سوره هود آیه ۱۰۳ و ۱۰۴ | جلسه ۳۵
بیشک حضرات معصومین علهیمالسلام و اولیای خدا کمک میکنند و نمیگذارند با ایمانِ کم یا با گناه از دنیا برویم، بهشرط اینکه خودمان هم مواظب باشیم و در انجام واجبات و ترک محرمات کوتاهی نکنیم. با همین نماز و قرآن و دعا و زیارت و کارهای خوبی که انجام میدهیم، از ایشان میخواهیم در مواقف سخت دست ما را بگیرند و در عالم برزخ و قیامت تنهایمان نگذارند. ایشان قول دادهاند و یقیناً یاریمان میکنند. شواهد بسیاری در این باره وجود دارد.
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره هود آیات ۱۰۳ و ۱۰۴ | یکشنبه ۱۳۹۸/۰۴/۰۹ | جلسه ۳۵
إِنَّ فی ذلِکَ لَآیَهً لِمَنْ خافَ عَذابَ الْآخِرَهِ ذلِکَ یَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَ ذلِکَ یَوْمٌ مَشْهُودٌ (۱۰۳)
در این نشانههایی است برای کسی که از عذاب آخرت میترسد. آن روزی است که همۀ مردم در آن جمع میشوند و آن روز را میبینند.
وَ ما نُؤَخِّرُهُ إِلاَّ لِأَجَلٍ مَعْدُودٍ (۱۰۴)
و ما آن را جز تا زمان معیّنی بهتأخیر نمیاندازیم.
«وَ ما نُؤَخِّرُهُ» و ما آن را بهتأخیر نمیاندازیم «إِلاَّ لِأَجَلٍ» جز تا مدت زمان «مَعْدُودٍ» محدود و معیّنی.
إِنَّ فی ذلِکَ لَآیَهً لِمَنْ خافَ عَذابَ الْآخِرَه؛ آنچه دربارۀ سرگذشت و عذابهای کافران گفته شد، نشانه و هشداری است برای کسانی که از عذاب آخرت بترسند.
وقتی کسی وارد راهی میشود که به آن آشنا نیست و تاکنون از آن عبور نکرده، اگر افراد مطلع بگویند این راه خطرناک است و مشکلاتی در پیش دارید، سعی میکند یا از آن راه بازگردد یا اسباب و وسایل لازم را با خود بردارد. امّا افراد مغرور و از خودراضی فکر میکنند چیزی حریف آنها نمیشود؛ لذا هر هشداری را به دیدۀ تردید مینگرند یا به افراد خیرخواه سوءظن میبرند. این قبیل افراد در سختی و هلاکت میافتند.
بنابراین شخص مؤمن عاقل از عذاب آخرت میترسد. از مخالفت امر خدای تعالی میترسد. اولین امر خدای تعالی «ایمان» است. همۀ انبیاء از طرف پروردگار فرمودند:
﴿وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئا﴾[1]
«خدا را بپرستید و چیزی را شریک او نگیرید.»
در کنار ایمان باید تقوا هم داشته باشد؛ یعنی از انبیاء اطاعت کند و پشتسرِ آنها باشد. ترس از عاقبت کار انسان را وامیدارد شریکی برای خدا قرار ندهد و مجهز به تقوا شود. منظور از شریک نفس و شیطان و بت و اسباب و صورتهای دنیاست.
ذلِکَ یَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاس؛ آن روزی است که همۀ مردم از اولین و آخرین در آن جمع میشوند. همهچیز دگرگون میشود؛ زمین به غیر زمین تبدیل میشود؛ آسمان از بین میرود؛ خورشید خاموش و ستارگان بینور میگردند و همۀ عالم وضع دیگری پیدا میکند. نه زمینی میماند، نه آسمانی، نه ستارهای. عمر همه به پایان میرسد. آن وقت است که قیامت برپا میشود؛ روز موعودی که در قرآن و همۀ کتابهای آسمانی وعدۀ آمدنش داده شده.
﴿اقْتَرَبَتِ السَّاعَهُ وَ انْشَقَّ الْقَمَر﴾[2]
«قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت.»
وَ ذلِکَ یَوْمٌ مَشْهُود؛ قیامت روزی مشهود است؛ یعنی شهادتِ آمدنش داده شده. هر پیامبری آمد، هشدار داد قیامتی در کار است. اوصیاء و اولیاء و مؤمنان هم شهادت دادند که چنین روزی خواهد آمد. یکی دیگر از معانی مشهود این است که همه آن را میبینند و متوجه آمدنش میشوند.
وَ ما نُؤَخِّرُهُ إِلاَّ لِأَجَلٍ مَعْدُود؛ منظور از «معدود» مدت زمانی است که زیاد طول نمیکشد؛ یعنی بین عالم برزخ که با مرگ آغاز میشود تا قیامت زمان محدودی وجود دارد و چندان زیاد نیست.
دنیا یعنی پایین؛ یعنی عالمی که دانی و پست است. در مقابل آن «عقبیٰ» است؛ یعنی قیامت و بعد از آن. در این میان برزخ وجود دارد که مدتِ مشخصی است برای درنگِ مردم از زمانِ مرگ تا روز قیامتِ کبری. در قیامت که همه جمع میشوند و روز ظهور عدل الهی است، به حساب مردم رسیدگی میشود؛ مؤمنانِ باتقوا در بهشت جای میگیرند و کافران و گنهکاران ساکن دوزخ میشوند.
برخی مؤمنان به خدا ایمان دارند و نبوت و معاد و عدل و امامت را پذیرفتهاند تا در عالم برزخ و قیامت خوش باشند و وعدههایی که خدای تعالی در قرآن داده، از بهشت و خوراکها و شرابها نصیبشان شود؛ یعنی همۀ خواست معنویشان همین است و آنچه از برزخ و قیامت در ذهنشان میآید، بیش از این نیست. چنین کسی وقتی روح از بدنش جدا شد، بهحساب اعمال خوبی که انجام داده، در عالم برزخ از نعمتهای الهی بهرهمند میشود و آماده میشود تا در قیامت جزء اصحاب یمین قرار گیرد.
﴿فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ فَیَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا کِتابِیَهْ ۞ إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی مُلاقٍ حِسابِیَهْ ۞ فَهُوَ فی عیشَهٍ راضِیَهٍ ۞ فی جَنَّهٍ عالِیَهٍ ۞ قُطُوفُها دانِیَهٌ ۞ کُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنیئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِی الْأَیَّامِ الْخالِیَهِ﴾[3]
«امّا آنکه نامۀ عملش را به دست راستش دهند، گوید بیایید نامۀ عملم را بخوانید. من یقین داشتم که حساب و کتابم را میبینم. پس او در زندگی رضایتمندانهای خواهد بود. در بهشتی عالی که میوههایش در دسترس است. بخورید و بیاشامید. گوارایتان باد. بهخاطرِ اعمالی که در گذشته انجام دادید.»
آنها هم که کافر و مشرک و گنهکار بودند، اعمال ناپسند و عقاید باطلشان در عالم برزخ و قیامت صورت پیدا میکند و بهشکل آتش و عذاب درمیآید.
﴿وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِشِمالِهِ فَیَقُولُ یا لَیْتَنی لَمْ أُوتَ کِتابِیَهْ ۞ وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِیَهْ ۞ یا لَیْتَها کانَتِ الْقاضِیَهَ ۞ ما أَغْنى عَنِّی مالِیَهْ ۞ هَلَکَ عَنِّی سُلْطانِیَهْ﴾[4]
«امّا آنکه نامۀ عملش به دست چپش داده شود، گوید کاش نامهام را به من نداده بودند و نمیدانستم حسابم چیست. کاش مرگ پایان کار بود. اموالم مرا بینیاز نکرد و قدرتم از بین رفت.»
نامۀ عمل دفتر بزرگی نیست که دست افراد بدهند. در کامپیوتر و موبایل هم نیست، بلکه در نفس و روح خود انسان است. همان اعمالی که انسان از اول تا آخر عمر انجام داده و خودش میداند چه بوده، در عالم برزخ و قیامت بهصورتِ کامل و شفاف برایش ظاهر میشود و هم اعمالش را مشاهده میکند و هم آثار آن را. اضافه بر این اعضاء و جوارحش نیز بر آنچه کردهاند شهادت میدهند.
پیامبر و ائمۀ اطهار علیهمالسلام در همین دنیا از وضع افراد آگاه هستند؛ ایمان و کفر و نفاقشان را میدانند و از اعمال خوب و بد آنها باخبرند. گاهی خبر میدادند که مثلاً سلمان ده درجه ایمان دارد یا ابوذر نُه درجه یا مقداد هشت درجه. گاهی هم چیزی بروز نمیدادند؛ مثلاً در برخورد با منافقان خیلی اوقات آنان را لو نمیدادند.
مولا علی علیهالسلام که میفرمود «سلونی قبل أن تفقدونی» از من بپرسید پیش از آنکه مرا نیابید و اینکه میفرمود پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله هزار درِ علم بر من گشود که از هر در هزار در باز میشد، مقصودش علوم پزشکی و مهندسی نبود، علوم معنوی بود که بر همۀ علوم دنیا احاطه دارد. پس قطعاً این بزرگواران از وقایع عالم برزخ و قیامت کاملاً آگاه هستند و به روشنی میدانند هر کسی چه جایگاه و چه عذاب و پاداشی دارد، همانطور که در این دنیا از صورت برزخی و سیرت واقعی افراد مطلع بودند و باطن مردم برای ایشان ظاهر بود.
شخصی در موسم حج خدمت امام رسید و عرض کرد امسال چقدر حاجیان زیادند! حضرت دست خود را بالا آورد و فرمود ببین. وقتی نگاه کرد، دید بیشتر آنها حیوان هستند و فقط چند انسان در میان آنهاست.
حضرات معصومین علهیمالسلام چون از ماده بیرون رفتند، وارد عالم برزخ و قیامت شدند و از آن نیز بالاتر رفتند، در حالی که به حسب ظاهر هنوز در همین دنیا زندگی میکردند. نمود عینی این مطلب در معراج برای پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله رخ داد.
﴿سُبْحانَ الَّذی أَسْرى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیر﴾[5]
«منزه است آنکه بندهاش را در یک شب از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی -که پیرامونش پربرکت است- سیر داد تا بخشی از آیات خود را به او نشان دهیم که او شنوا و بیناست.»
در سورۀ نجم میفرماید پیامبر آنقدر به خدا نزدیک شد که مثل دو سرِ کمان یا حتی نزدیکتر. ﴿فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنىٰ﴾[6]
درجات ایمان هر کسی و نیز عوالمی را که بعد از مرگ باید طی کنند تا قیامت، همچنین مراحل آن و ایستگاههایی که بعضی باید متوقف شوند و حتی درجات بهشت را ایشان میدانند و همهچیز برایشان کاملاً روشن است.
این منحصر به معصومن نیست، اولیای خدا هم بهحسبِ درجاتی که دارند، این امور را ملتفتاند. برخی از ایشان همین که نام کسی در حضورشان برده میشود، بدون اینکه حتی یکبار او را دیده باشند، از وضعش مطلع میشوند و اگر صلاح باشد خبر میدهند. همانطور که در قیامت نامۀ اعمال گشوده میشود و همه از وضع هم باخبر میشوند، ایشان در همین دنیا باخبر هستند.
باید دانست که تا انسان در این دنیاست، باید پناه به خدا ببرد، حتی معصومین نیز که از هر گناهی مبرایند، خود را در خطر میبینند؛ چراکه بهقول حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت نباید یکهزارم ثانیه خطا و غفلت از ایشان سربزند. اینهمه که خداوند در قرآن به رسول گرامی خویش خطاب میکند و هشدار میدهد، برای همین است که باید بیشتر از همه ترس داشته باشد. با آنکه نور مبارک ایشان اولین مخلوقی بود که خدا آفرید، با اینحال ایشان هم بندۀ خداست و خدا نیست. «هرکه بامش بیش برفش بیشتر».
آیا ممکن است مقامات عالی برای هر کسی حاصل شود؟ بله. اگر از خدای تعالی بخواهد و در طلب خویش استقامت کند، سختیها برایش آسان میشود. چنین کسی میشود بندۀ خوب خدا. قرآن کریم این افراد را «سابقون» مینامد.
﴿وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ۞ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُون﴾[7]
«سبقتگیرندگان مقربان درگاهاند.»
سابقون در هر دورهای هستند، امّا تعدادشان اندک است. ایشان خلیفۀ خدا هستند و خداوند بشر را به همین منظور خلق کرده است. اصلِ خلقت حضرات معصومین علهیمالسلام هستند و فرع آن، این بندگان مقرّب که از برکت امامشان به این مقام میرسند. خدای تعالی پیامبران و ائمه را مأمور کرده طالبان این راه را هدایت کنند.
﴿هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبین﴾[8]
«اوست که در میان مردم امّی (بیسواد) رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنان میخواند و پاکشان میگرداند و به آنها کتاب و حکمت میآموزد؛ گرچه پیشازآن در گمراهی آشکاری بودند.»
در چهار آیه عباراتی نزدیک به هم به همین مضمون آمده است که میفرماید پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله به کمک خدای تعالی مردم را پاک میکند و کتاب و حکمت به آنان میآموزد. این تزکیه به عنایت خدای تعالی نصیب میشود.
این راهی است که همه باید طی کنند. برای بعضی در همین دنیا میسّر میشود و برای بعضی بعد از مرگ. خواهی نخواهی خداوند همه را در روزی که نامش قیامت است، جمع میکند. این وعدۀ تخلفناپذیر پروردگار است، لکن بندگان مقرّب هیچ ترسی از آن ندارند و همهچیز برایشان روال عادی دارد، امّا برای مؤمنان عادی وضع کمی فرق دارد و سختیهایی ممکن است پیش آید، تا درجاتشان چگونه باشد! کافران و منافقان هم از عالم برزخ در عذاب هستند و در قیامت عذاب روی عذاب خواهند داشت.
بیشک حضرات معصومین علهیمالسلام و اولیای خدا کمک میکنند و نمیگذارند با ایمانِ کم یا با گناه از دنیا برویم، بهشرط اینکه خودمان هم مواظب باشیم و در انجام واجبات و ترک محرمات کوتاهی نکنیم. با همین نماز و قرآن و دعا و زیارت و کارهای خوبی که انجام میدهیم، از ایشان میخواهیم در مواقف سخت دست ما را بگیرند و در عالم برزخ و قیامت تنهایمان نگذارند. ایشان قول دادهاند و یقیناً یاریمان میکنند. شواهد بسیاری در این باره وجود دارد.
خدایا بحق محمّد و آل محمّد ما را از وسوسههای شیطان و نفس نگه دار و در این دنیا که برای ما زینت داده شده، حفظمان فرما!
﴿زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَهِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّهِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَهِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ﴾[9]
«محبّت امیال نفسانى؛ از زنان و فرزندان و گنجینههایى از طلا و نقره و اسبهاى نشاندار و چهارپایان و مزارع، در نظر مردم آراسته گردیده. اینها کالاى ناچیز زندگى دنیاست و بازگشت نیک فقط نزد خداست.»
[1] ـ نساء، ۳۶.
[2] ـ قمر، ۱.
[3] ـ حاقه، ۱۹ تا ۲۴.
[4] ـ حاقه، ۲۵ تا ۲۹.
[5] ـ اسراء، ۱.
[6] ـ نجم، ۹.
[7] ـ واقعه، ۱۰ و ۱۱.
[8] ـ جمعه، ۲.
[9] ـ آلعمران، ۱۴.