رمضان المبارک ۱۳۹۹-۱۴۴۱

نهم رمضان ۱۳۹۹ | شرح دعای سحر جلسه ۲

وقتی انسان رو به خدا می‌‌آورد، صاحب بهاء می‌شود؛ یعنی خدای تعالی زیبایی درونی به او می‌دهد. وقتی سعی می‌کند واجبات را انجام دهد؛ حرام را ترک کند؛ با تقوا باشد و صفاتی که قرآن فرموده، تمرین کند، خدای تعالی به او بهاء می‌دهد. کسی که از ماده بیرون می‌آید، خداوند بهاء نصیبش می‌کند.

فیلم جلسه
صوت جلسه

متن تفسیر

 بسم اﷲ الرحمن الرحیم

 

شرح دعای سحر | جلسه ۲ | نهم رمضان ۱۳۹۹ | یکشنبه ۱۳۹۹/۲/۱۴ 

 

 

شرح دعای سحر

«اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ مِنْ جَمالِکَ بِأَجْمَلِهِ وَ کُلُّ جَمالِکَ جَمِیلٌ اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ بِجَمالِکَ کُلِّهِ اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ مِنْ جَلالِکَ بِأَجَلِّهِ وَ کُلُّ جَلالِکَ جَلِیلٌ اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ بِجَلالِکَ کُلِّه»

«خدایا از تو درخواست می‌کنم به‌حق نیکوترین مرتبۀ جمالت و همۀ مراتب جمال تو نیکوست، خدایا از تو درخواست می‌کنم به‌حق همۀ مراتب جمالت. خدایا از تو درخواست می‌کنم به‌حق برجسته‌ترین مرتبۀ جلالت و همۀ مراتب جلال تو برجسته است، خدایا از تو درخواست می‌کنم به‌حق همۀ مراتب جلالت.»

اگر کسی اهل معرفت و فهم باشد، همراه توسل به جمال خدا و قسم دادن او به حق جمالش، همان جمال را هم طلب می‌کند و می‌خواهد.

جمال خدای تعالی چیست؟

جمال امری معنوی است که آثار آن در این عالم ظاهر است. زیبایی‌های خلقت که در مخلوقات خدا پیداست؛‌ از جمله در گل‌ها، ریاحین، پرندگان، حیوانات، مناظر و حتی بعضی جمادات همه ظهور جمال پروردگار است. امّا در انسان‌ها به حساب ظاهر نیست؛ یعنی ممکن است کسی خود را آرایش کرده باشد و ظاهر زیبایی داشته باشد، امّا جمال ندارد.

جمال معنوی خدای تعالی که اهل معرفت از خدا می‌خواهند، برای افرادی است که سختی راه بندگی را طی کردند و اکنون زمان عنایت خاص پروردگار به آنها فرا رسیده، لذا آرامش واقعی نصیبشان می‌شود. در واقع جلوۀ جمال خدای تعالی به آنان می‌رسد و بسیاری از سختی‌ها را از بین می‌برد. علاوه بر این جمال پروردگار منیت انسان را کم می‌کند، البته بندۀ خاص خدا فرسنگ‌ها از منیت دور است و از هر فعلی که بوی منیت می‌دهد، پرهیز می‌کند.

حضرت آیت‌اللّه‌العظمی نجابت دربارۀ جمال پروردگار می‌فرماید:

پروردگارا من سؤال می‌کنم تو را از جمالت. جمالی که در تمام اقسام جمالِ تو جمیل‌تر باشد. خواهش می‌کنم که اجمل جمالت را به من نشان دهی، ظاهر کنی. این در مسأله ثانی.

امّا در مسألۀ اولیٰ، من جمال تو و اجمل جمال تو را وسیله قرار می‌دهم برای خواسته خودم. خدایا جمال خودت را به من عرضه بفرما؛ به من نشان بده؛ یعنی یک مقدار آگاه شدم که تو جمیلی، این مقدار آگاهی مرا سیراب نمی‌کند. سؤال می‌کنم که تو از جمال خودت مرا سیراب گردانی؛ یعنی مرا اهل جمال خودت قرار ده.

در مرتبه اولیٰ سؤال از اجمل جمال خدا می‌کنم، می‌گویم این صفتی است که از تمام اقسام صفات تو بیشتر جاذبه دارد، ولی شخص را از خود بی‌خود می‌کند.

(بی‌خود می‌کند، یعنی ملتفت می‌شود کاره‌ای نیست. آن‌که کاره‌ای است، خدای تعالی است. این را گاه فقط به زبان می‌گوییم و گاه کمی با ایمان، امّا بیشتر از این‌ می‌خواهیم)

شخص را قشنگ از دستگاه هستی خودش می‌کَند و می‌رساند به مرکز اصلی که مرکز جمال او باشد.

این ممکن است در قرآن «شراباً طهور» باشد: «وَ سَقاهُمْ‏ رَبُّهُمْ‏ شَراباً طَهُورا»[1] یا «ماء غَدَق» باشد که می فرماید: «وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّریقَهِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقا»[2] اگر بر طریق اسلام وایمان پایدار بودند، البته به آنها آب علم فراوان و رزق وسیع نصیب می‌گردانیم.

سؤال کردن از تمام جمال‌های تو یعنی از هر چیزی که نازل می‌کنی -و خیر تو حتماً جمیل است- از جمال‌های فعلت، از جمال‌های صفتت و از جمال ذاتت نصیب من بفرما!

سؤال من این است که جمال تو به من بیش از آنچه حالا هست، واضح بشود.

[1] ـ انسان، ۲۱.

[2] ـ جن، ۱۶.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
ضبط پیام صوتی

زمان هر پیام صوتی 5 دقیقه است