عید سعید فطر ۱۳۹۸ – ۱۴۴۰ | آیت الله سید علی محمد دستغیب
از آقایان انتطار داریم دل مردم را شاد کنند. وقتی مردم دلشان شاد شد، در بلندی و پستی نمیافتند و به صلاح انقلاب راه میروند و یقینا مواظبت میکنند. انتظار داریم حجت الاسلام کروبی و آقای میرحسین موسوی و خانم زهرا رهنورد هرچه زودتر آزاد شوند. زندانیان سیاسی هم همینطور. مدت زیادی -شاید ده سال است- گرفتارند. بعضی از اینها در زمان انقلاب در زندانهای شاه بودند. با آنها صحبت شود و بعضی دوستان با آنها صحبت کنند. بعضا فکرهای خوبی دارند. همهشان هم نمیگویند با آمریکا سازش کنید.
بسم اﷲ الرحمن الرحیم
عید سعید فطر ۱۳۹۸- ۱۴۴۰ چهار شنبه ۱۳۹۸/۰۳/۱۵ آیت الله سید علی محمد دستغیب
مبارزه با نفس
قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ
«إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بَعَثَ سَرِیَّهً فَلَمَّا رَجَعُوا قَالَ مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا اَلْجِهَادَ اَلْأَصْغَرَ وَ بَقِیَ عَلَیْهِمُ اَلْجِهَادُ اَلْأَکْبَرُ قِیلَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ مَا اَلْجِهَادُ اَلْأَکْبَرُ قَالَ جِهَادُ اَلنَّفْسِ ثُمَّ قَالَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَفْضَلُ اَلْجِهَادِ مَنْ جَاهَدَ نَفْسَهُ اَلَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْهِ»[1]
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «پیامبر صلّیاللّهعلیهوآله گروهى را براى جنگ به جایی فرستاد. وقتى برگشتند، فرمود آفرین به سربازانى که جهاد کوچک را به پایان رساندند و جهاد اکبر بر آنان مانده است. عرض شد جهاد اکبر کدام است؟ فرمود جهاد با نفس. سپس فرمود بهترین جهاد این است که کسی با نفسى که همراه اوست جهاد کند.»
جهاد با نفس یعنی وقتی چیزی مطابق میل انسان است که خداوند نهی فرموده، خودش را بگیرد و انجام ندهد یا وقتی به چیزی میل ندارد که خداوند واجب کرده، بر نفسش غلبه کند و انجام دهد.
عن ابیعبداللّه عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:
«مِنْ أَشَدِّ مَا فَرَضَ اَللَّهُ عَلَى خَلْقِهِ ذِکْرُ اَللَّهِ کَثِیراً ثُمَّ قَالَ أَمَا لاَ أَعْنِی سُبْحَانَ اَللَّهِ وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ اَللَّهُ أَکْبَرُ وَ إِنْ کَانَ مِنْهُ وَ لَکِنْ ذَکَرَ اَللَّهَ عِنْدَ مَا أَحَلَّ وَ حَرَّمَ فَإِنْ کَانَ طَاعَهً عَمِلَ بِهَا وَ إِنْ کَانَ مَعْصِیَهً تَرَکَهَا»[2]
امام صادق علیهالسلام فرمود: «از مهمترین چیزهایى که خداوند بر بندگانش واجب فرموده یاد خداست. سپس فرمود: آگاه باشید؛ منظورم گفتن «سبحان اللّٰه و الحمد للّٰه و لا اله الاّ اللّٰه و اللّٰه اکبر» نیست، گرچه این هم یاد خداست، لکن مرادم یاد خدا هنگام مواجه شدن با حلال و حرام خداست که اگر اطاعت و بندگى بود، انجام دهد و اگر معصیت بود، آن را ترک کند.»
وَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:
«مَنْ مَلَکَ نَفْسَهُ إِذَا رَغِبَ وَ إِذَا هَرَبَ وَ إِذَا غَضِبَ وَ إِذَا اِشْتَهَى حَرَّمَ اَللَّهُ جَسَدَهُ عَلَى اَلنَّار»[3]
«هرکه مالکِ نفس خود باشد هنگام رغبت، هنگام گریز، هنگام خشم و هنگام میل شدید، خداوند بدن او را از آتش نگه دارد.
وقتی میلِ زیاد به انجام کاری دارد که حرام یا مکروه و یا حتی مباح است، خود را نگه دارد و با نفسش مبارزه کند.
وقتی از چیزی میترسد، اگر واجب است، حتماً انجام دهد. اگر مستحب مؤکد است، بهتر است انجام دهد.
در وقت غضب خودش را نگه دارد. غضب خیلی بد است. در روایت است وقتی انسان غضب میکند، ایمانش از بین میرود.
وقتی اشتهای شدید به چیزی دارد، مخصوصاً به خوراک یا آمیزشهای حلال -اگر واجب یا مستحب مؤکد نباشد- خودش را نگه بدارد.
حنظلۀ غسیل الملائکه
حنظله بن ابوعامر از جوانان پرشور انصار بود که محبّت زیادی به رسول خدا داشت. عروسی حنظله مصادف شد با جنگ احد. وقتی پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله مسلمانان را برای جنگ احد فراخواند، حنظله نزد پیامبر آمد و اجازه خواست یک شب کنار همسرش بماند و فردا به سپاه مسلمین ملحق شود. پیامبر اجازه داد و این آیه دربارۀ او نازل شد:
﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا کانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّى یَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ أُولئِکَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوکَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیم﴾[4]
«مؤمنان کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آوردهاند و هنگامی که در کاری با او جمع شوند، جایی نمیروند تا از او اجازه بگیرند. کسانی که از تو اجازه میگیرند، به خدا و رسولش ایمان دارند. پس چون برای بعضی کارهاشان از تو اجازه خواستند، به هرکدام خواستی اجازه بده و برایشان از خدا آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده و مهربان است.»
فردا صبح حنظله خواست خود را به پیامبر برساند که جمیله، همسرش چهار نفر از مردان قبیلهاش را شاهد گرفت که او دیشب با وی همبستر شده. وقتی علت این کار را از جمیله پرسیدند، گفت در خواب دیدم درهای آسمان شکافته شد و حنظله از آن بالا رفت و آسمان دوباره به هم آمد. چون گمان میکنم او در این جنگ به شهادت میرسد، نمیخواهم اگر دیشب از او باردار شدهام، بر سر فرزندش نزاعی درگیرد.
حنظله چون عجله داشت خود را به پیامبر برساند، غسل نکرده عازم احد شد و وقتی رسید، پیامبر مشغول مرتب کردن سپاه بود.
در کشاکش میدان جنگ به تعقیب ابوسفیان پرداخت و با ضربهای به پای اسبش، او را بر زمین زد، امّا همین که خواست گردنش را بزند، یکی از کفّار نیزهای به او زد و او را شهید کرد.
نقل است پیامبر بعد از شهادت او فرمودند: «من دیدم ملائکه میان آسمان و زمین حنظله را غسل میدادند.» به همین سبب او را «غسیل الملائکه» نامیدند.
حنظله پا بر هوای نفسش گذاشت و آخرت را بر دنیا ترجیح داد.
تقوا در قرآن
آنچه برای همۀ ما لازم است، رعایت تقواست. تقوا از ریشه وقایه به معنی نگه داشتن خویش از معاصی است. در قرآن کریم ۳۷ مرتبه کلمات «التقوی»، «المتقین» و «المتقون» آمده، خدای تعالی متقین را با عباراتی همچون «یحب المتقین»، «مع المتقین» و «ولیّ المتقین» ستوده، جایگاه آنها را «مقعد صدق»، «ظلالٌ و عیون»، «جناتٍ و عیون»، «جناتٍ و نَهَر»، «جناتٍ و نعیم» و «مقامٍ امین» معرفی فرموده است. در سورۀ قمر میفرماید:
﴿إِنَّ الْمُتَّقینَ فی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ فی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِرٍ﴾[5]
«متقین در باغها و نهرهایند، در مقام صدق، در جوار فرمانروای مقتدر عالم.»
در آغاز سورۀ بقره صفات متقین را این گونه بیان میفرماید:
﴿ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ وَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ أُولئِکَ عَلى هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون﴾[6]
«این کتاب که هیچ شکى در آن نیست، مایۀ هدایت پرهیزکاران است.آنان که به غیب ایمان دارند و نماز بهپا مىدارند و از آنچه روزیشان کردیم انفاق مىکنند.آنان که به آنچه بر تو نازل شده و آنچه پیش از تو نازل شده، ایمان آوردند و به آخرت یقین کردهاند.آنان بر هدایت پروردگارشان هستند و آناناند رستگاران.»
در آیات دیگر نیز ایمان و عمل صالح از صفات بارز متقین شمرده شده.
صفات متقین
حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام در خطبۀ ۱۹۳ نهجالبلاغه بیان مفصلی دربارۀ متقین فرموده است که برخی از فرازهای آن را با هم میخوانیم.
«فَالْمُتَّقُونَ فِیهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ» متقین اهل صفات خوب و اهل فضیلتاند. «مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ» حرف بیهوده نمیزند و سخنشان لغو و مضحکه و گناه نیست. «وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ» به اندازهای که زندگیشان اجازه بدهد، میپوشند «وَ مَشْیُهُمُ التَّوَاضُعُ» با تواضع راه میروند، نه با تکبر و ریا. «غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ» چشمانشان را از آنچه خدا حرام کرده، میپوشانند. «وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ» گوشهاشان را وقف دانش نافع کردهاند و در پی علماند؛ هم علمی که برای مردم لازم است، مثل علوم دانشگاهی که آموختن آنها گاهی واجب کفایی و حتی برای برخی واجب عینی است، و هم علم دین یعنی احکام و اعتقادات. امّا مهمتر از اینها که همه دنبال آنیم، علم توحید پروردگار است که بدانیم خدای تعالی همهکاره و مسبب الاسباب است.
«نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی الْبَلَاءِ کَالَّتِی نُزِّلَتْ فِی الرَّخَاءِ» با نفسشان مبارزه کردهاند و چناناند که وقتی مال دارند، با وقتی که هیچ ندارند، فرقی نمیکنند؛ چون میدانند خداست که میدهد و میگیرد؛ پس اگر داد، شکر میکنند و اگر نداد، صبر. هرگز از پروردگارِ خود قهر نمیکنند؛ ناامید نمیشوند و همیشه منتظرِ رحمتِ اویند.
در فراز دیگری میفرمایند:
«وَ أَمَّا النَّهَارَ فَحُلَمَاءُ» روزها حلیم و بردبارند. زود غضب نمیکنند و عصبانی نمیشوند. «عُلَمَاءُ» عالم و با فهماند. «أَبْرَارٌ» نیکوکارند «أَتْقِیَاءُ» به معنای واقعی متقی هستند.
«إِذَا زُکِّیَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خافَ» اگر کسی از آنها تعریف کند، میترسند «مِمَّا یُقَالُ لَهُ» از چیزی که درباره شان گفته میشود. «فَیَقُولُ أَنَا اعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْ غَیْرِی» من خودم را بهتر میشناسم «وَ رَبِّی أَعْلَمُ بِی مِنِّی بِنَفْسِی» و خدا مرا بهتر از خودم میشناسد. «اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِی بِمَا یَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِی أَفْضَلَ مِمَّا یَظُنُّونَ» میگویند خدایا مرا بهخاطرِ آنچه مردم میگویند مؤاخذه نکن و مرا بهتر از آنچه گمان میکنند قرار ده!
در ادامه میفرمایند:
«وَ حِرْصاً فِی عِلْمٍ» برای یادگرفتن حریصاند. دوست دارند بیاموزند و بر علمشان افزوده شود. «وَ عِلْماً فِی حِلْمٍ» در عین حال که عالماند، بردبارند. «وَ قَصْداً فِی غِنًى» اگر توانگر شوند، اسرافکار نیستند و در خرج کردن تعادل دارند. اضافه بر اینکه «یُنفِقونَ مِما رَزَقناهم» از آنچه خدا رزقشان داده، انفاق میکنند.
«وَ تَجَمُّلًا فِی فَاقَهٍ» در تنگدستی خود را بینیاز نشان میدهند. «وَ صَبْراً فِی شِدَّهٍ» در سختیها و شدائد، صبر پیشه میکند تا خدای تعالی عنایتی فرماید. «وَ طَلَباً فِی حَلَالٍ» دنبال مالِ حلال هستند و از حرام و شبههناک پرهیز میکنند. «وَ نَشَاطاً فِی هُدًى» وقتی خدای تعالی راه خوبی پیشِپایشان میگذارد، شادمان و بانشاط هستند و خدا را شکر میکنند که موفق به این کار شدهاند. «وَ تَحَرُّجاً عَنْ طَمَعٍ» طمع به دیگران ندارند و چشمشان به دست کسی نیست.
«یَعْمَلُ الْأَعْمَالَ الصَّالِحَهَ وَ هُوَ عَلَى وَجَلٍ» عمل صالح انجام میدهند و در عین حال میترسند مبادا گرفتار ریا و خودپسندی شوند. «یُمْسِی وَ هَمُّهُ الشُّکْرُ» شب میکنند در حالی که شاکر خدایند. «وَ یُصْبِحُ وَ هَمُّهُ الذِّکْرُ» صبح میکنند و در یاد خدایند. «یَبِیتُ حَذِراً» شب را با ترس از مرگ در غفلت میخوابند «وَ یُصْبِحُ فَرِحاً» برمیخیزند و شادمان از عمر دوبارهاند.
در قسمت دیگری از این خطبه میفرمایند:
«تَرَاهُ قَرِیباً أَمَلُهُ قَلِیلًا زَلَلُهُ» آروزهایش کم و لغزهایش هم اندک است. «خَاشِعاً قَلْبُهُ» قلبش از ترس خدا خشوع دارد. «قَانِعَهً نَفْسُهُ» نفسش قانع است و به دنیا حریص نیست. «مَنْزُوراً أَکْلُهُ» وقتی چیزی میخورد «بسم اللّه» و «الحمدللّه» میگوید. بر سر هر لقمه به خدای تعالی توجه دارد. «سَهْلًا أَمْرُهُ» زندگیاش آسان است و به سهولت میگذراند. «حَرِیزاً دِینُهُ» دینش را حفظ میکند «مَیِّتَهً شَهْوَتُهُ» شهوتِ بیجایش را کشته. «مَکْظُوماً غَیْظُهُ» خشم خود را نگه میدارد که مبادا بیجهت غضبناک شود. «الْخَیْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ» امید خیر از او میرود و مردم هم از شرّش در امان هستند. «إِنْ کَانَ فِی الْغَافِلِینَ کُتِبَ فِی الذَّاکِرِین وَ إِنْ کَانَ فِی الذَّاکِرِینَ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغَافِلِینَ» اگر در میان غافلان باشد، از ذاکرانِ خدا شمرده میشود و اگر در میان ذاکران باشد، از غافلان نوشته نمیشود. «یَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَهُ» از کسی که به او ظلم کرده، میگذرد. «وَ یُعْطِی مَنْ حَرَمَهُ» به کسی که محرومش کرده، عطا میکند. «وَ یَصِلُ مَنْ قَطَعَهُ » با کسی که از او بریدهَ، ارتباط برقرار میکند.
این خطبه را بارها بخوانید که مطالعه آن بسیار مفید است.
امیدواریم این عید بر شما مبارک باشد و نماز و روزها و یاد خدا و مناجاتهایتان در شبهای قدر مقبول درگاه ربوبی قرار گرفته باشد. خدا را شکر که این توفیقات را حاصل فرمود.
انشاءاللّه انقلاب اسلامی که خونها به پایش ریخته شده و شهیدان بسیار برای آن دادهایم، باقی باشد و از بین نرود. نباید خون این شهیدان هدر برود و پایمال شود. باید انقلاب بماند و به امید خدا روزبهروز بهتر شود. باید جوانهای ما بیشتر رو به دین داشته باشند و دینگریز نباشند!
شما دوستان عزیز مؤمن که اینجا رفت و آمد دارید، مکلفید جوانهای اطرافتان را از بدیها نگه دارید.
ما کاری به اصلاحطلب و اصولگرا نداریم. هرکس هرجا میخواهد باشد. ما میخواهیم دیندار باشیم و مردم را به خدای تعالی سوق بدهیم. شما هم موظف هستید این کار را بکنید. نگذارید دیگران از دین زده شوند، حتی از انقلاب زده شوند. امیدواریم آقایانی که در رأس هستند کارهاشان طوری باشد که مردم بیشتر و بهتر به دین سوق پیدا کنند. وقتی بزرگترها صدق و صفا و یکرنگی داشته باشند، یقیناً مردم هم دوستشان میدارند. این دوستی باید دوطرفه باشد.
دو دستگی هیچ فایدهای ندارد؛ این راستی، این چپی، این ایستاده، این نشسته. این حرفها سر و تهی ندارد و فقط به نزاعهایی میانجامد که میبینیم.
ما از برکت امام زمان هیچ ضدیتی با کسی نداریم و این دعایی که میکنیم، برای کوبیدن کسی نسیت و هیچ نظر بدی نداریم. امیدواریم انشاءاللّه آقایان باشند و مواظبت کنند -حتماً هم میکنند- که بهتر از گذشته با مردمی باشند که واقعاً عشق و محبّت به ائمۀ اطهار علیهمالسلام دارند. البته گاهی هم شبهاتی میبینند و چون برخی از آنها از مطالب حق دور هستند، تأثیر میپذیرند و حرفهایی میزنند یا کارهایی میکنند که درست نیست یا نماز نمیخوانند.
از آقایان انتطار داریم دل مردم را شاد کنند. وقتی مردم دلشان شاد شد، در بلندی و پستی نمیافتند و به صلاح انقلاب راه میروند و یقینا مواظبت میکنند. انتظار داریم حجت الاسلام کروبی و آقای میرحسین موسوی و خانم زهرا رهنورد هرچه زودتر آزاد شوند. زندانیان سیاسی هم همینطور. مدت زیادی -شاید ده سال است- گرفتارند. بعضی از اینها در زمان انقلاب در زندانهای شاه بودند. با آنها صحبت شود و بعضی دوستان با آنها صحبت کنند. بعضا فکرهای خوبی دارند. همهشان هم نمیگویند با آمریکا سازش کنید.
آزاد کردن و دلجویی کردن از آنها نوعی محبّت اسلامی و محبّت شیعی است. به نظر میرسد دلجویی از مردم هم باشد. به هر حال عدهای اینها را دوست میدارند، نه به جهت اینکه بخواهند شلوغ کنند و به هم بزنند.
خدایا بحق محمّد و آل محمّد این مملکت اسلامی و انقلاب اسلامی ما را به حساب قرآن و سنّت قرار بده و عاقبت همۀ مار را ختم به خیر فرما.
انشاءاللّه آقایان هم عنایت کنند و این بزرگواران را آزاد کنند.
السلام علیک یا فاطمه الزهرا یا بنت رسول اللّه یا سیده نساء العالمین.
[1] ـ وسائلالشیعه، کتاب جهاد، ۵۰۲.
[2] ـ مستدرک الوسائل، ۲، ۳۰۲.
[3] ـ بحارالأنوار، ۱۵، ۲۰۲.
[4] ـ نور، ۶۲.
[5] ـ قمر، ۵۴ و ۵۵.
[6] ـ بقره، ۲ تا ۵.