هفدهم رمضان ۱۴۴۴ – ۱۴۰۲ | حجت الاسلام والمسلمین ترابیان
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
هفدهم رمضان ۱۴۴۴ – ۱۴۰۲ | شنبه ۱۴۰۲/۰۱/۱۹ | حجت الاسلام والمسلمین ترابیان
تفسیر سوره دخان
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَهٍ مُبارَکَهٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرینَ(3) فیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکیمٍ(4) أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا کُنَّا مُرْسِلینَ(5) رَحْمَهً مِنْ رَبِّکَ إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ(6)
صحبت دربارۀ شب قدر بود. فرمود ما این کتاب را در شبی مبارک نازل کردیم.
لیلهالقدر از چند جهت در قرآن کریم اهمیت داده شده؛ یکی بهخاطر نزول قرآن در آن است. در این شب قرآن یکجا و بهطور مجمل بر قلب مبارک رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله نازل شد. همچنین علم قرآن و علوم الهی نیز در این شب یکباره بر قلب شریف رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله نازل شد.
قرآن کریم در چند آیه به این مطلب اشاره میفرماید؛ بهعنوان مثال در سورۀ هود میفرماید:
«کِتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکیمٍ خَبیرٍ»
«اُحکمت» هم دلالت بر محکم بودن آیات دارد و هم بر اجمال آن. در ادامه خدای تعالی میفرماید: «ثُمَّ فُصِّلَت» اول بهطور اِحکام و اجمال ناز ل شد، سپس تفصیل آن در طول ۲۳ سال بر پیامبر اکرم نازل شد و به اعتنار شأننزولهای مختلف، در مواردی که پیش میآمد، آیاتی نازل میشد.
در سورۀ اسراء میفرماید:
«وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُکْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزیلا»
این قرآن را برای اینکه بر مردم قرائت کنی، با درنگ و مکث نازل کردیم.
«تنزیل» باب تفعیل است و وقتی بدون قرینه استعمال میشود، دلالت بر نزول تدریجی قرآن میکند. «انزال» که باب افعال است، دلالت بر نزول دفعی قرآن می کند. گاهی هم با قرینه، جای هم استعمال میشوند و در خود قرآن هم دارد.
پس قرآن دو نزول داشته؛ یکی در لیلهالقدر که در اوایل بعثت بوده، یکی هم نزول تدریجی که در طول ۲۳ سال بعثت پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله بوده.
این مطلب اشارهای هم دارد به مرحلۀ سوم رسالت رسول خدا یعنی تعلیم علم کتاب و حکمت به مؤمنان که عالیترین مرتبۀ رسالت است.
مرحلۀ اول «یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ» تلاوت کتاب است. مرحلۀ دوم «یُزَکِّیهِمْ» تزکیه و مرتبۀ عالی رسالت «یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ» تعلیم کتاب و حکمت است.
این مسألۀ علم کتاب و حکمت برای اولیاء خدا هم گاهی به همین دو صورت بوده است؛ یعنی یک تعلیم دفعی و اجمالی است و یک تعلیم تدریجی.
نمونۀ بارز این امر مرحوم آیتاللّه قاضی رضوان اللّه تعالی علیه است که در حرم مطهر حضرت اباالفضل علیهالسلام لطف خاص خدای تعالی یکباره و بهنحو اجمال نصیبشان شد و بعد بهنحو تفصیل خدای تعالی برایشان واضح فرمود.
بنابراین همین روالی که در نزول قرآن کریم، بهشکل دفعی و تدریجی بوده، ظاهراً برای اولیاء کامل خدای تعالی هم گاه محقق میشود.
دربارۀ معراج رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله هم میتوان شواهدی از این نظیر پیدا کرد.
در زمان وقوع معراج اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی آن را شب هفدهم و برخی شب بیستویکم رمضان گفتهاند. بعضی هم بیستوهفتم رجب و برخی دیگر لیلهالرغائب ذکر کردهاند.
بعضی بزرگان هم مثل علامه طباطبایی معتقدند رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله چند معراج داشتند که یکی از آنها از خانۀ امهانی، خواهر امیرالمؤمنین علیهالسلام، در کنار مسجدالحرام واقع شده.
در شب معراج رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله، غیر از سیر آفاقی، سیری هم به آسمانها و ملکوت اعلی و بالاتر از آن داشتند و خدای تعالی علومی را به ایشان القا فرمود.
حدیث معراج که در سال گذشته، به توفیق الهی، مقداری از آن را توضیح دادیم و بعضی مطالب را با روایات و آیات عرض کردیم، گوشهای از القائات و تعلیم علوم الهی است که در مدت زمان کوتاهی واقع شد، لکن علومی را که بعداً حضرت بیان فرموند و معجزات و احادیث قدسی که از این معراج ظاهر شد، بسیا ر عالی و زیاد بود.
یک بخش آن هم نزد اهلبیت علیهمالسلام بود و آنها بیان فرمودند. شاید بعضی را هم حضرت ولی عصر بعداً تشریف بیاورند و بیان کنند.
فیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکیمٍ؛ جهت دیگری که خدای تعالی در این سوره دربارۀ اهمیت لیلهالقدر بیان میفرماید این است که در این شب هر امر حکیمی تفصیل داده و مشخص میشود.
«امر حکیم» یعنی امری که هم حکمت دارد و هم بهصورت مجمل است. «حکیم» در اینجا هم دلالت بر اجمال میکند و هم اِحکام؛ یعنی چیزی که از ازل در علم خدای تعالی بوده، در لیلهالقدر تفصیل داده میشود و توسط ملائکه نازل میگردد.
یکی از دلایل حجیت ائمۀ اطهار علیهمالسلام علیه آنها که ولایت ایشان را قبول ندارند، این است که نزول ملائکه در شب قدر و تقدیری که آنها نازل میکنند، به کجا و برای کیست؟
در زمان پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله بر وجود مبارک ایشان نازل میشدند، بعد از آن حضرت چطور؛ آیا ملائکه در شب قدر در هرجومرجاند؛ آیا نازل میشوند، ولی معلوم نیست بر چه کسی؟
بیشک همه به یک مقصد؛ یعنی حجت و قطب عالم امکان نازل میشوند. بعد از پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله بر آقا امیرالمؤمنین، بعد بر امام حسن، بعد بر امام حسین صلوات اللّه علیهم اجمعین و تا امروز بر حضرت ولی عصر عجّلاللّهتعالیفرجه نازل میشوند.
عبارت «یَفرُقُ» فعل مضارع است که دلالت بر حال و آینده میکند و نشانۀ استمرار این سنّت الهی است که مسائل یک سال افراد و جامعه و بشریت و غیربشر، حتی اجنّه و غیره، در شب قدر بهطور اجمال بر ولیامر و حجت خدا نازل میشود.
ما هم در طول ماه رمضان، هرروز از خدای تعالی میخواهیم که در لیلهالقدر بهترین تقدیرات را برایمان مقدّر فرماید؛
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ فِیمَا تَقْضِی وَ تُقَدِّرُ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ مِنَ الْقَضَاءِ الَّذِی لا یُرَدُّ وَ لا یُبَدَّلُ أَنْ تَکْتُبَنِی مِنْ حُجَّاجِ بَیْتِکَ الْحَرَامِ…»
أَمْراً مِنْ عِنْدِنا؛ آنچه در لیلهالقدر واقع میشود؛ از نزول قرآن کریم و ارسال رسل و آیات الهی و غیره، همه از جانب ماست. شأنی از شؤونات الهی و فرمانی از جانب حق تعالی است.
إِنَّا کُنَّا مُرْسِلین؛ ماییم که اینها همه را میفرستیم.
این قسمت، هم دلالت بر استمرار دارد و هم تعلیل مطالب پیشین است.
رَحْمَهً مِنْ رَبِّک؛ همۀ این وقایع بر اساس رحمت بیمنتهای الهی است. رحمتی که «وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ».
جالب اینکه خدای تعالی در اینجا نمیفرماید «رحمه من عندنا». تا اینجا همۀ ضمائر معالغیر بود و خداوند همه را به خود نسبت میداد، امّا در اینجا یکباره روال کلام تغییر کرد و ضمیر مخاطب شد. این تغییر روال در کلام «التفات» نام دارد و یکی از صناعات فصاحت و بلاغت است.
خداوند که تا به حال حاضر بود و ضمیر متکلم معالغیر استعمال میکرد، ناگهان غایب شد و کسی را مورد خطاب قرار داد. چه کسی؟ وجود گرامی رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله؛ یعنی اینها همه رحمتی است از ربّ تو یا رسول اللّه.
این التفات اشاره به مقام شامخ رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله دارد و بیانگر این است که ایشان واسطۀ فیض لیلهالقدر هستند، لکن نه بهنحو مستقل، بلکه با تکیه به حضرت ربّ العالمین.
یعنی خدای تعالی پروردگار توست و او شما را این چنین مقام و منزلت داده که هرچه رحمت و لطف و عنایت در شب قدر وجود دارد، از برکت شما و از جانب پروردگار عالم است.
این التفات در سورۀ حمد هم وجود دارد. از ابتدای سوره تا «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» بهصورت غایب با خدای تعالی سخن میگوییم، امّا بعد از آن به تلقین الهی میگوییم: «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعین».
خدایی که بهصورت غایب از او سخن میگفتیم، یکباره به حال خطاب درمیآید؛ یعنی کسی که شروع به این تلاوت سوره -یا هریک از سورههای قرآن کریم- میکند، ابتدا غایب است و بعد حاضر میشود و انس میگیرد. از حال غیاب به حال حضور میرسد و تا آنجا پیش میرود که خدای تعالی را حاضر میبیند و به او خطاب میکند.
نکتۀ دیگری که در «رَحْمَهً مِنْ رَبِّک» وجود دارد این است که خداوند متعال هم ربّ شماست و هم ربّ همۀ عالمیان.
در ماجرای حضرت موسی، وقتی ساحران ایمان آوردند، گفتند: «آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمینَ رَبِّ مُوسى وَ هارُون» ما به ربّالعالمین که ربّ جناب موسی و هارون هم است، ایمان آوردیم.
مسألۀ ربوبیت خدای تعالی در قرآن کریم بسیار مورد تأکید قرار گرفته و فهم آن اهمیت بسزایی دارد.
«إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَهُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ»
کسانی که گفتند و فهمیدند ربّ و مربی و ولینعمت ما اللّه جلّجلاله است و بر این فهم استقامت کردند، تحت عنایت ویژه حق تعالی قرار میگیرند؛ ملائکه بر آنها نازل و بشارتهای «أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا» و بشارت بهشت به آنها داده میشود.
در دعای روزهای ماه مبارک رمضان که قبلاً اشاره کردیم فرازهای بلند و زیبایی دارد نیز بر ربوبیت خدای تعالی تأکید و توجه ویژه شده.
«اللَّهُمَّ رَبَّ الفَجْرِ» پروردگارا، تو که ربّ فجر و سحری، فجر را تو ربوبیت میکنی «وَلَیالٍ عَشْرٍ» ربّ شبهای دهگانه هستی (ده شب آخر ماه رمضان یا ده شب اول ذیحجه یا دهۀ اول محرم).
«وَالشَّفْعِ وَالوَتْرِ ، وَرَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ» ای خدایی که ربوبیت خاص داری در ماه مبارک رمضان.
«وَما أَنْزَلْتَ فِیْهِ مِنَ القُرْآنِ وَرَبَّ جِبْرائِیلَ وَمِیکائِیلَ وَإِسْرافِیلَ وَعِزْرائِیلَ وَجَمِیعِ المَلائِکَهِ المُقَرَّبِینَ وَرَبَّ إِبْراهِیمَ وَإِسْماعِیلَ وَإِسْحاقَ وَیَعْقُوبَ وَرَبَّ مُوسى وَعِیْسى وَجَمِیعِ النَّبِیِّینَ وَالمُرْسَلِینَ وَرَبَّ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِیِّینَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ.»
«وَأَسْأَلُکَ بِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ وَبِحَقِّهِمْ عَلَیْکَ وَبِحَقِّکَ العَظِیمِ لَمَا صَلَّیْتَ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَعَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ» حاجبت اولمان این است که صلوات بر محمّد و آل محمّد و جمیع انبیاء فرست.
«وَنَظَرْتَ إلى نَظْرَهً رَحِیمَهً» خدایا بهحق این بزرگواران و بهحق این ربوبیت به ما نظر بفرما!
«تَرْضى بِها عَنِّی رِضىً لا سَخَطَ عَلَیَّ بَعْدَهُ أَبَدا» نظری که تا ابدالاباد کار ما را درست کند و غضبی بعد از آن نباشد.
«وَأَعْطَیْتَنِی جَمِیعَ سُؤْلِی وَرَغْبَتِی وَاُمْنِیَتِی وَإِرادَتِی» و همۀ درخواستها و آرزوهایم را اجابت فرما.
«وَصَرَفْتَ عَنِّی ما أَکْرَهُ وَأَحْذَرُ وَأَخافُ عَلى نَفْسِی وَما لا أَخافُ وَعَنْ أَهْلِی وَمالِی وَإِخْوانِی وَذُرِّیَّتِی» خدایا هرچه مکروه است و هرچه از آن میترسم، حتی نمیترسم، ولی برایم مضر است، از خودم و اهل و مال و ذریهام برطرف بفرما، بهحق ربوبیت خودت بهحق محمّد و آلمحمّد و بهحق همۀ اولیاء و انبیاء
خدایا بهحق محمّد و آلمحمّد و بهحق رحمت بیمنتهایت، همۀ این دعاها را در حق استاد معظم آیتاللّه سید علیمحمّد دستغیب و همۀ دوستان و شیعیان آقا امیرالمؤمنین اجابت بفرما!