پنجم رمضان ۱۳۹۷ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
آدمی چه میداند فردا چه پیش میآید و عاقبتش چطور شود! حالا که حالِ عبادت داری، بگو خدایا کاری کن اهل آتش نشوم؛ عاقبت به شرّ نشوم!
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
پنجم رمضان ۱۳۹۷ – ۱۴۳۹ | دوشنبه ۱۳۹۷/۲/۳۱
روایت اول
عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً﴾ قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیهالسلام «بَیِّنْهُ تِبْیَاناً وَ لَا تَهُذَّهُ هَذَّ الشِّعْرِ وَ لَا تَنْثُرْهُ نَثْرَ الرَّمْلِ وَ لَکِنْ أَفْزِعُوا قُلُوبَکُمُ الْقَاسِیَهَ وَ لَا یَکُنْ هَمُّ أَحَدِکُمْ آخِرَ السُّورَه»[1]
عبداللّه بن سلیمان گوید: از حضرت صادق علیهالسلام دربارۀ این آیه پرسیدم «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً» فرمود: امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: یعنى آن را خوب بیان کن و مانند شعر بهشتاب مخوان و مانند ریگ آن را پراکنده مساز. دلهاى سخت خود را بهوسیلۀ آن به بیم و هراس افکنید و همّتتان این نباشد که سوره را به آخر رسانید.
ترتیل یعنی شمرده خواندن. «بَیِّنْهُ تِبْیَاناً» یعنی هنگام تلاوت قرآن، کلمات آن را روشن و واضح بیان کنید. مثل کسانی که تندتند حرف میزنند و هیچکس متوجه حرفشان نمیشود، قرآن نخوانید. مثل شعر، باشتاب و آهنگین و بهصورت تصنیف نخوانید. بین جملات و کلماتش فاصله نیندازید. کمی حالا و کم بعد نخوانید. طوری بخوانید که قلب متوجه شود. دراینصورت اگر دل، سخت باشد و قساوت داشته باشد، نرم میشود چراکه متوجه خدای تعالی میشود. وقتی سورهای را شروع میکنید، نخواهید زود به آخرش برسید. هرجا خسته شدید، رها کنید و به اندازهای که حوصله و شوق دارید و میتوانید، بخوانید.
روایت دوم
عَنْ عَلِیِّ بنِ أَبِی حَمْزَهَ قَالَ: سَأَلَ أَبُو بَصِیرٍ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام وَ أَنَا حَاضِرٌ فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَقْرَأُ الْقُرْآنَ فِی لَیْلَهٍ؟ فَقَالَ لَا. فَقَالَ فِی لَیْلَتَیْنِ؟ فَقَالَ لَا. حَتَّى بَلَغَ سِتَّ لَیَالٍ فَأَشَارَ بِیَدِهِ فَقَالَ هَا. ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام یَا أَبَا مُحَمَّدٍ «إِنَّ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ مِنْ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ صلّیاللّهعلیهوآله کَانَ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ فِی شَهْرٍ وَ أَقَلَ إِنَّ الْقُرْآنَ لَا یُقْرَأُ هَذْرَمَهً وَ لَکِنْ یُرَتَّلُ تَرْتِیلًا إِذَا مَرَرْتَ بِآیَهٍ فِیهَا ذِکْرُ النَّارِ وَقَفْتَ عِنْدَهَا وَ تَعَوَّذْتَ بِاللَّهِ مِنَ النَّارِ»
فَقَالَ أَبُو بَصِیرٍ: أَقْرَأُ الْقُرْآنَ فِی رَمَضَانَ فِی لَیْلَهٍ؟ فَقَالَ لَا. فَقَالَ فِی لَیْلَتَیْنِ؟ فَقَالَ لَا. فَقَالَ فِی ثَلَاث؟ٍ فَقَالَ «هَا وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ نَعَمْ شَهْرُ رَمَضَانَ لَا یُشْبِهُهُ شَیءٌ مِنَ الشُّهُورِ لَهُ حَقٌّ وَ حُرْمَهٌ أَکْثِرْ مِنَ الصَّلَاهِ مَا اسْتَطَعْتَ»[2]
على بن ابى حمزه گوید: من حاضر بودم که ابوبصیر از امام صادق علیهالسلام پرسید: قربانت گردم! من قرآن را در یک شب بخوانم؟ فرمود: نه. گفت: در دو شب بخوانم؟ فرمود: نه. تا رسید به شش شب و امام با دستِ خود اشاره کرد: ها (بخوان). سپس امام صادق علیهالسلام فرمود: اى ابامحمّد بهراستى اصحاب محمّد صلّیاللّهعلیهوآله که پیشاز شما بودند، قرآن را در یک ماه و کمتر مىخواندند. قرآن را به شتاب و سرسرى نباید خواند. باید به آرامى خوانده شود و چون به آیهای رسىدی که در آن ذکرِ دوزخ است، بر آن توقف کنی و از دوزخ به خدا پناه بری!
پس ابو بصیر گفت: در ماه رمضان همۀ قرآن را در یک شب بخوانم؟ فرمود: نه. گفت: در دو شب چطور؟ فرمود: نه. گفت: در سه شب؟ فرمود: ها -و با دستِ خود اشاره کرد- آرى ماه رمضان است که هیچ کدام از ماهها بدان نمانند. براى آن حق و حرمتى است. نماز را هر چه توانى بخوان.
گاهی انسان در این فکر است که قرآن را در یک شب ختم کند، امّا در این فکر نیست که توجه داشته باشد و شمردهشمرده بخواند. حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت در شبهای ماه رمضان هزار مرتبه سورۀ «انا انزلناه» میخواندند، امّا با توجه و شمرده میخواندند. ایشان خواسته بودند و خدا هم لطف کرده بود که خستگی برایشان نداشت و با شوق میخواندند. این هزار مرتبه حدود چهار و نیم تا پنج ساعت طول میکشید. ایشان شوق داشتند؛ مثل کسیکه در باغی، زیر سایهها قدم میزند و استراحت و تفریح میکند؛ این کار برایشان استراحت بود.
به تعبیر امام صادق علیهالسلام رمضان حقّی گردن همۀ ما دارد؛باید در آن گناه نکنیم و ذکر و یاد خدا داشته باشیم. هیچ ماهی مثل این ماه نیست.
آدمی چه میداند فردا چه پیش میآید و عاقبتش چطور شود! حالا که حالِ عبادت داری، بگو خدایا کاری کن اهل آتش نشوم؛ عاقبت به شرّ نشوم!
شرح خطبه ۱۱۰
وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّهٌ مِنَ الْعِقَاب؛ روزۀ ماه رمضان سپرِ آتشِ جهنّم است. امّا چرا انسان دچار آتشِ دوزخ میشود؟ گاه در همین دنیا هم گرفتارِ عذاب میشود، ولی مهم، عالم برزخ و قیامت است. علت این عذابی که آدمی برای خودش درست میکند چیست که بعضی اوقات ممکن است ایمان او را هم زائل کند؟
از جمله موجباتِ آتش جهنّم، شهواتِ جنسی و افتادن در حرام است. فرقی هم ندارد انسان زن یا شوهر داشته باشد یا خیر. شهوترانی منحصر به جهاتِ جنسی نیست؛ از چشم، از لب، از تماس و دست زدن هم هست. فرقی هم بین زن و مرد ندارد. هر حالِ شهوی که از هریک از اعضاء و جوارح صادر شد، درواقع آتشی است که انسان برای خود فراهم کرده است.
یکی از علتهای این شهوات، خوراکهایی است که انسان میخورد و معدهاش را از آن پر میکند. هرچه خوراک شیرینتر و لذیذتر باشد، قهراً شهوتِ بیشتری ایجاد میشود.
پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله فرمود:
«إِنَ الشَّیْطَانَ لَیَجْرِی مِنِ ابْنِ آدَمَ مَجْرَى الدَّمِ أَلَا فَضَیِّقُوا مَجَارِیَهُ بِالْجُوع»[3]
شیطان از راه خون وارد آدمی میشود (در رگهایش حرکت میکند) پس تا مىتوانید با گرسنگى و تشنگى راه ورود او را تنگ کنید.»
روزه، شهوات را کم میکند؛ چون شیرینیها و خوشمزهها کمتر میشود، مگر اینکه سحر آنقدر بخورد [که روزه بیاثر شود؛] مثل بعضی که با خود حساب میکنند فردا میخواهم ۱۵ ساعت روزه بگیرم. ما روزی سه وعده غذا میخوردیم، حال که ظهر نمیخوریم، باید نصفش را سحر بخوریم و نصفش را افطار! امّا حساب کنید روزه برای این است که کمی جلوی نفس و شهوات گرفته شود؛ باید سپری در مقابل آتش جهنّم باشد. مقداری از جهنّم بهخاطرِ شهوات است.
بارها گفتهایم در این موبایلها چیزهای خطرناکی است که انسان را به شهوات میکشاند. در کانالهای خارجی بهحساب جامعۀ خودشان فسق و فجور بسیار است. شاید آدمهای خوبی هم آنجا باشد، ولی بیشتر مردم دنبال خوشگذرانی و شهوترانی هستند؛ لذا مواظب باشید! این نصیحت ما برای همه بهخصوص جوانها و نوجوانهاست.
روزه در قرآن
قرآن در سورههای مختلف از «صوم» (روزه) سخن گفته است. لغت صوم به معنای امساک یعنی «خودنگهداشتن» است. این عبارت بهتدریج عَلَم شد برای روزه، امّا نگهداشتن زبان از کلام هم صوم خوانده میشود.
قرآن کریم در شش سوره و یازده آیه راجعبه روزه و روزهداری سخن گفته است که برخی دربارۀ روزۀ ماه رمضان و برخی دربارۀ کفّاره است. یک مورد هم در سورۀ مریم دربارۀ روزۀ سکوت است. این سورهها عبارتاند از بقره، نساء، مائده، احزاب و مجادله.
در سورۀ بقره میفرماید:
﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ۞ أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَریضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَى الَّذینَ یُطیقُونَهُ فِدْیَهٌ طَعامُ مِسْکینٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾[4]
«اى کسانى که ایمان آوردهاید! روزه بر شما واجب شد؛ همچنانکه بر پیشینیانِ شما واجب شده بود، باشد که پرهیزکار شوید ۞ روزهاى معدودى را روزه بگیرید و هر کس از شما که مریض یا مسافر بود، از روزهاى دیگر روزه بگیرد و بر کسانى که روزه برایشان سخت است، بهجاى آن، سیر کردن بینوایى را فدیه دهند. پس هرکس به میل خود بر نیکى بیفزاید، براى خودش بهتر است و روزه گرفتن براى شما بهتر است، اگر بدانید.»
کیفیتِ روزه در ادیانِ دیگر مورد اختلاف است، امّا کلیّتِ آن در همه وجود داشته است. این یک ماه خیلی زود تمام میشود. هنوز نرسیده، به نصف میرسد و بعدهم شبهای قدر و تمام. «أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ».
هرکس هم بر اثر پیری یا بیماری یا هر عذرِ دیگری توانایی نداشته باشد، روزه از او برداشته شده.
فلسفۀ تشریع روزه
هشام بن حکم از امام صادق علیهالسلام دربارۀ علت روزه گرفتن سؤال کرد، آن حضرت فرمود: خداى عزّوجلّ روزه را واجب کرد تا غنى و فقیر در یک سطح قرار گیرند؛ زیرا شخص ثروتمند هرگز اثر گرسنگى را احساس نمیکند، تا بر فقیر رحم آورد، چون هر زمان چیزى بخواهد، آن را بهدست میآورد؛ ازاینرو خداى عزّوجلّ اراده کرد میان افراد خلقش تساوى برقرار سازد و رنج گرسنگى و درد را به ثروتمند بچشاند تا بر ضعیف رقّت کند و بر گرسنه رحم آورد.[5]
در کافی چند روایت دربارۀ ارکان اسلام آمده است در یکی از آنها زُراره از امام صادق علیهالسلام نقل میکند:
«بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَهِ أَشْیَاءَ عَلَى الصَّلَاهِ وَ الزَّکَاهِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَایَهِ قَالَ زُرَارَهُ فَقُلْتُ وَ أَیُّ شَیءٍ مِنْ ذَلِکَ أَفْضَلُ فَقَالَ الْوَلَایَهُ أَفْضَلُ لِأَنَّهَا مِفْتَاحُهُنَ وَ الْوَالِی هُوَ الدَّلِیلُ عَلَیْهِن»[6]
اسلام بر پنج پایه بنا شده است؛ بر نماز، زکات، حج، روزه و ولایت. زراره پرسید: کدامیک از اینها برتر است؟ فرمود: «ولایت برتر است؛ زیرا کلیدِ همه است و والى، راهنما به آنهاست.»
این پنج رکن بعداز اصول دین است منظور از اسلام، معنای خاصِ آن است که همان ایمان باشد. در در بعضی روایات هست که: «اگر کسی هرشب عبادت کند و هرروز روزه دارد و همۀ مالش را صدقه دهد و همۀ عمر حج کند، امّا ولایتِ ولىّ خدا را نداند تا پیرو او باشد و کارش به راهنمایى او باشد، بر خداوند حقِ ثوابى ندارد و اهل ایمان نباشد، سپس فرمود: آنان (اهل تسنّن) هرکدام خوشکردار باشند، خدا به فضل و رحمتش او را در بهشت آورد.»
از عنایاتِ خدای تعالی به همۀ ما این است که ائمۀ اطهار علیهمالسلام را به ما شناسانده؛ یعنی برای همۀ ما از کوچک و بزرگ، زن و مرد فضیلتِ امیرالمؤمنین علیهالسلام کاملاً روشن است و همه کاملاً ملتفتیم که علی علیهالسلام امام و خلیفۀ بلافصل پیامبر است و بههیچوجه قابل مقایسه با اولی و دومی و سومی نیست.
از برکت ائمۀ اطهار علیهمالسلام و شیر و نطفۀ پاک و پدر و مادرِ خوب و مؤمن، دوستی اهلبیت در جان و قلبِ همۀ ماست؛ این همان فطرتی است که خدا قرار داده و دوستان اهلبیت آن را ضایع نکردند. حقانیت چهارده معصوم برای همۀ شیعیان کاملاً روشن است و کمتر پیش میآید از میانِ شیعیان کسی از دوستی اهلبیت عدول کند. بهراستی هیچچیز قابل مقایسه با ولایت ائمۀ اطهار علیهمالسلام نیست.
آثار روزه
امام صادق علیهالسلام از پدرانشان نقل فرمودند:
«أَنَّ النَّبِیَّ صلّیاللّهعلیهوآله قَالَ لِأَصْحَابِهِ أَلَا أُخْبِرُکُمْ بِشَیءٍ إِنْ أَنْتُمْ فَعَلْتُمُوهُ تَبَاعَدَ الشَّیْطَانُ مِنْکُمْ کَمَا تَبَاعَدَ الْمَشْرِقُ مِنَ الْمَغْرِبِ؟ قَالُوا بَلَى. قَالَ: الصَّوْمُ یُسَوِّدُ وَجْهَهُ وَ الصَّدَقَهُ تَکْسِرُ ظَهْرَهُ وَ الْحُبُّ فِی اللَّهِ وَ الْمُوَازَرَهُ عَلَى الْعَمَلِ الصَّالِحِ یَقْطَعُ دَابِرَهُ وَ الِاسْتِغْفَارُ یَقْطَعُ وَتِینَهُ وَ لِکُلِّ شَیْءٍ زَکَاهٌ وَ زَکَاهُ الْأَبْدَانِ الصِّیَامُ»[7]
رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله به اصحاب فرمود: آیا چیزى به شما بگویم که اگر بهجا آورید، شیطان چنان از شما دور شود که مشرق از مغرب دور شده؟ گفتند: بلى یا رسول اللّه. فرمود: «روزه روى شیطان را سیاه میکند و صدقه پشتش را میشکند و دوستى در راه خدا و کمک بر انجام عمل صالح، او را ریشهکن میسازد و استغفار رگِ قلبش را قطع میکند و هر چیزى را زکاتى است و زکات بدنها روزه است.»
خدایا لطفی کن که شیطان کاری با ما نداشته باشد! اگر انسان دوستی خدای تعالی را داشته باشد و بر عمل صالح مواظبت کند، شیطان دیگر نمیتواند از زمین بلند شود و کمرش میشکند.
مکرهای شیطان
کسانی که از اول جوانی و نوجوانی دنبال خدا بودند و توفیقِ نماز و روزه و عبادت داشتند، باید مراقب باشند ناگهان فکر نکنند ما دیگر گولِ شیطان را نمیخوریم! همۀ ما همیشه باید به خدا پناه ببریم؛ زیرا شیطان راههای زیاد و بندهای فراوان دارد.
در بنی اسرائیل عابدی بود که هرگز متوجه دنیا نشده بود تا اینکه ابلیس بچههای خود را جمع کرد و گفت: کیست که برود و فلان عابد را گمراه کند؟
یکی گفت: من می روم. پرسید: از چه راهی او را گمراه میکنی؟ گفت: از راه زنان. گفت: کار تو نیست، او هنوز با زنان معاشرت نکرده و لذت آن را نمی داند. دیگری گفت: من میروم. پرسید: از چه راهی؟ گفت: از راه شراب. گفت: کار تو نیست. دیگری گفت: من می روم. پرسید: از چه راهی؟ گفت: از راه عبادت. گفت: برو که تو توانایی این کار را داری.
آن شیطان بهصورت مردی مجسّم شد و به عبادتگاه او رفت و در برابر او ایستاد و مشغول نماز شد. عابد میخوابید و استراحت میکرد، ولی شیطان خواب نمیرفت.
عابد به شیطان گفت: چه کردهای که چنین توانی یافتهای؟ چگونه از عبادت خسته نمیشوی؟
شیطان پاسخش را نداد و همواره به عبادت ادامه میداد. بعد از التماس زیاد گفت: ای بندۀ خدا! گناهی کردهام و هرگاه آن گناه را بهخاطر میآورم، این توان را پیدا می کنم.
عابد گفت: بگو چه گناهی کردهای تا من هم انجام دهم و به مقام تو برسم؟
شیطان گفت: داخل شهر شو؛ خانۀ فلان فاحشه را بپرس، دو درهم به او بده و با او زنا کن!
عابد گفت: دو درهم از کجا بیاورم؟ من نمیدانم دو درهم چیست.
شیطان دو درهم به او داد و عابد با همان جامۀ عبادت راهی شهر شد و نشانی خانۀ فاحشه را پرسید.
مردم که گمان کردند برای هدایت او آمده، نشانی زن را به او دادند
زن گفت: ای مرد! تاکنون کسی با چنین قیافهای نزد من نیامده است، قصد تو چیست؟
چون عابد قصۀ خود را بازگو کرد، زن گفت: بندۀ خدا! ترکِ گناه آسانتر از توبه است. آن مرد شیطان بود که برای تو مجسّم شد. اکنون به عبادتگاه خود برگرد و مطمئن باش او را نخواهی یافت.
عابد بازگشت و آن زن فاحشه همانشب از دنیا رفت. چون صبح شد، بر در خانۀ او نوشته شده بود: حاضر شوید بر جنازۀ فلان زن که او اهل بهشت است.
مردم به شک افتادند و سه روز او را دفن نکردند تا اینکه حق تعالی به پیامبری از پیامبران وحی فرمود بر آن زن نماز بخوان و به مردم امر کن بر او نماز بخوانند که من او را آمرزیدم و بهشت را بر او واجب کردم؛ چراکه بندۀ مرا از معصیت بازداشت.
کسانی که دیگران را از گمراهی نجات میدهند، نزد خدا اهمیت بسیار دارند و حتی اگر خودشان گمراه باشند، مورد عنایت خداوند قرار میگیرند.
گاهی نماز و روزه و عباداتِ شخص خوب است، امّا نافهم است. فهم چیست؟ حداقلِ فهم که باید پایۀ همۀ اعمال باشد، این است که آدمی متوجه شود و بهخود بیاید که هیچ بود و خدای تعالی او را از هیچ آفرید. پروردگار عالَم تو را از خاک آفرید و بشرت قرار داد و همهچیز به تو آموخت. خودش هم توفیقِ ایمان و عمل صالح عنایت فرمود. اجری هم که میدهد، بهخاطرِ این اعمال نیست؛ عنایت و لطف دیگری از جانبِ اوست. اگر کسی این مقدار ملتفت شود، کمی فهم پیدا کرده است.
وقتی حضرت زکریا در پیری از خدا خواست فرزندی نصیبش کند، خدای تعالی بشارتش داد. زکریا گفت: خدایا من و زنم هردو پیر شدهایم، چگونه ممکن است صاحب فرزند شویم؟ خداوند فرمود:
﴿هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَ قَدْ خَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ تَکُ شَیْئاً﴾[8]
«این کار برای من آسان است، همانطور که پیشاز این چیزی نبودی و تو را آفریدم.»
همۀ ما همین هستیم. هیچکدامِ ما هیچ نبودیم؛ پس باید توجه کنیم که هرچه داریم، فضل خداست. ما نمیتوانیم منّتی بر خدا بگذاریم، او منّت بر ما دارد که توفیق داده روزه بگیریم؛ نماز بخوانیم؛ مسجد بیاییم؛ به قرآن و روایت گوش بدهیم و از وضعِ خودمان بیرون بیاییم. باید شاکر باشیم. الحمدللّه که پدر و مادر خوب و نطفه پاک داشتیم و توجه به ائمۀ اطهار علیهمالسلام داریم.
جوانهای عزیز مراقب باشند خود را ضایع نکنند. مواظب باشید به حرفهای بیهوده گوش ندهید. اگر با هم شوخی میکنید، مراقب باشید وقتتان گرفته نشود. بارها عرض کردیم آقایان نسبت به هم، خانمها نسبت به هم سوءظن نداشته باشید. با هم مهربان باشید. به هم احترام بگذارید. بزرگترها به کوچکترها و بالعکس. هرگز نگذارید سوءظن در ذهنتان وارد شود. شما جمعیتی هستید که برای رضای خدا و یاد خدا اطرافِ هم جمع میشوید، قدرِ این فرصت را بدانید!
السلام علیک یا حسن بن علی ایها المجتبی یابن رسول اللّه
[1] ـ کافی، ۲، ۶۱۴.
[2] ـ کافی، ۲، ۶۱۸.
[3] ـ بحارالأنوار، ۶۰، ۳۳۲.
[4] ـ بقره، ۱۸۳ و ۱۸۴.
[5] ـ من لا یحضره الفقیه، ۲، ۷۳.
[6] ـ کافی، ۲، ۱۸.
[7] ـ من لا یحضره الفقیه، ۲، ۷۵.
[8] ـ مریم، ۹.