم و تقوا پشتسر آنها هستند. اگر دنبال کند، خدای تعالی هم کمکش میکند.
از امام سجاد علیهالسلام روایت شده:
«أَلَا إِنَّ لِلْعَبْدِ أَرْبَعَ أَعْیُنٍ عَیْنَانِ یُبْصِرُ بِهِمَا أَمْرَ دِینِهِ وَ دُنْیَاهُ وَ عَیْنَانِ یُبْصِرُ بِهِمَا أَمْرَ آخِرَتِهِ فَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیْراً فَتَحَ لَهُ الْعَیْنَیْنِ اللَّتَیْنِ فِی قَلْبِهِ فَأَبْصَرَ بِهِمَا الْغَیْبَ فِی أَمْرِ آخِرَتِهِ وَ إِذَا أَرَادَ بِهِ غَیْرَ ذَلِکَ تَرَکَ الْقَلْبَ بِمَا فِیهِ»[4]
«هر بندهای چهار چشم دارد؛ با دو چشم کار دنیا و دینِ خود را ببیند و با دو چشمِ دیگر کار آخرت را. چون خدا خیرِ بنده را خواهد، دو چشم دلش را بگشاید تا امر آخرتش را ببیند و اگر غیر این خواهد، دلش را به آنچه در آن است رها کند.»
خیر خداوند برای بندهاش
چه موقع خدای تعالی برای بنده خیر میخواهد؟ وقتی خودِ بنده طالب خیر باشد و بگوید خدایا کمک کن بتوانم با قلب و عقل و فطرتم در آیات تو بنگرم؛ هم آیات آفاقی و هم آیات قرآن.
این طلب باعث می شود خدای تعالی کمکش کند. «ادعونی استجب لکم» بخواهید تا اجابت کنم.
عنایت خدای تعالی همیشه هست. حتی وقتی خود شخص نمیخواهد، باز خدا متوجهاش میکند و چیزهایی به گوشش میشنواند، ولی اعتنا نمیکند؛ در نتیجه قلبش کمکم بسته میشود و دیگر غیر از دنیا چیزی نمیبیند.
پس ارادۀ خدا بر خیر و شرّ برای بنده، تابع انتخاب خودِ اوست. دنیا دارِ اختیار است و به زور کسی را مجبور نمیکنند.
لازم به ذکر است در جامعۀ اسلامی که مردم مسلماناند، اگر کسی بخواهد با ایجاد شبهات مردم را گمراه کند، باید جلویش را بگیرند. خودت میخواهی خراب باشی، باش، امّا حق نداری برای جوانها و نوجوانها شبهه ایجاد کنی! این دستور اسلام است.
این کار نوعی دزدی است؛ مثل کسی که وارد خانۀ مردم میشود و متاعشان را میدزدد، تو هم میخواهی ایمان و اعتقادات مردم را بدزدی و به فطرتشان ضرر بزنی.
همان طور که دست دزد را قطع میکنند، چنین کسی را هم باید به آنچه صلاح است عقوبت کنند.
از امام صادق علیهالسلام روایت شده:
«إِنَّمَا شِیعَتُنَا أَصْحَابُ الْأَرْبَعَهِ الْأَعْیُنِ عَیْنَانِ فِی الرَّأْسِ وَ عَیْنَانِ فِی الْقَلْبِ أَلَا وَ الْخَلَائِقُ کُلُّهُمْ کَذَلِکَ إِلَّا أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَتَحَ أَبْصَارَکُمْ وَ أَعْمى أَبْصارَهُمْ»[5]
«شیعیان ما چهار چشم دارند؛ دو چشم در سر و دو چشم در دل. آگاه باشید که همه اینگونهاند، ولى خداى سبحان چشمهاى شما را بینا کرده و چشمهاى آنان را بسته است.»
خدای تعالی از برکت اهلبیت دو چشمِ باطن دوستانشان را باز کرده.
آنها که حاضر نیستند دوست و تابع ایشان باشند و کسان دیگر را دوست میدارند، چشمِ باطنشان کور است. وقتی خودشان نمیخواهند، چه باید کرد؟
از امام باقر علیهالسلام روایت است:
«انّما العمى عمى القلب»[6]
«کوری واقعی کوری قلب است»
سپس حضرت این آیه را تلاوت کردند: «أَ فَلَمْ یَسیرُوا فِی الْأَرْضِ…».
[1]. مریم، ۷۱.
[2] مریم،72
[3]. خصال، ۲، ۳۹۶.
[4]. خصال، ۱، ۲۴۰.
[5]. کافی، ۸، ۲۱۵.
[6]. تفسیر صافی، ۳، ۳۴۸.