هشتم رمضان ۱۴۴۴ – ۱۴۰۲ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
هشتم رمضان ۱۴۴۴ – ۱۴۰۲ | پنجشنبه ۱۴۰۲/۰۱/۱۰| آیت الله سید علی محمد دستغیب
شرح مناجات الراجین جلسه اول
مناجاتهایی که از حضرت زینالعابدین علیهالسلام نقل شده، به زبور آلمحمّد علیهمالسلام معروف است. در این میان مناجات خمسهعشر مورد تأکید علما و بزرگان بوده و سفارش بر خواندن آن میکردند.
از مرحوم محمّدتقی مجلسی نقل شده: «شایسته است که سالک الی اللّه مداومت بر خواندن مناجات خمسهعشر داشته باشد».
بعضی از شاگردان سید علی طباطبایی، صاحب الریاض نقل کردند که ایشان گفت: چندین سال است که مناجات خمسهعشر را میخوانم و بر آن مداومت دارم و خدای تعالی بهخاطر این مناجات، نعمتهای معنوی بسیاری به من عطا کرده.
در این ماه رمضان به اندازۀ چند جلسه فرازهایی از مناجات الراجین را که یکی از مناجاتهای خمسهعشر است، بررسی میکنیم.
«یَا مَنْ إِذَا سَأَلَهُ عَبْدٌ أَعْطَاهُ»
«ای کسی که هرگاه بندهای از او درخواست کند، به او عطا میکنی.»
خدای تعالی دربارۀ دعا و درخواست از او، بارها در قرآن فرموده از من بخواهید!
شخصی نزد رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله آمد و گفت: «أَ قَرِیبٌ رَبُّنَا فَنُنَاجِیَهُ أَمْ بَعِیدٌ فَنُنَادِیَهُ» پروردگار ما نزدیک است که با او مناجات کنیم یا دور است که او را صدا زنیم؟[1]
آیه نازل شد:
﴿وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ﴾[2]
وقتی بندگانم از تو دربارۀ من سؤال میکنند، من نزدیکام. اجابت میکنم دعای هرکس که مرا بخواند. پس مرا اجابت کنید و به من ایمان آورید تا هدایت یابید.»
«قریب» یعنی نزدیک. اگر از خود خدا بپرسیم که ای خالق آسمانها و زمین و اولین و آخرین، وقتی میگویی من به شما نزدیک هستم، معنی قرب تو چیست و چقدر به ما نزدیکی؟
پاسخ حضرت پروردگار:
﴿وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ﴾[3] (16)
«ما از رگ گردن به او نزدیکتریم.»
﴿وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ﴾[4]
«بدانید که خدا بین انسان و قلبش حائل میشود.»
بالاتر از این چیست؟ میفرماید من بین شما و قلبتان هستم.
خدای تعالی عین وجود است و وجود و هستی همه از اوست. بیان این مطلب آسان، امّا فهمیدن و رسیدن به آن مشکل است. باید از خود او خواست که توفیق دهد و راه شناسایی خود را به ما نشان دهد.
فرمود: «إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ» من نزدیکام «أُجیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» هرکس مرا بخواند، جواب میدهم. «فَلْیَسْتَجیبُوا لی» حتماً اجابت کنند مرا؛ یعنی مرا بخوانند «وَ لْیُؤْمِنُوا بی» و به من ایمان آورند «لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُون» تا هدایت شوند.
در این آیه چند نکته وجود دارد؛ اول اینکه میفرماید من به شما نزدیک هستم؛ پس دور نیست که با صدای بلند فریاد بزنی کجایی ای خدا!
دوم اینکه میفرماید هرکه هرچه بخواهد، جوابش میدهم «أُجیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ». به مناسبت حال و خواست و طلب شخص، چیزی به او میدهد، لکن به اندازهای که رضایت و مشیتش تعلق گیرد.
سوم اینکه شما هم از او بخواهید و او را بخوانید و ایمان داشته باشید که جواب میدهد؛ «فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی». وقتی چنین شد، در راه پروردگار قرار میگیرید «لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُون».
حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت در بیان این آیه میفرمایند:
«اُجیب یُجیب» فعل مضارع است، دلالت میکند به هم حال و هم استقبال. جواب دادن حضرت احدیت قطعی است و قرب پروردگار عالم به تمام موجودات، بالأخص به آدمیزاد، بالأخص به امت محمّد صلّیاللّهعلیهوآله، بالأخص به شیعه علی ولی اللّه قربش قطعی است و مجیب بودنش هم قطعی است. جواب میدهد به تمام بشر، البته نسبت به امت خاتم انبیاء و شیعه حضرت علی بن ابیطالب سرعت دارد در اجابتش. فقط چیزی که است در آیۀ شریفه میفرماید من نسبت به هیچکس، نه نسبت به خصوص شیعه، نسبت به هیچکس بُعد ندارم، به همه قریبام.»
شیعه و سنی از رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله روایت کردهاند: «الدُّعَاءُ سِلَاحُ الْمُؤْمِنِ»[5] دعا اسلحۀ مؤمن است.
سلاح برای این است که انسان از دشمن محفوظ باشد. دشمن ما نفس و شیطان است. وقتی با خدای تعالی دعا و راز و نیاز میکنیم، در واقع این دو دشمن را از خود میرانیم.
در حدیث قدسی از کتاب عدهالداعی، وارد شده که خدای تعالی به حضرت موسی فرمود: ای موسی، هرچه نیازمندی، حتی علف گوسفند و نمک خمیرت را از من بخواه!
هرچه میخواهی، بگو خدا یا بده! حتی اگر میخواهی برای خرید به فروشگاه بروی، بگو خدایا من این چیزها را میخواهم، تو عنایت کن.
نگو اینکه آماده است، چرا به خدا بگویم، مگر همیشه آنچه نیست، باید از خدا بخواهی؟ اگر سر کار میروید، اگر مسجد میروید یا هر کار دیگری میکنید، اول از خدا کمک بخواهید. بگو: خدایا تو کمک کن.
در سورۀ فرقان میفرماید:
﴿قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ﴾[6]
«اگر دعای شما نبود، پروردگارتان هیچ اعتنایی به شما نداشت.»
آیتاللّه محمّدتقی نجابت رحمهاللّه در کتاب «طلب» مطالبی آوردهاند که مطالعۀ آن بسیار مفید است.
مولوی دربارۀ طلب و دعا کردن، در ابیات مختلف چنین میگوید:
اشک میبار و همی سوز از طلب
همچو شمعِ سر بریده جمله شب
این طلب مفتاح مطلوبات توست
این سپاه و نصرت رایات توست
بی کلید این در گشادن راه نیست
بی طلب نان سنّت اللّه نیست
سایۀ حق بر سر بنده بود
عاقبت جوینده یابنده بود
گفت پیغمبر که چون کوبی دری
عاقبت زان در برون آید سری
چون نشینی بر سر کوی کسی
عاقبت بینی تو هم روی کسی
چون ز چاهی میکَنی هر روز خاک
عاقبت اندر رسی در آب پاک
در طلب زن دائماً تو هر دو دست
که طلب در راه نیکورهبر است
لنگ و لوک خفتهشکل و بیادب
سوی او میغیژ و او را میطلب
عاقبت جوینده یابنده بود
که فرج از صبر زاینده بود
مولوی همچنین داستان شخصی را نقل میکند که همواره خدا را میخواند و ناله و گریۀ بسیار میکرد.
روزی شیطان به او گفت: چقدر خدا را میخوانی، وقتی هیچ جوابی از او نمیآید؟ او هم گول خورد و دست از دعا برداشت.
خدای تعالی به لطف و کرمش خضر را در خوابش فرستاد و به او گفت چرا دیگر خدا را نمیخوانی؟
گفت: من هرچه خواندم و گریه و زاری کردم، کسی جوابم نداد.
خضر گفت: همین که موفق بودی خدا را بخوانی، جواب اوست.
این توفیق که دعا میکنی و او را میخوانی و دنیا و آخرت را میخواهی، پاسخ خدای تعالی است.
آن یکی اللّه میگفتی شبی
تا که شیرین میشد از ذکرش لبی
گفت شیطان آخر ای بسیارگو
این همه اللّه را لبیک کو
می نیاید یک جواب از پیش تخت
چند اللّه میزنی با روی سخت
او شکستهدل شد و بنهاد سر
دید در خواب او خضر را در خضر
گفت هین از ذکر چون واماندهای؟
چون پشیمانی از آن کش خواندهای؟
گفت لبیکم نمیآید جواب
زان همی ترسم که باشم رد باب
گفت آن اللّه تو لبیک ماست
وان نیاز و درد و سوزت پیک ماست
حیلهها و چارهجوییهای تو
جذب ما بود و گشاد این پای تو
ترس و عشق تو کمند لطف ماست
زیر هر یا ربّ تو لبیکهاست
از لطف خداست که یا ربّ یا ربّ میگویی و مینالی که خدایا، از دست خودم عاجز شدم، کاری بکن؛ نمیدانم از دست این دو دشمن (نفس و شیطان) چه کنم و به که بگویم. صبح و ظهر و شب و وقت و بیوقت بگو.
رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله فرمود: «أَعْدَى عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْک»[7] دشمنترین دشمان تو نفس توست که درون توست.
از جمله امیال و خواستههای ناپسند نفس که همه باید از آن به خدا پناه ببریم، «خودنمایی» است. دائم میخواهد خود را نشان بدهد و توجه دیگران را به خود جلب کند.
در مقابل، اولیاء خدا و مقرّبان درگاه الهی از مطرح شدن خود گریزان هستند و همۀ هدفشان این است که خدا را نشان دهند و مردم را متوجه او کنند.
یکی از مهمترین ابزارهای اولیاء در توجه دادن به خدای تعالی، یادآوری نعمتهای اوست. وقتی انسان کنار آنان مینشیند، آنچه را خدا گفته در خود میبیند.
از جمله دستورات خدای تعالی و سفارشات حضرات معصومین علیهمالسلام امید به خدای تعالی است. امید به اینکه هر روز پیشرفت کنید و هر روز معرفتتان به خدای تعالی بیشتر شود.
معرفت خدا چیست و چطور میتوانیم خدای تعالی را بشناسیم؟
راه شناخت خدا یک کلمه بیشتر نیست، امّا همین یک کلمه یک عمر زحمت دارد؛ اینکه بدانم خودم هیچ و هیچکارهام و خدا همهکاره است.
پس این دست و پا و اعضاء و جوارح چیست؟ من حرف میزنم، میبینم، کار میکنم، چگونه هیچام؟ این همان است که فهمیدنش یک عمر زحمت دارد.
امّا این یک واقعیت است که ما از خود هیچ نداریم، حتی این بدن و دستگاههای آن را نه ساختهایم و نه میتوانیم نگه داریم. اگر مرضی در هرکدامشان پیدا شود، کاری از دستمان برنمیآید. وقتی مرگ میرسد، چارهای جز تسلیم شدن در مقابلش نداریم؟ پس کارهای نیستیم.
وصیتی از امیرالمؤمنین علیهالسلام
مولا علی علیهالسلام در ضمن وصیتی به امام حسن مجتبی علیهالسلام میفرماید: «وَ اعْلَمْ أَنَّ الَّذِی بِیَدِهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ قَدْ أَذِنَ لَکَ فِی الدُّعَاءِ وَ تَکَفَّلَ لَکَ بِالْإِجَابَهِ…»
«بدان که پروردگار با اذن مسألتی دعایی که به تو داده، کلید خزائنش را در اختیارت گذاشته. پس هر وقت بخواهی میتوانی درهای نعمتش را بهوسیلۀ دعا باز کنی و ابرهای رحمتش را به ریزش درآوری، و مبادا کندی در اجابت تو را مأیوس و ناامید کند؛ زیرا بخشش به اندازۀ نیّت و درخواست قلبی است.
و بسا تأخیر در اجابت برای این است که پاداشْ بزرگتر و آرزومند بخشش فراوانتر گردد، و چه بسا چیزی درخواست کردهای و به جای آن چیز دیگری که سودش در دنیا و آخرت برایت بیشتر بوده به تو عطا گردد یا برای خاطر امر بهتری از تو بازداشته شده زیرا بسیاری از خواستهاست که اگر عمل گردد، دین را تباه کند. پس سعی کن چیزهایی بخواهی که خوبی و جمالش باقی و عیب و وبالش فانی باشد.»
از علتهای تأخیر در اجابت دعا این است که خدا میخواهد بیشتر بخوانیاش تا بیشتر عطا کند. گاهی چیزی میخواهی و نمیدهد، امّا چیز دیگری که سودش برای دنیا و آخرت بهتر است، عنایت میفرماید یا فعلاً نمیدهد و بعد میدهد.
صبح و شب میگویی خدایا خانه میخواهم، امّا اجابت نمیشود، این به این معنا نیست که خدا اعتنا نمیکند، بلکه میخواهد مقداری بگذرد و خانۀ بهتری بدهد.
گاهی آنچه میخواهی، اگر امروز بدهد، ممکن است برای دینت ضرر داشته باشد، لذا فردا و ماه دیگر و سال دیگر میدهد.
هرچه میخواهی بخواه، امّا در کنار همۀ آنها بگو: خدایا این نفس و شیطان را که دشمن من هستند، مهار کن؛ مرا هر لحظه به خودت نزدیکتر فرما؛ کمک کن تو را بشناسم. عمری از من میگذرد، کمک کن دست خالی نمانم.
حقیقت این است که ما چیزی برای عرضه به درگاه پروردگار نداریم. اگر کسی بگوید با تقوا هستم و میخواهم تقوا نزد خدای تعالی ببرم، میگویند میزان تقوا امیرالمؤمنین علیهالسلام است، آیا تقوایی چون او آوردهای؟ نه مولا علی علیهالسلام، بگو تقوای سلمان یا حتی کسی که دو درجه ایمان دارد، آیا چنین تقوایی داریم؟
هر وقت دیدی عملت پیش چشمت اندک است، خدا را شکر کن، ولی اگر عملت در چشمت جلوه کرده، پناه به خدا ببر! مبادا مثل آن عابدی باشیم که نماز میخواند، دو نفر رسیدند و گفتند چه نمازی میخواند، گفت روزه هم هستم!
یا آنکه میگفت چه میدانی من چه نمازها میخوانم و گریهها میکنم!
فرقی هم نمیکند به دیگران بگوید یا پیش خودش اعمال نیکش را بشمارد.
بنابراین کسی نزد خدای تعالی مقرّب است که گناه نمیکند، واجبات را انجام میهد، مستحبات را تا آنجا که میسر است به جا میآورد، سعی میکند یاد خدا باشد، امّا وقتی به خود مینگرد، چیزی نمیبیند. هروقت حالمان این شد، شکر خدا کنیم.
اگر طلبه است، درسهایش را میخواند، وقتش را تلف نمیکند، امّا از خود چیزی نمیبیند. اگر تبلیغ دین میکند و افراد زیادی را به خدا سوق میدهد، میگوید خدایا من چیزی از خود ندارم.
بهتر از این، میگوید آنچه انجام میدهم توفیق توست، از من کاری نمیآید. تو عنایت کردی، موفق کردی، و شکر میکند. چنین کسی اندکاندک میخواهد بنده خدا شود.
دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان
حضرت آیتاللّهالعظمی نجابت در ترجمه دعای روز هشتم میفرمایند:
«اللهمّ ارْزُقنی فیهِ رحْمَهَ الأیتامِ و إطْعامِ الطّعامِ و إفْشاءِ السّلامِ و صُحْبَهِ الکِرامِ بِطَوْلِکَ یا ملجأ الآمِلین»
پروردگارا، رزقوروزی من گردان در این روز مبارک تا نسبت به ایتام آل محمّد و بقیه ایتام ترحم داشته باشم و نسبت به آنها خدمت کنم.
خدمت به ایتام آل محمّد خدمت به صاحب شرع است. خدمت به ایتام آل محمّد تمام نفع را عاید شخص میکند.
شیعیان امیرالمؤمنین علیهالسلام در زمان فعلی ایتام آل محمّد هستند. در بحار و سایر کتب اخبار، خدمت به شیعیان از اعظم قُرَب بهشمار آمده، بلکه از تمام انفاقها پرارزشتر قرار داده شده است.
خداوندا، رزق من فرما اطعام طعام بنمایم. فضایل اهلبیت را خوراک و طعام شیعیان قرار بدهم. لذت دوستی خدا و اهلبیت را به شیعیان علی ولیاللّه بچشانم. قدرت این اطعام همیشه نافع و از خصایص بندگان خداست که ذوق معارف و ادراک نسبت به ائمه و پروردگار را تفهیم کنم.
رزق بفرما مرا که نسبت به برادان مؤمن سبقت به سلام بگیرم.
پروردگارا، روزی من گردان در این روز با اخیار و خوبان هممجلس باشم. با مؤمنین رفیق و شفیق باشم. با اهل علم متواضع باشم. با حملۀ قرآن مجید دوست و خدمتگذار باشم.
ای پروردگار، بر جمیع بشر تفضل میفرمایی زاید بر مقدار ضرورتشان، چه کافر و چه مسلمان، به همه میدهی. پناهگاه آنان و ملجأ تمام موجودات تویی. ای پناه کسانی که آرزوی تو را دارند، روزی من بفرما که ذوق و دوستی خودت و اهلبیتت و رفاقت با مؤمنین و صاحب علم را ابدالاباد همنشین باشم.
[1]. تفسیر صافی، ۱، ۲۲۲.
[2]. بقره، ۱۸۶.
[3]. ق، ۱۶.
[4]. انفال، ۲۴.
[5]. کافی، ۲، ۴۶۸.
[6]. فرقان، ۷۷.
[7]. عدهالداعی، ۳۱۴.