سوره مریم آیه ۲۰ تا ۲۲ | آیت الله دستغیب
امّا از سوی دیگر وقتی همۀ جوانب عقلانی احتیاط را رعایت کرد، دیگر لازم نیست ترس و وحشت به خود راه دهد. باید بداند خدای تعالی او را حفظ میکند. وحشت و اضطرابِ بیش از حد دلیلِ این است که انسان خود را تنها میبیند، باید بدانی تنها نیستی. کسی هست که تو را گزند حوادث حفظ میکند، بهشرطِ اینکه به اندازۀ کافی مراقب خود باشی!
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مریم | آیه ۲۰ تا ۲۲ | یکشنبه ۱۳۹۸/۱۲/۱۸ | جلسه ۶
چهار توفیق و چهار بهره
حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام در حکمت ۱۲۸ نهجالبلاغه میفرماید:
«مَنْ أُعْطِیَ أَرْبَعاً لَمْ یُحْرَمْ أَرْبَعاً مَنْ أُعْطِیَ الدُّعَاءَ لَمْ یُحْرَمِ الْإِجَابَهَ وَ مَنْ أُعْطِیَ التَّوْبَهَ لَمْ یُحْرَمِ الْقَبُولَ وَ مَنْ أُعْطِیَ الِاسْتِغْفَارَ لَمْ یُحْرَمِ الْمَغْفِرَهَ وَ مَنْ أُعْطِیَ الشُّکْرَ لَمْ یُحْرَمِ الزِّیَادَهَ»
«هرکه را چهار چیز بخشند، از چهار چیز محروم نکنند: آن را که دعا بخشند، از اجابت محروم نکنند، هرکه را توبه بخشند، از قبول محروم نشود، آن را که استغفار بخشند، از آمرزش محروم نباشد و هر که را شکر بخشند، از فزونی نعمت محروم ننمایند.»
سید رضی رحمهاللّه در تأیید سخن حضرت این چهار آیه را آورده:
دربارۀ دعا: «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ» مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم. در استغفار: «وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللَّهَ یَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِیماً» آنکه کار زشت کند یا بر خود ستم روا دارد، سپس از خدا آمرزش خواهد، خداوند را آمرزنده و مهربان مییابد. دربارۀ شکر میفرماید: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ» اگر شکر کنید بر شما میافزایم و درباره توبه میفرماید: «إِنَّمَا التَّوْبَهُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَهٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ فَأُولئِکَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیما» توبه به درگاه خداوند براى کسانی است که از روى نادانى کار بد مىکنند و سپس به زودى باز مىگردند. آناناند که خدا توبه آنها را مىپذیرد و خداوند دانا و حکیم است.
تفسیر سورۀ مریم آیه ۲۰ تا ۲۲
قالَتْ أَنَّىٰ یَکُونُ لی غُلامٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنی بَشَرٌ وَ لَمْ أَکُ بَغِیًّا (20)
مریم گفت: چگونه مرا پسری باشد، در حالی که هیچ بشری به من دست نزده و زن بدکاری نبودهام؟
قالَ کَذلِکِ قالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَ لِنَجْعَلَهُ آیَهً لِلنَّاسِ وَ رَحْمَهً مِنَّا وَ کانَ أَمْراً مَقْضِیًّا (21)
گفت: این چنین است. پروردگارت گوید: این کار بر من آسان است. بر آنیم او را نشانهای برای مردم و رحمتی از جانب خویش قرار دهیم و این کاری حتمی است.
فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَکاناً قَصِیًّا (22)
پس به او حامله شد و با او به مکان دوری کناره گرفت.
«قالَت» مریم گفت «أَنَّى یَکُونُ لی» چگونه ممکن است برای من باشد «غُلامٌ» پسری «وَ لَمْ یَمْسَسْنی بَشَرٌ» در حالی که هیچ بشری (مردی) به من دست نزده «وَ لَمْ أَکُ بَغِیًّا» و من آلوده و بدکار نبودهام؟
«قالَ کَذلِک» جبرئیل گفت: چنین است. «قالَ رَبُّکِ» پروردگارت میگوید «هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ» این کار بر من آسان است «وَ لِنَجْعَلَهُ» برای اینکه او را قرار دهیم «آیَهً لِلنَّاسِ» نشانهای برای مردم «وَ رَحْمَهً مِنَّا» و رحمتی از جانب خویش «وَ کانَ أَمْراً مَقْضِیًّا» و این کاری حتمی است که حکم آن صادر شده.
«فَحَمَلَتْهُ» پس مریم به او باردار شد. «فَانْتَبَذَتْ بِهِ» با او کناره گرفت «مَکاناً قَصِیًّا» در جای دوری.
قالَتْ أَنَّى یَکُونُ لی غُلامٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنی بَشَرٌ وَ لَمْ أَکُ بَغِیًّا (20)
وقتی حضرت جبرئیل بر مریم در محراب عبادتش وارد شد و به او گفت: من فرستادۀ پروردگار هستم تا از طرف او پسری پاک به تو ببخشم، جناب مریم گفت: چگونه ممکن است مرا فرزندی باشد، در حالی که هیچ مردی به من دسترسی نداشته، نه ازدواج کردهام و نه خلافکار و بدکار هستم؟!
حضرت مریم از جهت پاکدامنی و نجابت سرآمد و الگوی همگان به شمار میآمد و برای همه کاملاً روشن و معلوم بود که ایشان سالها در مسجد الاقصی فقط عبادت پروردگار میکرد.
قالَ کَذلِک؛ «کذلک» در اینجا هم میتواند تأیید سخن مریم باشد؛ یعنی همین است که تو میگویی، و هم میتواند مقدمۀ کلام بعد از خود باشد؛ یعنی خداوند چنین اراده فرموده که فرزندی بی واسطۀ پدر خلق کند. ظاهر آیه احتمال اول را تأیید میکند.
قالَ رَبُّکِ هُوَ عَلیَّ هَیِّن؛ جبرییل گفت خدا فرموده برای من آسان است که بدون ازدواج با مردی و در عین پاکدامنی و عفتِ تو فرزندی برایت قرار دهد. همانطور که پیش از این نیز حضرت آدم را بدون پدر و مادر آفرید.
وَ لِنَجْعَلَهُ آیَهً لِلنَّاس؛ ارادۀ پروردگار این است که این فرزند نشانهای از قدرت لایزال او برای مردم باشد تا همگان بدانند پروردگار میتواند بدون سبب هم فرزندی به وجود آورد.
وَ رَحْمَهً مِنَّا؛ همچنین خداوند میخواست حضرت عیسی واسطۀ رحمتِ ظاهری و باطنی او برای مردم باشد. از جهت ظاهر معجزاتی داشت؛ مثل شفای بیماران صعبالعلاج، روشنی چشم کور مادرزاد و حتی زنده کردن مردگان، آنجا که اذن خدا بود. از جهت باطنی هم شفای دل مردم بود و خداوند بهوسیلۀ ایشان عنایات معنوی به مردم میفرمود.
وَ کانَ أَمْراً مَقْضِیًّا؛ جبرئیل به مریم گفت: این ارادۀ حتمی پروردگار است و باید انجام شود.
بعد از آنکه مریم خیالش از بابت جبرئیل آرام گشت و دانست او فرستادۀ پروردگار است و وحشتش از بین رفت، جبرئیل در سینۀ او دمید و به عیسی علیهالسلام حامله شد.
فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَکاناً قَصِیًّا؛ مریم بعد از پدیدار شدن آثار حمل در خود از مسجد بیرون رفت و در مکان دوری از مردم کناره گرفت.
از ظاهر آیات چنین برمیآید که فاصلۀ چندانی میان دمیدن حضرت جبرئیل و وضع حمل حضرت مریم نبود، روایت مجعولی این زمان را تا شش ماه نقل کرده که با روایات دیگر منافات دارد و ظاهر آیات بیانگر این است که همان وقت ایشان حامله شد و دستور رسید از مسجد بیرون رود.
دو نکتۀ آموزنده
در ماجراى تولد حضرت عیسى علیهالسلام از مریم دو نکته وجود دارد که پیامآور درسهاى بزرگ عقیدتى و عملى است.
1- با این که حضرت مریم علیها السلام از هر نظر پاک بود و همواره در محراب عبادت به سر مىبرد و خدمتگزار مسجد بیت المقدس در جهت ظاهر و باطن بود، هنگام زایمان از جانب خداوند به او خطاب شد از مسجد بیرون برو، و به تعبیر قرآن به مکان دوردستى رفت؛ چراکه حرمت مسجد را باید نگه داشت.
ولى در مورد ولادت حضرت امیرمؤمنان على علیهالسلام هنگامى که مادرش فاطمه بنت اسد علیهاالسلام مشغول طواف کعبه بود و درد زایمان او را فرا گرفت، دیوار کعبه شکافته شد و ندایى به او رسید که وارد خانه کعبه شو! فاطمه علیهاالسلام داخل خانه کعبه شد و آن دیوار ترمیم یافت و حضرت على علیهالسلام در درون کعبه یعنى در مقدسترین مکان متولد شد که آثار آن همچنان باقیست.
این افتخار بزرگى است که بیانگر عظمت حضرت على علیهالسلام در مقایسه با حضرت عیسى علیهالسلام است، از این رو در طول زمان علماى شیعه به این مطلب بر عظمت على علیهالسلام استدلال مىکنند.
2- حضرت مریم علیهاالسلام در رابطه با حفظ حریم عفت و حجاب بسیار حساس و مراقب بود. هنگامى که به اذن الهى بدون شوهر باردار شد، از این نظر که مردم جاهل مبادا به او تهمت ناجوانمردانه بزنند، بسیار ناراحت بود و شدت ناراحتیش به اندازهاى بود که هنگام زایمان مىگفت: «یا لَیتَنِى مِتُّ هذا وَ کُنتُ نَسیاً مَنسِیّاً» اى کاش قبل از این مرده بودم و به کلى فراموش مىشدم.
مسیحیانى که ادعاى پیروى از حضرت عیسى علیهالسلام مىکنند، ولى در اروپا و آمریکا و… آنهمه دامنۀ بىعفتى را گسترش مىدهند، در حقیقت دورترین افراد نسبت به حضرت مسیح علیهالسلام هستند. آنها گستاخى را به جایى رساندهاند که عکسى تحت عنوان عکس حضرت مریم علیهاالسلام پخش مىکنند که نمایانگر یک زن بدحجاب یا بىحجاب است.
زهى گستاخى و اهانت بىشرمانه که روح پاک حضرت مریم علیهاالسلام از چنان نسبتهاى ناروا بیزار است.[1]
جناب عیسی علیهالسلام از اوان کودکی به نبوت رسید، امّا ظهور نبوتش در سن ۳۰ سالگی بود. ممکن است پیش از آن با تورات مردم را به خدا دعوت میکرد تا اینکه به رسالت رسید و انجیل بر او نازل شد.
حضرت مریم چنان که در سورههای دیگر نیز شرح حالش آمده، از زنان عفیف و بزرگواری بود که بعد از حضرت فاطمۀ زهرا سلاماللّهعلیها و خدیجۀ کبری سومین بانوی برتر عالم خلقت بود و از زنان محبوب پروردگار شمرده شد.
نصایحی از حضرت عیسی
حواریون از حضرت عیسی پرسیدند: سخت ترین امور و دشوارترین پیشامد چیست؟
فرمود: غضب خدا.
پرسیدند: چگونه خود را از غضب الهی دور سازیم؟
فرمود: به هم غضب نکنید!
پرسیدند: علت و منشأ غضب چیست؟
فرمود: علت غضب تکبر و خودمحوری و کوچک شمردن مردم است.[2]
دربارۀ مکافات عمل نصیحی از حضرت عیسی نقل شده که ناصرخسرو آن را اینگونه به نظم آورده است:
چون تیغ به دست آری مردم نتوان کشت
نزدیک خداوند بدی نیست فراموشت
عیسی به رهی دید یکی کشته فتاده
حیران شد و بگرفت به دندان سر انگشت
گفتا تو که را کشتی تا کشته شدی زار؟
تا باز کجا کشته شود آن که تو را کشت
انگشت نکن رنجه به در کوفتن کس
تا کس نکند رنجه به در کوفتنت مشت
دنیا دارِ انتقام است. هرکس بدی کند، باید منتظر بدی باشد و هرکسی خوبی کرد، منتظر خوبی باشد.
لزوم توجه به استعدادهای درونی
بیشک خدای تعالی قادر بر هر چیزی است. او ما را خلق کرده و هرچه لازمۀ زندگی دنیاست به ما داده. اگر کسی نقایصی در بدن دارد، اولاً: بیعلت نیست و ثانیاً: خدای تعالی در این دنیا و آن دنیا برایش جبران میکند، البته از نظر ما که مؤمن هستیم و میدانیم سرای دیگری وجود دارد و بیهدف خلق نشدیم تا مدتی زندگی کنیم و بمیریم و پوچ شویم.
از جهت معنوی نیز هر آنچه لازمۀ عروج انسان است به او عنایت کرده. تنها چیزی که از ما میخواهد، این است که اولاً: بفهمیم چه موهبتی از جهت معنوی به ما عطا کرده و ثانیاً: از او بخواهیم آن را بارور کنیم و به کار اندازیم.
خدای تعالی به ما چشم داده تا ببینیم. اگر کسی چشمش را ببندد و اصلاً باز نکند، بعد از مدتی کمسو میشود و شاید کاملاً از کار بیفتد. در معنویات هم همین است؛ اگر انسان نعمتها و استعدادهایی را که خدا به او داده، فعال نکند، ممکن است بهتدریج و در اثر گناه و غفلت ضایع شود.
فعال کردن آنها به این است که در قدم اول بداند سرمایه دارد و بعد از آن از خدا بخواهد این سرمایه را به کار اندازد؛ یعنی از خدای تعالی طلب کند.
این آیات که سراسر بیانگر قدرت پروردگار است، به ما متذکر میشود که در خلقت جناب عیسی و نیز دیگر پیامبران و از همه بالاتر پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله و اهلبیت ایشان آیات بزرگ الهی نهفته است. خداوند به ایشان نعمتهای عظیم معنوی عنایت کرد و این بزرگواران قدر آنها را دانستند و آن را در راه بندگی خدا به کار انداختند. ما نیز در قیاس کوچکتر باید از این گنجینههای عظیم الهی که خدای تعالی در همۀ بشر قرار داده، به اندازۀ خود استفاده کنیم.
البته عواملی چون پدر و مادر، خصوصیات نطفه و خصوصیات باروری در این زمینه دخالت دارند، ولی امکان ندارد بشری از جهت معنوی کاملاً تهی باشد.
حفظ آرامش باطنی در پیشامدهای سخت
از خدای تعالی میخواهیم ما را از گزند مرضهای ظاهری و باطنی حفظ کند! بیماریهای باطنی گاه باعث میشود نتوانیم از جهت معنوی حرکتی کنیم و چیزی بفهمیم. باید همیشه از خدا بخواهیم موانع را از سر راه ما بردارد و نقایصِ درونمان را برطرف کند. باید این نقص را مهمتر از نقایص ظاهری که در بدن ایجاد میشود، تلقی کنیم.
اگر هم خدای تعالی عنایتی کرد، قانع نشویم و بیشتر بخواهیم. یقیناً اگر طلب خود را رها نکنیم، هرچه در اینجا حاصل نشد، خداوند در عالم برزخ و قیامت عنایت میکند.
حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت میفرمودند هر مقدار اینجا عنایت شود، غنیمت است و مابقی را خدای تعالی در سرای دیگر حاصل میکند.
شکی نیست که باید خود را از خطرات حفظ کنیم و مراقب جان و تن خود باشیم. هیچ عاقلی نمیگوید من به امید خدا سم میخورم و هیچ اتفاقی برایم نمیافتد یا بگوید من خود را از بلندی پایین میاندازم و سالم میمانم. این غلط است، مگر اینکه ولیّ خدا باشد و کارش حکمتی داشته باشد.
بنابراین هیچکس حق ندارد بیجهت خود را در معرض بیماری و هلاکت قرار دهد. مطابق قرآن و روایات حفظ جان لازم است.
امّا از سوی دیگر وقتی همۀ جوانب عقلانی احتیاط را رعایت کرد، دیگر لازم نیست ترس و وحشت به خود راه دهد. باید بداند خدای تعالی او را حفظ میکند. وحشت و اضطرابِ بیش از حد دلیلِ این است که انسان خود را تنها میبیند، باید بدانی تنها نیستی. کسی هست که تو را گزند حوادث حفظ میکند، بهشرطِ اینکه به اندازۀ کافی مراقب خود باشی!
وقتی انسان میداند خدای تعالی حافظ و مراقبش است و خود را به او میسپارد، اضطراب و وحشت به خود راه نمیدهد و با اطمینان به خدا زندگی را ادامه میدهد تا پیشامدهای ناگوار رفع شود.
امام سجاد علیه السلام فرمود: پدرم روز عاشورا مرا به سینه چسباند، در حالى که خون از سر و بدن شریفش جارى بود، فرمود: اى پسرم دعایى را از من به خاطر بسپار که آن را مادرم فاطمه زهرا سلام الله علیها به من آموخت و او از رسول خدا صلّى الله علیه و آله آموخت و جبرئیل آن را به پیامبر آموخت تا در حاجت و امور مهم و ناراحتىها و بلاهایى که نازل مىشود و کارهاى بزرگ بخواند. دعا این است:
«بِحَقِّ یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ وَ بِحَقِّ طه وَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ یَا مَنْ یَقْدِرُ عَلَى حَوَائِجِ السَّائِلِینَ یَا مَنْ یَعْلَمُ مَا فِی الضَّمِیرِ یَا مُنَفِّسَ عَنِ الْمَکْرُوبِینَ یَا مُفَرِّجَ عَنِ الْمَغْمُومِینَ یَا رَاحِمَ الشَّیْخِ الْکَبِیرِ یَا رَازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ یَا مَنْ لا یَحْتَاجُ اِلَى التَّفْسِیرِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِی کَذَا وَ کَذَا»[3]
«به حقّ یاسین و قرآن حکیم، به حقّ طه و قرآن عظیم، اى خدایى که بر حاجتهاى حاجتمندان توانایى؛ اى آن که اسرار پنهان همه را مىدانى؛ اى برطرف کننده مشکل آنان که دچار گرفتارى شدهاند؛ اى برطرف کننده غمهاى مردم اندوهگین؛ اى رحمکننده به پیرمردان؛ اى روزى دهنده به کودکان صغیر؛ اى خدایى که بىنیاز از هر تفسیرى، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و … (در این قسمت دعا هر حاجتى که دارید بخواهید).
[1] ـ قصص قرآن به قلم روان، محمّدمهدی اشتهاردی.
[2] ـ وسائلالشیعه، ۱۵، ۳۶۲.
[3] ـ بحارالأنوار، ۹۳، ۱۹۶.