سوره اعراف آیه ۸۶ | جلسه ۴۵
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره اعراف آیه ۸۶ | چهارشنبه ۱۳۹۴/۰۳/۱۳ | جلسه ۴۵ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
دانلود فایل صوتی تمام جلسات تفسیر سوره اعراف
وَ لا تَقْعُدُوا بِکُلِّ صِراطٍ تُوعِدُونَ وَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ تَبْغُونَها عِوَجآ وَ اذْکُرُوا اِذْ کُنْتُمْ قَلیلاً فَکَثَّرَکُمْ وَ انْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الْمُفْسِدینَ ۸۶
و بر سر هر راهى منشینید که مؤمنان را بترسانید و از راه خدا باز دارید و بخواهید راه خدا را کج نشان دهید! و یادآورید که اندک بودید و او شما را زیاد کرد و بنگرید که عاقبت کار مفسدان چگونه است!
هنگامى که آوازه جناب شعیب بلند شد و مردم از نقاط مختلف، براى دیدن او و ایمان آوردن به خداى یکتا به سوى او مىآمدند، کافران قومش، بر سر راهها و ورودى دروازه شهر مىنشستند و مردم را مى ترساندند یا شبههافکنى مىکردند تا ایمان نیاورند. همچنین نسبتهاى ناروا به ایشان مىدادند.
حضرت شعیب آنان را از این کار بازمىداشت و مىفرمود: به جاى بستن راه خدا، نعمتهاى او را به یاد آورید و این که جمعیت کمى بودید و خدا زیادتان کرد و در ضمن از گذشتگان عبرت بگیرید و ببینید عاقبت کار مفسدان به کجا انجامید.
در اوایل بعثت پیامبر گرامى اسلام، ایشان به دستور خداوند، به مدّت سه سال، مخفیانه مردم را به دین اسلام دعوت مىکرد. بعد از آنکه تبلیغ خود را آشکار فرمود، کافران از هر راهى مىتوانستند، مانع گرایش مردم به اسلام مىشدند؛ هنگامى که کسى وارد مکه مىشد و مىخواست براى طواف کعبه، به مسجد الحرام برود، پنبه به او مىدادند تا در گوش خود کند و قرآن خواندن پیامبر را نشنود. به مسافران مىگفتند: جادوگرى ادعاى پیامبرى کرده است، روزها در مسجد الحرام مىنشیند و اشعارى مىخواند؛ اگر صداى او را بشنوید، سحر مىشوید. غیر از این، دست به اقدامات دیگرى نیز مىزدند؛ از جمله نسبتهاى زشت به پیامبر مىدادند و ایشان را مجنون، ساحر و دروغگو مىخواندند؛ مسلمانان را شکنجه مىکردند تا دست از ایمان خود بردارند. یاسر و سمیّه، پدر و مادر عمّار، نخستین کسانى بودند که بر اثر این شکنجهها به شهادت رسیدند. در آخر نیز پیامبر و مسلمانان را سه سال، به شعب ابى طالب تبعید کرده، آنان را محاصره اقتصادى نمودند، به طورى که در این مدّت، به زحمت غذایى براى خوردن مىیافتند.
این قبیل افراد همیشه بودهاند؛ در اوایل پیروزى انقلاب، زمانى که امام خمینى رحمه الله پرچم توحید برافراشت و مردم را به سوى خدا دعوت کرد و با تکیه بر خداى تعالى، گفت: «من دولت تعیین مىکنم؛ من توى دهن این دولت مىزنم» شیاطین انسى، از جمله مجاهدین خلق، انواع کارشکنىها را آغاز کردند و تا آنجا پیش رفتند که بهترین یاران امام و برخى مردم مظلوم را به خاک و خون کشیدند.
پیش از انقلاب نیز کشورهاى استعمارى، از جمله روسیه، انگلستان و سپس آمریکا زمام امور اقتصادى، سیاسى و فرهنگى ما را در دست گرفته بودند و ثروت مملکت را مىبلعیدند. آمریکا چنان در دلهاى مردم تخمگذارى کرده بود که بعید به نظر مىرسید به این سادگى بیرون رود، امّا از برکت نورانیت اسلام و قرآن، حضرت امام خمینى با اخلاص خود، آمریکا با آن عظمت ظاهرى را در چشم مردم خوار کرد و بر خلاف تصور بعضى که فکر مىکردند اگر آنها از کشور بروند، همه چیز ما معطل مىماند، استقلال خود را بازیافتیم.
از حربههاى همیشگى دشمنان اسلام و کشورهاى استعمارى، در همهى زمانها، اشاعهى فحشاء و منکرات بوده است. در دوران پهلوى، مراکز فساد راهاندازى کرده بودند و رادیو و تلوزیون، مشوّق و مبلّغ منکرات بود. امروزه نیز شیاطن و شیطان صفتها با ابزارهای مختلف بر سر راه جوانها کمین کرده، در مدارس و دانشگاهها، با ایجاد ترس و شبههافکنى، مانع راه خدا مىشوند.
شیطان هم سوگند یاد کرده که بر صراط مستقیم بنشیند و راه خدا را ببندد؛
(قالَ فَبِما أغْوَیْتَنی لاَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقیمَ )
«گفت: از آن رو که مرا گمراه کردى، بر سر صراط مستقیم تو به کمین آنان مىنشینم.»
دوستى مىگفت: در مجلسى، شخصى گفت: از کجا معلوم که قرآن، کلام پروردگار باشد و سخنان خود پیامبر نباشد؟ من هم مقدارى با او صحبت کردم، ولى به هیچ وجه قانع نمىشد، دست آخر عصبانى شدم.
بنده گفتم: عصبانیت ندارد. هر شبههاى پاسخى دارد. باید به او مىگفتید: جواب نقضى این اشکال این است که از کجا معلوم شما فرزند پدر و مادرتان هستید؟ آیا جز این است که سندى ارائه مىدهید مبنى بر ازدواج پدر و مادرتان؟ هزاران سند و شاهد موجود است که پیامبر اکرم بىسواد بود و هرگز معلمى نداشت. در زمان نزول قرآن، فقط هفده نفر در جزیرهالعرب باسواد بودند، با این حال فصاحت و بلاغت قرآن در حدى است که وقتى بر سخندانان عرب خوانده مىشد، همه مغلوب و مقهور شده، بر زمین مىافتادند. به همین دلیل ایشان را جادوگر و مجنون مىخواندند. خود قرآن مىفرماید خدا شاهد است بر این که قرآن از جانب پروردگار است.
امام رضا علیه السلام در محاجّه با علماى ادیان مختلف، به علماى یهود و نصارا فرمود: ما آن عیسى و موسایى را قبول داریم که بشارت آمدن پیامبر خاتم را دادهاند. بعد هم از انجیل و تورات براى آنها جملاتى خواند و آنان را مغلوب کردند.
وَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللهِ؛ یکى از چیزهایى که باعث بسته شدن راه خدا مىشود، عمل ناصالح علما و مؤمنان است. مبادا اعمال ما طورى باشد که جوانها و نوجوانهایى که با قلب صاف مىخواهند به سوى خدا بیایند، از دین زده شوند!
رفتار و گفتار مؤمنان و مخصوصآ طلّاب، در خانواده، فامیل و جامعه نباید به گونهاى باشد که مردم بگویند اگر دین این است، ما آن را نمىخواهیم. البتّه این حرف غلط است.
گاه بعضى کسانى را که ایجاد شبهه یا حتّى اظهار کفر مىکنند، مىشود با حرف زدن مجاب کرد و بازگرداند.
مسؤولین کشور هم باید مراقب باشند! دنیا مىگذرد و آخرت نزدیک است؛ (لَعَلَّ السّاعَهَ تَکُونُ قَریبآ ) . مرگ، سایهى انسان است و او را رها نمىکند. همهى ما سرانجام روزى خواهیم مرد و هیچ گریزى از آن نیست. از جمعیتى که امروز هستند، صد سال دیگر هیچ کدامشان نیستند، مگر اندکى؛ پس مراقب باشید که حساب و کتاب در کار است! آقایانى که در پستهاى حساس هستند، کارى نکنند که دیگران از دین زده شوند.
بناى امام خمینى این بود که مردم را متوجّه خدا کند. همیشه مىگفت: «خدا خدا خدا». هیچ اصرارى بر خودش نداشت.
وَ اذْکُرُوا اِذْ کُنْتُمْ قَلیلاً فَکَثَّرَکُمْ؛ خداى تعالى در آیات مختلف قرآن، توجّه به نعمتهاى خود و تدبّر در آنها را از مردم خواسته است. یاد نعمتهاى خدا، نوعى عبودیت است و بندگى پروردگار را به ارمغان مىآورد. جوانى، عمر و سلامتى از نعمتهاى مهم خداوند هستند؛ توفیق عبادت و اعمال صالح، نعمتند؛ لذا مستحب است پس از هر نماز سجده شکر بجا آورد. تلاوت قرآن و شرکت در مجلس تفسیر نیز نعمتهاى خدا هستند و باید شکر آن را بجا آورد. نعمتهاى مادّى را نیز باید از خدا دید و شکرگزار او بود! مستحب است پیش از آغاز غذا «الحمد لله» و بعد از آن «شکرآ لله» برزبان آورد. هنگام غذا خوردن؛ پیش از خواب؛ بعد از بیدار شدن؛ هنگام بیرون رفتن از منزل و در بازگشت؛ به خاطر وجود و سلامتى فرزندان؛ در همنشینى با رفقاى خوب و… که جملگى نعمتهاى پروردگارند باید شکر او را بجا آورد!
(وَ اِنْ تَعُدُّوا نِعْمَهَ اللهِ لا تُحْصُوها اِنَّ اللهَ لَغَفُورٌ رَحیمٌ )
«و اگر بخواهید نعمتهاى خدا را بشمارید، نمىتوانید. خدا آمرزنده و مهربان است.»
محبّت و ولایت اهل بیت، بزرگترین نعمت خدا و دلیل حلالزادگى و سلامت روح مؤمن است. بعضى مردم، وقتى دچار شبههاى مىشوند یا خیالات غلطى در ذهنشان مىآید، ناراحت مىشوند و تا چند روز احساس شرمندگى مىکنند. این نشانه محبّت اهل بیت و وجود ایمان است.
در روایات اهل سنّت، از رسول خدا صلّى الله علیه و آله نقل شده که مىفرمایند :
«مَنْ مَاتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِیداً ألا وَ مَنْ مَاتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ مَغْفُوراً لَهُ ألا وَ مَنْ مَاتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ تَائِباً ألا وَ مَنْ مَاتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ مُوْمِناً مُسْتَکْمِلَ الإیمَانِ ألا وَ مَنْ مَاتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ بَشَّرَهُ مَلَکُ الْمَوْتِ بِالجَنَّهِ ثُمَّ مُنْکَرٌ وَ نَکِیرٌ ألا وَ مَنْ مَاتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ یُزَفُّ اِلَى الْجَنَّهِ کَمَا تُزَفُّ الْعَرُوسُ اِلَى بَیْتِ زَوْجِهَا ألا وَ مَنْ مَاتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ فُتِحَ لَهُ فِی قَبْرِهِ بَابَانِ اِلَى الْجَنَّهِ ألا وَ مَنْ مَاتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ جَعَلَ اللَّهُ قَبْرَهُ مَزَارَ مَلائِکَهِ الرَّحْمَهِ ألا وَ مَنْ مَاتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ عَلى السُّنَّهِ وَ الْجَمَاعَهِ ألا وَ مَنْ مَاتَ عَلى بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ جَاءَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ مَکْتُوبٌ بَیْنَ عَیْنَیْهِ آیِسٌ مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ ألا وَ مَنْ مَاتَ عَلى بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ کَافِراً ألا وَ مَنْ مَاتَ عَلى بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ لَمْ یَشَمَّ رَائِحَهَ الْجَنَّهِ»
«هر کس بر محبّت آل محمّد بمیرد، شهید مرده است. آگاه باشید هر کس بر محبّت آل محمّد بمیرد، آمرزیده است. هر کس بر محبّت آل محمّد بمیرد، با توبه از دنیا رفته است. هر کس بر محبّت آل محمّد بمیرد، با ایمان کامل از دنیا رفته است. هر کس بر محبّت آل محمّد بمیرد، ملک الموت به او بشارت بهشت مىدهد و بعد از او، نکیر و منکر. هر کس بر محبّت آل محمّد بمیرد، مانند عروسى که به خانه شوهر مىرود، او را به بهشت مىبرند. هر کس بر محبّت آل محمّد بمیرد، درى از قبرش به بهشت گشوده مىشود. هر کس بر محبّت آل محمّد بمیرد، خداوند قبر او را محل زیارت ملائکه رحمت قرار مىدهد. هر کس بر محبّت آل محمّد بمیرد، بر راه و روش پیامبر و مومنان مرده است. آگاه باشید که هر کس با دشمنى آل محمّد بمیرد، روز قیامت، بر پیشانى او نوشته شده: ناامید از رحمت خداست. هر کس بر دشمنى آل محمّد بمیرد، کافر از دنیا رفته است. هر کس بر دشمنى آل محمّد بمیرد، بوى بهشت را استشمام نخواهد کرد.»
شهید آیت الله دستغیب در داستانهاى شگفت مىنویسد :
در قندهار، شخصى از نیکان به نام «محبّ على» مشهور بود و محبّت حضرت امیرالمومنین علیه السلام تمام دل او را احاطه کرده و به درجه عشق به آن بزرگوار رسیده بود، به طورى که هرگاه به او مىگفتند: «محبّ على، بیدار على باش!» از حال طبیعى خارج مىشد و بىاختیار اشکش جارى مىگردید و چون از دنیا رفت، در غسالخانه غسلش مىدادند و رفقایش گریه مىکردند. رفیقى در آن حال او را صدا زد و گفت: «محبّ على، بیدارعلى باش!» ناگاه دست راستش بلند شد و آرام آرام بر سینه خود گذاشت. چون این موضوع فاش شد، شیعیان قندهار دسته دسته براى تماشا آمدند و چون آن منظره را مىدیدند، همه از روى شوق، گریان مىشدند و تا آخر غسل دادن همین طور دستش روى سینه اش بود.
گر نام تو بر سرم بگویند
فریاد برآید از روانم
وقتى محبّت امیرالمؤمنین جذب روح مىشود، به راحتى مىتواند بدن را حرکت دهد. همهى معصومین قول دادهاند هنگام مرگ، بر بالین دوستان خود حاضر شوند و شواهد بسیارى وجود دارد که به قول خود وفا کرده و مىکنند.
هر گاه نفس طغیان کرد و انسان مرتکب گناه شد، باید فورآ توبه و استعغفار کند؛ یقینآ خداوند بخشنده و مهربان است. بشر اهل خطا و اشتباه است و خداوند، اهل آمرزش و رحمت.
امید
آنچه انسان را نگه مىدارد، امید به خداى تعالى است. نگذارید ناامیدى در شما رخنه کند! اگر مریض هستید، ناامید نشوید؛ اگر شفا داد، شکر کنید و اگر نداد، بدانید که یقینآ جبران مىکند. اگر فقیر هستید، بعد از هر نماز دعا کنید و از خدا گشایش وسعت رزق بخواهید؛ اگر داد، شکر کنید و اگر نداد، ناامید نشوید و مطمئن باشید در همین عالم یا در عالم دیگر جبران مىکند؛ آن هم جبرانى که طبق روایت، خداى تعالى از بنده خود عذرخواهى مىکند. در معنویات، در درس و در همهى زندگى، امید خود به پروردگار عالم را از دست ندهید؛ امید است که انسان را حرکت مىدهد و ناامیدى غلط است.
(وَ لا تَیْأسُوا مِنْ رَوْحِ اللهِ اِنَّهُ لا یَیْأسُ مِنْ رَوْحِ اللهِ اِلّا الْقَوْمُ الْکافِرُونَ )
«و از رحمت خدا ناامید نشوید که جز گروه کافران، از رحمت خدا ناامید نمىشوند.»
(وَ مَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَهِ رَبِّهِ اِلّا الضّالُّونَ )
«و جز گمراهان چه کسى از رحمت پروردگارش ناامید مىشود؟»
از حضرت صاحب الزمان این امید را داریم که آنچه از معرفت خدا، پس از ظهور به همهى مردم عطا مىکنند، در همین زمان غیبت به ما عنایت کنند. چرا ناامید باشیم؟ چرا بگوییم ما قابل نیستیم؟ خداوند ما را خلق کرده تا عشق، محبّت و معرفت خود را به ما بدهد؛ پس هرگز ناامید نیستیم و هر روز و هر شب امیدوار و منتظریم.
به حضرت صاحب الزمان بگویید ما معرفت پروردگار عالم و محبّت و معرفت اجداد طاهرین شما و خود شما را مىخواهیم. کسى نزد حضرت آیت الله العظمى نجابت آمد و پرسید: آیا ممکن است در این زمان، کسى بتواند حضرت صاحب الزمان را ببیند؟ ایشان گفتند: ما کمر بستهایم خدا را ببینیم.
«خدا دیدن» یعنى رسیدن به معرفت واقعى؛ یعنى به هر کجا نظر کند، خداى تعالى را مشاهده کند.
رسد آدمى به جایى که بجز خدا نبیند
بنگر تا چه حد است مقام آدمیت