پنجم رمضان ۱۴۴۵ | حجت الاسلام والمسلمین ترابیان
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
پنجم رمضان ۱۴۴۵ | شنبه ۱۴۰۲/۱۲/۲۶ | حجت الاسلام والمسلمین ترابیان
تُوبُوا إِلَیْهِ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَ ارْفَعُوا إِلَیْهِ أَیْدِیَکُمْ بِالدُّعَاءِ فِی أَوْقَاتِ صَلَوَاتِکُمْ فَإِنَّهَا أَفْضَلُ السَّاعَاتِ یَنْظُرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهَا بِالرَّحْمَهِ إِلَى عِبَادِهِ یُجِیبُهُمْ إِذَا نَاجَوْهُ وَ یُلَبِّیهِمْ إِذَا نَادَوْهُ وَ یَسْتَجِیبُ لَهُمْ إِذَا دَعَوْهُ
ای بندگان خدا، ای مؤمنان، ای مردم، رجوع کنید بهسوی خدای تعالی در این ایام و بلند کنید دستانتان را بهسوی او، به دعا کردن، بالأخص در اوقات نماز که با فضیلتترین ساعات است.
«الساعات» جمع مُحلیٰ به الفولام مفید استغراق است؛ یعنی بافضیلتترین ساعات عمر شما همین اوقات نماز ماه مبارک رمضان است، قدر این اوقات را بدانید.
یَنْظُرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهَا بِالرَّحْمَهِ إِلَى عِبَادِهِ؛ خدا نظر خاص میفرماید به شما، در این ایام و ساعات، به رحمت خود.
یُجِیبُهُمْ إِذَا نَاجَوْهُ؛ بندگانش را اجابت میکند، هنگامی که با او نجوا و مناجات میکنند.
وَ یُلَبِّیهِمْ إِذَا نَادَوْه؛ و لبیک میگوید به بندگانش، هنگامی که او را ندا میدهند.
به هریک از اسماء خدای تعالی، هرطور که به او توجه کنید و او را ندا دهید، خدای تعالی به ندای شما لبیک میگوید.
در حج تمتع و عمره، مؤمنان میگویند «لبیک اللّهم لبیک» امّا در ماه مبارک رمضان خدای تعالی به ندای بندگانش لبیک میگوید؛ یعنی ای بنده من چه میگویی؟ اجابت میکنم دعوت تو را.
لبیک یعنی اجابت میکند طلب و خواست تو را.
خدای تعالی به همۀ ما توفیق دهد معرفت اسماء حسنای او را و بخوانیم و دعا کنیم و از او همۀ خیرات و مبرات را طلب کنیم، آنهم برای همگان، همچنان که در دعایی که بین نمازها خوانده میشود، میگوییم: «اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ، اَللَّهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ، اَللّهُمَّ اَشْبِعْ کُلَّ جائعٍ…». دعا عمومیت دارد، نمیگوید کسانی که مسلمان یا مؤمن هستند، کل فقیر، کل جائع، کل مکروب، هر کسی گیری دارد.
دامنۀ دعا -که معصوم به زبان ما گذاشته عمومیت دارد- همه را در بر میگیرد. برای همه طلب رحمت و لطف الهی کنید، بهخاطر اینکه خان رحمت الهی در این ایام و ساعات بعد از نمازها بینهایت گسترده است.
أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَنْفُسَکُمْ مَرْهُونَهٌ بِأَعْمَالِکُمْ فَفُکُّوهَا بِاسْتِغْفَارِکُم؛ ای مردم، بدانید که نفس شما در گرو اعمال شماست. نفوس خود را آزاد کنید، از غل و زنجیر و گیرها و موانعی که دارید، با استغفار.
موانع باعث میشود نتوانیم حرکت کاملی بهسوی خدای تعالی داشته باشیم. خود را از آثار اعمال و آثار غفلتها آزاد کنید با استغفار. هرچه میتوانید، در این ماه شریف، برای خود و دیگران طلب مغفرت کنید.
وَ ظُهُورَکُمْ ثَقِیلَهٌ مِنْ أَوْزَارِکُمْ فَخَفِّفُوا عَنْهَا بِطُولِ سُجُودِکُم؛ کمرهای شما سنگین شده از آثار وزر و گناه و غفلت. بار خود را سبک کنید با سجدههای طولانی.
حضرت تذکر میفرمایند در ماه مبارک رمضان به سجده طولانی؛ سجده شکر، مخصوصاً بعد از نماز که در روایت است خدای تعالی عنایت میفرماید.
جواد آقا ملکی تبریزی، در لقاء اللّه این روایت را آورده که خدای تعالی میفرماید هرچه بندهام بخواهد و هرچه ملائکه ذکر میکنند به او میدهم، برای کسی که بعد از نماز واجب به سجده افتاده.
خدای تعالی میفرماید همۀ اینها را میدهم و بالاتر از این را هم میدهم. ملائکه بالاتر را متوجه نمیشوند.
خدای تعالی میفرماید بالاتر از این، جمال خودم را به قلب او ظاهر میکنم، لقاء و وصال خودم را نصیبش میکنم، در اثر سجده شکر بعد ازنماز واجب.
حضرت تذکر میدهند به طولانی کردن سجدهها در این شبها در سحرها، در موقعیتهای مختلف. طول سجود به شکر، استغفار و ذکر یونسیه که مورد تأکید بزرگان بوده «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» به مقداری که موفق و مأنوس باشد.
این طول سجود باعث میشود هم بار انسان خفیف شود، هم نجات مؤمن باشد؛ چراکه خدای تعالی فرمود «و کذلک ننجی المومنین».
وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِکْرَهُ أَقْسَمَ بِعِزَّتِهِ أَنْ لَا یُعَذِّبَ الْمُصَلِّینَ وَ السَّاجِدِینَ وَ أَنْ لَا یُرَوِّعَهُمْ بِالنَّارِ یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ
بدانید که خداوند متعال جلّذکره به عزّت خود قسم خورده کسانی را که در این ماه نمازگزار و ساجد هستند، نه عذاب کند و نه به وحشت بیندازد، در روزی که مردم در حضور خدای تعالی میایستند و در مقابل اعمالشان جواب پس میدهند.
خدای تعالی از برکت لطف و رحمتی که به مصلین و ساجدین در این ماه دارد، قسم خورده که آنان را امان دهد و حفظ بفرماید.
أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ فَطَّرَ مِنْکُمْ صَائِماً مُؤْمِناً فِی هَذَا الشَّهْرِ کَانَ لَهُ بِذَلِکَ عِنْدَ اللَّهِ عِتْقُ رَقَبَهٍ وَ مَغْفِرَهٌ لِمَا مَضَى مِنْ ذُنُوبِهِ
ای مردم، کسی که به روزهدار مومنی افطاری بدهد -اینجا قید مؤمن آمده- در ازای اطعامی که میدهد، خدای تعالی ثواب یک بنده آزاد کردن در راه خدا را نصیبش میکند و همۀ گناهان گذشتهاش را میآمرزد.
چرا خدای تعالی اینقدر عنایت دارد به افطاری دادن، حتی به یک مؤمن؟
چون اسم خدای تعالی در شخص افطاردهنده ظاهر میشود. یکی از نامهایی که در قرآن آمده «یُطعِم و لا یُطعَم» است؛ یعنی کسی که اطعام میدهد و خود اطعام نمیشود.
خدای تعالی که مطلقاً از طعام بینیاز است، ما نیز در این ماه مبارک تمرین میکنیم برای ساعاتی بینیاز از طعام و خوراک باشیم و در عین حال اطعام میدهیم. بدین ترتیب لطف و رحمت خدای تعالی در فعل ما ظاهر میشود و همین ظهور اسم مبارک خدای تعالی باعث اینهمه برکات میشود.
قِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ؛ وَ لَیْسَ کُلُّنَا یَقْدِرُ عَلَى ذَلِکَ؟
در زمان پیامبر شرایط سخت و فقر عجیبی در مدنیه حاکم بود، حتی عدهای به نام اصحاب صفه که بیش از سیصد نفر بودند، غذای کافی و لباس مناسب نداشتند. اینها همهچیز خود را در مکه رها کرده و به مدینه هجرت کرده بودند و در اطراف مسجد النبی و خانه امیرالمؤمنین و رسول اللّه سکنی گزیده بودند؛ یعنی جایی که محل نزول رحمت الهی بود و امید به آنجا داشتند.
گفتند: یا رسول اللّه، ما قادر به افطاری دادن، حتی به یک نفر هم نیستیم.
فَقَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: اتَّقُوا النَّارَ وَ لَوْ بِشِقِّ تَمْرَهٍ، اتَّقُوا النَّارَ وَ لَوْ بِشَرْبَهٍ مِنْ مَاءٍ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَهَبُ ذَلِکَ الْأَجْرَ لِمَنْ عَمِلَ هَذَا الْیَسِیرَ إِذَا لَمْ یَقْدِرْ عَلَى أَکْثَرَ مِنْهُ،
رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله فرمود: حتی اگر شده به نصف خرما یا به یک جرعه آب اطعام بدهید. همین را هم خدای تعالی از شما قبول میفرماید. از لطف و رحمت خدای تعالی ناامید نباشید و به هر مقدار برایتان مقدور است در این فیض الهی وارد شوید.
یَا أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ حَسَّنَ مِنْکُمْ فِی هَذَا الشَّهْرِ خُلُقَهُ کَانَ لَهُ جَوَازٌ عَلَى الصِّرَاطِ یَوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ
ای مردم، هرکس در این ماه خُلقش را نیکوتر بگرداند، جواز عبور از صراط را دارد، در آن روزی که قدمها بر صراط میلغزد.
خدا توفیق دهد که در این ماه بیش از پیش حسن خلق و سعۀ صدر و محبّت به اطرافیان داشته باشیم.
یعنی حسن خلق باعث حفظ و حراست انسان میشود. اینکه انسان نسبت به اطرافیان و دوستان و خانوادهاش حسن خلق داشته باشد و حقوق آنان را رعایت کند اهمیت بسیار دارد.
حضرت زینالعابدین علیهالسلام در روایت کاملی به نام رساله الحقوق، حقهایی که گردن ماست و باید رعایت کنیم، برشمردهاند. در این رویات پنجاه حق را مطرح میفرمایند، حتی حق یهودی، حق نصرانی، حق کسی که به تو بدی کرده، چه رسد به حق پدر و مادر و علما و بزرگان و اعضاء و جوارح.
در واقع بندگی خدا به رعایت همین حقوق است. ذکر خاصی که ما دائماً به آن مأمور هستیم و به زبان نیست، همین است که انسان در هر فعلی و در هر حرکتی، حقی را که برعهده دارد رعایت کند. رضوان خدا به حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت، در کتاب جهاد، اصل جهاد اکبر را رعایت حقوق معرفی فرمودهاند.
امام سجاد علیهالسلام در ابتدای رساله الحقوق میفرمایند:
«اعْلَمْ رَحِمَکَ اللَّهُ أَنَ لِلَّهِ عَلَیْکَ حُقُوقاً مُحِیطَهً بِکَ فِی کُلِ حَرَکَهٍ تَحَرَّکْتَهَا أَوْ سَکَنَهٍ سَکَنْتَهَا» بدان -خدا رحمت کند تو را- برای خدای تعالی بر تو حقوقی است که در هر حرکتی که انجام میدهی یا هر سکونی که هرجا داری، بر تو احاطه دارد.
«أَوْ مَنْزِلَهٍ نَزَلْتَهَا» یا در هر منزلی، در هر جایگاهی که وارد میشوی.
«أَوْ جَارِحَهٍ قَلَبْتَهَا» یا در هر اعضاء و جوارحی که منقلب میکنی؛ دست یا پا یا حتی پلکت را که تکان میدهی.
«وَ آلَهٍ تَصَرَّفْتَ بِهَا» یا هر وسیلهای که به کار می گیری، در هر کاری که انجام میدهی، حقوقی تو را احاطه کرده.
«بَعْضُهَا أَکْبَرُ مِنْ بَعْض» بعضی از این حقوق بزرگتر از بعضی دیگر است.
«وَ أَکْبَرُ حُقُوقِ اللَّهِ عَلَیْکَ مَا أَوْجَبَهُ لِنَفْسِهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مِنْ حَقِّهِ الَّذِی هُوَ أَصْلُ الْحُقُوق» بزرگترین حقوق حق خود خدای تعالی است که واجب کرده برای خویش، از حق الهی که اصل همۀ حقهاست.
اصل همۀ حقوق، که خدای تعالی قرار داده، حق بندگی اوست که در حقوق دیگران قرار داده.
«وَ مِنْهُ تَفَرَّعَ ثُمَّ أَوْجَبَهُ عَلَیْکَ لِنَفْسِکَ مِنْ قَرْنِکَ إِلَى قَدَمِکَ عَلَى اخْتِلَافِ جَوَارِحِک» خدای تعالی از سر تا قدمت برای تو حق قرار داده. برای هریک از اعضاء و جوارحت حق قرار داده؛ برای چشمت حقی، برای گوشت حقی، برای زبانت حقی، برای دستت حقی، برای پایت حقی و برای دیگر اعضاء و جوارحت حقی است.
حق افعال؛ یعنی نمازت بر تو حقی دارد؛ روزهات بر تو حقی دارد؛ صدقهای که میدهی، قربانی که در راه خدا میکنی، اطرافیانت بر تو حق دارند. همۀ این حقوق را حضرت در این رساله یکییکی برمیشمارند.
در آخر بسیاری از این حقوق میفرمایند «لا حول و لا قوه الا بالله» یا « لا قوه الا بالله» یعنی حول و قوه و توانی نیست برای رعایت این حقوق، مگر به قوه الهی. بعضی را بیشتر تأکید میفرمایند که حتماً باید از حول و قوه الهی کمک بگیری.
در بعضی از حقوق مخصوصاً میفرمایند عصمت فقط به خدای تعالی است، تأیید اینکه بتوانید این حقوق را رعایت کنید، فقط به حول و قوه الهی و توکل به خدای تعالی است. «و بالله العصمه و التأیید ولا قوه الا به».
خدا توفیق دهد این رساله را مطالعه کنید.
رضوان خدا به حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت، در کتاب جهاد دربارۀ جهاد با نفس است که رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله آن را جهاد اکبر نامید، میفرمایند:
«یعنی آدمیزاد باید اطمنیان پیدا کند که اولش خدا ادارهاش فرموده، الآن هم خدا ادارهاش می فرماید، فردا هم خدا ادارهاش میفرماید و غیر از خداوند علیّاعلی اداره کننده و پناهگاهی ندارد.»
از وقتی نطفه بود خدای تعالی او را اداره کرده، رشد داده تا به حال. اصل جهاد اکبر فهم همین مطلب است.
در دعای امروز خواندیم که خدایا ما را از «عباد صالحین قانتین» قرار بده. حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت در کتاب انوار هدایت میفرمایند صالح بودن به فهم این مطلب است که مؤثر در وجود و مدیر و مدبر همۀ امور خدای تعالی است.
«اضافه بر این بفهمد که این نفسش دشمنش است.» از یک طرف خدای تعالی مدیر و مدبر و همهکاره و پناهگاه است و از طرف دیگر نفسش دشمن خودش است. این نفس امّاره که همراه اوست، دشمنش است.
«مرکب از جهل صدردرصد است» شاکله نفس امّاره، غفلت جهالت است.
«سعی کند بر طبق هوای نفسش حرکت نکند. بهترین مجاهدههایی که فعلا برای مسلمین لازم است، جهاد نسبت به حقوق است.» رعایت حقوق؛ از جمله همین حسن خلق که پیامبر اکرم در ماه مبارک رمضان بر آن تأکید میفرمایند. در اثر حسن خلق، انسان جواز عبور به رحمت خدای تعالی و عبور از صراط را به دست میآورد.
«حقوقی را خداوند علیّاعلی برای مسلمین فرض فرموده، حتم و لازم فرموده. نفس کلمه حق که جمعش حقوق است به معنای ثبت است» یعنی به معنای اینکه این ثابت و حتم و لازم است؛ یعنی خدای تعالی این حقوق را در تکوین قرار داده؛ در تکوین حقی برای پدر و مادر قرار داده که وقتی آن را رعایت میکنید عزّت پیدا میکنید، تعالی پیدا میکنید.
برکات رعایت حقوق پشتسر آن و بلکه همراهش است؛ مثلاً دربارۀ پدر و مادر، آیتاللّه علامه طهرانی حکایتی بدین مضمون نقل میکنند:
یک روز در طهران، براى خرید کتاب به کتاب فروشى اسلامیه که در خیابان بوذر جمهرى بود رفتم و مردى براى خرید کتاب آمده بود. وقتی آماده خروج شد گفت: حبیبم اللّه، طبیبم اللّه یارم، یارم، جونم، جونم.
چون نگاه به چهرهاش کردم، دیدم خیلى قرمز شده و قطراتى از عرق بر پیشانیاش نشسته و چنان غرق در وجد و سرور است که حدّ ندارد.
گفتم: آقاجان، درویش جان، تنهاتنها مخور، رسم ادب نیست.
شروع کرد یک دور دور خود چرخ زدن، آنگاه با صداى بلند و سوزناک این ابیات از باباطاهر را بسیار شیوا و دلنشین خواند: «اگر دِلْ دلبرِ دلبرْ کدام است؟» در این حال ساکت شد و گریه بسیارى کرد و سپس شاد و شاداب شد و خندید… .
گفتم: عنایات از جانب خداوند است. ولى آیا به حسب ظاهر براى این عنایاتى که به شما شده سبب خاصّى را در نظر دارى؟
گفت: بلى. من مادر پیرى داشتم، مریض و ناتوان. چندین سال زمینگیر بود. خودم خدمتش را مىنمودم و حوائج او را برمیآوردم و غذا برایش مىپختم و آب وضو برایش حاضر مىکردم و خلاصه به هرگونه در تحمّل خواستههاى او در حضورش بودم.
او بسیار تند و بداخلاق بود. بَعْضاً فحش میداد و من تحمّل مىکردم و بر روى او تبسّم مىکردم. به همین جهت عیال اختیار نکردم، با آنکه از سنّ من چهل سال مىگذشت؛ زیرا نگهدارى عیال با این خلقِ مادر مقدور نبود و من مىدانستم اگر زوجهاى انتخاب کنم یا زندگانى ما را به هم خواهد زد و یا من مجبور مىشدم مادرم را ترک گویم و ترک مادر در وجدان و عاطفهام قابلقبول نبود؛ فلهذا به نداشتن زوجه تحمّل کرده، با آن خود را ساخته و وفق داده بودم.
گهگاهى در أثر تحمّل ناگواریهایى که از وى به من مىرسید ناگهان گویى برقى بر دلم میزد و جرقّهاى روشن مىشد و حال خوشی دست مىداد، ولى البتّه دوام نداشت و زودگذر بود.
یک شب که زمستان و هوا سرد بود، او آب خواست. فوراً برخاستم و آب کوزه را در ظرفى ریخته، بهاو دادم و گفتم: بگیر، مادر جان!
او که خواب آلود بود و از فوریّت عمل من خبر نداشت، تصوّر کرد که من آب را دیر دادهام؛ لذا فحش غریب به من داد و کاسه آب را بر سرم زد. فوراً کاسه را دوباره آب نموده و گفتم: بگیر مادر جان، مرا ببخش، معذرت مىخواهم!
ناگهان نفهمیدم چه شد؛ إجمالاً آنکه به آرزوى خود رسیدم و آن برقها و جرقهها تبدیل به یک عالم نورانى، همچون خورشید درخشان شد و حبیب من، یار من، خداى من، طبیب من، با من سخن گفت. این حال دیگر قطع نشد و چند سال است که ادامه دارد.
حضرت آیتاللّهالعظمی دستغیب حفظهالله، در کتاب حیات طیّبه به این حکایت اشاره فرمودهاند.
به تعبیر قرآن کریم «عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ» گاهی خدای تعالی در آنچه انسان ناپسند میدارد خیر کثیر قرار داده است. «فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیراً». وقتی از طرف خانواده و اطرافیان ناراحتیهایی پیش میآید، در اثر حسن خلق و تحمل و ندیدن خود، برای رضای خدا، خیر بسیار به انسان میرسد.
حضرت آیتاللّهالعظمی دستغیب حفظهالله می فرماید رعایت حقوق باعث عزّت انسان و راه پیدا کردن به عنایات خاص الهی میشود، بالأخص برای طلاب بزرگوار.
رعایت حقوق اهل خانواده نسبت به هم باعث می شود مدینه فاضلهای که اهلبیت علیهمالسلام دربارۀ آن سفارش فرمودند محقق شود؛ یعنی واقعاً آثاری از بهشت و گلستان و روح و رضوانی که خدای تعالی برای مؤمنان میخواهد، در خانوده ایجاد میشود. در مقابل رعایت نکردن این حقوق گرفتاریها و ناراحتیهای بسیار پیش میآورد و حتی موجب طلاق و مصایب دیگر میشود.
کتاب حیات طیّبه را مطالعه کنید، مخصوصاً کسانی که میخواهند زندگیشان نشوونما داشته باشد و حال معنوی بهتری در ماه مبارک رمضان تجربه کنند که ادامه داشته باشد.