سوره مومنون آیه ۱۰۹ تا ۱۱۱ | جلسه ۳۱
بعضی مؤمنان میگویند خوشابهحال شهدا! آنان رفتند و راحت شدند؛ امروز در درجات عالی و در جوار پیامبر و ائمۀ اطهار علیهمالسلام «عند ربهم یُرزقون»اند. کاش ما هم همان زمان شهید شده بودیم.
با این همه آنها که در راه خدا استقامت میکنند و برای رضای خدا برادران مؤمن خود را تحمل میکنند، اجر دیگری دارند.
در عوض خداوند در ازای این صبر مقامات عالی نصیبشان فرمود؛ «إِنِّی جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِما صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفائِزُون».
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مومنون آیه ۱۰۹ تا ۱۱۱ | چهارشنبه ۱۴۰۱/۰۳/۱۱ | جلسه ۳۱ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
إِنَّهُ کانَ فَریقٌ مِنْ عِبادی یَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّاحِمینَ (109)
گروهی از بندگان من میگفتند: پروردگارا! ما ایمان آوردیم؛ ما را ببخش و به ما رحم کن که تو بهترین رحمکنندگانی.
فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیًّا حَتَّى أَنْسَوْکُمْ ذِکْری وَ کُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَکُونَ (110)
امّا شما آنها را مسخره میکردید تا آنجا که یاد مرا از خاطرتان بردند و به آنها میخندیدید.
إِنِّی جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِما صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفائِزُونَ (111)
من امروز آنان را بهخاطرِ صبری که کردند پاداش دادم و آنان رستگاراناند.
«إِنَّهُ کانَ فَریقٌ مِنْ عِبادی یَقُولُونَ» گروهی از بندگان من میگفتند «رَبَّنا آمَنَّا» پروردگارا، ایمان آوردیم «فَاغْفِرْ لَنا» ما را ببخش و بیامرز «وَ ارْحَمْنا» و به ما رحم کن «وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّاحِمینَ» تو بهترین رحمکنندگانی. (109)
«فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیًّا» ولی شما آنها را به باد استهزا میگرفتید «حَتَّى أَنْسَوْکُمْ ذِکْری» تا جایی که یاد مرا از خاطرتان بردند «وَ کُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَکُونَ» و بر آنان میخندیدید. (110)
«إِنِّی جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ» من امروز آنان را پاداش دادم «بِما صَبَرُوا» بهخاطرِ صبر و استقامتی که کردند. «أَنَّهُمْ هُمُ الْفائِزُونَ» آنان رستگاراناند. (111)
إِنَّهُ کانَ فَریقٌ مِنْ عِبادی…؛ اهل جهنّم کسانی هستند که بههیچوجه حاضر نبودند حق را قبول کنند؛ نه حق ائمۀ اطهار علیهمالسلام و نه حق شیعیان را. نهتنها قبول نکردند، بلکه مقابل ایستادند و آنان را کشتند؛ مثل ناصبیها که دشمن سرسخت ائمۀ اطهار علیهمالسلام و شیعان هستند.
خدای تعالی به چنین کسانی که دیگر شایستۀ نام انسان نیستند و خود را مسخ کردند، میفرماید: «إِنَّهُ کانَ فَریقٌ مِنْ عِبادی یَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا…».
گروهی از بندگان من شبانهروز به درگاه پروردگارشان دعا میکردند که پروردگارا ما به تو ایمان آوردیم؛ ما را ببخش و بیامرز و به ما رحم کن که تو بهترین رحمکنندگانی، امّا شما آنان را به مسخره میگرفتید و به آنها میخندیدید.
یَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا؛ «ربّنا» یعنی ای خدایی که مارا پرورش دادی؛ از یک نطفه ما را به اینجا رساندی؛ به لطف خود هدایتمان فرمودی و از همۀ انحرافات حفظمان کردی!
«آمَنّا» به تو ایمان آوردیم. دل ما به تو که از رگ گردن به ما نزدیکتری آشنا شد؛ قلب و فکر و عمل ما در محور تو قرار گرفت و حول رضای تو چرخید.
فَاغْفِرْ لَنا؛ پروردگارا ما را بیامرز!
انسان در هر مقامی باشد خطاهایی در مقابل پروردگار دارد. کیست که بگوید من هیچ خطایی ندارم؟ حتی امامان معصوم که بهقول حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت یکهزارم ثانیه از خدا عافل نبودند، همواره به درگاه خدای تعالی دعا میکردند که ما را لحظهای به خود رها نکن! «رَبِّ لَا تَکِلْنِی إِلَى نَفْسِی طَرْفَهَ عَیْنٍ أَبَدا».[1]
غفران یعنی آمرزش و چشمپوشی پروردگار از غفلتها و گناهان. هرکس ادعا کند هیچ خطا و غفلتی ندارد، دچار عجب شده و وای بهحالش! این عجب و خودپسندی گناه بسیار بزرگی است.
﴿قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرینَ أَعْمالاً ۞ الَّذینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعا﴾[2]
«بگو: آیا شما را به زیانکارترین مردم خبر دهم؟ آنها که سعیشان در زندگی دنیا گم و نابود شد، امّا گمان میکنند کارِ خوب میکنند.»
وَ ارْحَمْنا؛ به ما رحم کن و رحمتت را نصیب ما فرما!
رحمت در مقابل نقمت و عذاب و رهاکردن است. کسی واقعاً طالب رحمت پروردگار است که این دو دشمن درون و بیرون؛ یعنی نفس و شیطان را که هرآن آمادهاند انسان را به انحراف بکشانند، از خود براند.
شیطان لشکریانی از جن و انس دارد که در اغواگری بنیآدم یاریاش میکنند. کسی توان مقابله با او و لشکریانش را ندارد، جز آنکه رحم و یاری پروردگار کمکش کند.
وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّاحِمین؛ بهترین رحمکنندگان کیست؟ هرکس به ما رحم و لطف و محبّت میکند از خدا دارد، کسی از خود چیزی ندارد. رحم و شفقت و دلسوزی ظهور رحمت پروردگار است که ذرّهای از آن به انسانها رسیده.
در حدیث است از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله:
«إِنَّ لِلَّهِ مِائَهَ رَحْمَهٍ أَنْزَلَ مِنْهَا رَحْمَهً وَاحِدَهً بَیْنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالْبَهَائِمِ وَالْهَوَامِّ فَبِهَا یَتَعَاطَفُونَ وبِهَا یَتَرَاحَمُونَ و بِهَا تَعْطِفُ الْوُحُوشُ عَلَى أَوْلَادِهَا و أَخَّرَ تِسْعَهً وَتِسْعِینَ رَحْمَهً یَرْحَمُ بِهَا عِبَادَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ»[3]
«خدای تعالی صد رحمت دارد. یک رحمت را در دنیا میان جنیان و انسانها و چارپایان و خزندگان فرستاد که به آن یک رحمت بر فرزندانشان محبّت و مهربانی میکنند و ۹۹ رحمت دیگر را تأخیر انداخت تا با آن، بندگانش را در قیامت رحمت نماید.
چنین خدای ارحمالراحمینی داریم.
فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیًّا؛ خدای تعالی به کافران میگوید شما مؤمنان را به سخریه میگرفتید.
در زمان همۀ انبیاء کافران مؤمنان را مسخره میکردند و این رویه امروز هم ادامه دارد. آنها که ایمان به خدا و قیامت ندارند، مؤمنان و نماز خواندن و روزه گرفتن و عبادات آنها را به باد استهزاء میگیرند.
در واقع همۀ تلاش آنها این است که مردم همه مانند خودشان گرفتار کفر و گناه و نافرمانی پروردگار باشند تا کسی روی سعادت و رستگاری را نبیند، برعکسِ مؤمنان که دوست دارند همه رو به خدا بیایند و مؤمن شوند. این کشمکش همیشه وجود دارد.
حَتَّى أَنْسَوْکُمْ ذِکْری؛ کارهایی که با مؤمنان میکردید باعث شد یاد مرا فراموش کنید، تا آنجا که گفتید نه خدایی است و نه آخرتی. کاملاً مشغول دنیا شدید، در حالی که زندگی دنیا جز لهوولعب نیست؛ «وَ ما هذِهِ الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ».[4]
اینطور است که چنین آدمی هر کاری بخواهد میکند؛ چون فقط خود را میخواهد. میخواهد خودش را نگه دارد و همه را تابع خود کند و موانع را از مقابل خویش بردارد.
کارهای زشتی که انجام دادید باعث شد یاد مرا فراموش کنید. فراموش کردید من خالق و همراه شما هستم؛ فراموش کردید هیچکارهاید و من بدن و روح شما را تدبیر میکنم.
آیا غیر از این است که او ما را از نطفه آفرید؟ نفسی که میکشیم، قلبی که در سینۀ ما میتپد، کلیه و کبد و ریه و سایر اعضاء و جوارح ما به ارادۀ اوست و اگر فرمان دهد همه از کار میافتد.
یاد او را فراموش کردید؛ یعنی نفهمیدید او همهکارۀ شماست.
وَ کُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَکُون؛ شما بودید که مؤمنان را مسخره میکردید و از آنها میخندیدید.
در سورۀ مطففین میفرماید:
﴿إِنَّ الَّذینَ أَجْرَمُوا کانُوا مِنَ الَّذینَ آمَنُوا یَضْحَکُونَ ۞ وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ یَتَغامَزُونَ ۞ وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَکِهین﴾[5]
«مجرمان همواره به مؤمنان ریشخند میزدند و هنگامی که از کنار آنها میگذشتند، با چشم و ابرو به هم اشاره میکردند و چون نزد خانوادۀ خود بازمیگشتند شاد و خندان بودند.»
إِنِّی جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِما صَبَرُوا؛ من امروز پاداش صبر و استقامت آنها را دادم.
در عوض صبری که در برابر شیطان و نفس کرد و رضای خدا را بر آنها ترجیح داد، در قیامت از پاداش عظیم الهی بهرهمند میشود.
خدا فرمود نماز بخوانید؛ روزه بگیرید؛ دروغ نگویید؛ اعمال صالح انجام دهید و گرد گناه نروید، هرکس اطاعت کرد، خدای تعالی در آن روزی که بنده دستش از همهجا کوتاه است، پاداشش را میدهد.
پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله سیزده سال در مکه هر سختی و رنجی را تحمل کرد، مخصوصاً سه سالی که در محاصرۀ اقتصادی بودند. مؤمنانی که همراه ایشان بودند نیز پابهپای آن حضرت استقامت کردند. در طول این مدت حتی از غذای سیر محروم بودند و برخی افراد گاهی از بیراههها برایشان مقدار اندکی خوراک میآوردند که قوت لا یموتی بیشتر نبود.
وقتی هم به مدینه آمدند ابتدا گرفتار یهودیان بودند، بعد هم لشکرکشی قریش و ابوسفیان. وقتی هم مسلمان شدند، همین ابوسفیان و فرزندانش چه مصیبتّها بر سر اسلام نیاوردند!
چقدر فاطمۀ زهرا و امیرالمؤمنین و فرزندان معصومشان علیهمالسلام صبر کردند؛ بیدلیل نبود که مولا علی علیهالسلام فرمود:
«فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًى وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا»
«صبر کردم در حالى که خار در چشم و استخوان در گلویم بود.»
این امامان ما، آنهم شیعیان خاص؛ چقدر از علمای بزرگ ما را کشتند؛ شهید اول، شهید ثانی، شهید ثالث!
أَنَّهُمْ هُمُ الْفائِزُون؛ عمر چندساله هرطور بود به پایان رسید و مؤمنان در مقابل همۀ ناملایمات صبر کردند، ولی امروز آنان رستگارند.
رستگار یعنی رسته، کسی که بالا آمده و سربلند و خوشحال است؛ خوشحال از اینکه به لطف و کمک پروردگار این دوران را با همۀ سختیهایش پشتسر گذاشت.
روزهای سخت از پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله گذشت، از مولا علی علیهالسلام و از فرزندان و شیعیان آنان نیز گذشت، از علمای بزرگواری که هیچ نمیخواستند جز اینکه دین خود و مردم را حفظ کنند، گذشت، از ما هم میگذرد.
در این میان کسی برد کرده که همۀ هموغمش خدای تعالی باشد. بگوید خدایا تو از من راضی باش، همین برای من بس است؛ خدایا کمک کن؛ صبر و استقامت به من بده و مرا ببخش و ببامرز!
شهادت هزارباره
بعضی مؤمنان میگویند خوشابهحال شهدا! آنان رفتند و راحت شدند؛ امروز در درجات عالی و در جوار پیامبر و ائمۀ اطهار علیهمالسلام «عند ربهم یُرزقون»اند. کاش ما هم همان زمان شهید شده بودیم.
با این همه آنها که در راه خدا استقامت میکنند و برای رضای خدا برادران مؤمن خود را تحمل میکنند، اجر دیگری دارند.
در عوض خداوند در ازای این صبر مقامات عالی نصیبشان فرمود؛ «إِنِّی جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِما صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفائِزُون».
[1]. کافی، ۲، ۵۸۱.
[2]. کهف، ۱۰۳ و ۱۰۴.
[3]. مسند الإمام عبداللّه بن المبارک، ۱۹.
[4]. عنکبوت، ۶۴.
[5]. مطففین، ۲۹ تا ۳۱.