سوم رمضان ۱۳۹۷ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
دربارۀ حضورِ قلب در نماز روایاتِ بسیار داریم. شهید آیتاللّه دستغیب در صلاه الخاشعین که بسیار کتاب مفیدی است و اوایلِ مراجعت به شیراز نوشتند، هم روایات این باب و هم اشعاری از مولوی را گرد آوردهاند. مطالعۀ آن را به دوستان عزیز سفارش میکنیم.
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
سوم رمضان ۱۳۹۷ – ۱۴۳۹ | شنبه ۱۳۹۷/۲/۲۹
روایت
عن أبی عبد اللّه علیهالسلام: «الْحَافِظُ لِلْقُرْآنِ الْعَامِلُ بِهِ مَعَ السَّفَرَهِ الْکِرَامِ الْبَرَرَه»[1]
امام صادق علیهالسلام فرمود: «حافظِ قرآن که بدان عمل کند، در آخرت رفیقِ فرشتگانِ پیغامبرنده و نیکرفتار خداوند است.»
حافظِ قرآن اگر به کتابهای اخلاقی ملتزم باشد، با «سفره الکرام البرره» محشور است؛ یعنی رفقایش فرشتگان و پیامبران هستند؛ چراکه خودش خوب است. وقتی انسان تابعِ پیامبر و ائمۀ اطهار علیهمالسلام باشد، بهاندازۀ مقامی که خدا نصیبش کند، با آنها محشور میشود؛ با دوستان خدا محشور میشود.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّیاللّهعلیهوآله: «حَمَلَهُ الْقُرْآنِ عُرَفَاءُ أَهْلِ الْجَنَّهِ وَ الْمُجْتَهِدُونَ قُوَّادُ أَهْلِ الْجَنَّهَ وَ الرُّسُلُ سَادَهُ أَهْلِ الْجَنَّه»[2]
امام صادق علیهالسلام از پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله فرمودند: «حاملانِ قرآن نمایندگان و سرپرستانِ اهل بهشتاند و مجتهدان جلودارانِ اهل بهشتاند و پیامبران آقایانِ اهل بهشتاند.»
«عُرفا» بهمعنای شناخته شدههاست. یعنی کسانی که معرفتشان بالاست، نمایندگان و سرپرستانِ اهل بهشت و گلِ سرسبد هستند. منظور از «حَمَلَهُ الْقُرْآن» کسانی است که قرآن میخوانند و سعی میکنند آن را حفظ کنند و به آن عمل میکنند. «حَمَله» کسانی نیستند که قرآن را فقط در جیب میگذارند، آن هم خوب است، مشروط بر اینکه همراه خود به دستشویی نبرند که کراهتِ شدید دارد. در روایت است در خانه قرآن بگذارید؛ یعنی خانهتان خالی از قرآن نباشد و لازم است گاهی هم آن را بخوانید تا پیشِ خدا شکایت نبرد. چراکه طبقِ روایت سه طایفه شکایت به خدا میبرند که یکی همین قرآنی است که در خانه خاک خورده.
«المجتهدون» یعنی کسانی که کوشش و مخالفتِ نفس میکنند. مخالتِ نفس برای مثل ما یعنی انجام واجبات و ترک محرمات. این کار آسانی نیست و سختتر از این، انجام مستحبات مؤکده و ترک مکروهات مغلّظه است. نفس دوست دارد همیشه بخوابد و خوراکهای خوشمزه بخورد، امّا پر کردن معده کراهتِ شدید دارد. خواب زیاد مخصوصاً برای جوانها کراهت دارد. این میشود مخالفتِ نفس. کسانی که ملتزم به این امور باشند، به اندازۀ خود رئیس عدهای از اهل بهشت میشوند.
ادامه خطبۀ ۱۱۰
وَ کَلِمَهُ الْإِخْلَاصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَه؛ حضرت در آغازِ خطبه دربارۀ ایمان صحبت کردند، ولی دوباره بهطورِ خاص کلمۀ اخلاص را بیان میکنند. یعنی شما که اعتقاد به پروردگار دارید، در این اعتقاد شرک نداشته باشید. اخلاص در اینجا بهمعنای خالص شدن از شرک است.
شرک نداشتن یعنی اسباب و وسایل در ردیفِ خدا قرار ندادن. یعنی نگوید خدا کارکن است، پول هم کارکن است. نه اینکه پول را دور بریزید، امّا توجه داشته باشید که خدا سببیت را در آن قرار داده است. خودِ پول کارهای نیست، خداست که سببساز است. نگو نان میخورم، سیر میشوم. خدا سیری را در نان و خوراک قرار داده، اگر بخواهد از آن میگیرد. نگو میخوابم، خستگیام رفع میشود. این اثر را خدا قرار داده است. خواب سببی جدا از خدای تعالی نیست. آیا ممکن است انسان نخوابد و خستگیاش رفع شود؟ بله لکن نه برای ما که اینطور عادت کردیم. بودند کسانی که خوابشان خیلی کم بوده یا خدا نصیب کند درجهای که دیگر خواب و بیداری یکی میشود. این چیز آسانی نیست، ولی میشود. منظور اینکه اسباب را کنارِ خدا قرار ندهد و متوجه خدای تعالی باشد این «کلمه الاخلاص» و معنای توحید است. خدای تعالی میفرماید:
﴿فِطرَتَ اللَّـهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها﴾[3]
«این فطرتی است که خدا مردم را بر آن سرشته است.»
فطرت همۀ بشر بر خداپرستی است.
قَالَ النبی صلّیاللّهعلیهوآله «کُلُ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَى الْفِطْرَهِ حَتَّى یَکُونَ أَبَوَاهُ یُهَوِّدَانِهِ وَ یُنَصِّرَانِهِ وَ یُمَجِّسَانِه»[4]
رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله فرمود: «هر نوزادی بر فطرت متولد میشود تا اینکه پدر و مادرش او را یهودی یا نصرانی یا مجوسی میکنند.»
هر مولودی برطریقِ اسلام یعنی سلم در مقابل خدای تعالی متولد میشود، امّا پدر، مادر، جامعه، و ناراحتیهایی که پیش میآید، او را تغییر میدهد.
بارها در قرآن فرموده اگر از این مشرکان بپرسی خالقِ آسمان و زمین کیست؟ میگویند خدا. امّا چرا بت میپرستند؟ میگویند چون ما قابل نیستیم با خدا حرف بزنیم، بتها را واسطه میکنیم. فرقی بین این بت و این شخص نیست، البته دربارۀ ائمۀ اطهار علیهمالسلام فرق میکند. خدای تعالی در قرآن فرموده: «وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَه»[5] منظور از وسیله، پیامبر و ائمۀ اطهار علیهمالسلام هستند. ما آنها را وسیله قرار میدهیم، امّا هرگز نمیپرستیم. آنها مقربانِ پروردگار هستند و خودِ خدای تعالی فرموده آنها را شفیع پیش من بیاورید، امّا نه اینکه عبادتشان کنید؛ لذا سجده بر ائمۀ اطهار علیهمالسلام و بر قبرشان حرام است، مگر برای شکر به درگاه خدا. سجده فقط برای خدای تعالی است، نه برای کسِ دیگری. شخصی بر امام صادق علیهالسلام وارد شد و خواست پای حضرت را ببوسد. امام ضمن آنکه اجازه نداد، فرمود: برای خدا چه گذاشتهای؟
فطرتی که خدای تعالی در شما قرار داده، در همۀ بشر هست، امّا شما از برکت پدر و مادرِ خوب و شیعه این را حفظ کردید. این فطرت باقی میماند و در اثر عبادت، بیشتر و خالصتر میشود.
بنابراین منظور از «کلمه الإخلاص» این است که همراه ایمانی که به خدا دارید، برای او شریک قرار ندهید. فکر نکنید پیامبر و ائمۀ اطهار علیهمالسلام در کنار خدای تعالی یک نوع خدا هستند! خیر، آنها خدا نیستند. «لا اله الا اللّه» خدا یکی بیشتر نیست و خالق همۀ موجودات است. همه ازجمله حضرات معصومین علهیمالسلام مخلوقِ اویند و همه را از نطفه آفریده. پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله از نطفه بوده، علی علیهالسلام و سایر امامان همگی از نطفه بودند. درست که نورشان از سالها قبل بوده، ولی همان را هم خدا خلق کرده است.
﴿حُنَفاءَ لِلَّهِ غَیْرَ مُشْرِکینَ بِه﴾[6]
«خالصانه برای خدا باشید و به او شرک نورزید.»
«حُنَفاء» یعنی کسیکه سعی کرده قلبش برای کسی جز خدای تعالی نباشد. کسیکه در قلبش خدا را دوست میدارد، همین دوستی میشود عقیده به خدا؛ میشود توحید. کسیکه پیامبر و ائمۀ اطهار علیهمالسلام را دوست میدارد، همین میشود توحید. دیگر شریک برای خدا قرار نمیدهد. هرکه خدا را دوست بدارد، این هم دوستش میدارد. حال اگر کنار این دوستی، عاشقِ صورتی شد، چه مرد و چه زن، این دیگر دلش جای دیگری رفت و همان جای خدا مینشیند؛ این میشود شریکِ خدا. چون همۀ حواسش به اوست. نماز که میخواند یا هرکاری میکند، حواسش به اوست و برای اوست. حال اگر عاشقِ پول شد، وقتی پول به دستش میرسد، جان میگیرد؛ این پول میشود شریک خدا. البته پول بد نیست؛ وسیلۀ خوبی است برای بهشت خریدن.
﴿وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَهِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلینَ﴾[7]
«و به یاد آور هنگامى را که پروردگارت از پشتِ بنى آدم، نسلشان را بگرفت و آنها را بر خودشان شاهد ساخت که آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: «بلى؛ شهادت مىدهیم.» مبادا روز قیامت بگویید ما از این غافل بودیم!»
خدای تعالی میفرماید در عالم ذَر از همۀ بنیآدم اقرار گرفت؛ یعنی طبق خلقتی که خودش کرده بود، همه متوجه وحدانیت او بودند و بر آن اقرار کردند. این بحث مفصلی دارد و در موقع خودش گفته شده.
نماز
وَ إِقَامُ الصَّلَاهِ فَإِنَّهَا الْمِلَّه؛ حضرت نماز را به «ملّه» تعبیر میکنند. ملّه یعنی «ما شرع اللّه لعباده علی السنه الانبیاء لیتوسل به الی جوار اللّه» یعنی چیزی که خدا برای بندگانش قرار داده تا بهوسیلۀ آن به او نزدیک شوند.
نزدیک شدن به خدای تعالی مراتبی دارد، امّا انتها ندارد. رسیدن به حدِّ اعلیٰ شاید سالها طول بکشد و مستلزمِ زحمات بسیار و خلافِ نفسهای زیاد است، امّا از همه مهمتر عنایت پروردگار است.
قرآن کریم دربارۀ نماز آیاتِ فراوان دارد. اولین آیه در سورۀ دوم قرآن است:
﴿ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ ۞ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ﴾[8]
«این کتاب که هیچ شکى در آن نیست، مایۀ هدایت پرهیزکاران است ۞ آنان که به غیب ایمان دارند و نماز بهپا مىدارند و از آنچه روزیشان کردیم انفاق مىکنند.»
خدای تعالی بعداز ایمان به غیب، میفرماید نماز بهپا میدارند.
قرآن ۶۷ مرتبه دربارۀ اقامۀ نماز و تأکید بر آن سخن به میان آورده است و بیش از ۷۰ مرتبه صحبت از صلاه کرده است. در سورۀ مؤمنون میفرماید:
﴿قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ۞ الَّذینَ هُمْ فی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ﴾[9]
«مؤمنان رستگار شدند ۞ آنها که در نمازشان خاشع هستند.»
فلاح یعنی بیرون آمدن از زمین، از خاک. در سوره توبه میفرماید:
﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَا لَکُمْ إِذَا قِیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ﴾[10]
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! شما را چه میشود که وقتی میگویند در راه خدا کوچ کنید (عازم نبرد شوید) به زمین میچسبید (کندی میکنید)؟»
چسبیدن به زمین یعنی عروج نداشتن؛ یعنی حرکتِ معنویِ قلبی بهسوی خدای تعالی ندارد.
در سورۀ مؤمنون اولین خصوصیتی که برای اهل ایمان بیان میکند، این است که نماز میخوانند و در نمازشان خاشعاند؛ یعنی قلبشان متوجه خدای تعالی است. البته مشکل است و خدا باید نصیب کند، امّا با خواستن از او، میشود. بگو من سعی میکنم هنگام وضو حواسم جمع باشد؛ در مسجد سعی میکنم حرفهای بیهوده نزنم؛ راجعبه دنیا سخن نگویم که حواسپرتی میآورد و آماده میشوم برای نماز. از مقدماتِ نماز، نافله است؛ تا آنجا که بتوانم انجام میدهم. از خدا میخواهم کمک کند چند دقیقهای که نماز میخوانم، برای او باشد و حواسم جمع باشد.
برای امام جماعت هم دعا کنید. بگویید خدایا کاری کن این امامی که جلوی ما ایستاده، حواسش جمع باشد. وقتی حواس این بیچاره پرت باشد، حواس ما را هم پرت میکند. ما چه گناهی کردیم؟ اول نماز این امام جماعت را درست کن تا بلکه حواسش به تو باشد، بعد هم نماز ما را. این دعا برای برادر مؤمن است. بعد هم بگویید خدایا کمک کن حواسم جمع باشد؛ دلم روبه تو باشد؛ اینطرف و آنطرف نروم!
بعد هم تکبیر میگویید «اللّه اکبر». اگر نمازِ ظهر و عصر است، باید ساکت باشید و چون صدای امام جماعت را نمیشنوید، مستحب است آهسته تسبیحات اربعه بخوانید و حواستان به همین الفاظ باشد.
رکوع میرود «سبحان ربی العظیم و بحمده». بلند میشود «سمع اللّه لمن حمده اللّه اکبر». وقتی توجه به ذکر داشته باشد و بنا داشته باشد حواسش جمع باشد، خدا هم کمکش میکند؛ این میشود خشوع در نماز و از نماز لذت میبرد. بعضی بنا ندارند؛ میگوید هرچه زودتر نمازم را بخوانم تا تمام شود، راحت شوم. یکی مسجد میآید تا چیزی گوش دهد و حالی پیدا کند؛ یکی بنا ندارد و میخواهد وقتش بگذرد.
وقتی سجده میرود، علاوهبر اینکه کیف میکند، میبیند خاک است. کمکم قلب نرم میشود و شکسته میشود. بین دو سجده استغفار میکند «استغفراللّه ربی و اتوب الیه» خدایا ما را از خاک آفریدی. دوباره به سجده میرود و بهیاد میآورد که به خاک بازمیگردد و بدنش خاک میشود، امّا روحش باقی میماند. «سبحان اللّه» خدایا فقط تو همیشه هستی.
بنابراین درجۀ اولِ خشوع در نماز این است که حواسش جمع باشد تا برسد به جایی که از نماز لذت ببرد. بهتدریج خشوع حاصل میشود، امّا امروز و فردا نمیشود. دائم باید از خدا بخواهد و با حواسِ جمع واردِ نماز شود.
حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت میفرمود آیتاللّه قاضی آنقدر عاشق نماز بود که میفرمود کاش در بهشت هم نماز باشد. از شدت شوقی که به نماز داشت و لذتی که میبرد، نمازهای واجبش خیلی طول میکشید. چگونه خدا اینطور نصیب میکند؟ از خدا خواسته و دنبال کرده، خدا هم نصیبش فرموده، ولی این، نقلِ نوجوانِ ۱۵ و ۱۶ ساله نیست. نگو کِی؟ هرچقدر کوشش کنی، نصیبت میشود. عجله نکن امّا منتظر باش! یکی از مصادیقِ انتظار فرج که بهترین عبادت است، همین است. خوب است اگر دربارۀ آثار و خصوصیات نماز فکر کنید.
آثار نماز در قرآن
قرآن کریم در سورۀ بقره میفرماید:
﴿وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ وَ إِنَّها لَکَبیرَهٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ﴾[11]
«از صبر و نماز کمک بگیرید. یقناً این کار جز بر خاشعان دشوار است.»
صبر به روزه تفسیر شده و صلاه هم نماز است. ضمیرِ «ها» به نماز برمیگردد؛ یعنی نماز دشوار و گران است، جز برای خاشعان که در مقابل خدا خود را کوچک دیدند. این خشوع، به زبان نیست؛ به این نیست که انسان بدنش را اینطور و آنطور کند؛ اینها آثار خشوع نیست. اثر خشوع در قلب است و باید خدای تعالی عنایت کند. عنایت خدای تعالی هم به خواستِ جنابعالی است. دائم از خدا بخواهید خشوع در نماز را نصیب فرماید!
در سورۀ عنکبوت میفرماید:
﴿وَ أَقِمِ الصَّلاهَ إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهىٰ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ﴾[12]
«و نماز بهپا دار که نماز از کارهای زشت و ناپسند بازمیدارد.»
اگر شخص نمازخوان بعضی گناهان را هم انجام دهد، امید است همین نماز او را از بقیۀ گناهان برهاند. چنین کسی اگر نماز نمیخواند، وضعش خیلی بدتر بود.
امام رضا علیهالسلام فرمودند:
«الصَّلَاهُ قُرْبَانُ کُلِ تَقِیٍ»[13]
«نماز موجب تقرّب اهل تقواست.»
«قربان» یعنی نزدیک کننده. کسیکه واجبات را انجام میدهد و حرام را ترک میکند، اهل تقواست.نشانۀ نزدیک شدن به پروردگار این است که گناه برای انسان سخت و تلخ میشود. اگر بخواهد غیبت کند، مثل این است که میخواهد گوشتِ برادرِ مردهاش را بخورد. درعوض عبادت و انجام واجب و ترک حرام برایش شیرین میشود. این حال را خداوند از برکت نماز عنایت میکند.
بعداز اینکه خدای تعالی نصیب کرد و اهل نماز شد، بنابر روایت پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله پاک میشود.
«إِنَّمَا مَثَلُ الصَّلَاهِ فِیکُمْ کَمَثَلِ السَّرِیِّ وَ هُوَ النَّهَرُ عَلَى بَابِ أَحَدِکُمْ یَخْرُجُ إِلَیْهِ فِی الْیَوْمِ وَ اللَّیْلَهِ یَغْتَسِلُ مِنْهُ خَمْسَ مَرَّاتٍ فَلَمْ یَبْقَ الدَّرَنُ مَعَ الْغُسْلِ خَمْسَ مَرَّاتٍ وَ لَمْ تَبْقَ الذُّنُوبُ مَعَ الصَّلَاهِ خَمْسَ مَرَّاتٍ»[14]
«مثَلِ نماز در میان شما مانند نهرى است که بر درِ خانۀ یکى از شما جارى باشد و او در هر شبانهروز پنج بار بیرون آمده، در آن آب خود را بشوید، به این ترتیب با پنج بار شستشو دیگر چرک و آلودگى در بدن باقى نمیماند. همچنین اثر گناهان نیز با خواندن پنج مرتبه نماز در شبانهروز در روح انسان باقى نخواهد ماند.»
نماز اینگونه انسان را از گناه پاک میکند، ولی بهشرط اینکه آن را یک تکلیف مهم بداند و به حدی برسد که چون وقت موقع نماز میرسد، با ذوق و شوق از جا برخیزد. مثل رسول اکرم که می فرمود «أرِحنا یا بلال» ما را فرحناک کن؛ راحت کن؛ روح تازهای به ما بده.
همۀ امامانِ ما عاشق نماز بودند و بعضی بهخاطرِ اینکه کارهای اجتماعی کمتری داشتند، وقتِ بیشتری برای را نمازهای مستحبی میگذاشتند].
امام باقر علیه السلام روزی نظر به حضرت زین العابدین علیه السلام کرد و از شدت عبادات پدر و رنجی که به این دلیل بر خود هموار کرده، به گریه افتاد. امام سجاد علیه السلام که علت را دانست، فرمود: ای نور دیده، برخیز و صحیفۀ عبادتهای جدّت امیرالمؤمنین علیهالسلام را بیاور. وقتی آورد، حضرت به آنها نگاه میکرد و اشک میریخت و میفرمود: کیست مثل علی علیهالسلام که بتواند این همه عبادت کند؟
مولا علی علیهالسلام در نماز چگونه بود؟ در ۲۵ سالی که ادارۀ جامعه را برعهده نداشت، شبها نماز میخواند و روزها روزه میگرفت. پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله آنقدر روی پا میایستادند که پایشان وَرَم میکرد. سرانجام آیه نازل شد که ﴿طه ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقىٰ﴾ (طه -لقبِ پیامبر- ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را در زحمت اندازی).
جوانانی که اولِ سنشان است، قدر نماز را بیشتر بدانند. سعی کنید نافلهها را هم بخوانید و اگر نشد، قضایش را بهجا آورید. اگر میشود جای خلوتی مخصوص نماز در خانه داشته باشید؛ جانماز و مُهر داشته باشید. سعی کنید عبا داشته باشید. شهید آیتاللّه دستغیب به دوستانشان میگفتند تحتالحَنَک بیندازید. آنها هم چیزی بهعنوان حنک دورِ سرشان میپیچیدند. برای نمازِ واجب اذان و اقامه بگویید؛ تا آنجا که میشود مستحبات نماز را بخوانید. اینها آداب نماز است و با این کارها کمکم ذوق و شوق پیدا میکنید و از نماز حظ میبرید. بعداز نماز فوراً حرف نزنید؛ مدتی ساکت بمانید. اینها تأثیر دارد، بعداز مدتی میبینید نسبت به گذشته خیلی فرق کردید.
امام باقر علیهالسلام فرمود: رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله در مسجد نشسته بود که مردى وارد شد و به نماز ایستاد، امّا نه رکوع او کامل بود و نه سجدههایش. رسول خدا فرمود: مانند کلاغ نوک بر زمین مىگذارد و برمىدارد. بهخدا سوگند اگر این مرد با همین روش بمیرد، بر آئین من نمرده است.[15]
دربارۀ حضورِ قلب در نماز روایاتِ بسیار داریم. شهید آیتاللّه دستغیب در صلاه الخاشعین که بسیار کتاب مفیدی است و اوایلِ مراجعت به شیراز نوشتند، هم روایات این باب و هم اشعاری از مولوی را گرد آوردهاند. مطالعۀ آن را به دوستان عزیز سفارش میکنیم.
السلام علیک یا فاطمه الزهرا یا بنت رسول اللّه یا سیده نساء العالمین.
[1] ـ کافی، ۲، ۶۰۳.
[2] ـ کافی، ۲، ۶۰۶.
[3] ـ روم، ۳۰.
[4] ـ عوالیاللئالی، ۱، ۳۵.
[5] ـ مائده، ۳۵.
[6] ـ حج، ۳۱.
[7] ـ اعراف، ۱۷۲.
[8] ـ بقره، ۲ و ۳.
[9] ـ مؤمنون، ۱ و ۲.
[10] ـ توبه، ۳۸.
[11] ـ بقره، ۴۵.
[12] ـ عنکبوت، ۴۵.
[13] ـ کافی، ۳، ۲۶۵.
[14] ـ من لا یحضره الفقیه، ۱، ۲۱۱.
[15] ـ کافی، ۳، ۲۶۸.