سوره مومنون آیه ۲۶ و ۲۷ | جلسه ۸
اگر مدتی دعا کردید و نشد، حتماً مصلحتی در کار بوده، چهبسا خدای تعالی عنایت خاصی به شما داشته، خواسته بیشتر او را بخوانید. کسی چه میداند چه نعمتها و عنایاتی در همین دعا کردن برای بنده ذخیره میشود.
نگو من این نعمتها را نمیخواهم و همان خواستهام را میخواهم! از خدا بخواهید و در برابر او تسلیم باشید.
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
تفسیر سوره مومنون آیه ۲۶ و ۲۷ | چهارشنبه ۱۴۰۰/۶/۳۱ | جلسه ۸ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
قالَ رَبِّ انْصُرْنی بِما کَذَّبُونِ (26)
گفت: پروردگارا در برابر تکذیب آنها مرا یاری کن!
فَأَوْحَیْنا إِلَیْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا فَإِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ فَاسْلُکْ فیها مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَ أَهْلَکَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَ لا تُخاطِبْنی فِی الَّذینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ (27)
به او وحی کردیم که زیرنظر ما و به وحی ما کشتی بساز! پس چون فرمان عذاب ما آمد و تنور فوران کرد، از هر گونهای جفتی وارد کشتی کن و نیز خانوادهات را، مگر آنان که حکم عذابشان صادر شده. دربارۀ ظالمان با من سخن مگو که آنها همه غرق خواهند شد.
«قالَ رَبِّ انْصُرْنی» حضرت نوح گفت: پروردگارا! مرا یاری کن «بِما کَذَّبُونِ» در برابر تکذیب آنان. (26)
«فَأَوْحَیْنا إِلَیْهِ» پس به او وحی کردیم «أَنِ اصْنَعِ الْفُلْکَ» کشتی بساز «بِأَعْیُنِنا» زیرنظر ما «وَ وَحْیِنا» و به وحی ما. «فَإِذا جاءَ أَمْرُنا» پس هنگامی که امر (عذاب) ما رسید «وَ فارَ التَّنُّورُ» و آب از تنور فوران کرد «فَاسْلُکْ فیها» وارد کشتی کن «مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ» از هر گونهای، یک جفت «وَ أَهْلَکَ» و خانوادهات را هم (وارد کشتی کن) «إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ» مگر آنها که عذاب برایشان نوشته شده. «وَ لا تُخاطِبْنی» با من سخن مگو «فِی الَّذینَ ظَلَمُوا» دربارۀ ظالمان «إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ» که همۀ آنها غرق خواهند شد. (27)
قالَ رَبِّ انْصُرْنی بِما کَذَّبُون؛ جناب نوح گفت: پروردگارا در برابر تکذیب آنها مرا یاری کن!
یک وقت انسان مریض است، میگوید خدایا کمک کن شفا پیدا کنم یا رزق و روزیاش کم است، میگوید خدایا وسعت رزق بده یا دشمن دارد، میگوید خدایا در برابر دشمنان کمک کن. ایشان گفت «بِما کَذَّبُون» بهخاطرِ اینکه مرا تکذیب کردند.
حضرت ۹۵۰ سال مردم را بهسوی خدا دعوت کرد. وقتی دید کسی از آنها ایمان نمیآورد، نفرینشان کرد و به خدای تعالی عرض نمود:
﴿رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْکافِرینَ دَیَّاراً ۞ إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبادَکَ وَ لا یَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً کَفَّارا﴾[1]
«پروردگارا! احدی از کافران را روی زمین باقی مگذار که اگر بگذاری، بندگانت را گمراه میکنند و جز نسلی بدکار و کافر نمیزایند.»
نتیجۀ تکذیب آنها نزول عذاب الهی بود. در واقع یاری خدای تعالی به حضرت نوح، اجابت دعای او و نزول عذاب بر کافران بهخاطرِ کفرشان بود.
ما هم از خدا میخواهیم «رَبِّ انْصُرْنی بِما کَذَّبُون». در مقابل تکذیب دیگران ما را یاری کن. تکذیب کنندگان ما، کفّار، یهودیان و همۀ کسانی هستند که دینشان با ما موافق نیست و دین ما را مسخره میکنند. میگوییم خدایا نصرتی عطا کن که بتوانیم آنها را قانع کنیم و از جهالت بیرون آوریم!
حضرت نوح ۹۵۰ سال دعوت میکرد، آیا ما حاضریم یک ماه یا یک سال با خانواده و آشنایانمان صحبت کنیم تا هدایت شوند؟ یاری خواستن همین است. باید سعی کنیم مردم را به صلاح و رستگاری هدایت کنیم، نه اینکه زود عصبانی شویم و نفرین کنیم.
فَأَوْحَیْنا إِلَیْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا؛ پس از اینکه حضرت نوح نفرین کرد، خداوند فرمود: زیرنظر ما و طبق وحی ما که بهوسیلۀ جبرئیل منتقل میشود، کشتی بساز.
«بِأعیُنِنا» یعنی جلو چشم ما، زیر نظر ما؛ یعنی ما تو را میبینیم. خدای تعالی بیناست و برای دیدن نیازی به چشم ندارد. او خالق چشم است و بینایی به همه میدهد.
«بِأعیُنِنا» یعنی ملتفت باش که ما تو را میبینیم. از تو دور نیستیم! خدای تعالی ساختن کشتی را بهوسیلۀ جبرئیل به حضرت نوح آموزش داد و این کار سالها طول کشید.
کافران مثل همیشه ابتدا شروع به مسخره کردن جناب نوح کردند، بعد هم شبانه کشتی را خراب میکردند و چوبها را میشکستند. به همین دلیل خداوند دستور داد حضرت نوح سگهایی را برای پاسبانی کشتی بگمارد.
هرکسی در زندگی ناراحتیهایی برایش پیش میآید که گاه از ناحیۀ اشخاص یا دشمنان است و گاه از جبر زمانه. قطعاً با دعا کردن و از خدا خواستن این ناراحتیها رفع میشود، امّا انتظار نداشته باشید همین که دعا کردید، همان ساعت مشکل حل شود. خدای تعالی گاهی بنا به مصالحی اجابت دعای انبیاء را هم به تاخیر میانداخت.
از ما دعا کردن و خواستن، از خدا هم گشایش و اجابت. یقیناً او میبیند، میشنود و اجابت میکند.
نگو دعا کردم و خدا محل نگذاشت! اینطور نیست. خدای تعالی به همۀ بندگانش اعتنا دارد؛ آنها را دوست میدارد و نمیخواهد در رنج و عذاب بیفتند.
اگر مدتی دعا کردید و نشد، حتماً مصلحتی در کار بوده، چهبسا خدای تعالی عنایت خاصی به شما داشته، خواسته بیشتر او را بخوانید. کسی چه میداند چه نعمتها و عنایاتی در همین دعا کردن برای بنده ذخیره میشود.
نگو من این نعمتها را نمیخواهم و همان خواستهام را میخواهم! از خدا بخواهید و در برابر او تسلیم باشید.
بنابراین خدای تعالی میبیند و هدایت میکند. همان طور که انبیاء را هدایت کرد. او به همه نزدیک است، حتی به بندگان کافر خود؛ دعای همه را اجابت میکند، حتی اگر گناهکار و فاسق باشند. او حتی به دشمنان خود مهلت میدهد و فوراً آنها را هلاک نمیکند. مشتاق است بهسویش آیند و از او بخواهند.
فَإِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّور؛ «امر» در اینجا بهمعنای عذاب است. بعد از سالیان دراز دعوت به خداپرستی از سوی حضرت نوح و بیاعتنایی کفّار، آیا انتظار دارید بندۀ خاص خدا از او چیزی بخواهد و خداوند اجابت نکند؟
خود خدای تعالی هم فرمود:
﴿وَ أُوحِیَ اِلى نُوحٍ أنَّهُ لَنْ یُوْمِنَ مِنْ قَوْمِکَ اِلّا مَنْ قَدْ آمَنَ فَلا تَبْتَئِسْ بِما کانُوا یَفْعَلُونَ﴾[2]
«به نوح وحى شد که از قوم تو، جز کسانى که تا کنون ایمان آوردهاند، کسى ایمان نمىآورد؛ پس از آنچه مىکردند، غمگین نباش.»
نفرین نوح به قومش کار خلافی نبود، امّا فرق همۀ انبیاء با پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله این است که ایشان همواره قوم خود را دعا میکردند و میگفتند: «اللَّهُمَ اهْدِ قَوْمِی فَإِنَّهُمْ لَا یَعْلَمُونَ».[3]
رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله پیامبر رحمت است.
فَاسْلُکْ فیها مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْن؛ وقتی موعد عذاب رسید، از تنور آب جوشیدن گرفت و از آسمان بارانی سخت شروع به باریدن کرد، طوری که در مدت کوتاهی آب همهجا را فراگرفت. کشتی کمکم بالا آمد و روی سطح آب قرار گرفت.
حضرت نوح به امر پروردگار از هر حیوانی جفتی در کشتی سوار کرد، حتی از گیاهان هم آنچه لازم بود برداشت. سوار کردن حیوانات به این شکل بود که هر حیوانی را صدا میزد، مقابلش حاضر میشد. هر طبقه مخصوص گروهی از جانوران بود و یک طبقه هم اختصاص به انسانها داشت.
کشتی در آب به راه افتاد و مردمان کافر نیز یکییکی یا گروهگروه غرق شدند.
وَ أَهْلَکَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ مِنْهُم؛ تا اینجا بعد از نباتات و حیوانات میفرماید: خانوادۀ خود را هم سوار کن. همه سوار شدند غیر از زن و پسرش.
قرآن کریم از دو پیامبر نام میبرد که زنان غیرمؤمن داشتند؛ حضرت نوح و حضرت لوط.
﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَیْئاً وَ قیلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلین﴾[4]
«خداوند برای کافران همسر نوح و همسر لوط را مَثَل زده که تحت سرپرستی دو نفر از بندگان صالح ما بودند و به آنها خیانت کردند. (پیوندشان با) آن دو سودی به حالشان نداشت و گفته شد: با وارد شوندگان وارد آتش شوید.»
خداوند فرمود: همه را سوار کشتی کن، مگر کسانی را که عذاب بر آنها نوشته شده؛ چراکه حاضر به پذیرش ایمان نشدند. کنایه از زن و فرزند نوح است که چون جزو کافران بودند باید هلاک میشدند.
وَ لا تُخاطِبْنی فِی الَّذینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُون؛ بعد هم تأکید فرمود: دربارۀ آنها که ظلم کردند با من سخن مگو و نجاتشان را نخواه که باید غرق شوند.
حضرت نوح به فرزندش گفت: با ما سوار کشتی شو و همراه کافران نباش!
او جواب داد: به کوهى پناه مىبرم تا مرا از گزند آب نگه مىدارد.
نوح فرمود: امروز در برابر فرمان خدا هیچ نگهدارندهاى نیست، جزکسى که خدا به او رحم کند.
در همین اثنا موج میان آن دو جدایى انداخت و او غرق شد.
حضرت نوح به خدای تعالی عرض کرد:
﴿وَ نادى نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ رَبِّ إِنَّ ابْنی مِنْ أَهْلی وَ إِنَّ وَعْدَکَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ أَحْکَمُ الْحاکِمینَ ۞ قالَ یا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ فَلا تَسْئَلْنِ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْجاهِلین﴾[5]
«نوح پروردگارش را خواند و گفت: پروردگارا فرزند من از خاندان من است و وعدۀ تو حق است. تو بهترین حکمکنندگانى. خدا فرمود: اى نوح! او از خاندان تو نیست؛ او عمل ناشایست است؛ چیزى را که به آن علم ندارى از من مخواه! من تو را موعظه مىکنم که مبادا از نادانان باشى!»
بعضی افراد هرچه نصیحتشان میکنی که دست از گناه بردار؛ با خدا دشمنی نکن؛ تقوا داشته باش؛ با خانوادهات درست رفتار کن و… اصلاً به گوششان نمیرود، امّا شما باز هم نصیحت میکنی. همۀ انبیاء همین طور بودند. همواره نصیحت میکردند تا وقتی که عذاب الهی نازل شود.
عذاب هم شکلهای مختلف دارد؛ گاهی جمعی است و گاهی فردی. وقتی نازل میشود مؤمن و کافر را با هم میگیرد، لکن برای مؤمنان باطناً رحمت است و اگر هم بمیرند در روح و رضوان و راحتی ابدی هستند، امّا برای کافران و گناهکاران ظاهر و باطنش عذاب و گرفتاری همیشگی است.
ریشۀ همۀ حوادث دست خداست، امّا برخی زلزلههای شدید صرف یک حادثۀ طبیعی نیست. باید بیشتر تأمل کنیم.
بنابراین مؤمن هیچگاه دست از امر به معروف و نهی از منکر بر نمیدارد، همان طور که آنها دست از کفر و گناه بر نمیدارند.
همین منافقها از اول انقلاب تاکنون چقدر شرارت کردند؛ چه افراد پاک و مخلصی را ناجوانمردانه به شهادت رساندند؛ از جمله شهید آیتاللّه دستغیب را که با سنگدلی تمام چنین شخصیت بزرگواری را با بمب تکهتکه کردند. این جز از شفاوت و نافهمی آنها نیست و اینها مستحق عذاب دنیا و آخرت هستند.
[1]. نوح، ۲۶ و ۲۷.
[2] ـ هود، 36 و 37.
[3]. بحارالأنوار، ۲۰، ۲۱.
[4]. تحریم، ۱۰.
[5]. هود، ۴۵ و ۴۶.